مقالات
حوزه های تخصصی:
از منظر دین، سعادت انسان معلول بینش ها و باورهای درست و اخلاق و رفتار برخاسته از فطرت و مطابق با خواست شریعت است. همان گونه که اخلاق و رفتار آدمیان پیامد نوع بینش ها و باورهای آنان است، بر بینش ها و باورهای آنان نیز اثرگذار است؛ رفتار یک انسان به تدریج موجب پیدایش صفات و ملکاتی مثبت یا منفی می گردد. صفات و ملکات منفی، بینشی متناسب با خود پدید می آورد که گاهی به انکار حقیقتِ روشن می انجامد. صفات و ملکات مثبت، موجب تثبیت و تقویت بینش های فطری و عقلی و سبب تابش نور معرفت و حکمت بر دل می گردد. ریشهٔ اخلاق و رفتار منفی، حبّ دنیا، و ریشه اخلاق و رفتار مثبت، دوری از حبّ دنیا است. این حقیقتی است که قرآن و سنّت، برآن تصریح کرده اند و موجب پیدایی قالبی خاص برای اندیشهٔ عالمان مسلمان، به ویژه حکیمان و عارفان در باب معرفت شناسی شده است. مقالهٔ حاضر با تکیه بر اندیشهٔ آیت الله جوادی آملی این حقیقت قرآنی را توضیح می دهد.
آیا علم و دین به دو فرهنگ متفاوت تعلق دارند؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در زمان ما این ایده رایج است که علم و دین دو فرهنگ زیربنایی متفاوت دارند. بعضی از دانشمندان معتقدند که آنها به دو فرهنگ مستقل وابسته اند. بعضی نیز معتقدند که آنها در بعضی زمینه ها همپوشانی دارند، و برخی آنها را متعلق به دو فرهنگ مکمّل می دانند. این مقاله می کوشد که ثابت کند علم، آن گونه که معمولا فهمیده می شود، یک فرهنگ خودکفا ندارد و فی الجمله با دین زمینه های مشترک دارد. بعلاوه، علم مبتنی بر بعضی مفروضات متافیزیکی است و همچنین دانشمندان با بعضی ملاحضات اخلاقی سر و کار دارند. پس لااقل علم و دین به دو فرهنگ کاملا مستقل تعلق ندارند، و در واقع آنها می توانند یک جهان بینی زیربنایی مشترک داشته باشند.
بازخوانی انتقادی اسلامی سازی علوم انسانی از منظر اسماعیل فاروقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله اسلامی سازی دانش، حدود سال 1960 طرح شد و اسماعیل راجی فاروقی از جمله پیشگامان این بحث بوده که آرای وی تاکنون در کانون توجه صاحب نظران بوده است. این نوشتار در صدد تبیین، تحلیل، نقد و بررسی دیدگاه های وی در این زمینه است. فاروقی همچون برخی دیگر، راه حل عقب ماندگی مسلمانان را اصلاح نظام آموزشی و حاکمیت بخشیدن اندیشه و باور اسلامی بر این نظام آموزشی می داند. از آنجا که این نظام متکی بر متون، ساختار و مدیریت مناسب آموزشی است، باید اسلامی سازی در همه این امور صورت گیرد. راهکار فاروقی در این باره، اصول پنج گانه اسلامی حاکم بر علم و نیز مراحل دوازده گانه تولید و تدوین متون است. پژوهش حاضر با مروری انتقادی بر ایده های پیش گفته فاروقی، بر آن است تا مهم ترین چالش های نظریه وی را بررسی کند.
معنای زندگی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی، یکی از مباحث مهم فلسفی است که از دیرباز تحت عنوان «هدف زندگی» مطرح بوده است. اینکه معنای زندگی چیست، و چرا ما آفریده شدیم، و اینکه چرا باید این همه رنج را در زندگی تحمل نماییم، از پرسش های اساسی و همیشگی انسان است. در این راستا، دیدگاه مفسر و فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی که تأثیر افکارش بر اندیشمندان پسین، بر کسی پوشیده نیست، مورد بحث قرار گرفته است. نکته بدیع این است که از نگاه ایشان، زندگی در علم و آگاهی، پایبندی به اخلاق و رفتار انسانی، مسئولیت پذیری در پرتو تعالیم دینی و در خداباوری و روح توحیدی، معنا پیدا می کند و همهٔ بی معنایی و پوچی زندگی در خودفراموشی، تفکر دنیوی، عدم درک جایگاه انسانی، دوری از اعتقاد به خدا و انسان محوری است که ارمغان تمدن غرب است.
