این مقال شرحى است بر کلام امام رضا علیه السلام در باب صفات شیعیان. امام رضا علیه السلام ویژگى بارز شیعه واقعى را اطاعت محض از خداى سبحان، انجام وظایف الهى و پرهیز از محرمات و نافرمانى خدا مى دانند. همچنین ویژگى هاى شیعیان عبارتند از: خداترسى، اطاعت از او، فروتنى و خشوع، امانت دارى و یاد فراوان خدا، اقامه نماز و روزه، نیکى به والدین، مراعات حال همسایگان، مستمندان و یتیمان، راستى گفتار، تلاوت قرآن، نیکى به مردم. امانت داران واقعى شیعه، به درستکارى و امانت دارى میان خویشان و مردم شهره هستند. اگر کسى صرفا ادعاى دوستى با خدا و اهل بیت علیهم السلام داشته باشد، هیچ گاه امان نامه آزادى از جهنم نخواهد داشت. ملاک محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام، اطاعت از خدا و ملاک دشمنى با آنها، عصیان و نافرمانى از خداست. ازاین رو، ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام با عمل صالح و اطاعت خدا به دست مى آید.
جمله معروف «الشعردیوان العرب» بیانگر این حقیقت است که تمام یا اکثر وقایع فردی و اجتماعی عرب ها در دوران های مختلف به نوعی در ابیات شاعران آن ها منعکس گردیده است. بر این اساس، طبیعی به نظرمی آید اگر شیوع وأد البنات در عصرجاهلی واقعیت داشته باشد، می بایست نمونه های فراوانی از آن در شعر و نثر عصرجاهلی یافت شود. وأد البنات و مسأله ی واقعیت داشتن آن موضوعی است که ما در این مقاله به آن می پردازیم. اسناد و مدارکی از قبیل نظم و نثراعراب جاهلی و صدر اسلام و آیات و روایات چنین می نمایند که وأد البنات در دوران جاهلیت و صدر اسلام و پس از آن حتی تا عصر حاضر وجود داشته و دارد؛ اما وجه اختلاف، آن است که آیا این مطلب فقط منحصر به قوم عرب و در یک زمان و مکان و در میان قبیله ای خاص بوده است؟ یا در زمان ها و مکان های دیگر و در میان سایر ملل و اقوام نیز رواج داشته و دارد؟ شواهد به دست آمده نشان می دهد همه ی قبائل عرب به این ننگ تن درنمی دادند، بلکه بسیاری از اقوام عرب احترام خاصی برای دختران و زنان قائل بودند. وجود زنان تاجر و شاعر در عصر جاهلی و بر جای ماندن آثار برجسته ی برخی از آن ها مانند خنساء در شعر و حضرت خدیجه (س) در تجارت بیانگر صدق این ادعاست. از سوئی دیگر اگر وأد البنات را به معنای کنایی آن در نظر بگیریم و فقط به معنای لغوی آن بسنده نکنیم مصادیق زیادی از اهانت و تحقیر به شخصیت های دختران و زنان در دوران های پس از اسلام نیز مشاهده می گردد تا آنجا که قرآن کریم با واژه ی «لاتقتلوا» انسان های تمام أقوام و نژادها را در اعصار و قرون متمادی گذشته و کنونی از ارتکاب چنین اعمالی نهی می نماید.
علما، اندیشمندان و بزرگان امامی مذهبی از ابتدای امر غیبت تاکنون، با روش های مختلف به رفع شبهات و تثبیت نظریه ی وجود و غیبت امام عصر(عج) پرداخته اند. در این میان چهار اثر الغیبه نعمانی، کمال الدین صدوق، ارشاد مفید و الغیبه طوسی که در اولین سده ی پس از آغاز غیبت کبری، به رشته ی تحریر درآمده اند، در تثبیت این نظریه نقش بسزایی داشته اند. در پژوهش حاضر چگونگی کوشش برای تبدیل نظریه ی وجود و غیبت امام زمان(عج)، به تصوری اجتماعی با تکیه بر منابع یاد شده و با استفاده از رویکرد نظریه ی تحلیل گفتمان و اصطلاحات تخصصی نظریه ی گفتمان لاکلا و موفه مورد بررسی قرار گرفته است. براساس بررسی انجام شده، مؤلفان این آثار با جایگزین نمودن دال خالی غیبت به جای دال مرکزی گفتمان تشیع امامی (ائمه) و مفصل بندی وقته هایی حول محور این دال، پس از گذشت بیش از یک قرن به تدریج توانستند از نظریه ی وجود و غیبت دوازدهمین امامِ شیعیانِ امامی تصوری اجتماعی ایجاد کنند. در نتیجه به سهم خود در رفع بحران ایجاد شده در گفتمان تشیع امامی و باور امروز شیعیان امامی به غیبت دوازدهمین امام شان و شناخت آنان با شاخصه ی «منتظر» بودن، تأثیرگذار باشند.
خلافت حمودیان را علی بن حمود به سال 407 ه.ق در بخشی از اندلس بنیاد نهاد. وی که نسب به ادریسیان مغرب می برد، با استفاده از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی که ناشی از فساد اداری و نابسامانی سیاسی حاکم بر آن بود، سلیمان بن حکم را در بند کرد و به قتل رساند و خود را خلیفه خواند. از آن پس او و شماری از برادران، فرزندان و برادرزادگانش با فراز و فرود تا سال 449 ه.ق بر بخشهایی از اندلس فرمان راندند.
مسأله اصلی در این پژوهش آن است که چرا و چگونه خلافت امویان پس از سقوط به حمودیان انتقال یافت، و این خاندان چه نقشی در گسترش و انتشار تشیع در اندلس داشتند. بر اساس آنچه از منابع و مأخذ و مطالعات این پژوهش برمی آید، حمودیان خود بر مذهب تشیع بودند و با آن که از تفکرات کلامی مدون، فلسفه ای نظام یافته و مبانی فقهی استواری برخوردار نبودند، اما ساختار مذهبی موجود در اندلس آن روز که مبتنی بر حمایت بی چون و چرا از اهل سنت مالکی بود را درهم ریخته و مجالی برای صاحبان مذاهب دیگر، به ویژه شیعه، فراهم ساختند و زمینه بروز و ظهور حداقلی تشیع را در آن سرزمین ایجاد نمودند.
این پژوهش بر اساس روش تاریخی سامان یافته و پس از استخراج داده ها و مواد تاریخی، نخست زمینه های ظهور حمودیان را تعیین نموده ، آن گاه نقش آن خاندان را در گسترش تشیع و حمایت از اندیشه های شیعی تحلیل کرده است.