پژوهشنامه نقد ادب عربی
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره نهم بهار و تالستان 1398 شماره 18 (پیاپی 76) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ق) نویسنده توانای قرن دوم وسوم هجری، یکی از سرشناس ترین چهره های نثر عربی است که در حوزه های مختلف گیتی شناسی، نقد و ادبیات، موسیقی و جانورشناسی قلم زده است. او چندین اثر مشهور و جریان ساز دارد که "البخلاء" یکی از جذاب ترین آن هاست. جاحظ در این کتاب به طور ویژه موضوع بخل را به عنوان مضمونی اجتماعی مورد دقت و واکاوی قرار داده و آن را دستمایه کار خویش ساخته و قصه هایی از خسیسان روایت نموده است. او بخش عمده ای از داستان های خود را به روایت های بخیلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده که نشان می دهد در این اثر بی تأثیر از جریان شعوبیه، یکی از مهم ترین جریانات سیاسی آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به این جریان به نگارش داستان هایی می پردازد و به عجم ها نسبت می دهد که مبنای حقیقی ندارد. اما او ادیبی بلیغ و توانا است و این حکایت ها را در قالبی حقیقت نما به مخاطب ارائه داده است و با وجود این که قصه ها از حقیقت تهی است و با قوّه عقل و منطق همخوانی ندارد اما خواننده با توجه به کاربرد ابزارهای حقیقت نما از جانب نویسنده، داستان را حقیقت می پندارد.این پژوهش نشان می دهد که اتکاء جاحظ بر نوع قصه با رعایت ضوابط فنّی و علّی آن، ایجاد فرایند استناد، دقت در توصیف اشیاء و وصف مشروح آن فرایند حقیقت نمایی را ایجاد می کند و خواننده را به تصدیق حکایت های خود وا می دارد.
تبیین زبان شناختی روند تحول معنایی واژه بروج در قرآن کریم با تکیه بر ریشه های آن در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تغییر معنا و علل وقوع آن همواره مورد توجه زبانشناسان و محققان معناشناسی بوده است. مطالعات معناشناسی این تغییر و تحولات را در قالب های مختلف بررسی می کند. یکی از شیوه های نگرش به چرایی تنوع و تعدد معنایی واژگان، اهتمام به بررسی روند معنایی واژگانی است. مطالعه درزمانی حاضردرصدد است تا روند تحول معنایی واژه بروج را با رویکرد معناشناسی تاریخی، و ریشه شناسی واژه در زبان های سامی، با کنکاش در کتب لغت، تفاسیر، اشعار قدما و مترجمان کلام وحی تبیین نماید. تحلیل معناشناسی این واژه نشان می دهد دلالت های آن در زبان های سامی محدود بوده و زمانی که وارد زبان عربی وارد شده ، به مرور دایره معنایی آن گسترش یافته است. این روند تحولی در قامت معنای حسی ، معانی انتزاعی و معنای ایدئولوژیک تداوم یافته است.
نشانه شناسی اجتماعی رمان «الحرب فی برّ مصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده یوسف القعید، از نویسندگان نام آشنا و نام آور دوره معاصر مصر و یکی از برجسته ترین رمان نویسان معاصر عربی است. آثار او در سطح دنیا به زبان های گوناگونی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی برگردانده شده است. او در آثارش با چیره دستی و مهارت کم نظیر، مسائل ناهمسان اجتماعی، فرهنگی و چالش های سایه گستر بر جامعه خود را نمایان ساخته است . رمان «الحرب فی برّ مصر» از رمان های پرمغز اوست که در آن به شرایط ناگوار و نامناسب جامعه ای پرداخته است که سایه ظلم و ستم بر آن سنگینی می کند . این پ ژوهش ب ر آن اس ت تا با روش تحلیلی - توصیفی نشانه های اجتماعی به کاررفته در این رمان را در کانون واکاوی قرار دهد و از رهگذر آن به عیان سازی درون مایه پیام نویسنده اشاره کند. یافته این جستار نشان می دهد که نشانه های به کاررفته در متن گواه بر وضع اجتماعی نابسامان سایه افکنده بر جامعه آن روز مصر است که در ورطه ناهمسانی و وضع نابسامان طبقاتی، نابرابری، ستم و ستمکاری گرفتار آمده است، به گونه ای که عدالت و ظلم، راستی و ناراستی، خرد و جهل ، و عشق و خیانت به میهن در کنش تقابلی با یکدیگر قرار گرفته اند.
