تحقیقات علوم قرآن و حدیث
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال هفدهم بهار 1399 شماره 1 (پیاپی 45) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در تفسیر آیه 59 سوره نساء و در تبیین مفهوم و نیز مصادیق اولی الامر نه تنها میان مفسران شیعه و مفسران اهل سنت اختلاف نظر بوده است بلکه گستره این اختلاف نظر را می توان در میان مفسران هر یک از دو مذهب نیز جستجو کرد. در نگاه مشهور شیعه، اولی الامر به معصومین (ع) تفسیر گردیده است؛ اما تبیینی نو از اولی الامر در میان برخی مفسران شیعه شکل گرفت که از اولی الامر تفسیری عام تر از معصوم ارایه می دهد و ولی فقیه را بعنوان یکی از مصادیق آن تعیین می کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با استناد به منابع شیعه به تحلیل و نقد دیدگاه مشهور بپردازد و روشن سازد که اگرچه امامان معصوم(ع) کامل ترین مصداق اولی الامرند اما از سیاق آیه، خصوصیت عصمت برای اولی الامر فهمیده نمی شود و استدلال دیدگاه مشهور شیعه به آیه جهت متعین کردن مصداق اولی الامر در امامان معصوم(ع)، با اشکالات جدی مواجه است.
فهم مسأله محور قرآن مبتنی بر رویکرد سازه گرایی واقع گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراجعه به قرآن از نظرگاه مسائل و پیش فهم های خواننده در مقابل تأکید بر درک دلالت اصلی متن، یک دوقطبی تقلیل گرایانه را در مقوله فهم قرآن رقم زده است که طرفداران هر دو قطب را از بهره مندی از ظرفیت های قطب دیگر باز داشته است. در پژوهش حاضر با هدف برون رفت از دوقطبی مذکور، نظریه سازه گرایی واقع گرایانه مورد استفاده قرار می گیرد. سازه گرایی واقع گرایانه رویکردی در معرفت شناسی است که شکل گیری معرفت را مبتنی بر دو پایه نظرگاه فاعل شناسا و واقعیت های عینی ساماندهی می کند. استفاده از این نظریه در فهم قرآن، از یک سو امکان ساخت سازه های شناختی از قرآن را متناسب با مسائل و نظرگاه خواننده فراهم می کند و از دیگر سو بدون گرایش به نسبی گرایی، برداشت های مسأله محور را در محدوده دلالت متن ساماندهی می کند. بررسی دو آیه دارای ظرفیت های دلالی مختلف در این مقاله مبتنی بر روی آورد سازه گرایی واقع گرایانه، نشان می دهد که در فرایند فهم مسأله محور قرآن، بین دو مؤلفه"مسائل و نظرگاه های خواننده" و "گستردگی ابعاد متن" هم بستگی تام وجود دارد؛ به گونه ای که هر چه مسائل و نظرگاه های خواننده متنوع تر باشد، امکان راهیابی به ابعاد بیشتری از متن مهیا می شود و هر چه ابعاد دلالی فرازهایی از قرآن گسترده تر باشد، امکان به کارگیری مسائل و نظرگاه های بیشتری در فهم آن فراز وجود دارد.
