در فصل تابستان اثر بارش های موسمی هندوستان بر جنوب شرق ایران قابل مشاهده است. این بارش ها تحت دو الگو قابل مطالعه هستند:در الگوی اول زبانه کم فشار موسمی در سطح زمین بخش هایی از کشور را در بر می گیرد و در شمال غرب یک سیستم پرفشار حاکم می گردد. در اثر برخورد و تقابل این دو سیستم فشار، جبهه نیمه ساکن روی ایران مستقر، و نفوذ هوای سرد شمالی به سمت کم فشار موسمی باعث صعود آن می شود. در الگوی نوع دوم زبانه کم فشار موسمی رطوبت را از اقیانوس هند و خلیج بنگال به جنوب شرق کشور حمل می کند و در اثر گرمایش زمینی، کم فشار حرارتی تشکیل شده در محل باعث صعود هوای مرطوب موسمی می گردد. هر دو الگو نیازمند تمرکز کم ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکال و واگرایی در سطح 200 هکتوپاسکالی هستند. چنانچه شرایط اولیه (ورود زبانه کم فشار موسمی) رطوبت را به ایران حمل کند ولی شرایط ثانویه (وجود کم ارتفاع در 500 هکتوپاسکالی و واگرایی در 200 هکتوپاسکالی) وجود نداشته باشد ریزش های جوی به وقوع نخواهد پیوست.
عکس روی جلد مجله را ملاحظه بفرمایید: 28/11/1380، محل دفن زباله در یکی از شهرهای کشور!بچه ها از زباله نان می خورند، آن جا کار می کنند، مواد زاید جامد را بازیافت می کنند، از مواد غذایی دور ریز داخل زباله ها می خورند، و زندگی شان را درون زباله های می کاوند. اکثر آن ها از دهات دور و نزدیک به امید یافتن زندگی بهتر به شهر آمده اند ...
بقای ملی هدف غیر قابل تغییر و ثابت هر دولت- کشوری است؛ این مقوله به نوبه خود متاثر از امنیت ملی است. در سال های اخیر، اغلب، نقش موقعیت جغرافیایی در امنیت ملی نادیده انگاشته شده و یا کم اهمیت تصور می شود. این در حالی است که بنا به استدلال های این پژوهش، بستر و زمینه های اصلی تراکم تهدیدهای جانبی یا برعکس آرامش و ثبات دولت- کشورها، در آستانه قرن بیست و یکم، هنوز متاثر از موقعیت جغرافیایی یا به عبارت دیگر محیط بین المللی آن ها است.بر اساس برخی دستاوردهای این پژوهش، امنیت ملی هر کشوری در بعد تهدید بیرونی به شدت از پنج عامل محیطی تاثیر پذیر است: تعداد همسایگان، درجه امنیت و ثبات منطقه، تعداد اتحادیه های منطقه ای و درجه استواری و استحکام پیوندهای درونی آن ها، میزان اهمیت استراتژیک منطقه و کشور در مقیاس جهانی، و تعداد دولتهای ایده ئولوژیک جانبی.مقاله همچنین درصدد برآمده است تا کارکرد و نقش این پنج منبع جغرافیایی را بین اعضای کشورهای حاشیه دریایی خزر مورد بررسی اجمالی قرار دهد.
آب و هواشناسی کاربردی، داشته های اقلیمی را، در اجرای هدف های علمی، اقتصادی، و صنعتی به ویژه در سال های اخیر بسیار به کار می گیرد. همچنین تاثیرهای اقلیمی محیط در زمینه پزشکی نیز بسیار اهمیت دارد. اما جنبه های جغرافیایی بررسی های اقلیم، کاربرد متداول تری یافته و توسعه اقلیم شناسی کاربردی زمینه ای اساساً جغرافیایی دارد. در بررسی انجام شده رابطه عامل های اقلیم و آلودگی هوا و تعداد مراجعه کنندگان بیماری سکته قلبی در تهران در دوره آماری 94-1990با روش های آماری توصیفی، همچنین استفاده از ضریب همبستگی بین متغیرها سنجیده شده، و فرضیه ها با استفاده از آزمون t استیودنت آزمایش شده و نتایج زیر حاصل گردیده است. هر جا با افزایش تعداد مراجعه کنندگان به بیمارستان ها رو به رو هستیم میزان برخی از عامل های آلودگی هوا به ویژه منواکسیدکربن (CO)، دی اسیدنیتروژن (NO2) و دی اکسیدگوگرد (SO2) به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داشته است. همچنین تعداد مراجعه کنندگان در فصل زمستان به دلیل فراوانی و تنوع اینورژن، طولانی بودن شب ها و افزایش میزان آلودگی هوا بیشتر است. بروز بیماری سکته قلبی به عامل های گوناگون بستگی دارد، از جمله آن ها آلودگی هوا است و پژوهش حاضر موید آن است.
