مطالب مرتبط با کلیدواژه

حقیقت نمایی


۱.

حقیقت نمایی در البخلاء جاحظ (موردکاوی قصه های اهل مرو و خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت نمایی البخلاء جاحظ قصه مرو و خراسان شعوبیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۴۰۰
جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ق) نویسنده توانای قرن دوم وسوم هجری، یکی از سرشناس ترین چهره های نثر عربی است که در حوزه های مختلف گیتی شناسی، نقد و ادبیات، موسیقی و جانورشناسی قلم زده است. او چندین اثر مشهور و جریان ساز دارد که "البخلاء" یکی از جذاب ترین آن هاست. جاحظ در این کتاب به طور ویژه موضوع بخل را به عنوان مضمونی اجتماعی مورد دقت و واکاوی قرار داده و آن را دستمایه کار خویش ساخته و قصه هایی از خسیسان روایت نموده است. او بخش عمده ای از داستان های خود را به روایت های بخیلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده که نشان می دهد در این اثر بی تأثیر از جریان شعوبیه، یکی از مهم ترین جریانات سیاسی آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به این جریان به نگارش داستان هایی می پردازد و به عجم ها نسبت می دهد که مبنای حقیقی ندارد. اما او ادیبی بلیغ و توانا است و این حکایت ها را در قالبی حقیقت نما به مخاطب ارائه داده است و با وجود این که قصه ها از حقیقت تهی است و با قوّه عقل و منطق همخوانی ندارد اما خواننده با توجه به کاربرد ابزارهای حقیقت نما از جانب نویسنده، داستان را حقیقت می پندارد.این پژوهش نشان می دهد که اتکاء جاحظ بر نوع قصه با رعایت ضوابط فنّی و علّی آن، ایجاد فرایند استناد، دقت در توصیف اشیاء و وصف مشروح آن فرایند حقیقت نمایی را ایجاد می کند و خواننده را به تصدیق حکایت های خود وا می دارد.
۲.

ساختار نَقل؛ گونه ها و کارکردها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
ساختار «نَقل» از تجزیه ی زمان روایت و تغییر راوی به دست می آید. راویِ اول شخص که در روایت همزمان حضور دارد، پس از توصیف مختصر فضا و شخصیت ها، رشته ی کلام را به راویِ اول شخصِ دوم می سپارد. راویِ دوم با بهره گیری از روایت گذشته نگر، به نقل سرگذشتی نسبتاً پر رخداد می پردازد. انتخاب این فرم، در عین اینکه به هر چه فشرده تر شدن ذکر وقایع می انجامد، به ایجاد صحنه های فراخ منظر و حقیقت نمایی نیز یاری می رساند. نمی توان این شیوه را نوعی «متالِپسیس» نامید؛ زیرا هر چند راوی تغییر می یابد، هر سطح از روایت در جای خود باقی می ماند و وارد ساحت دیگری نمی گردد تا ادغام حیطه ها رخ دهد. همچنین متفاوت از ساختار «قاب» است؛ زیرا با وجود تو در تو بودن، شامل داستان های فرعی مجزا نیست و خرده روایت ها همه در خدمت یک خط داستانی هستند. در گام نخستِ این پژوهش، شناسایی و توصیف گونه های ساختارِ نَقل مطمح نظر قرار گرفته است و در گام دوم، چرایی انتخاب این ساختار و کارکردهای آن بررسی شده است. یافته ها نشان می دهند پسند جامعه و انگیزه های شخصی نویسندگان از دلایل اصلی انتخاب این لایه بندی روایی بوده است. گاهی تلاش نویسندگان برای دوصدایی یا چند صدایی کردن اثر و تغییر کانون روایت، موفق و گاهی ناموفق بوده است.