مقالات
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق ما به دنبال آن هستیم که بدانیم آیا بین ویژگی های یک سازمان و انگیزش نیروی انسانی رابطه ای وجود دارد یا خیر؟ و اگر جواب مثبت است و رابطه وجود دارد رابطه به چه شکلی است. سازمان مورد نظر در این تحقیق سازمان اقتصادی شهر و روستا می باشد. با توجه به آن که موفقیت هر سازمان به دو عامل مهم ساختار سازمانی و نیروی انسانی بستگی دارد این تحقیق بسیار حائز اهمیت است. هر کجا که سازمان به وجود می اید ابتدا ساختار ( شکل) آن به وجود می اید و سپس نیروی انسانی آن تأمین می شود و نیروی انسانی با استفاده از شکل و ساختار موجود ، سازمان را به سمت اهداف از پیش تعیین شده رهنمون می باشد. پس از تحقیقاتی که در سازمان اقتصادی شهر و روستا انجام دادیم معلوم شد که بین ساختار سازمانی و انگیزش نیروی انسانی رابطه نزدیکی وجود دارد که این رابطه به صورت معکوس و قوی می باشد . به این ترتیب که هر قدر ساختار سازمانی دست و پاگیرتر و پیچیده تر باشد انگیزش نیروی انسانی پایین تر می اید و بالطبع عملکرد و بهره وری نیز کاهش می یابد ، چون فرد خود را اسیر قوانین خشک سازمان می بیند و فکر می کند که در سازمان هیچگونه اختیار و آزادی ندارد. پس او انگیزه ای برای کار کردن ندارد و عملکرد او پایین می اید و باعث می شود که سازمان از رسیدن به اهداف خویش دور بماند ولی اگر سازمان به گونه ای باشد که موافق میل اغراد بوده و دارای پیچیدگی و رسمیت زیاد نباشد، انگیزش آنها بالا رفته و سعی می کنند که تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهداف سازمان به کار گیرند و حتی در بعضی اوقات از جان خود مایه گذارند. بنابراین برای آن که سازمان بتواند به اهداف خود نایل شود باید سعی و تلاش کند که در افراد انگیزش ایجاد کند و تا حد امکان از عدم تمرکز در سازمان استفاده نماید تا افراد نیز تا حدودی اختیار و ازادی عمل داشته باشند و همچنین از رسمیت و پیچیدگی سازمان بکاهد.
روش های مقابله با ایستادگی در برابر تغیر
حوزه های تخصصی:
یقیناً در عرصه حیات جانداران و جهان طبیعت ، تغییر لازمه تحول دائم ، رشد و تکامل است. بدون تردید به این واقعیت انکار ناپذیر از روی تدبر و ژرف نگری باید گردن نهاد و تسلیم آن شد. دولت هم اگر بخواهد همگام با نیازهای زمان پیش رود و در ارائه خدمات ارزنده و حیاتی خود به ملت به درجات بالای رشد ، توسعه و تکامل نایل آیدباید در برابر پذیرش تغییر و نوآوری ، سیاست خود را کاملاً روشن و معلوم سازد. یه دیگر سخن ، باید قبلاً دانست که آیا دولت در برابر تغییر سازمان های دولتی خود از جمله سازمان و مدیریت آموزشی و همچنین خط مشی های اساسی و کلان خود، روی خوش نشان می دهد و از آن با آغوش باز استقبال می کند و با دست رد بر سینه آنها می زند و همچنان حامی حفظ وضع موجود است. در غیر این صورت ، اقدام به طرح و برنامه ریزی در راستای تجدید سازمانی و مدیریت آموزشی نمودن و یا دست به تغییر و ترکیب سازمان های مشابه یا موازی هم زدن و یا در ادغام آنا کوشیدن ، عملی بیهوده و عبث خواهد بود. در واقع، صرف نیروهای انسانی دراین راه و بسیج اندیشه ها درحکم خود مشغول سازی و یا به تعبیر دیگر ، آهن سدر کوفتن است. زیرا بر اساس نظریه نظام ها ، هر موج تغییری به دنبال خود امواج تغییرات بعدی و وابسته به آن را خواهد آورد. و الا اگر از سوی دولت درباره هرگونه تغییر و نوآوری ، جوانب کار کاملاً سنجیده و حساب شده نباشند ، ضربه شدیدی بر سیاست های کلان دولت وارد خواهد آمد که جبران آن مستلزم صرف هزینه های هنگفتی خواهد بود.
