فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هلاکو پس از پیروزی های بزرگ در ایران و بین النهرین و تابع ساختن آسیای صغیر و ارمنستان حکومتی دودمانی در سرزمین های مفتوحه پدید آورد که درآغاز تابع صوری دربار مرکزی مغول بود و بتدریج به استقلال کامل سیاسی دست یافت. تاسیس حکومت ایلخانی و فرمانروایی آن بر ایران، پس از سقوط عباسیان از منظر فرایند تکامل هویت سیاسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. با این حال چگونگی تاسیس حکومت ایلخانان موضوعی است که نیازمند بررسی و بازبینی دوباره است. در بسیاری پژوهش های تاریخی عمدتا تاسیس حکومت ایلخانان را بر پایه روایت تاریخنگاری ایرانی دوره مغول در چارچوب ماموریت هلاکو خان به سوی غرب و با اجازه و هماهنگی دربار مرکزی مغول بیان کرده اند، اما برخی پژوهشگران نیز با دیده ابهام و پرسش به این نظر پرداخته اند. از این روی این مقاله با عنوان «فرایند تاریخی تشکیل حکومت ایلخانی» با چنین رویکردی به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی فرایندی تاریخی می پردازد که در آن هلاکو خان در قامت خانزاده ای جهانگشای به فرمانروایی با دعوی جهانداری تبدیل شد و در متون تاریخنگاری ایرانی در سیمای پادشاهان اسطوره ای و باستانی ایران معرفی شد.
بدینسان این مقاله پس از مقدمه به بررسی موضوع در چارچوب اوضاع ایران در آستانه لشکرکشی هلاکو خان، اهداف لشکرکشی هلاکو به سوی غرب، بازتاب اهداف جهاندارانه ماموریت هلاکو به سوی غرب در تاریخنگاری ایرانی، مرگ منگو قاآن و پیامدهای آن در ایران، شکست عین جالوت و فرمانروایی هلاکو بر قلمرو باستانی ایران و پایان شکست ناپذیری مغولان و نگرش ایرانمداری هلاکو می پردازد.
تأثیر تاریخ نگاری ایرانی دوره ی ایلخانان و تیموریان بر تاریخ نگاری عثمانی
حوزه های تخصصی:
مبادلات فرهنگی ایران و آناتولی از دوره ی سلاجقه ی روم، نه تنها موجب رواج زبان و ادبیات فارسی و سایر پدیده های فرهنگی در آن سرزمین شد، بلکه در زمینه ی تاریخ نگاری نیز مورخان عثمانی در قرن نهم و دهم هجری، دنباله رو روش تاریخ نگاری ایرانی بوده اند.مورخان عثمانی در آغاز کار برای تدوین تواریخ آل عثمان، اخبار و روایات مربوط به اقوام ترک، به ویژه «قبایل قایی» را بیشتر، از منابع ایرانی به دست آوردند؛ در نتیجه، در شیوه ی تاریخ نگاری از منابع ایرانی تأثیر پذیرفتند.آنان به تقلید از سبک آثار تاریخی دوره ی ایلخانان و تیموریان، نظیر جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی، جهانگشای جوینی و ظفرنامه ی یزدی که بیشتر در شرح تاریخ اقوام ترک و مغول نوشته شده است، به تألیف آثار تاریخی به زبان فارسی و ترکیب پرداخته اند. شیوه ی نقل روایات، کاربرد اشعار و مضامین ادبی، نگاه مذهبی و مشیت گرایانه به وقایع تاریخی، آوردن زمان وقوع اخبار و ذکر اطلاعات جغرافیایی و اجتماعی در کنار اخبار سیاسی، از جمله روش های الگوبرداری در تاریخ نویسی از سوی مورخان عثمانی است.در این مقاله، چگونگی تأثیرپذیری مورخان عثمانی در روش، بینش و سبک تاریخ نگاری، از جریان تاریخ نویسی ایرانی را در دوره ی مذکور با تأکید بر محتوای برخی منابع مهم، مورد بررسی قرار می دهیم تا نشان دهیم که مورخان عثمانی مانند سایر علما، تحت تاثیر تفکرات علمای ایران قرار داشتند.
بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دوره ی ایلخانان (654-736 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران حکمرانی ایلخانان مغول از اثرگذارترین دوره ها در تاریخ ایران بوده است که به طور قابل توجهی حیات اجتماعی ایرانیان را دستخوش تغییراتی ساخت. یکی از نمونه های این تغییرات، در موضوع پوشاک قابل ردیابی و مطالعه است. هدف این مقاله بررسی پوشاک مردانه، شکل و طرح البسه و انواع و اجزاء آن در دوره ی ایلخانان می باشد. مشاهده ی آثار هنری و نگارگری های کتب تاریخی آن دوره مهمترین شیوه در بررسی های این مقاله بوده است. چنین به نظر می رسد که این نگاره ها جزئیات قابل توجهی در رابطه با پوشاک آن دوره را به نمایش می گذارند. از دیگر منابع مهم در این تحقیق استفاده از کتب تاریخی، سفرنامه ها و برخی کتاب های ادبی دوره ی ایلخانان بوده که مطالب ارزشمندی در خصوص پوشاک این دوره بدست می دهد. روش پژوهش مبتنی بر تاریخ خرد (Microhistory) است و مطالب حاضر به شیوه ی کتابخانه ای گردآوری شده است. سوال اصلی این است که پوشاک مردان در دوره ی ایلخانان چگونه بوده است؟
معرفی اجمالی آثار دوره ایلخانی در ناحیه رویدشت اصفهان
حوزه های تخصصی:
در متون تاریخی، همواره از رویدشت به عنوان آخرین ناحیه مسکونی در حاشیه زاینده رود یاد شده است و در مآخذ سده های نخستین دوره اسلامی، آن را یکی از رستاق های اصفهان شمرده اند که در قرون سوم و چهارم هجری از رونق خاصی برخوردار بوده است و پس از آن در ضمن توضیح در خصوص تقسیم زاینده رود و یا مصب این رودخانه، گاه از ین بلوک هم ذکری به میان آمده است. از اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری، مورخین با شرح و بسط بیشتری از عمران آبادانی منطقه روایت می کنند. وجود این اسناد و نیز چندین اثر از مقطع زمانی مزبور در منطقه نتوانسته است کنجکاوی محققین ایرانی و خارجی را که تا حدود کوهپایه وحتی نائین را مورد بررسی ومطالعه قرار داده اند، بر انگیزد تا با شناسایی و تلاش در جهت ثبت آنها، ضمن شناساندن، به حفظ این آثار ارزشمند که شناسنامه تاریخی این حوضه به حساب می آیند، کمک کنند. از این رو نگارنده، محدوده بین اژیه تا ورزنه را به منظور شناسایی و ثبت آثار دوره ایلخانی برگزید، که در جریان مطالعه میدانی آن ناحیه، موفق به شناسایی یازده اثر تاریخی شد که از آن میان تنها شش بنا را می توان به دوره ایلخانی تا اوایل تیموری نسبت داد. در اینجا برای نخستین بار شرح مختصری از هر یک از آثار مزبور را، به همراه پلان هر بنا - که تمامی توسط نگارنده تهیه شده است- ارایه خواهم نمود. هدف نگارنده از استناد به منابع تاریخی کهن و یا جدید، نقد آنها نیست، بلکه بر پایه یافته های میدانی، قصد آن دارم تا با تکیه بر آنها این آثار را که به مثابه اوراقی پراکنده از تاریخ نانوشته و یا از یاد رفته آن به شمار می آیند، بازخوانی نمایم.