جلوه های خمر در شعر مصطفی وهبی التل (مطالعه موردی (دیوان عشیات وادی الیابس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، پرآوازه ترین شاعر، ادیب، روشنفکر و فرهیخته اردن است، در شعر وی مضامینی همچون عشق، شراب، مستی و هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را می توان دید البته خمریات از مهمترین مضامینی است که در دیوان(عشیات وادی الیابس ) به صورت های گوناگونی به کار می رود تا جایی که او را در خمریات، همپایه أَبونواس، أَعشی وأَخطل می دانند، باده گساری، شراب و مستی از مهمترین موضوعاتی است که در دیوان وی به وضوح مشاهده می شود. این پژوهش به این نتیجه رسیده که خمریات این شاعر، با مضمون جلوه های خمری از جمله«عیاشی و خوشگذرانی، بی مبالاتی به دنیا و متعلقات آن، اضطراب و بیم از مرگ و اغتنام فرصت، بکار بردن می و انگور واقعی و درمان و دعوای بیماری» همراه و با روش پژوهشی توصیفی – تحلیلی بررسی شده است و به این سؤال پاسخ دهد که جلوه های خمر در شعر مصطفی وهبی التل چگونه به کار رفته است؟ و بر این فرض استوار است که؛ عیاشی و خوشگذرانی و در پی آن غنیمت شمردن فرصت ها، نتیجه تفکر او در مورد شراب است. این پژوهش در پی این هدف است که باده و خمر از مهمترین اغراض شعری شاعر است و حضور آن در شعر وی انکار ناپذیر است.
مبانی روان شناختی آفرینش ادبی از نگاه عزالدین اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عزالدین اسماعیل از جمله ناقدانی است که با رویکرد روان شناختی در نقد ادبی معاصر عرب شناخته می شود و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مهم ترین اثر وی در این زمینه کتاب "التفسیر النفسی للأدب" است. مطالعات او در سه حوزه ی تحلیل اثر ادبی، تحلیل شخصیت هنرمند و بررسی فرآیند ابداع اثر ادبی صورت گرفته است. از آنجا که امروزه مبانی روان شناختی موثر در فرآیند خلاقیت ادبی و همچنین تحلیل روان کاوانه شخصیت ادیب، در مطالعات نقد ادبی اهمیت ویژه ای دارد، بررسی دیدگاه های عزالدین اسماعیل به عنوان ناقد و ادیبی صاحب نظر در این خصوص ضروری می نماید. به این منظور این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه های عزالدین اسماعیل را در این زمینه بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که از نظر عزالدین اسماعیل، محرک های روانی تا چه حد در خلاقیت ادبی تاثیرگذارند؟ و تحلیل روان کاوانه ی شخصیت ادبی از نظر وی چه فوایدی در بر دارد؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که وی با استفاده از علم روان شناسی در نقد آثار ادبی به این باور رسیده است که برخی از محرک های روانی همچون: نِوروز، خودشیفتگی، نبوغ، جنون، خیال و ... تا حدی در خلق اثر ادبی مؤثرند و از دیدگاه او، تحلیل شخصیت ادیب، به فهم اثر ادبی کمک می کند، به طوری که مثلا، با تحلیل روان کاوانه ی شخصیت شاعران قدیم عرب، می توان به برخی از عوامل ضعف نوع ادبی نمایشنامه در ادبیات قدیم عربی پی برد.
