علما، اندیشمندان و بزرگان امامی مذهبی از ابتدای امر غیبت تاکنون، با روش های مختلف به رفع شبهات و تثبیت نظریه ی وجود و غیبت امام عصر(عج) پرداخته اند. در این میان چهار اثر الغیبه نعمانی، کمال الدین صدوق، ارشاد مفید و الغیبه طوسی که در اولین سده ی پس از آغاز غیبت کبری، به رشته ی تحریر درآمده اند، در تثبیت این نظریه نقش بسزایی داشته اند. در پژوهش حاضر چگونگی کوشش برای تبدیل نظریه ی وجود و غیبت امام زمان(عج)، به تصوری اجتماعی با تکیه بر منابع یاد شده و با استفاده از رویکرد نظریه ی تحلیل گفتمان و اصطلاحات تخصصی نظریه ی گفتمان لاکلا و موفه مورد بررسی قرار گرفته است. براساس بررسی انجام شده، مؤلفان این آثار با جایگزین نمودن دال خالی غیبت به جای دال مرکزی گفتمان تشیع امامی (ائمه) و مفصل بندی وقته هایی حول محور این دال، پس از گذشت بیش از یک قرن به تدریج توانستند از نظریه ی وجود و غیبت دوازدهمین امامِ شیعیانِ امامی تصوری اجتماعی ایجاد کنند. در نتیجه به سهم خود در رفع بحران ایجاد شده در گفتمان تشیع امامی و باور امروز شیعیان امامی به غیبت دوازدهمین امام شان و شناخت آنان با شاخصه ی «منتظر» بودن، تأثیرگذار باشند.