حکمت اسراء

حکمت اسراء

حکمت اسراء پاییز و زمستان 1401 شماره 40 (مقاله پژوهشی حوزه)

مقالات

۱.

نقش عقل و تفکّر عقلی در شناخت قرآن به قرآن (مطالعه موردی: قرآن شناختِ آیت الله جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : 232 تعداد دانلود : 568
علامه سید محمدحسین طباطبایی، نویسنده تفسیر المیزان، مفسر معروف قرآن کریم در تاریخ معاصر ایران و تشیع است. او مدعی است که در کتاب خود، شیوه تفسیر قرآن به قرآن را به کار گرفته است. از میان شاگردان وی، بیشترین اهتمام به رشته تفسیر را در تدریس و تالیف، آیت الله عبدالله جوادی آملی، داشته است. ایشان نیز مدعی ست که به شیوه استاد خویش، قرآن را تفسیر کرده است. شرط لازم ورود به حوزه تفسیر به شیوه پیش گفته، شناخت قرآن به روش «قرآن بنیاد» است. از این رو، او مجلد نخست از مجموعه چندین جلدی تفسیرِ موضوعی خود را «قرآن در قرآن» نامیده است. دعوی وی در کتاب یادشده، این است که به «قرآن شناختِ قرآن بنیان» پرداخته، و از این رهگذر، بر شیوه تفسیر «قرآن به قرآن» استدلال کرده و اسلوب مزبور را بر پایه آن استوار ساخته است. مطالعه این اثر، نشان دهنده کامیابی های قابل توجه نویسنده در اتخاذ روش یادشده در قرآن شناسی است که دستاوردهای مهمی برای وی به ارمغان آورده است. با توجه به این که آیت الله جوادی آملی، همچون استاد خویش، به موازات تحقیقات گسترده تفسیری، سالیان متمادی اهتمام ویژه ای به تدریس و تالیف در سطوح عالی فنّ حکمت اسلامی نیز داشته است، مقاله حاضر در پی بررسی این مطلب است که آیا «قرآن شناسیِ قرآن محور»ِ ایشان، به گونه ای کاملا عاری از دخالت آموزه های حِکمی و تنها مستند به متن آیات وحی به انجام رسیده است؟ آیا می توان بر دعوی «قرآن بنیان» بودن این روش (به نحو مطلق) به گونه ای کاملا برکنار از تاثیر تعالیم حکمی، صحّه گذاشت؟ یا نه؛ هرقدر هم که قرآن شناسی، بر آیات خود قرآن استوار و درون متنی باشد، تاثیرِ آموزه های فلسفی بر آن، به کلی قابل حذف از فرایند شناخت وحی نبوده و ادعای «کاملا قرآن بنیاد» بودن آن، به کلّی فارغ از هرگونه تاثیرگذاری زمینه های تعقّل فلسفی، قابل تأمّل و احیانا تردید است؟ بدیهی است پاسخ این پرسش، هرچه باشد، به طور مستقیم به امکان یا استحاله «تفسیر قرآن صرفا به خود قرآن» نیز قابل تعمیم خواهد بود؛ زیرا منهج تفسیری مزبور، بر شناخت قرآن به قرآن، مبتنی و به آن مشروط است.
۲.

تقدم بالحق و تاملی در امکان ارجاع آن به تقدم بالحقیقه از منظر صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : 660 تعداد دانلود : 455
بحث تقدم و تأخر یکی از مباحث مهم فلسفی می باشد، که هم با مباحث تشکیک و هم با بحث حدوث و قدم پیوند دارد، فلاسفه اسلامی، برای تقدم و تأخر اقسامی را همچون تقدم بالعلیه، تقدم بالطبع و ... ذکر نموده اند، صدر المتألهین نیز دو قسم دیگر به نامهای تقدم و تأخر بالحقیقه و تقدم و تأخر بالحق، بر اقسام مذکور افزوده است، آنچه از ظاهر عبارات صدرالمتألهین مشهود است، غیریت و دوگانگی تقدم و تأخر بالحقیقه و بالحق می باشد، اما با توجه به تفاسیر مختلف کلام ایشان در مورد اعتباریت ماهیت، و مطابق تفسیری که ماهیت معدوم محض نیست و با وجود متحد، به عین وجود، موجود می باشد، و هم چنین با توجه به اینکه رابطه بین کثرات و حق تعالی به واسطه حیثیت تقییدی شأنی تفسیرمی شود که طبق آن موجودات توهم محض نیستند و به واسطه وجود حق موجودند، در این صورت تقدم بالحق به تقدم بالحقیقه برمی گردد و یکی از مصادیق آن خواهد بود، به این معنی که همانطور که رتبه وجود مقدم بر ماهیت و ماهیت به عین وجود موجود است، رتبه ذات حق مقدم بر رتبه شئون و تجلیات است و اصل و اصالت با ذات است و شئون و تجلیات همه به عین ذات حق موجودند و در نتیجه نسبت بین وجود و ماهیت و ذات حق تعالی و تجلیات آن، مثالی برای تقدم بالحقیقه خواهند بود.نوشته پیش روی به روش تحلیلی، توصیفی وبا استناد به منابع کتابخانه ای و رایانه ای، به گردآوری پرداخته است
۳.