تحلیل و نقد حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک با تأکید بر آرای شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هگل و صدرالمتألهین، هر دو حرکت را در کل طبیعت تعمیم داده اند؛ اما دقت در این نتیجه واحد و مقدمات آن، حاکی از اختلاف عمدهٔ این دو فیلسوف در مسئله حرکت است. صدرالمتألهین بر مبنای اصول حکمت متعالیه تحولات عمده ای را در بحث حرکت ایجاد کرد و بیشترین سهم در این تحولات، مربوط به اصل «اصالت وجود» است. هگل نیز با مبانی خاص خود به بحث حرکت پرداخته و در این زمینه آرای جدیدی ارائه داده است. مارکسیست ها با اَخذ برخی از اصول هگل و در آمیختن آنها با نظرات فوئرباخ، قرائت جدیدی از حرکت مطرح ساختند. شهید مطهری نیز از رهگذر تحلیل و نقد مارکسیست ها به بحث تطبیقی حرکت در فلسفهٔ اسلامی و غربی پرداخت.
این نوشتار که با رویکردی انتقادی به حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است، از سه بخش تشکیل می گردد: بخش اول حرکت دیالکتیکی هگل، بخش دوم ماتریالیسم دیالکتیک و در قسمت سوم نقد دو بخش اول و دوم براساس اندیشه های استاد شهید مطهری، بررسی شده است. گفتنی است که استاد مطهری به مقتضای هر بحثی به تحلیل و نقد پرداخته است، به همین دلیل مباحث فوق در آثار استاد سیر منظم و منسجمی ندارد. در این مقاله سعی شده است که آرای ایشان به نحو منظم و منسجم استخراج و تنظیم شود.
بررسی جایگاه علیت و لوازم آن از نظر دو فیلسوف عقلگرا: ابن سینا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلهٔ علیت، یکی از مسائل مهم فلسفه است و انتظار می رود حداقل هر فیلسوف عقلگرایی به آن معتقد و پایبند باشد. هدف این نوشتار، بررسی جایگاه علیت از نظر دو فیلسوف عقلگرا، ابن سینا و دکارت است. مقالهٔ حاضر، ابتدا به چگونگی پیشبرد مسئلهٔ علیت در آثار هر یک از این دو فیلسوف بزرگ می پردازد؛ به این صورت که بیان می دارد ابن سینا و دکارت، هر دو معتقد به اصل علیت هستند و آن را می پذیرند؛ بنابراین انتظار می رود که به لوازم این اصل (ضرورت و سنخیت) نیز معتقد باشند و سپس به بیان این مسئله می پردازد که ""آیا این دو فیلسوف در روند بحث علیت هم عملا به لوازم آن معتقدند؟"" در نهایت با پیگیری بحث، به این نتیجه می رسد که ابن سینا هم معتقد به اصل علیت و هم لوازم آن، یعنی ضرورت و سنخیت است؛ اما دکارت، که بنیانگذار فلسفهٔ جدید در غرب است، با طرح اراده و مشیت الهی، در واقع مقدمات زیر سؤال بردن لوازم مهم علیت، یعنی ضرورت و سنخیت و در نتیجه اصل علیت را فراهم می کند. بنابراین دکارت، در مبانی اعتقاد خود به علیت، عقایدی غیر از ابن سینا دارد که پایبندی او به نتایج و لوازم علیت را مورد تردید قرار می دهد.
تأملی در عالم خیال از دیدگاه برخی از فلاسفه و عرفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قوهٔ خیال و عالم صور خیالی، حلقهٔ واسط میان عالم عقلی و عالم جسمانی است. در تاریخ فلسفه اسلامی، از زمان فارابی تا عصر حاضر، بحث از خیال از مباحث بسیار مهم بوده و در حل بسیاری از مسائل، مانند مسئله شناخت، ربط حادث به قدیم و حیات اخروی مدد برساند. بعضی از صاحب نظران، این توجه را از ممیزات فلسفهٔ اسلامی دانسته اند.
در این تحقیق ما به طور اجمالی در صدد بیان آرای فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی دربارهٔ عالم خیال هستیم؛ تا ضمن بررسی دیدگاه ها، به بیان نکات اختلافی و اشتراکی آنها در این مسئله بپردازیم.