تحقیقات جغرافیایی
تحقیقات جغرافیایی سال بیست و پنجم تابستان 1389 شماره 2 (پیاپی 97) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز چله در رشته کوه زاگرس و در محدوده مرز بین استان های کرمانشاه و ایلام واقع شده است. به نظر می رسد جوان بودن لندفرم های ژئومورفولوژیک منطقه، نتیجه تشدید فعالیت های نئوتکتونیکی در کواترنری باشد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان تاثیر گذاری حرکات مورفوتکتونیکی جوان در تحول لندفرم های حوضه تحت بررسی و مقایسه نتایج به دست آمده با شاخص های تجربی و شواهد ژئومورفولوژیک (پرتگاه های گسلی جوان، سطوح مثلثی شکل، عدم کوهپایه، تپه های مسدود کننده، مخروط افکنه های بریده شده و جابه جا شده و عدم تقارن رودخانه چله) و نیز داده های GPS سال های (2006، 2007و2008) ایستگاه ایلام است. در این پژوهش، از داده های GPS، بازدید های متعدد میدانی لندفرم ها، شاخص های ژئومورفیک Fmf، Smf)،Af، T،( SL، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و عکس های هوایی منطقه و نرم افزار ArcGIS 9.3 به عنوان ابزار تحقیق برای تجزیه و تحلیل مورفوتکتونیک منطقه استفاده شده است. نتایج، بالاآمدگی و حرکات راستالغز راست بَر را در زاگرس شمال غربی در محدوده حوضه مورد مطالعه تایید می نماید. شاخص های تجربی به کار رفته و نیز شواهد لندفرم های جوان دگر شکل شده، به طور روشن، وجود حرکات نوزمین ساختی فعال به صورت بالاآمدگی و حرکات راستالغز راست بر و عملکرد مشترک این حرکات را اثبات می نماید.
تحلیل فضایی پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهری یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله «بررسی ارتباط پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر یزد» است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی « است. برابر تقسیمات کالبدی مسکن و شهرسازی، شهر یزد دارای یازده ناحیه شهری است که حدود 415 13 هکتار مساحت و 447259 نفرجمعیت دارد. توزیع فضایی جمعیت درنواحی شهر یزد نسبتاً متعادل بوده و بالاترین میزان تراکم در مرکز شهر و محلات مجاور و پایین ترین تراکم در حومه ها و پیرامون شهر بوده است. برابر بررسی های صورت گرفته براساس مدل تاپسیس و با استفاده از 15 شاخص خدمات عمومی شهری، ناحیه شاهدیه که پایین ترین تراکم جمعیت را داراست، از لحاظ توزیع خدمات در سطح بالایی قرار دارد و ناحیه سه از منطقه سه به عنوان نامتعادل ترین ناحیه از لحاظ توزیع خدمات شناخته شده است. ارتباط پراکنش جمعیت وتوزیع خدمات بر اساس روش اسپرمن (073/0) بسیار ضعیف بوده است که در بعضی از نواحی نیز تفاوت های چشمگیری بین توزیع جمعیت و خدمات دیده می شود که نشان دهنده عدم سازگاری بین دو متغیر مورد بررسی است. بنابراین، برقراری ارتباط منطقی و هماهنگ بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در نواحی یازده گانه شهری یزد برای نیل به پایداری ضروری به نظر می رسد
تحلیل همدید ارتباط پرفشار جنب حاره در تراز 600 هکتوپاسکال با بارش روزانه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نخست رفتار مکانی و زمانی پرفشار جنب حاره در تراز 600 هکتوپاسکال با استفاده از داده های روزانه ارتفاع ژئوپتانسیل ساعتGMT12 پایگاه داده (NCEP/NCAR) و با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی در یک دوره زمانی 55 ساله، شامل 20089 روز، از اول ژانویه سال 1951 /11دی ماه 1329 تا 31 دسامبر سال 2005/ دهم دی ماه 1384 بررسی گردید. ابتدا برای تحلیل رفتار مکانی پرفشار جنب حاره و نحوه تعامل آن با الگوهای مجاور، میانگین ارتفاع ژئوپتانسیل ساعتGMT12 برای تمام روزهای تقویم خورشیدی محاسبه گردید. آنگاه، یک تحلیل خوشه ای پایگانی انباشتی به روش ادغام «وارد» بر روی این مقادیر انجام گرفت. بر پایه این تحلیل، آشکار گردید که چهار الگوی گردشی اصلی در قالب دوره های سرد، گذار و گرم در نیمکره شمالی قابل تشخیص است. به منظور تحلیل رفتار زمانی پرفشار جنب حاره، با انتخاب چارچوب پوش مناسب، میانگین ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 600 هکتوپاسکال برای هر یک از روزهای تقویم خورشیدی 1383-1330 محاسبه و استانداردسازی شد. بدین ترتیب، ماتریسی به ابعاد 1×19724 به دست آمد که شامل ناهنجاری های فاز مثبت و منفی( تشدید و تضعیف پرفشار جنب حاره) در هر روز بود. مقایسه فراوانی روزهای رخداد فاز مثبت با فراوانی روزهای رویداد فاز منفی در تراز مورد بررسی، نشان داد که در طی نیم سده گذشته روزهای تشدید و حضور قوی پرفشار جنب حاره نسبت به روزهای تضعیف این سامانـه پـویشی(دینامیکی) افزایش یافته است. اجرای روش جدول توافقی و محاسبه آماره کای دو(2 χ) در طول دوره آماری(1383-1330) نشان داد که رخداد بارش تقریباً در 3/3% از ایستگاه های بررسی شده(35 ایستگاه از مجموع 1066 ایستگاه) مستقل از تاثیر سامانه پرفشار جنب حاره است. این ایستگاه ها عمدتاً کرانه ها و پسکرانه های جنوبی خزر و نواحی شمال غرب کشور را در بر می گیرند. از سوی دیگر، رخداد بارش تقریباً در 7/96% ایستگاه های مورد بررسی(1031 ایستگاه از مجموع 1066 ایستگاه) مستقل از تاثیر سامانه پرفشار جنب حاره نیست و به شدت تحت کنترل پرفشار جنب حاره در زمان حاکمیت این سامانه بر روی ایران است.
مقایسه تطبیقی شاخص های کمی و کیفی مسکن شهر بابل با نقاط شهری کشور با تاکید بر شهر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله مسکن، امروزه نه تنها به عنوان یک سرپناه، بلکه به عنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنان یک شهر مطرح است. این مقوله که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری شهرها داشته، از لحاظ شاخص های اجتماعی دچار مشکلات عدیده ای، همچون کوچکتر شدن مساحت زیربنا، کمبود اتاق در واحد مسکونی، کمبود سرانه فضای فرد در خانه یا واحد مسکونی(کمتر از 8 متر مربع)، بد مسکنی، بی مسکنی و غیره شده است.از طرف دیگر،شایان ذکر است که سالم بودن مسکن از ابعاد مختلف نقش مهمی در آسایش روحی و روانی ساکنان دارد. بنابراین، شناخت شاخص های مسکن سالم و تلاش در جهت تحقق سکونتگاه مطلوب، امر مهم در بحث شهر سالم و توسعه پایدار شهری است.
این پژوهش از نوع « کاربردی- توسعه ای» و روش تحقیق آن « توصیفی- تحلیلی» است و در پاسخ به این پرسش که وضع کنونی مسکن در شهر بابل در مقایسه با نقاط شهری کشور و شرایط مطلوب شهر سالم چگونه است؟ و با هدف دست یافتن به ضوابط عملی شهر سالم در احداث واحد مسکونی، اقدام به بررسی وضع کمی و کیفی مسکن در شهر مورد مطالعه و نقاط شهری کشور در طی سال های 85-65 پرداخته است.
نتایج مقایسه ای شهر بابل با نقاط شهری کشور، حاکی از آن است که این شاخص ها در طی این مدت روند رو به بهبودی داشته و وضعیت این شاخص در شهر بابل، بهتر از نقاط شهری کشور بوده است. نتایج امر در مقام مقایسه با شرایط مطلوب شهر سالم، حاکی از آن است که شرایط بخش مسکن شهری در کشور ما، اگر چه در اندازه هایی فراتر از بسیاری از جوامع است، اما در بسیاری از ابعاد نسبت به شرایط مطلوب شهر سالم از وضعیت نسبتاً مطلوبی برخوردار نیست.
بررسی ارتباط بین تغییرات سطح500 هکتوپاسکال وسیل درحوضه آبریز دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به اینکه غالب ویژگی های محیطی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در ارتباط با تغییرات توپوگرافی سطوح فشار اتمسفر بالا قابل تبیین است، مطالعه موضوع مذکور، اهمیت و ضرورت خاصی می یابد. در این مقاله، پس از تعین آستانه سیل، داده های ارتفاعی تراز 500 هکتوپاسکال برای 44 طوفان مولد سیل طی دوره (1384-1370) با استفاده از روش تحلیل عاملی پردازش شدند، و نهایتاً بر اساس ماتریس همبستگی(واریانس- کوواریانس) کانون های عمده تغییر توپوگرافی تراز 500 هکتوپاسکال مؤثر بر سیلاب های مخرب و فراگیر سطح حوضه آبریز دریاچه ارومیه شناسایی و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به هنگام وقوع سیلاب های مذکور پنج کانون ذیل با برخورداری از بیشترین آنومالی های ارتفاع سطح 500 هکتوپاسکال قابل تشخیص هستند.
