مقاله حاضر، نگاه انتقادی و آسیبشناسانه دارد به شیوه تاریخنگاری موجود مربوط به دوران نهضت ملی. درباره تاریخ نهضت ملی نفت، جای خوشوقتی است که در سه دهه اخیر، برخی از اسناد و خاطرات مهم و رهگشای مربوط به آن دوران حساس تاریخی چاپ و منتشر شده است. علاوه بر این، دیدگاههای متفاوت و بعضا متضاد موجود در گزارش و تحلیل حوادث نهضت (بویژه علل ناکامی و شکست آن) در چالش با یکدیگر، کمابیش در کتابها و جراید درج و مطرح گردیده و در نتیجه، ما نسبتا با نوعی «موازنه اطلاعاتی» در این زمینه روبهرو هستیم که امکان آشنایی دقیق و نقادانه پژوهشگران با آراء و نظریات متفاوت در مورد روند نهضت و نقاط قوت و ضعف عملکرد دستاندرکاران آن را فراهم میسازد. در کنار این «وجه مثبت» قضیه، اما، یک سلسله «نقاط منفی» نیز وجود دارند که اهم آنها عبارت است از: بیطرف نبودن مورخان نسبت به موضوع تحقیق (یعنی شخصیتها و عوامل دستاندرکار در حوادث دوران نهضت ملی)، عدم رعایت موازین علمی و قضایی در تحلیل موضوعات و داوری نسبت به اشخاص، تناقض پنهان یا آشکار در ادعاها و قضاوتها، تتبع ناکافی در حوادث تاریخی و عملکرد سران و فعالان نهضت، و عدم «جامعنگری» نسبت به پیشینه و پسینه اشخاص و جریانات، یکسان شماری افراد متفاوت در اندیشه و عملکرد با یکدیگر، و... ذیلا توجه خوانندگان هوشمند و حق پژوه را به نمونههایی از موارد فوق جلب میکنیم
بررسی و نقد مطالب ایران شناختیک در کتب مرجع سایر کشورها به زبان هایی به جز فارسی امری است بسیار ضروری، که تا کنون در میهن ما به آن بسیار کم پرداخته شده است. مقاله رودر رو نشان می دهد که چگونه کتب مرجعی مانند دایره المعارف جدید کوچک بریتانیکا، با بیش از دو قرن سابقه انتشار، و فرهنگ کوچک مصور لاروس، با بیش از یک قرن سابقه انتشار، هر یک با توجه به حجمش، در مدخل خود در مورد محمد مصدق، مرتکب اشتباهات متعدد شده است. اکثریت قریب به اتفاق مراجعه کنندگان به این دو مرجع، در کشورهای مختلف دنیا، در گذشته و حال، در مورد صحت مطالبشان تردید به خود راه نمی دادند و هنوز راه نمی دهند، و هر دو مرجع در محافل علمی دنیا بسیار شناخته شده هستند و بسیار مورد تحسین واقع شده و می شوند. موضوعی که پوشیده است این است که چه معیارهایی برای گزینش نویسندگان مداخل این دو مرجع جهانی لحاظ گردیده و می گردد
پاسخ به چرایی و چگونگی تحولات سیاسی و اجتماعی آنگاه مفید و عبرت آموز خواهد بود که فراتر از مقطع زمانی ــ مکانی وقوع حوادث، در مورد این تحولات تامل شود. به بیان دیگر، آنگاه که روابط بازیگران و تعامل متغیرها با یکدیگر به یک عرصه خاص محدود نشود می توان از جزئیات فراتر رفت. در این صورت صرف نظر از نحوه وقوع رویدادها و نتایج حاصل از آن ها، افقی گشوده خواهد شد که آن ها را می توان در ذیل آن و در ارتباطی فراگیرتر با سایر عوامل و نتایج ملاحظه و بررسی کرد. قیام سی ام تیر به مثابه حادثه ای تاریخی و محصور در زمان و مکانی خاص، در این مقاله از زاویه ای دیگر طرح گردیده که تامل در آن را عبرت آموز ساخته است
فعالیت علنی و گسترده حزب توده در ایران، مدیون فضای سیاسی آزاد در دوران حاکمیت دولت ملی مصدق بود و ازهمین رو این حزب علاوه بر تهران به تبلیغ و فعالیت در استان های مختلف کشور نیز مبادرت نمود. حزب گمان می کرد که به رغم صنعتی نبودن جامعه ایران و نبودن توده های انبوه کارگری مانند کشورهای اروپایی، امکان وقوع و تحقق حکومت سوسیالیستی در ایران نیز، همان گونه که در روسیه و چین محقق شد، وجود دارد، اما غافل از آن بود که در آن دو کشور عقاید و علاقه مذهبی مردم هرگز به اندازه ایران نبود تا مانع از گسترش مرام اشتراکی و عقاید ماتریالیستی شود. ازهمین رو حزب توده در همدان به خاطر اعتقادات شدید دینی توده ها و فعالیت شعبه «مجمع مسلمانان مجاهد» در همدان کارش به جایی نرسید و پس از کودتای 28 مرداد 1332 نیز که تشکیلات حزب توده غیرقانونی و غیرعلنی شده بود، کلاً به اضمحلال کشیده شد.
پرسش از چگونگی تغییرات، امری مهم و چالشی نظری و عملی است که طی چند قرن اخیر، کشورهای جهان با آن روبه رو گشته اند. تنوع پاسخ های مطروحه و قدرت و عالمان و مجریان الگوهای پیشنهادی، جلوه ها و صورت های متفاوتی را در این خصوص محقق ساخته که هر یک در نوع خود تجربه ای منحصر به فرد از تغییرات سیاسی و اجتماعی در دوران مدرن تلقی می شوند. تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی نیز از جمله این تجارب محسوب می شود که با فراز و نشیب فراوان نهایتا به انقلاب اسلامی ختم گردید. واقعیت اجرای برنامه های گوناگون برای ایجاد تغییرات اجتماعی، از یک سو، و رخداد انقلاب اسلامی، از سوی دیگر، این پرسش را مطرح می سازد که مخالفت ها و اعتراضات انقلابی از کدام عوامل ناشی شده اند. در این مقاله، پاسخ سوال یاد شده براساس شبه مدرن گرا بودن رژیم پهلوی پردازش و بیان شده است