تبیین وحدت وجود در اندیشه حکیم سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : 560 تعداد دانلود : 600
یکی از مهم ترین مسائل معرفتی، شناخت حق تعالی است که در مکتب عرفان نظری، وجود حق تعالی، وجود بسیطی معرفی شده است که جای برای غیر نگذاشته است و ماسوای او، اطوار و شئون وی محسوب می شوند که اصطلاحاً بدین نظریه، نظریه وحدت شخصی وجود می گویند. جمهور قائلند نخستین کسی که نظریه وحدت شخصی وجود را در یک نظام واره علمی مطرح نموده است، ابن عربی است. ولیکن در این مقاله ثابت می شود که شیخ اشراق نخستین شخصی است که مبانی این نظریه را در حکمت خویش، تبیین نموده است.
۴.

علم حضوری، معیار بداهت گزاره های بدیهی از نگاه صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : 574 تعداد دانلود : 275
دستیابی به معرفتِ خطاناپذیر، دغدغه ی همیشگی فیلسوفان است، بر این اساس مبناگرایان گزاره ها را به نظری و بدیهی تقسیم و دلیل صدق گزاره های نظری را ارجاع آن ها به گزاره های بدیهی می دانند. امّا چرا گزاره هایی بدیهی خطاناپذیرند؟ پرسشی است که این مقاله سعی نموده است با اشاره به نگاه متفاوت صدرا و دکارت در باره ی شهود (صدرا شهود را مترادف حضور می داند، ولی دکارت ذوات بسیط را متعلق شهود می شمارد) و یقین (صدرا معتقد است یقین به مثابه رخدادی وجودی افاضه ی واهب الصور است، ولی مقصود دکارت از یقین، یقین معرفت شناسی است.) این واقعیت را آشکار سازد که علم حضوری معیار و سرّ بداهت گزاره های بدیهی است. با این تفاوت که دکارت علم حضوری را محدود به گزاره های وجدانی دانسته و اولیّات را به جهت وضوح مفهومی خطاناپذیر می داند. در حالی که به نظر می رسد ملاصدرا نه تنها گزاره هایی وجدانی و اوّلی که هر علمی حصولی را مبتنی بر علم حضوری می داند. روش به کار رفته در این نوشته جمع آوری، دسته بندی، تحلیل و تبیین و در نتیجه نشان دادن اشتراک ها و تفاوتهای این دو فیلسوف است.
۵.

امکان سنجی معرفت شناسی فمینیستی در نظام معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : 762 تعداد دانلود : 826
جریان فمینیسم در غرب به دنبال ایجاد برابری و رفع ستم از زنان در نظام حقوقی و سیاسی به وجود آمد اما با مرور زمان، دغدغه این جریان به حوزه معرفت شناختی نیز امتداد یافت. به اعتقاد معرفت شناسی فمینیستی علوم بشری تحت سلطه مردان و متناسب با منافع آن ها ایجادشده است بنابراین با شالوده شکنی معرفت شناسی متداول غرب، تجربیات سرشتی و اجتماعی انسان ها در معرفت اهمیت می یابد و این تجربیات در قالب تأثیر جنس و جنسیت تفاوت های معرفتی زنان و مردان را رقم می زند. به علت پویایی و اهتمام فلسفه اسلامی به مسائل روز، معرفت شناسی فمینیستی نمی تواند نزد فیلسوف مسلمان مغفول واقع شود به خصوص متفکری چون آیت الله جوادی آملی که ضمن جامعیت در علوم مختلف به مسائل روز نیز توجه دارد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی امکان تحقق معرفت شناسی فمینیستی در نظام معرفت شناسی علامه جوادی آملی است که به این منظور کلیه اسناد و آثار ایشان در حوزه معرفت شناسی وزنان، با روش تحلیل مطالعات اسنادی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد با پذیرش جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن ارکان معرفت؛ حرکت جوهری و تمایز بین ادراکات در معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی و باور به تفکیک بین جنس و جنسیت در مطالعات زنان از سوی ایشان، می توان از تأثیرگذاری جنس و جنسیت بر علوم اعتباری و کارکردگرایانه سخن گفت بدون آنکه چنین تأثیری منجر به نسبیت معرفتی شود. بر همین اساس کلیت ادعای معرفت شناسی فمینیستی در معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی قابل تحقق بیان می گردد.
۶.

تا چه اندازه نظریه شناخت سهروردی، نظریه ای سینوی است؟(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : 170 تعداد دانلود : 293
در این مقاله نشان داده می شود که معرفت شناسی سهروردی همان معرفت شناسی ابن سینا است و تئوری «علم حضوری» سهروردی که نظریه منحصر به فرد وی محسوب می شود، از ابن سینا الهام گرفته شده است. بر این اساس جهت گیری مشائی- مشرقی ابن سینا و منظر اشراقی سهروردی هر دو حافظ یک چهارچوب معرفت شناسی هستند، گرچه معرفت شناسی ویژه هر یک از ایشان با زبان فلسفی متفاوتی مطرح شده است. در این مقاله نشان داده می شود که هر دوی ایشان به سلسله مراتب معرفت به صورت زیر وفادار بوده اند: 1. معرفت حاصل از تعریف؛ 2. معرفت حاصل از ادراک حسی؛ 3. معرفت حاصل از مفاهیم اولیه؛ 4. معرفت حاصل از علم حضوری؛ 5. معرفت حاصل از تجربه مستقیم (عرفان). بر این اساس از دیدگاه هر دو فیلسوف، معرفتی که از طریق عرفان به دست می آید، ناب ترین شکل معرفت است که واضح، متمایز و بی واسطه و مستقیم است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