بلاغت وایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیچ انسانی بدون پیش فرض نیست و همیشه این پِیش فرض ها هستند که داوری ها و رویکردهای ما نسبت به پدیده های جهان را شکل می بخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری می توانند مبنای هستی شناختی و یا معرفت شناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکل گیری مفاهیم و حوزه نظریه پردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیش فرض ها در رویکرد نظریه پردازان بلاغت عربی مشاهده می شود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحت تأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهت گیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین می کردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
سبک شناسی ساختارگرایانه خطبه 87 نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه بعد از قرآن کریم از ارزشمندترین متون دینی به شمار می آید و پژوهشگران سعی در بررسی آن از ابعاد مختلف علمی وادبی نموده اند، زیرا این کتاب در بردارنده سخنان گرانبهای امام علی (ع) است که در اوج فصاحت وبلاغت قرار دارد وموضوعات مختلفی را در قالب بهترین الفاظ وبه صورتی هنرمندانه بیان کرده است. خطبه 87 نهج البلاغه یکی از زیباترین خطبه هایی است که از محبوب ترین بندگان خداوند وتوصیف ویژگی های آنان سخن می گوید ووجه تمایز شان رابا فاسقان وجاهلان بیان می دارد. در این مقاله سعی بر این است به شیوه توصیفی– تحلیلی واز منظر سبک شناسی ساختارگرا به بررسی خطبه 87نهج البلاغه در سطحهای فکری، آوایی، نحوی، بلاغی(دلالی) بپردازد و زیبایی های سبک امام (ع) را در بیان اندیشه هایش نشان دهد. یافته های پژوهش بیانگر این است که سطوح سه گانه آوایی، نحوی وبلاغی به صورتی منسجم وبه هم پیوسته افکار واندیشه های امام (ع) را بیان می کند ودر راستای سطح فکری در حرکت هستند. سطح آوایی با موسیقی ای که به واسطه تکرار حروف وسجع وجناس ایجاد کرده است از یک سو سبب انتقال این مفاهیم شده است واز سوی دیگرسطح نحوی با جمله های خبریه و فزونی جمله فعلیه وتتابع اضافات وادات همپایه ساز سبب بیان معنا ومقصود مورد نظر امام علی (ع) به مخاطب گردیده است؛ همچنین سطح بلاغی نیز با صنایع لفظی وبدیعی به زیباتر شدن کلام ودرک معنای مورد نظر امام (ع) کمک کرده است ولفظ در خدمت معنای مورد ایشان قرار گرفته است.
تجلی اسطوره ققنوس وتطور معنوی آن در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش با آرمان ملّت مظلوم فلسطین و مبارزه برای رهایی از یوغ اشغالگران صهیونیست، شوق بازپس گیری اراضی اشغال شده علیرغم جنگ و کشتار و جنایات فراوان، و نیز تحوّلات شعری اش گره خورده است. او ققنوس را به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی، و سر برآوردن از خاکستر مرگ بازخوانی کرده است. ققنوس در شعر محمود درویش از اولین دیوانی که بدان اشاره کرده است یعنی «أحبّک أو لا أحبّک» تا «کزهر اللوز أو أبعد» که آخرین دیوان اوست دستخوش تغییراتی گشته است، که در مقاله حاضر به تحلیل و بررسی ابعاد آن پرداخته ایم. مهم ترین نتیجه پژوهش در سه مسأله تجلّی یافته است: اول اینکه، اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش به دنبال این است که بگوید که مردم فلسطین و نیز آرمان او هیچوقت نخواهد مرد، بلکه هر زمان از خون شهدایش جوانان غیوری پرورش یافته و راه آنان را ادامه خواهند داد. دوم اینکه، ققنوس در شعر درویش برخی موارد با سخن از زن و مرد همراه است که نماد زایش هستند. سوّم اینکه ققنوس در مراحل پایانی حیات درویش نماد جدال او با مرگ و رستاخیز دوباره است. روش تحقیق در مقاله حاضر تحلیل و توصیف است، و سعی کرده ایم به نقد و تحلیل اسطوره ققنوس و تحوّلات معنایی آن در شعر این شاعر بزرگ بپردازیم.
ارزیابی مؤلفه های ساختاری مقاله های مجله «نقد ادب عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسشنامه طراحی شده، 63 مقاله مجله نقد ادب عربی را با روش تحلیل محتوای ترکیبی مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقاله ها از سال 89 تا 94 در مولفه های ساختاری روند رو به رشدی دارند. اما در سال های 94 و 95 این روند سیر نزولی پیدا کرده است و سپس سال 96 و 97 مولفه های ساختاری رشد قابل ملاحظه ای دارد. بررسی انطباق ساختار مقاله ها با معیارهای مطلوب مقاله های علمی پژوهشی نشان می دهد که ساختار مقاله ها در قسمت سوال، پیشینه ، روش پژوهش و علت انتخاب آن، چگونگی جمع و تحلیل مواد پژوهش و نتیجه، بامعیارهای مقاله های علمی پژوهشی مطابقت ندارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نویسندگان الگوی ساختاری منسجمی در اختیار نداشتند و ساختار مقاله ها را بر اساس آنچه خود آموزش دیده اند تنظیم کرده اند. ضعف موجود را می توان به بی توجهی به معیارهای ساختاری در آموزش های دانشگاهی ارتباط داد و از طرفی دیگر مشخص نبودن الگوی جامع ساختاری مقاله علمی پژوهشی از سوی سردبیران و داوران از دیگر عوامل برجسته شدن این مشکل در مقاله ها است. بنابراین این پژوهش مدل مفهومی ساختار مقاله های علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی را پیشنهاد داده است.