بررسی تطبیقی نقش مدیران عالی در پیاده سازی و به کارگیری سیستم های اطلاعاتی – با تأکید بر DSS – در سیستم های دولتی ایران و خارج از کشور
حوزه های تخصصی:
چالش های فراروی مدیران امروزین در تصمیم گیری ها، باعث توسعه سیستم های اطلاعات مدیریت و اهمیت یافتن آنها شده است، به گونه ای که برخی از صاحبنظران سازمان ها را عملاً مترادف با سیستم های اطلاعاتی شان دانسته اند. سیستم های اطلاعاتی به گونه های مختلف دسته بندی می شوند، ولی اگر سطح و نوع کاربری آنها را معیار قرار دهیم می توان این سیستم ها را به طور کلی به سه گروه EDP ، MIS و DSS تقسیم کرد که پیوستاری از قلمرو اطلاعات ساختار یافته داخلی مخصوص رده های عملیاتی سازمان تا اطلاعات ساختارنیافته عمدتاً با منشأ خارجی ویژه مدیران عالی را در بر می گیرند. به دلایل گوناگون ، مدیران عالی نقش راهبردی در استقرار و بکارگیری سیستم های اطلاعات مدیریت دارند، اما تفاوت دیدگاه ها و تنوع برداشت ها و نیز مفروضات بعضاً متضاد مدیران باعث موضع گیری های گوناگونی از سوی آنان می شود که البته روش ها و تعاملات دست اندرکاران واحد سازمانی مربوط به تکنولوژی اطلاعات در نوع این موضع گیری ها مؤثر است. از آنجا که DSS ها بالاترین سطح اطلاعاتی تلقی شده اند، طبعاً حمایت مدیریت عالی نقش تعیین کننده تری در استقرار و بکارگیری موفق آنها دارد و به همین دلیل واحد تکنولوژی اطلاعات باید روش های سنجیده تری برای کسب این حمایت به کار گیرد. البته استفاده از DSS ها دیگر در انحصار مدیریت عالی نبوده و تا حدودی در سطح سازمان گسترش یافته است. در سیستم های دولتی ایران ، وجود برخی پیچیدگی ها ، کمبودها ، ضعف های برنامه ای و فقدان سابقه طولانی در بکارگیری سیستم های اطلاعات مدیریت باعث ایجاد احساس عدم کارآیی سیستم های موجود در مدیران شده است و این در حالی است که هم ضرورت های روشنی برای استفاده از چنین سیستم هایی و از جمله DSS، به چشم می خورد و هم امکانات ، زمینه ها و رمایه گذاری های مناسبی در این زمینه وجود دارد.
موانع رفتاری پایه در نهادینه سازی نظام پیشنهادها
حوزه های تخصصی:
از نظام پیشنهادها باید به عنوان زمینه شکل گیری فرهنگ نخبه پروری و مؤثرترین روش حل و فصل مسایل سازمان تلقی داشت؛ که هر یک از ابعاد مذکور بنحوی جاذبه های سازمان تلقی داشت؛ که هر یک از ابعاد مذکور بنحوی جاذبه های سازمان و بالندگی فکری – مهارتی و اجتماعی را تعیین نموده ، مشارکت عملی و نه اسمی و تصوری آنان در اقدامات سازنده سازمان را عینیت ، و پیوند آنان به سازمان را استحکام می دهد . نظام پیشنهاد عملاً از تمرکز شدید سیستم مدیریت کاسته و بی توجهی ما فوق ها به استعدادها و نظرات کارکنان را مردود می داند و به بیان دیگر نظام پیشنهاد سرآغاز بروز ابتکارات و خلاقیت های منابع انسانی است که از سویی مدیریت را با انتظارات ، توان ها ، نیازهای فکری – مهارتی کارکنان آشنا می نماید و کمک می کند مدیران به کشف استعدادهای نهفته در نیروی انسانی به عنوان مطمئن ترین سرمایه پیشرفت سازمان نایل آیند؛ و از سوی دیگر مانع از آن می شود که دیوانسالاری بازدارنده ، سازمان را بی جانبه ، نیروی انسانی را بی انگیزه و مدیریت را خود محور نماید.
جو سازمانی و تأثیر آن بر میزان موفقیت یا عدم موفقیت اصلاح اداری
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل تأثیرات جو سازمانی حاکم بر واحدهای مسئوول اصلاح اداری بر عملکرد عوامل اصلاح در تحقق برنامه اصلاح اداری تدوین شده در برنامه پنجساله اول (74/73-69/1368 ) موضوع اصلی این مقاله است. این ارزابی بر مبنای پرسشنامه تعدیل شده لیتوین واسترینگر با عنوان « پرسشنامه جو سازمانی یا OCQ » صورت گرفته است. از طریق تحلیل عاملی پرسشنامه 19 مقوله ای، رابطه جو سازمانی با ابعاد مختلف برنامه اصلاح اداری مورد آزمایش قراار گرفته است. نتایج بدست آمده مبین آن است که برخی از عوامل جو سازمانی تسهیل کننده و برخی دیگر مانع تحقق اهداف اصلاحی بوده اند. ارزیابی ادراکی آزمون های تحقیق از ویژگی های گوناگون محل کار به عنوان مبنایی برای ارزیابی جو سازمانی واحدهای مسئوول اصلاح مورد استفاده قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد که به طور کلی جو سازمانی برای رسیدن به اصلاحات مورد انتظار چندان مطلوب نبوده و به عبارت دیگر ، به عنوان مانع و رادع تحقق اهداف اصلاحی عمل کرده اند.