آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

سخن گفتن از مفاهیمی چون عقل و عقلانیت مانند بسیاری از مفاهیم دیگر ما را به وادی اختلاف نظرهای اساسی که گاهی به تشتت منجر می شوند می کشاند. چنان که مفهوم عقلانیت در اثر گذشت زمان، به عنوان مفهومی تاریخی تلقی گردیده و تعابیر گوناگونی در مورد آن مطرح شده است و در بسیاری از سطوح به کارگیری مفهوم عقلانیت توأم با گمراهی و ابهام در فهم معنی و مصداق آن بوده است. از سویی نکته قابل توجه این است که تعلیم و تربیت در رایج ترین کاربرد خود بر عقلانیت یعنی پرورش اندیشه دلالت دارد و بر این امر تأکید می شود که اساساً نباید بعد عقلانی را در عرض سایر ابعاد وجودی انسان تلقی کرد؛ بلکه باید آن را تنها وجه جدایی انسان از سایر موجودات و محور فعالیت هایی دانست که انسانیت انسان را به ظهور می رساند. سؤالی که مطرح می شود این است که این تعقل و عقلانیتی که در برنامه درسی بر آن تأکید می شود چه نوع عقلانیتی است و چه ماهیتی دارد؟ چرا که در هر نظام تربیتی، برنامه درسی است که محتوا و جریان رسمی و غیررسمی که ازطریق آن یادگیرندگان تحت نظارت مدرسه، معلومات و شیو ه ی درک و فهم را به دست می آورند یا مهارت ها را فرا می گیرند و یا نگرش و ارزش گذاری یا نظام ارزشی خود را تغییر می دهند، مشخص می کند. بنابراین بسته به این که این برنامه درسی چه معنایی از عقلانیت را پذیرفته، شکل نظام تربیتی هم متفاوت خواهد بود. از این رو در این پژوهش تلاش گردید که انواع عقلانیت در یک سیر تاریخی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و سپس کارکردهای هریک از این انواع عقلانیت در برنامه درسی مشخص گردد. چنان که در بررسی صورت گرفته می توان انواع عقلانیت را در سه سطح طبقه بندی کردکه عبارتند از: سطح نظری عقلانیت، سطح کنشی عقلانیت (عقلانیت ارتباطی و عقلانیت انتقادی) و سطح ساختاری عقلانیت یا عقلانیت رسمی. کارکردهای هر یک از این سه سطح در برنامه درسی متفاوت است.

تبلیغات