با ضعف دولت سلجوقی، حکمرانان محلی که غالباً از اتابکان بودند، قدرت را در دست داشتند که از جمله آنان در منطقه شمال غرب ایران، می توان به اتابکان آذربایجان و مراغه اشاره کرد. این دوره هم زمان با قدرت گیری خوارزمشاهیان، احیای قدرت خلافت عباسی و سپس حرکت مغولان به سمت غرب است. بدیهی است که در این عصر، اسماعیلیان نزاری از این فرصت ایجاد شده در جهت اهداف خود که همانا بسط قدرت و توسعه جغرافیای سیاسی بود، استفاده بهینه ای کردند. اتابکان مراغه در دوران حکومت سلطان محمد سلجوقی قرار داشتند که در برخورد با نزاریان زبانزد بودند، بنابراین نتوانستند روابط دوستانه ای با نزاریان برقرار سازند و مناسبات آنان سراسر خصمانه بود. اما اتحاد مذهبی و سیاسی نزاریان با اتابکان آذربایجان با تغییر رویکرد مذهبی جلال الدین حسن سوم؛ پیشوای اسماعیلی الموت تحقق یافت. لازم به ذکر است مواجهه اسماعیلیان الموت با حکومتهای محلی اتابکان آذربایجان و مراغه بعضاً در بستر تحولات سیاسی دولت سلاجقه اتفاق افتاده که بر این اساس به برخی از فاکتهای تاریخی این دولت جهت تبیین موضوع این پژوهش اشاره شده است.
رابطه خویشاوندی، اهمیت ویژه ای در زندگی انسان و پیامدهای مهمی در زندگی اجتماعی افراد دارد. پیشرفت مادی، معنوی و اخلاقی یک جامعه، از خانواده و خویشاوندان شکل می گیرد. از همین رو، تحکیم این نهاد و روابط میان اعضای آن، از جایگاهی ویژه در روایات و سیره معصومان(ع)، از جمله امام هادی(ع) برخوردار است. امام هادی(ع)، از راهکارهای متعددی برای تحقق این مهم استفاده نموده اند. دستاورد این نوشتار که با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، ما را به این نکته رهنمون می شود که امام هادی(ع) در خصوص ارتباط با خویشاوندان و برقراری رابطه استوار و صمیمانه با آنان، از مؤلفه هایی همچون: تعریف و تمجید، بخشش و کمک مالی، گفت وگوی علمی، روشنگری، حمایت، راهنمایی اعتقادی، و نیز تنّبه و آگاهی بخشی استفاده می کردند