1- منطقه بین دریای سرخ تا جنوب غربی ایران؛ 2- منطقه بین مرکز دریای مدیترانه و دریای سیاه؛ 3- منطقه شمال دریای خزر؛ 4- شرق ایران؛ 5- منطقه شمال اروپا.
چنین تغییراتی در تراز 500 هکتوپاسکال سبب تقویت و عمیق تر شدن محور تراف ها و ریج ها در این مناطق شده است و متعاقب آن الگوهای سینوپتیکی سیل زا به وجود آمده اند. در این میان، تغییرات تراز 500 هکتوپاسکال در کانون اول و دوم، بیشترین تاثیر را در ایجاد سیلاب های حوضه آبریز داشته است.
بررسی مسایل اساسی کانون های اسکان عشایر و ارائه راهکار های علمی و کاربردی (نمونه های مورد مطالعه: بکان، گل افشان و قراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانون های اسکان عشایر، یکی از راهکار های توسعه برای جامعه عشایر داوطلب اسکان هستند. این کانون ها به دلیل انتظاراتی که در خصوص تامین مسکن، محل تولید،اشتغال،دستیابی به در آمد مناسب و برخوردار از برخی از شاخص های رفاهی ازآنها می شود، از اهمیت خاصی برخورد دارند. در پانزده سال اخیر سرمایه گذاری های کلانی برای شکل گیری کانون ها در کشور انجام گرفته است، کانون ها دارای مسایل و مشکلات گوناگونی هستند.در این مقاله، اساسی ترین مسایل کانون ها بررسی شده است. به همین منظور از میان آنها، سه کانون که مربوط به بزرگترین ایلات کشور(بختیاری و قشقایی) و جزو اولین کانون های شکل گرفته در مهمترین فضاهای ایلی کشورهستند،انتخاب شدند. روش تحقیق این پژوهش،ترکیبی از روش های میدانی، اسنادی و تحلیلی است. بر اساس نتایج این بررسی، مهمترین مسایل کانون های اسکان عشایر عبارت است از: ضرورت حمایت از بنیان های تولید، اطمینان از داشتن در آمد مناسب، حمایت جدی برای برخورداری از خدمات آموزشی- بهداشتی- ترویجی، توجه به خدمات زیر بنایی در کانون ها،از جمله فضاهای کالبدی و معابر، ضرورت حمایت مالی برا ی تکمیل واحدهای مسکونی نیمه تمام، تکمیل زیجیره تولید و داشتن متولی خاص برا ی پیگیری امور.
بررسی توانمندی مدل اقلیمی RegCM3 در مدل سازی بارش و دمای استان خراسان: مطالعه موردی: زمستان های دوره 1991 تا 2000(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از چهار طرحواره شکل گیری ابر، شامل گرل FC، گرل AS، امانوئل و کو، نسخه دارای قابلیت آشیانه سازی مدل اقلیمی RegCM3 ارزیابی گردید و توانمندی آن در شبیه سازی بارش و دمای فصلی و ماهانه خراسان تجزیه و تحلیل شد. بدین منظور 40 آزمایش کنترلی با استفاده از داده های آنالیز مجدد NNRP1 برای فصول زمستان سال های 2000-1991 بر روی استان خراسان طراحی شد. خطای هر کدام از مدل سازی ها از طریق مقایسه با داده های بارش CMAP، دمای NCEP و داده های دیدبانی شده به دست آمد. به منظور برآورد توانمندی مدل، اریبی و خطای مطلق میانگین داده ها به صورت ماهانه و فصلی محاسبه شدند. نتایج نشان می دهند که در بین چهار طرحواره مورد بررسی، اریبی ماهانه و فصلی طرحواره های گرل FC و گرل AS، به ترتیب با مقادیر 1/2 و 1- میلی متر در مقایسه با بارش دیدبانی شده، از سایرین کمتر است. در بخش مدل سازی دما، با مقایسه داده های مدل شده و دیدبانی، ملاحظه می شود که طرحواره امانوئل، به ترتیب با مقادیر 8/0- و 7/0 درجه سانتیگراد کمترین اریبی ماهانه و فصلی را نسبت به سایر طرحواره ها دارد؛ ضمن اینکه بیشترین اریبی مربوط به طرحواره های گرل است. نتایج این مطالعات می تواند در طراحی مدل اقلیمی برای پیش بینی فصلی کشورمان استفاده شود.