چکیده

نگارگری قدیم ایران، بخصوص تا ابتدای سده یازدهم هجری، نوعی تصویرسازی نسخ معتبر شعر و ادب فارسی بود. ارتباط محکم میان نگارگری و ادب فارسی موجب شکل گیری این پیش فرض شد که نگارگری به تأسی از تمثیلات ادب فارسی، آسمان روز را به رنگ های طلایی یا زرد یاقوتی و آسمان شب را به رنگ لاجوردی ترسیم کرده است. با این پیش فرض، بررسی نمودهای رنگی آسمان در نگارگری ایرانی و ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی آن، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت، اما به دلیل گستردگی کمّی آثار نگارگری ایرانی، پژوهش به شناخت این وجوه در آثار یکی از مهم ترین نگارگران تاریخ نگارگری ایرانی، یعنی سلطان محمد نقاش متمرکز گردید. از میان آثار منسوب به این هنرمند، تعداد هفده اثر متعلق به او تشخیص داده شده و همه این هفده اثر به عنوان نمونه های موردبررسی انتخاب گردید. با بررسی وضعیت رنگ آسمان در این نگاره ها و تطبیق رنگ ها با روایت داستان ها درباره روز یا شب بودن زمان وقوع اتفاقات، دورنگ طلایی و لاجوردی، رنگ های مورداستفاده برای آسمان های روز و شب تشخیص داده شد. همچنین در بیشتر نگاره ها، تبعیت کامل نگارگر از روایت متن یا تبعیت نگارگر از روح حاکم بر متن در تعیین روز یا شب بودن زمان وقوع داستان نگاره ها، امری ملموس تشخیص داده شد؛ اما در مواردی معدود، نگارگر کم توجه یا بی توجه به متن ادبی و متکی به تشخیص هنری یا زیباشناسی خود، مسیری متفاوت با این قواعد را پیموده است؛ مسیری که به دلیل عدم آگاهی ما از فضاهای منجر به خلق نگاره ها، در هاله ای از یک ابهام تاریخی باقی مانده است. به این ترتیب، پژوهش حاضر از طریق یک تحقیق توصیفی و تحلیلی و با یک رویکرد کمّی و کیفی به آثار سلطان محمد، ریشه های تعیین رنگ های طلایی و لاجوردی برای آسمان نگاره ها را در شعر و ادب فارسی تشخیص داد و معیارهای زیباشناسی این انتسابات را در تبعیت حداکثری از توصیفات متون ادبی و تبعیت حداقلی از ذوق شخصی نگارگر تشخیص داد.

تبلیغات