امروزه سیاستگذاران و برنامه ریزان کشورهای در حال توسعه به طور گسترده به این نکته پی برده اند که مکان یابی خدمات و تسهیلات زیرساختی، نقش با اهمیتی در توسعه روستایی بازی می کند. همچنین، بهبود قابلیت دسترسی جعرافیایی جمعیت روستایی به خدمات اساسی یکی از اهداف بنیادی اغلب دولت ها در کشورهای جهان سوم می باشد. بر پایه تامین خدمات در مکان های نزدیک تر به نواحی روستایی، برنامه ریزان با دو رویکرد متفاوت یعنی کارکردهای شهری در توسعه روستایی UFRD و مدل های تخصیص مکانی LA رو به رو هستند. در این مقاله ماهیت، گستره (حوزه عمل)، مزیت ها و محدودیت های هر دو روش برنامه ریزی مکانی اشاره شده با هم مقایسه می شود. یافته ها نشان می دهد که رویکرد کارکردهای شهری و مدل های تخصیص مکانی در ماهیت و حوزه عمل متفاوت هستند و به مسایل و موضوعات گوناگون می پردازند. کارکردهای شهری در توسعه روستایی به چگونگی یکپارچه کردن خدمات و زیر ساخت ها، با هدف تقویت نقش شهرک ها و بازارها به منظور تسهیل توسعه اقتصاد منطقه ای، می پردازد؛ حال آن که مدل های تخصیص مکانی با نحوه به حداکثر رساندن دسترسی به خدمات و تسهیلات خاص برای بخشی از جمعیت روستایی، سر و کار دارد. با وجود این، هدف هر دو رویکرد جبران حالت نابرابری اجتماعی و فضایی، از طریق بهبود دسترسی به کالاها و خدمات مورد نیاز است و منطق بنیادین برای هر دو رویکرد این است که شکاف خدماتی در یک سلسله مراتب مکان مرکزی معین را پر کند تا دسترسی به کالا و خدمات اساسی مورد نیاز افزایش یابد. با وجود تفاوتهای واقعی بین این دو روش، آن ها شباهت های زیادی نیز با هم دارند و نظریه مکان مرکزی، ریشه مشترک هر دو رویکرد است. هر چند هر دو روش دارای اصول و عناصر مفیدی برای برنامه ریزان منطقه ای و روستایی هستند؛ اما به سبب تفاوت در ماهیت و حوزه عمل، نباید به عنوان جایگزین های غیر قابل جمع (نفی کننده یکدیگر) قلمداد شوند.
تحقیقات انجام شده در خصوص مهاجرت روستاییان به شهرها عمدتاً بر آن است تا تبیین کند که چرا روستاییان مهاجرت می کنند و عوامل موثر در تصمیم گیری آنان برای مهاجرت چیست. اگر چه عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی به طور هماهنگ در ایجاد انگیزه مهاجرت های روستا / شهری موثرند اما بی تردید در فرایند تصمیم گیری برای مهاجرت، به طور نسبی عوامل تاثیرگذار در اشخاص و از مناطق گوناگون کاملاً متفاوت است چرا که مهاجران طیف گسترده ای از افراد و قشرها را تشکیل می دهند که زمینه های متفاوتی برای مهاجرت دارند.توجه به مدل های نظری و تجربی مرتبط با مهاجرت های روستا / شهری در جهت درک بهتر الگوی رفتاری مهاجران ضرورت دارد. این مقاله می کوشد تا نظریه های سنتی و جدید مهاجرت های روستایی را تبیین کند.
ساختارهای فرهنگی سنتی که جوامع به آن خو گرفته اند، با همه مقاومت در برابر تحولات سنت به مدرنیته، سرانجام تسلیم این دگرگونی و تحول می شوند. مقاله حاضر (تحول مسکن سنتی کردها به مسکن مدرن) نمونه ای است از این مقاومت و تغییر و تحول. پرسش این است که آیا وقتی عوامل فرهنگی سنتی در جوامع سنتی با هویت مشخص، در رویارویایی با مدرنیته دچار تحول می شوند، سرانجام آن جوامع به هویتی جدید دست می یابند یا اصولاً کل ارزشهای فرهنگی آنها در فرهنگ غالب حل می گردد. به عبارت بهتر آیا جوامع سنتی در رویارویی با تهاجم فرهنگی مدرن، دچار استحاله فرهنگی یا دگرگونی کلی می شوند و یا عوامل فرهنگی آنها دچار دگرگونی می گردد در حالی که هویت فرهنگی خویش را نگه می دارند؟