بررسی نقوش تزیینی معماری ایرانی اسلامی با تکیه بر دوره ایلخانی
حوزه های تخصصی:
در تمام دوره های تاریخی آرایش بناها اهمیت خاصی داشته است و تزیینات بناها علاوه بر اینکه به عنوان یکی از ابعاد هنر و معماری در طول تاریخ مطرح است، شکل معماری را رونق می بخشید و بخشی از ساخت بنا محسوب می شد. برای معماری دوران اسلامی متناسب با تغییرات سیاسی، اقتصادی و مذهبی نیز، سبک و شیوهٔ خاصی وجود داشت و متناسب با همین تغییرات، تزیینات نیز دستخوش تحول می شد. نقوش تزیینی گویای احساسات معمار در تزیینات بنا بوده است که هر کدام معنای خاص خود را داشت و در هر دوره بسته به سلیقه معماران و تأثیراتی که پذیرفته اند رنگ های خاص و سبک های مختلف در اوج تزیینات بوده اند. در این پژوهش سعی شده است تصویری از نقوش تزیینی معماری اسلامی در ایران دوره مغول و ایلخانی ارائه شود و پرسش اساسی این است که شیوه تزیین به چه شکلی بوده و متأثر از چه ارکانی است؟ به نظرمی رسد هنر این دوره در حقیقت تلفیقی از هنر دوره های تاریخ ایران بعد از اسلام و برخی نقوش هنر شرق دور است. شیوه اجرای این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده است که با گردآوری منابع و داده ها از کتابخانه ها و تحلیل مطالب گردآوری شده به نگارش و تدوین نهایی آن اقدام شده است.
قیدار نبی؛ ایلخان بودایی در کسوت پیامبر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، چگونگی تبدیل مدفن ارغون خان، چهارمین ایلخان مغول، به زیارتگاه اسلامی «قیدار نبی» را توضیح می دهد و همچنین توجیه منطقی تری در رابطه با منشأ نام «قیدار» ارائه می کند. نام «قیدار»، نخستین بار توسط شرف الدین علی یزدی در تاریخ جهانگیر مقدمة ظفرنامه (تألیف 822 ق) در ارتباط با محل دفن ارغون خان و نیز در ظفرنامه (تألیف 831-828 ق)، در ارتباط با شرح وقایع سال 805 ق (دورة یورش های امیرتیمور و حادثة درگذشت امیرزاده محمدسلطان) ذکر شده است. از آن زمان، «قیدار» در منابع مکتوب و نیز در باور مردم، با «قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم نبی» یکی دانسته شده است. این مقاله نشان می دهد که «قیدار» در اصل یک جای نام بوده، و این جای نام، ریشه در لفظ مغولی خانقاه/ صومعه (keyid) داشته است؛ خانقاهی که سال ها پس از درگذشت و خاکسپاری ارغون خان در کوه سجاس (کوه قیدار فعلی)، توسط اولجتای خاتون، دختر او، در حوالی مدفن پدر بنا شده بود. این تحقیق از منابع تاریخی و جغرافیایی بهره می گیرد و با تحلیل ریشه شناختی جای نام «قیدار»، رهیافتی زبان شناسانه را برمی گزیند.
تاریخ نگاری محلی در دوری ایلخانیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری محلی یکی از اشکال تاریخ نگاری اسلامی _ ایرانی است که تالیف آن در نیمه اول قرن سوم هجری و بیشتر برای تعیین نوع تسخیر ممالک توسط مسلمانان و تعیین وضع خراج این مناطق آغاز شد. بعدها و به خصوص با به وجود آمدن حکومت های مستقل و نیمه مستقل و قدرت گیری آنها در دوره حکومت سلجوقیان مؤلفان به ادامه این تالیفات با انگیزه های دیگری همچون ثبت وقایع تاریخی محل زندگی شان پرداختند. در عهد ایلخانان، این شکل از تاریخ نگاری، مانند دیگر اشکال آن، رو به رشد و تحول نهاد. ایلخانان و در کنار آنان دیوان سالاران و بزرگان ایرانی مستقر در دربار آنان، به دلایلی مانند به وجود آوردن شرایط لازم، تشویق، حمایت مؤلفان و دادن برخی امکانات به آنان، در رشد و تحول تاریخ نگاری محلی این عصر نقش مؤثری داشتند. برخی منابع تاریخ نگاری محلی این دوره عبارت اند از: تاریخ نامه هرات تالیف سیفی هروی در سال های723 تا 724 هجری، سمط العلی للحضره العلیا تالیف ناصرالدین منشی کرمانی در سال های 715 تا 716 هجری، مسامره الاخبار و مسایره الاخیار تالیف آقسرایی در سال 723 هجری، شیرازنامه تالیف ابن زرکوب در فاصله سال های 745 تا 754 هجری، التدوین فی اخبار قزوین تالیف ابوالقاسم رافعی در سال های 675 تا 676 هجری.