گونه شناسی انتقادی رویکردهای مبنایی به اسباب نزول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه استفاده قرآن پژوهان از اسباب نزول، تأثیر مهمی در فهم آیات قرآن دارد. با مراجعه به آثار تفسیری و علوم قرآنی، شاهد طیف وسیعی از انواع مواجهه با اسباب نزول هستیم که درک و تبیین آن، مستلزم توجه به مبانی نظری است. این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی به دنبال گونه شناسی و نقد رویکردهای مبنایی به اسباب نزول است. رویکردهای مبنایی در مواجهه با روایات سبب نزول را می توان بر اساس میزان گرایش نسبی آن ها به متن قرآن یا بافت فرهنگی اجتماعی، به دو رویکرد قرآن محور و ادبی تاریخی تقسیم کرد. در این میان برخی از اندیشمندان با پایبندی به منقولات و نیز چارچوب های سنتی شکل گرفته در حوزه اسباب نزول، با مبنای اهتمام به میراث گذشتگان، در عمل مدافع رویکرد سومی هستند که در این مقاله از آن با عنوان رویکرد سنتی یاد شده است. تکرار نظرات گذشتگان بدون کم ترین ارزیابی نوآورانه و خطر اعتقاد به عدم جاودانگی قرآن، به ترتیب مهم ترین نقدها به دو رویکرد سنتی و ادبی تاریخی است. اما رویکرد قرآن محور، نسبت به دو رویکرد پیش گفته، بیشترین گسست میان نظریه و عمل را در مواجهه با روایات سبب نزول در پی داشته است. به گونه ای که طرفداران این رویکرد برای فهم برخی آیات، چاره ای جز مراجعه و استناد به روایات سبب نزول نداشته اند. از آسیب های این گسست میان نظریه و عمل، عدم التزام عملی به بایسته های سندی و متنی نقل روایات سبب نزول بوده است.
بررسی طرح واره ای استعاره های "تقوا" در خطبه های نهج البلاغه بر مبنای مدل ایوانز و گرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنا شناسی شناختی یکی از نظریه های مطرح در شاخه های معناشناسی است. از جمله فرایندهای مفهومی که معنا شناسان شناختی به آن پرداخته اند، طرح واره های تصوری است. طرح واره ها سطح اولیه ساخت شناختی زیربنای استعاره اند که امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی ما را با حوزه های شناختی پیچیده تری فراهم می کنند. ایوانز و گرین (از جمله زبان شناسان شناختی)، طرح واره های تصوری را زیر مجموعه ای از «تجسم و ساختار مفهومی» معرفی می کنند. در همه ادیان مفهوم «تقوا» یکی از مفاهیم انتزاعی است. درک «تقوا» از تجربه مستقیم ما خارج است. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، جهت معرفی تقوا و پیامدهای آن، از طرح واره های تصوری استفاده کرده و با تنزّل معنویّات به قلمرو محسوسات، این مفهوم معنوی را در سطح فهم همگان به ویژه اعراب صدر اسلام قرار می دهد. غایت جستار حاضر بررسی بازنمودِ طرح واره های تصوری «تقوا» در خطبه های نهج البلاغه بر مبنای مدل «طرح واره های ایوانز و گرین» در چهارچوب معنا شناسی شناختی با روش توصیفی–تحلیلی است. شواهد نشان می دهد، طرح واره های نیرو، حرکتی، ظرف بودگی، اتّحاد، فضا، تعادل، همسانی و موجودیّت )شیء) در بافت متنی احادیث وجود دارد. طرح واره قدرتی و سپس طرح واره همسانی و موجودیّت بیشترین بسامد را داشته اند که این می تواند توجیه شناختی داشته باشد. به نظر می رسد، طرح واره قدرتی در این زمینه، طرحی از تجربه، فرهنگ و نظام زندگی مردم باشد و بتوان دو طرح واره همسانی و موجودیّت را با تمایل ذهنی افراد به ایجاد همانندسازی میان آنچه پیرامون آنهاست، توجیه کرد. همچنین مفاهیم مختلفی در شکل گیری طرح واره های تقوا نقش داشته اند. از آن جمله عبارتند از: بدن، جانور، گیاه، خوراکی، اشیاء، مکان، عناصر طبیعی و عناصر چهارگانه.