خطاهای شعری ازدیدگاه ابوهلال عسکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه عقلانی ابوهلال عسکری درنقد شعر چکیده تفاوت دیدگاه ناقدان ادبی در مورد خاستگاه ، هدف و منطق شعر ، نظرات مختلفی را درمورد خطای شاعران به وجود آورده است . ابو هلال درکتاب الصناعتین خطاهای شاعران را فراتر از گستره نحو ، وزن و قافیه بررسی کرده است. وی هرچنددراین کتاب به لزوم تفاوت زبان شعرو زبان معمولی اشاره کرده است امادرنقدابیات ؛ با نگاهی مبتنی بر نقد منطقی ، حرکت شاعر را به قواعد عقلانی وقانونهای وضعی وتنگناهای لفظی محدود ساخته است و هیچ گونه خطایی را برای شاعران متاخر جایز ندانسته است . وی با چنین دیدگاهی با ذکر شواهدی از خطای شاعران تازیانه انتقادخودرابرپیکر ابیات. آنان فروآورده است انواع خطاهایی را که وی در «الصناعتین» مطرح ساخته در عنوان های اصلی و فرعی عنوان بندی وشرح نمودیم تا از سویی مطالب پراکنده ساختاری شکل گرفته یابد و بیانگر نگاه کلی ابو هلال به موضوع باشد واز سوی دیگر این تقسیم بندی و شرح بتواند راهنمایی عملی برای نقد شعر از زوایای گوناگون گردد . این نوشتارخطاهای شعری را ازنظرابوهلال درشش عنوان اصلی : خطای عرضی ، خطای منطقی ،خطا دروصف وتشبیه ، مخالفت باعرف ، خطای واژگانی ومعنای مکشوف ، تقسیم نموده است ودرهرعنوان اصلی ، عنوانهایی فرعی را با ذکرابیات موردنظر ابوهلال مطرح ساخته وبه شرح خطای ابیات ازنظرابوهلال ودرمواردی به نقدنظراوپرداخته است . کلمات کلیدی: خطای شعری، ابوهلال، الصناعتین، نقد منطقی، خطای عرضی
روش تحلیل «ماهیتِ صورت» داستان نقدی بر نظریه «ماهیت صورت» سید بحراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد داستان در ادبیات عربی، در اواخر قرن بیستم، متاثر از ریخت شناسی وساختارگرائی، وارد مرحله نوینی گشت که به عناصر داستان وشیوه های روایت می پرداخت وکمتر به موضوع «نگرش هنری» داستان اهمیت می داد. نگرش هنری تجربه منحصر بفرد نویسنده از پیچیدگی های زندگی است که منجر به « شناخت داستانی» می شود تا خواننده با درک آن از داستان لذت ببرد و بینش نوی را تجربه کند. سید بحراوی در کتاب «الانواع النثریه فی الادب العربی المعاصر(اجیال وملامح )» با معرفی آثاری گوناگون ازنویسندگان دنیای عرب، می کوشد تا با رهایی از چهارچوب تحلیل های از پیش تعین شده، تجربه بشری راوی را که معادل با تجربه زبانی نویسنده است، تحلیل کند. وی این تجربه را که برآمده از محیط عربی است، «ماهیت صورت» (محتوی الشکلThe content of the Form) نامید که با رهایی از وابستگی ذهنی به غرب در پی ارائه یک بینش هنری از تجربه انسان عربی است. آیا روش تحلیل وی در گونه های نثری نوآوری دارد؟ و آیا می توان از آن برای درک داستان بهره برد؟ آیا این کتاب نقدی در رسیدن به این هدف موفق بوده است؟ با روش تحیلی – توصیفی وباتکیه بر روش تحلیل محتوای کمی وکیفی، می توان نتیجه گرفت که مسأله کتاب «گونه های نثر ادبی معاصر»، نه تحلیل ساخت عناصر داستانی و روایت، بلکه درک زیباشناسانه روایت از تجربه بشری انسان عربی، با ارائه بینش هنری نهفته در شبکه عناصرداستانی است تا ضمن تبیین ویژگی ها و روش تحلیل آن، نمونه داستان هایی را که دارای محتوای ساخت داستانی با هویت عربی هستند، معرفی کند.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.