تحقیقات علوم قرآن و حدیث
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال هجدهم پاییز 1400 شماره 3 (پیاپی 51) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختاری به سوره های قرآن، از جمله روش های جدید در بررسی سوره های قرآن می باشد. یکی از راه های اثبات اصل این موضوع (نه روش اجرای آن)، توجه به بحث ارتباطات نحوی جملات درون سوره های قرآن است. اکثر علمای نحو، 17 نقش برای جملات ذکر کرده اند، ارتباط نحوی 16 مورد از این نقش ها با کلمات و جملات دیگر، کاملاً روشن است. تنها نقش استینافیه است که محل چالش می باشد. در مجموع سه نوع جمله استینافیه وجود دارد؛ استیناف تعلیلی، بیانی و ابتدائی. ارتباط جملات استیناف تعلیلی و بیانی با ما قبل روشن است چرا که تعلیل و تبیین موضوعی در جملات قبل می باشند، اما در خصوص جملات استیناف ابتدائی این گونه نیست. از تعداد 28495 جمله قرآن (با توجه به آخرین شمارش عملی)، در مورد 428 جمله، ادعای استیناف ابتدائی بودن شده است. علمای اِعراب قرآن، چون در ظاهر ارتباطی میان آن ها و جملات دیگر ندیده اند این موارد را به عنوان استیناف ابتدائی ذکر کرده اند و از طرف دیگر، هدف اصلی ایشان یافتن ارتباطات همه جملات نبوده است، اما با بررسی دقیق تک تک این موارد مشخص شد که نقش های دیگری نیز وجود دارد که می توان در مورد این جملات در نظر گرفت و اولویت نیز با همین نقش ها می باشد. لذا به نظر می رسد هیچ جمله ای در سوره های قرآن وجود ندارد، که ارتباط آن، با جملات ما قبل روشن نباشد. در مجموع از منظر ارتباطات نحوی، سوره های قرآن دارای ارتباطات بسیار مستحکمی می باشند که می توان ادعا نمود که ساختار بسیار منسجمی دارند.
تحلیل روش علامه طباطبائی در تفسیر آیات عام و مطلق در سیاق خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عام ومطلق در آیات قرآن کریم گاه در سیاق خاص قرار گرفته اند در نتیجه این سؤال مطرح می شود که آیا ملاک تفسیر این گونه آیات، تنها ادوات عام و مطلق است و از این رو، این گونه آیات را باید به خارج از سیاق و فضای نزول تعمیم داد، یا آنکه لازم است عمومات و اطلاقات در چارچوب سیاق و فضای نزول خود تفسیر شوند. با توجه به جایگاه المیزان، واکاوی روش علامه طباطبائی (ره) در مواجهه با این گونه آیات می تواند بسیار مهم تلقی شود؛ به ویژه آنکه در نگاه ابتدائی، به نظر می رسد ایشان در این زمینه، متعارض عمل کرده است؛ گاه با استناد به سیاق، دلالت الفاظ عام و یا مطلق را محدود و نسبی دانسته است و گاه با استناد به الفاظ عام و یا مطلق، دلالت آیه را فراتر از سیاق تفسیر کرده است. در پژوهش حاضر آیات عام ومطلق دارای سیاقِ محدود با روش کتابخانه ای در تفسیر المیزان مورد مطالعه قرار گرفته و نمونه هایی که منعکس کننده عملکرد متفاوت علامه طباطبایی در این دسته از آیات است، گزارش شده است؛ سپس این نمونه ها با روش توصیفی- تحلیلی، واکاوی و ارزیابی شده و این نتیجه حاصل شده است که روش تفسیری علامه طباطبایی در این زمینه، کاملاً ضابطه مند و به دور از تناقض است و ایشان به صورت کلّی، گستره دلالت ادوات عام ومطلق را داخل در چارچوب سیاق و فضای نزول تفسیر می کند، مگر آنکه خصوصیّت سیاق و فضای نزول احراز نشود؛ یا دلیل عقلائی یا روایی بر تعمیم و الغاء خصوصیّت وجود داشته باشد.
