در این مقاله مولف سعی دارد تا با ورود به فضای سیاسی حاکم بر اولین حکومت اسلامی، در قالب ساختار و واژگان علوم سیاسی، دیپلماسی حکومت پیامبر(ص) را بررسی کند. برای این منظور پس از نقد تعاریف موجود از دیپلماسی در علم سیاست، مولف اقدام به ارائه تعریفی تازه نموده و سیره عملی و نظری پیامبر(ص) را با توجه به آن ساختار و قالب مورد بررسی مجدد قرار داده تا در نهایت دیپلماسی حکومت پیامبر(ص) برای خواننده توضیح داده شود. درک روابط قدرت در عصر پیامبر(ص) اولویت نخست پس از آن گونه شناسی دیپلمات ها صورت پذیرفته و با توجه به معیارهای چهارگانه مطرح، انواع دیپلمات ها معرفی شده اند. و برخی ویژگی های دیپلمات ها چون التزام اخلاقی، مقبولیت مردمی، علم و آگاهی، زبان دانی و سخنوری و بالاخره حسن ظاهر به عنوان مهمترین شاخص ها مورد بررسی قرار گرفته است. درادامه وظایف پنجگانه ی انواع دیپلمات ها مطابق با نیازهای آن عصر تعریف شده است.
فصل مهم این مقاله را «روش های دیپلماتیک» تشکیل می دهد. در این فصل روش های مسالمت آمیز و نظامی معرفی گردیده است است. مکاتبه، مذاکره، امان، عفو و بخشش، ترغیب، گسترش روابط، تظاهر، وقت کشی، میانجیگری، جلوگیری از تشنج و بالاخره استفاده ی بهینه از شرایط تحمیلی مهمترین روش های دیپلماتیک هستند در ذیل مقاله ی روش های مسالمت آمیز طرح شده اند. دسته دوم از روش ها نیز دربرگیرنده موارد ذیل می باشد: ارهاب، سرکوب، تشکیل گروه فشار نظامی و صلح تاکتیکی.
در ادامه دو موضوع مهم حقوق دیپلمات ها و مصونیت های دیپلمایتک مورد بحث قرار گرفته و همخوانی آن با عرف سیاسی بررسی شده و در نهایت نیز نامه های پیامیر(ص) مورد تحلیل قرار گرفته اند و ظرافت های دیپلماتیک آنها استخراج شده است.
در مجموع مقاله حاضر ضمن ارائه ی تصویری کلی از دیپلماسی اسلامی، راه را برای محققان و منتقدان، جهت تأمل در این بحث بسیار مهم می گشاید.
پیامبر اسلام، نخستین پایهگذار حکومت اسلامی در مدینه، شیوههای تازهای برای حکمرانی در جامعه اسلامی و برپایی عدالت عرضه کرد، اما امویان و حاکمانشان که پس از ایشان روی کار آمدند، زمینهای برای اجرای احکام و دستورهای اسلامی فراهم نیاوردند و در منطقههای گوناگون مانند خراسان، سیاستی ستمورزانه در پیش گرفتند. ناخرسندی فراوان مردم خراسان از این حاکمان، به بهرهمندی عباسیان از حکمرانی انجامید، اما آنان نیز در این جایگاه بر پایه عدالت اسلامی و احکام الهی و در چارچوب وظیفههای حاکم مسلمان رفتار نکردند. هنگامی که طاهریان حکومت را به دست گرفتند، عملکرد طاهر بنحسین و عبدالله بنطاهر در حکومت بر خراسان، روشن ساخت که در دوره دویست ساله حکومت والیان اموی و عباسی بر این منطقه، کسی مانند ایشان به شیوه اسلامی حکم نرانده بود؛ یعنی نخستین حاکمان طاهری بر پایه دستورهای خداوند درباره دوام و بقای حکومت، به حکمرانی میپرداختند. البته جانشینان آنان در پایان این حکومت، سیره نیکوی طاهر و عبدالله را فروگذاردند
و با تجملگرایی، ستم بر مردمان و آلوده شدن به فساد؛ یعنی مایه سقوط حکومتها
و جوامع از دید قرآن کریم، بنیان حکومتشان را سست و زمینه سرنگونیاش را
فراهم کردند.
از آنجا که نهج البلاغه، متنی ادبی در حد اعلای بلاغت است، و از سویی واژه، بن مای? ادبیات به شمار است، ناگزیر، شارح می بایست، پیش از هر اقدامی، به تفسیر الفاظ غریب و بیان مفردات آن همت ورزد. ابن ابی الحدید نیز به عنوان بزرگترین و مشهورترین شارح این کتاب ارزشمند و ماندگار، به تفسیر واژگان و بیان الفاظ غریب آن توجه ویژه ای مبذول داشته، و اساس شرح خود را بر آن نهاده است. از این رو، در این مقاله، به بررسی روش لغوی شرح ابن ابی الحدید، از میان دو شیو? تقلید و اجتهاد پرداخته شده است. منابع لغوی که شارح، در شرح مفردات بر آن تکیه کرده است، گرچه در آغاز به شیو? تقلید مربوط است، ولی تقلید و نقل صرف را در بر نمی گیرد؛ زیرا در شرح، بیشترین نمود با اجتهاد است. وی مفردات را چونان یک مجتهد منتقد تفسیر کرده است، آراء و نظرات لغوی دیگران را در بوت? نقد گذارده، برخی را بر برخی ترجیح می دهد، و در اجتهادش به قرآن و حدیث و صرف و نحو و بلاغت و سیاق و فروق اللغه و دیگر موارد از این دست، استناد می ورزد. همچنین، اثرپذیری وی از مکتب کلامی اش، در شرح واژگان نیز به وضوح دیده می شود.