امروزه کارآفرینی یکی از عوامل مهم در توسعه اقتصادی کشورها بشمار می آید. در این میان تلاش برای هدایت کنش های کارآفرینانه در مسیرهای مولد و بهره ور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تئوری کارآفرینی مولد و غیرمولد بامول به نقش محیط نهادی در هدایت فعالیت های کارآفرینانه در مسیرهای مولد، غیرمولد و یا حتی مخرب اشاره دارد. یافتن ابزارهایی برای تاثیرگذاری بر محیط نهادی و تنظیمی جامعه در راستای شکل گیری نهادهای حامی کارآفرینی مولد، ضرورت دارد. هر چند پژوهش های متعددی تئوری بامول را مورد توجه قرار داده اند، اما کمتر پژوهشی یافت می شود که راهکاری برای شکل گیری نهادهای تنظیمی و قانونی در راستای توسعه کارآفرینی مولد، ارائه کند. این پژوهش با پیشنهاد یک تئوری تلفیقی برگرفته از تئوری بامول و کنش جمعی کامونز- به عنوان رویه ای قانون ساز- در تلاش است که زمینه ساز این مهم باشد. این تئوری تلفیقی به اهمیت نقش توأمان کنش جمعی دولت و فعالان حوزه کارآفرینی در شکل گیری نهادهای تنظیمی و قانونی مؤثر برکارآفرینی مولد اشاره دارد و معتقد است، نظم شکل گرفته بر پایه چنین کنش جمعی، می تواند در شکل گیری و توسعه اقتصادی مولد ثمربخش باشد.
به کارگیری مدل های تعالی سازمانی، در ارزیابی عملکرد سازمان ها، به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف و میزان دستیابی سازمان ها به کیفیت و عملکرد بهتر، مؤثر است. تعالی سازمانی، تابع شرایط خاص، فرهنگ، محیط داخلی و خارجی، ویژگی نیروی انسانی سازمان، نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهایی است که سازمان را دربر گرفته است . براین اساس، شناسایی و تشخیص مسیر برتری و تعالی سازمانی، توسعه و گسترش موفقیت در یک سازمان است . هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تعالی سازمانی بانک شهر براساس مدل تعالیEFQM ، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی است. پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی، میدانی و مقطعی است که به ارزیابی تعالی سازمانی بانک شهر از دیدگاه مدیران شعب شهر تهران در سال 1393 پرداخته است . جامعه پژوهش، 139 نفر از مدیران شعب بانک شهر در سال 1393 می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 100 نفر با روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده که این پرسشنامه با توجه به تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و برگرفته از معیارهای شایستگی مدل بنیاد اروپایی کیفیت جامع، ساخته شده است . روایی ابزار، از نظر اساتید و خبرگان و پایایی آن، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، تأیید شد. برای تحلیل داده های جمع آوری شده، از تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج پژوهش با توجه به وزن معیارهای مدل نشان دادند که بالاترین رتبه مربوط به معیار استراتژی و سیاست گذاری و پایین ترین رتبه مربوط به نتایج کسب وکار در بانک شهر می باشد.
شهرت سازمانی، نوعی دارایی نامشهود و از مهم ترین و حیاتی ترین عناصر برای بقا و دوام سازمان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شهرت سازمانی در شکل گیری نیات رفتاری شهروندان است. این پژوهش، مطالعه ای توصیفی- همبستگی می باشد که به بررسی نیات رفتاری شهروندان، براساس متغیر شهرت سازمانی پرداخته است. جامعه آماری شامل مشتریان بانک شهر در شهر تهران می باشد که نمونه در دسترس 318 نفری به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش شهرت سازمانی، از پرسشنامه استاندارد شهرت سازمانی لوما- آهو (2008) با 28 سؤال و در پنج بعد اقتدار، احترام، اعتماد، کارایی و خدمات رابطه ای و برای سنجش نیات رفتاری مشتریان، از پرسشنامه 8 سؤالی ژی و هیونگ (2012) استفاده شد. پایایی پرسشنامه شهرت سازمانی با ضریب آلفای کرونباخ، 0/81 و پرسشنامه نیات رفتاری مشتریان، 0/78 تأیید شد. توصیف و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام، انجام گردید. نتایج پژوهش نشان دادند که بین شهرت سازمانی و ابعاد پنج گانه آن با نیات رفتاری مشتریان بانک شهر، رابطه معنی داری وجود دارد و از بین ابعاد پنج گانه شهرت سازمانی، دو بعد خدمات و احترام، توانایی پیش بینی نیات رفتاری مشتریان بانک شهر را دارند.