«احمد بن محمد بن صدیق الغماری» و روش های وی در کشف و تصحیح علل سندی روایات نبوی (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ احمد بن محمد بن صدیق الغماری محدث و فقیه معاصر اهل سنت است که با اعتقاد به پالایش حدیث و به منظور دفاع از سنت نبوی به «علل الحدیث» وارد شده و «المداوی لعلل الحدیث» را از خود به جای گذاشته است. مطالعه ی علل الحدیثی ابن صدیق بر «عدم طرد بی ضابطه روایت» استوار شده و او با احاطه بر منابع و علوم حدیثی به کشف علل و تصحیح حداکثری آنها اقدام کرده است. ویژگی های علمی شیخ احمد چون «عدم اعتقاد به عدالت همه ی صحابه»، «عدم دخالت مذهب در جرح راویان»، «نقد آراء حدیثی بزرگان متقدمین»، «گرایش به تصوف»، «روحیه ی ناصبی ستیزی» و «تفضیل علی(ع) بر خلفا» او را در میان محدثان معاصر اهل سنت متمایز کرده و بر آراء حدیثی وی نیز اثرگذار است بوده است بدین جهت، طرح نظریات و بررسی آثار وی در جوامع علمی شیعی ضروری به نظر می رسد. بررسی نویسندگان مقاله نشان می دهد وی روشمندانه به علل حدیثی پرداخته و با تخریج دقیق روایات، نقد آراء محدثان و توسل به اجتهاد و استدلال بسیاری از علل سندی وارد بر احادیث نبوی را کشف و با تصحیح، آنها را از ضعف خارج کرده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی آراء وی در زمینه ی علل سندی و تصحیح آنها با تکیه بر کتاب «المداوی» نگارش یافته است.
بررسی نقش تقیه بر انحصار برخی از روایات ائمه اطهار (ع) در منابع اهل سنت (مطالعه موردی سفیان ثوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از روایات ائمه اطهار (ع) تنها در منابع اهل سنت قرار دارد و تردید هایی در بهره برداری از این روایات به ذهن می رسد؛ تردید هایی همچون پالایش این احادیث از سوی محدثان شیعی یا عدم اعتماد به آن ها؛ ازاین رو، اگر دلایل عدم نقل این احادیث – که گاه ناشی از تقیه است. - در منابع شیعی ارائه گردد، این تردید ها از بین خواهد رفت و می توان بدان به عنوان میراث شیعی توجه کرد. تقیه افزون بر اینکه بر محتوای روایات تأثیر می گذارد، به گمنام ساختن برخی از شخصیت های روایی شیعه نیز منتهی می شود و مراجعه راویان شیعی را به آنان محدود می سازد. چنان که این مورد در مراجعه به روایات سفیان ثوری به عنوان یکی از مهمترین و پرکارترین محدثان اهل سنت دیده می شود. ازاین رو، تقیه را می توان به عنوان یکی از برجسته ترین زمینه های تاریخی در این انحصار یاد نمود. این جستار با رویکرد تحلیلی در اسناد و متون روایات سفیان در منابع شیعی، توصیف های رجالی و گزارش های تاریخی فریقین، سفیان را راوی امامی می شناسد که با تقیه پنهان مانده است. چنان برمی آید که روایات مذمت سفیان در منابع شیعی برای محافظت از وی بیان شده و آنچه بر کتاب «جامع» وی و راویان آن گذشته مؤید این مورد است. شایان ذکر است که سفیان با اصحاب حدیث در یک گروه قرار نمی گیرد؛ چرا که موضع سیاسی وی با عقاید اصحاب حدیث در اعتقاد قیام به سیف در یک راستا قرار ندارد.
هم سنجی و سند پژوهی اخبار ملاحم و فتن فریقین با محوریت تشخص «نفس زکیه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی اخبار «ملاحم و فتن»، از «نشانه ای انسانی» یاد شده که به فاصله اندکی از کشته شدن وی، «قیام جهانی»، امام مهدی(عج) از کنار «کعبه» آغاز می شود و این شخصیت در زبان روایات شیعه و اهل سنت، با عنوان «نفس زکیه» شناخته می شود. تشخص «نفس زکیه» و مسئله «قتل» وی در جایگاه «نشانه» مقارن با قیام امام مهدی (عج) در دوازده بخش از میان اخبار ملاحم و فتن «فریقین» مورد «هم سنجی» و «محاسبه» قرار گرفت که بیانگر میزان «تطبیق» و همچنین «شمار» ورود این اخبار و توجه ویژه محدثان هر دو فرقه اسلامی به ضبط آن ها در مصادر و مراجع متقدم آنان بود. در بادی امر در تحلیل طرق اخبار، روات «ضعیف»، «واضع»، «مجهول» یا «مهمل» به دست آمد که اسناد را از حیث اعتبار و حجیت سندی ساقط می نمود و از سوی دیگر برخی اخبار، «موقوف»، «مرسل» یا «بلا اسناد» نقل شده بود که بر تحقق این «عدم حجیت» می افزود. در این میان، شماری از اخبار به شکل «منفرد» و برخی دیگر به صورت «معارض»، سبب «پیچیدگی» هر چه بیشتر در فهم و «اتقان صدوری» این «نشانه مهدوی» شده است. در برآیند پژوهش، این مسئله تصریح و منتج شد که علاوه بر ضعف های سندی، «دلالت» ابعاد گوناگون خبری این «علامت» نیز در هر بخش، دارای نارسایی هایی بنیادین از نظر صدوری بوده و اکثر گزاره های خبری وابسته به آن، جزم آور و قطعی به نظر نرسیده است.