بررسی قواعد مشترک تفسیر قرآن به قرآن و نظریه میدان معنایی(بر اساس روش علامه طباطبائی(ره) و ایزوتسو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم متن و کشف معنا دغدغه مشترک دو روش «تفسیر قرآن به قرآن» و «نظریه میدان معنایی» است. روش نخست داعیه فهم و تفسیر قرآن در پرتو آیات دیگر را دارد و نظریه میدان معنایی، خود را عهده دار کشف معنا از خلال روابط درون متنی می داند. ایده اصلی نوشتار حاضر، پاسخ به این سوالات است که قواعد معنایابی در دو روش فوق، چه مشترکاتی دارند و آیا زمینه تعامل این دو روش در سطح قواعد وجود دارد؟ پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، نگاهی همدلانه به قواعد معنایابی این دو روش دارد. بنابراین نگارندگان بررسی اشتراکات آن دو را در سطح قواعد مطمح نظر قرار داده اند تا از این رهگذر زمینه تلفیق قواعد کارآمد دو روش را فراهم آورند. یافته ها نشان می دهد مهمترین قواعدی که به طور مشترک در هر دو روش مورد استفاده قرار دارد عبارتند از: توجه به مسائل ادبی، توجه به بافت و سیاق، رتبه بندی کلمات و گزاره ها، تفکیک معنایی واژگان، تفسیر بر اساس آیات نظیر و توجه به نسبت های معنایی؛ هرچند دامنه بهره برداری از قواعد فوق و میزان اهتمام هر یک از این دو روش نسبت به موارد یادشده یکسان نیست.
بررسی و تحلیل واژه گزینی در آیه مشابه 12نمل، 32قصص و 22طه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم و پیوستگی واژگان قرآن باهم و همسویی آنها با معنا از شگفتی های زبانی قرآن به شمار می آید و نمود عینی آن در آیه های تکراری یا مشابهی است که در هر بار تکرار تغییری اندک در آنها رخ می دهد مقاله حاضرآیه﴿وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ﴾(نمل:12) را که دو بار دیگر نیز با تغییراتی در آیه 32قصص و 22 طه تکرار می شود مورد بررسی قرار داده و به این سوال پاسخ می دهد که آیا قرآن داستان معجزه ید بیضا را عینا و بدون کم و کاست در سه آیه فوق تکرار کرده است و علت اختلاف واژگان در هر بار تکرار چیست؟ با بررسی دقیق سیاق هر سه آیه این نتیجه حاصل شد که داستان در هر سه بار عینا تکرار نمی شود، بلکه سه آیه در طول هم و هریک به ترتیب آغاز، فرایند و پایان معجزه را به اقتضای مناسبت داستان و سیاق آیات بیان می کنند.
بررسی اختلال شخصیت «نمایشی» در آموزه های اسلامی و تطبیق آن با یافته های روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع اختلالات شخصیتی مطرح در حوزه ی دانش روان شناسی، «اختلال شخصیت نمایشی» است. این اختلالالگوی فراگیر تهییج پذیری و توجه خواهی مفرط استکهدر روند آن هیجانات و عواطف فرد به نشانه های جسمانی تبدیل می شود. مشابه این اختلال در آموزه های اسلامی مطرح است. پژوهش حاضر در نظر دارد،ضمن ارائه ی نتایجبررسی این اختلال در آموزه های اسلامی؛ میزان هم گرایی یافته های روان شناسی با این آموزه ها رانشان دهد. در همین راستا، لازم است چیستی، سبب شناسی و ملاک های تشخیصی این اختلال در اسلام و روان شناسی مورد توجه قرار گرفته، و در نهایت تطبیقی بین آنهاصورت گیرد. بررسی ها نشان می دهد، اختلال نمایشی از منظر آموزه های اسلامی نوعی اختلال شناختی- هیجانی است که با بی ثباتی کلی حاکم بر شخصیت، و رفتارهای نمایشی متضاد با خود واقعی فردمشخص می شود. مبتلایان به این اختلال هر هفت ملاک تشخیصی اختلال نمایشی در روان شناسی را برآورده می نماید و در ویژگی های فردی نظیر: ظاهرسازی و اغواگری، توجه طلبی و ستایش خواهی؛ عملکرد هیجانی سطحی و فاقد تأمل، تلقین پذیری، افسردگی و انزوا و کسالت و بی انگیزگی با آن هم-پوشانی دارند ولی در سایر اوصاف این هم پوشانی مشاهده نمی شود. ضمن اینکه جسمانی سازی علل هیجانی و عاطفی در این اختلال وجود ندارد.