مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه انحراف خلاق تنها عاملی است که می تواند منجر به خلاقیت و نوآوری های جدید در سازمان ها گردد. هدف غایی از انجام این پژوهش، ارائه مدل انحراف خلاق به عنوان یک رفتار ناسازگار فردی با استفاده از یک رویکرد کیفی است. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: جهت شناسایی مقوله ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان با طرح پرسش هایی باز و با روش نمونه گیری نظری استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های کیفی این پژوهش بر اساس دستورالعمل استراوس و کوربین شامل سه مرحله اصلی کدگذاری اطلاعات انجام گردید. یافته های پژوهش: طبق نتایج، مؤلفه مدیریتی و سازمانی (شرایط علی)، فشار ساختاری (پدیده اصلی)، انحراف خلاق (راهبرد کنش/واکنش)، ویژگی های کنشگران (زمینه)، شرایط مدیریتی و بیوگرافیک (شرایط مداخله ای) و پیامدهای مثبت و منفی در سطح فردی و سازمانی (پیامدها) استخراج و مدل انحراف خلاق توسعه یافت. محدودیت ها و پیامدها: در میان بدیل های مختلف واکنش کارکنان به دستورات مدیر، یکی از آن ها سرپیچی بوده است که در این پژوهش مورد رصد واقع شد. درحالی که سایر بدیل ها همچون بوتلینگ که شباهت بسیاری به انحراف خلاق دارد در پژوهش های آتی نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد. پیامدهای عملی: خروجی این پژوهش می تواند گامی در جهت چگونگی تکامل ایده های خلاق کارکنان باشد. ابتکار یا ارزش مقاله: پژوهش حاضر با در نظر داشتن اشتراکات بین دو پدیده انحراف و خلاقیت، پیش فرض های قبلی در خصوص تقسیم بندی مثبت و منفی این پدیده را درهم شکسته و انحراف خلاق را به عنوان پدیده ای خنثی معرفی می کند.
شناسایی رفتارهای منحرف سازمانی کارکنان و سازوکارهای کاهش آن در سازمان های نظارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر رفتاری در سازمان ناقض هنجارهای سازمانی باشد، آن رفتار،"رفتار سوء یا منحرف" تلقّی می گردد. عدول از هنجارهای سازمانی پدیده ای ناآشنا برای مدیران و سازمانها نیست و هزینه های این قبیل رفتار ها همچنان بر دوش سازمانها سنگینی می کند. لذا، به منظور شناسایی رفتارهای منحرف سازمانی کارکنان و پیش بینی سازوکارهای کاهش آنها بویژه در دستگاههای نظارتی، این مقاله به روش کیو سورتینگ [1] انجام شد. روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی بوده و برای گردآوری اطلاعات از مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که هرچند هر دو عامل فردی و سازمانی بر رفتارهای انحراف سازمانی تاثیر دارند، لکن عوامل فردی نسبت به عوامل سازمانی تاثیر بیشتری دارد. از این نظر، ضروری است مدیران و حرفه ای های منابع انسانی در طراحی و پیاده سازی استراتژی های جذب افراد دقت بیشتری بعمل آورند و با توجه به سازوکار پیشنهادی این تحقیق، عوامل فردی و سازمانی موثر بر رفتار انحرافی سازمانی کارکنان را کاهش دهند [1] Q Sorting
طراحی مدل جامع عملکرد با رویکرد چندسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه پردازی متعارف، عملکرد به عنوان یک پدیده خُرد یا کلان مورد مطالعه قرار گرفته است در حالیکه عملکرد ماهیتاً پدیده ای چندسطحی می باشد و رویکرد متعارف قادر نیست به درستی آن را تحلیل نماید چرا که با تمرکز بر یک سطح از تحلیل، دچار ساده انگاری شده و تأثیر و تأثر پدیده در سطوح مختلف تحلیل، نادیده گرفته می شود. رویکرد نظریه پردازی چندسطحی می تواند پدیده های چندسطحی را به درستی تحلیل نموده و شکاف میان سطح خرد- کلان را در تئوری و عمل کم یا حذف نماید. علیرغم اهمیت فراوان مدیریت عملکرد در سازمان ها، مدل جامعی وجود ندارد که بتواند مفهوم عملکرد و متغیرهای شکل دهنده آن و همچنین روابط میان آنها را در سطوح سه گانه به صورت یکپارچه نشان دهد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل جامع عملکرد سازمان با استفاده از روش شناسی نظریه پردازی چندسطحی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف از نوع مطالعات توسعه ای به شمار می رود که با استراتژی اکتشافی و به روش کیفی انجام پذیرفته است. پس از مطالعه بیش از هزار متن علمی اعم از کتاب و مقاله، ابتدا مدل های عملکردی تک سطحی در سطح فردی، تیمی و سازمانی طراحی شده است. سپس مدل های میان سطحی و در پایان مدل جامع عملکرد سازمان با رویکرد چندسطحی ارائه شده است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل اثر گذار بر حسادت سازمانی با استفاده از رویکرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسادت سازمانی احساس منفی است که در تمامی سطوح سازمانی به چشم می خورد. پیامدهایی همچون تضعیف روابط بین فردی، از بین بردن پیوندهای دوستی و آسیب رساندن به تبادل دانش را برای سازمان به همراه دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل تأثیرگذار بر حسادت سازمانی در سازمان های دولتی انجام پذیرفت. این تحقیق از نظر روش ترکیبی و از نظر نوع پژوهش تحقیقی قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران عالی و میانی سازمان های دولتی شهرستان خرم آباد هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 27 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب گردیده است. در پژوهش حاضر با استفاده از ترکیب روش کمی و کیفی، ابتدا با استفاده از داده های کیفی بدست آمده از مطالعات اکتشافی شامل بررسی متون اکتشافی و انجام مصاحبه های اکتشافی عوامل موثر بر حسادت سازمانی مشخص گردیدسپس با استخراج عوامل، از طریق تحقیق زمینه یابی این عوامل مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش مشتمل بر دو بخش است، که در بخش اول مجموعه ای از عوامل موثر بر حسادت سازمانی شناسایی و در بخش دوم میزان اهمیت و اولویت این عوامل مشخص شد. نتایج حاکی از آن است که اشاعه فرهنگ بی عدالتی، ضعف شخصیتی، تبعیض در محیط کار، تخریب اجتماعی، قیاس فرد با دیگران، عدم توجه به مهارتها و قابلیت های فرد، ارتقاء یافتن همکاران و تبادل پایین رهبر عضو مهمترین عوامل موثر بر حسادت سازمانی هستند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی موفقیت برای اجرای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، باهدف بررسی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش (KM) در شرکت های آب و فاضلاب شهری با استفاده از تکنیک ISM-DEMATEL صورت گرفته است. از طریق بررسی ادبیات در میان بسیاری از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش ، نه عامل به عنوان عوامل اصلی انتخاب شد. پس از تایید شاخص های مربوط توسط کارشناسان صنعت، دو پرسشنامه در میان کارشناسان برای رتبه بندی و تعیین رابطه بین اجزاء مربوطه توزیع شد. با استفاده از رویکرد DEMATEL یک مدل ساختاری شکل گرفت و سپس روابط علی میان عوامل بوسیله دیاگرام اثر-ارتباط ترسیم شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان می دهد که در میان عوامل مورد مطالعه، استراتژی ها و اهداف بیشترین تاثیر را در موفقیت اجرای مدیریت دانش در شرکت های آب و فاضلاب شهری ایران داشته و حمابت مدیریت ارشد، کار تیمی و فرهنگ سازمان دیگر عوامل کلیدی موفقیت می باشند. در نهایت، مدل پیشنهادی نویسنده برای اجرای KM بر اساس نتایج مطالعه ی وضعیت فعلی جامعه مورد مطالعه ارائه شده است. این تحقیق اولین ارائه یک دیدگاه یکپارچه از عوامل کلیدی موفقیت برای اجرای مدیریت دانش در صنعت آب و فاضلاب است.
تاثیر حکمرانی خوب بر سلامت سازمانی با توجه به نقش میانجی رفتار سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تبیین تأثیر حکمرانی خوب بر سلامت سازمانی با نقش میانجی رفتار سیاسی در اداره مالیات شمال تهران انجام شد. پژوهش از جهت هدف، از نوع کاربردی و از جنبه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان اداره مالیات شمال تهران به تعداد 276 نفر بوده است که از طریق فرمول کوکران 161 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد شده حکمرانی خوب، سلامت سازمانی و رفتار سیاسی بوده است. پس از گردآوری داده ها، روایی پرسشنامه ها از طریق روایی محتوایی و سازه ای و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سلامت سازمانی برابر با 945/0 ، برای پرسشنامه حکمرانی خوب برابر با 947/0، برای پرسشنامه رفتار سیاسی برابر با 889/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری، نرم افزار اسمارت پی. ال. اس نسخه شماره 2 بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد رفتار سیاسی در رابطه بین حکمرانی خوب و سلامت سازمانی نقش میانجی را به خوبی ایفا می کند و نیز متغیرهای حکمرانی خوب و سلامت سازمانی بر رفتار سیاسی تأثیر مثبت و معناداری وجود دارد.
تاثیر رهبری خودکامه بر سکوت و رفتارهای کاری مخرب: تبیین نقش میانجی گر معضلاتِ درک شدنِ اشتباه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک رهبری خودکامه از سبک های منفی و غیراخلاقی رهبری است و از سبک های لبه تاریک رهبری محسوب می شود. با توجه به اثرات و تبعات منفی این سبک رهبری، هدف این پژوهش بررسی تاثیر سبک رهبری خودکامه بر سکوت و رفتارهای کاری مخرب با در نظر گرفتن نقش میانجی گر معضلات درک شدن اشتباه بود. این پژوهش از نوع همبستگی – توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان ستادی یکی از نهادهای انتظامی شهر تهران بود که تعداد نمونه آماری 89 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری تصادفی در دسترس و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. بر مبنای نتایج پژوهش مشخص گردید رهبری خودکامه دارای تاثیر مثبت و معنادار بر رفتارهای کاری مخرب و معضلات درک شدن اشتباه است. نتایج نشان داد رابطه معناداری بین رهبری خودکامه با سکوت کارکنان و معضلات درک شدن اشتباه با رفتارهای کاری مخرب وجود ندارد. همچنین نقش میانجی گر معضلات درک شدن اشتباه در رابطه بین رهبری خودکامه و سکوت تایید شد ولی نقش میانجی گر معضلات درک شدن اشتباه در رابطه بین رهبری خودکامه و رفتارهای کاری مخرب تایید نگردید.