تحلیل شبکه مفهومی «قدرت خداوند» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل شبکه مفهومی «قدرت» خداوند متعال در قران کریم صورت گرفته است. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوای کمی و کیفی (ترکیبی) انجام شده است؛ واژگان مرتبط با قدرت خداوند متعال در آیات قرآن کریم مورد مطالعه قرار گرفت و چهار واژه عزت، قدرت، قوت و قاهریت به دست آمد و با تحلیل آیات مرتبط کدها و مقولات هر یک از واژگان چهارگانه استخراج شد و فراوانی هر یک از مقولات مشخص گردیده و بصورت نمودار ترسیم شد. هرکدام از این چهار واژه اصلی بخشی از معنای قدرت خداوند سبحان را پوشش می دهد. مفهوم عزت بر نفوذ ناپذیری و عدم امکان دخالت موجود دیگر در تحقق اراده خداوند متعال، مفهوم قدرت بر توانایی و اختیار مطلق در تحقق بخشیدن به اراده و مجبور نبودن بر انجام کاری، مفهوم قوت بر سهولت انجام هر کار برای او و داشتن قدرت مافوق تصور و مفهوم قاهریت بر غلبه کامل بر همه مخلوقات و عدم امکان خارج شدن هیچ موجودی از سلطه او دلالت دارد. نکته دیگر آن که دو مفهوم عزت و قدرت با بیشترین فراوانی به عنوان دو مفهوم کلیدی و دو مفهوم قوت و قاهریت به عنوان دو مفهوم مکمل برای مفهوم کلی قدرت به حساب می آید.
پندارشکنی قرآن کریم با محوریت واژه «علم» در سطوح متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پندارشکنی و تصحیح اندیشه انسان ها یکی از مهم ترین مأموریت های کتب آسمانی است. قرآن کریم به عنوان جامع و کامل ترین متن وحیانی نسبت به بسیاری از اندیشه ها و توهمات غلط بشری انتقاد داشته، در سطوح متن وحیانی خود سعی در گسست خیالات موهومی دارد که برخلاف حقایق جهان هستی در ذهن ها شکل گرفته و عامل شقاوت انسان ها گردیده است. این واژه ها و ساختارها و جملات در عین تنوع هرکدام مأموریت و وظیفه ای خاص برای اصلاح اندیشه ها به عهده دارند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و شناخت معنا پندارشکنی آیات حاوی خانواده واژه «علم» در سطوح متن بررسی گردیده، به نتایجی دسته یافته است که مهم ترین آنها عبارت اند از: شناسایی سه سطح واژه و ساختار و جمله پندارشکن می باشد که در 45% آیات حاوی آنها، آموزش مستقیم و در 55% با روش اطلاع رسانی غیرمستقیم صورت گرفته که در 74% این گروه از آیات، پندارشکنی با واسطه دیگران و در مابقی با واسطه پیامبر اسلام(ص) صورت گرفته است. نوع لحن و آهنگ کلام در 61% موارد مقتدرانه و شدید و گویش مابقی این گروه از آیات با فراوانی 39% مقتدرانه و ملایم بوده و خطاب تقریباً در 50% این آیات متوجه مسلمانان بوده، رویکرد اصلی آنها پندارشکنی آموزشی می باشد و در نیمی دیگر قرآن کریم به دلیل عناد و پافشاری مشرکان و کافران در پندارهای سقیم خود برای تأثیرگذاری بیشتر و ایجاد تنبه، اکثراً با لحن شدید و بیان همراه با تهدید به دنبال گسست پندارهای ناصحیح و اصلاح آنها می باشد.