دستاورد حافظان فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی در دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای تمدنی هر ملتی، برای مردمش، موجودیتی فراهم می سازد که شناخت آن بسی مهم است. ازجمله این دستاوردها برای مردم ایران در دوره ایلخانی، رصدخانه مراغه و ربع رشیدی بوده که در اثر همت مردانی عالم، چون نصیرالدین طوسی و به تبع آن رشیدالدین همدانی، در ایران عصر ایلخانی ایجاد شدند. خواجه نصیر در آن برهه زمانی تمدنی بنا نهاد که پس از یک فترت فرهنگی کوتاه مدت، رشیدالدین ادامه دهنده آن گردید. با عنایت به این موضوع پژوهش حاضر درصدد است، به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای منابع دست اول تاریخی و مکتوب به نمودهای تمدنی ایران در دوره ایلخانی و مقایسه تطبیقی شباهت ها و تفاوت های این نمودها و ارتباط آنها با یکدیگر بپردازد.
اسیران آزادی / گفت و گو با مهدی صلاح
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
لباس یک ملت بخش مهمی از فرهنگ ملی آن است و به همین خاطر در مطالعات فرهنگی و مردم شناسی جایگاه پراهمیتی دارد و موضوع تغییر نوع پوشش و لباس مردم به عنوان یک پدیده دیرین اجتماعی مورد توجه بوده است؛ اما موضوع تغییر اجباری لباس در دوران رضاخانی و به ویژه طرح و قانون پرمشکل و نافرجام کشف حجاب بانوان مقوله ای خارج از علم مردم شناسی و مطالعات فرهنگ ملت هاست؛ زیرا طرحی کاملاً نسنجیده، توطئه آمیز و استعماری بود که مدتی بر ملت شریف و نجیب ایران تحمیل شد. این طرح سرانجام عِرش دشمنان را برد و زحمت مردم را در پی داشت.تغییر لباس و پدیده کشف حجاب نسوان به قدری جاهلانه طرح، تصویب و اجرا شد که حتی متجددان مشوق و مروج آن نتوانستند با غرور و افتخار از آن یاد کنند. هرچند این واقعه تاریخی اکنون جزء مشهورات شده است و اغلب به طور اجمالی در حافظه تاریخی مردم ایران مرور می شود، برای شناخت پیامدهای منفی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن همچنان مطالعات بیشتری نیاز است که برای فهم بسیاری از تحولات گذشته و کنونی کشور مفید خواهد بود.
تحقیق در آداب و رسوم دوره ایلخانی (بر اساس منابع تاریخی این دوره)
حوزه های تخصصی:
سلطانیه
تاریخ نگاری عصر ایلخانان
حوزه های تخصصی:
ایران زمین در تاریخ نگاری ایلخانان و ممالیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن هفتم و هشتم هجری، دورة رشد و بالندگی تاریخ نگاری در ایران و جهان اسلام است. در آستانة قرن هشتم، دولت ایلخانی در ایران پس از سال ها کشمکش و درگیری میان طرفداران شیوة صحراگردی و غارتگری(مغول ها) و مدافعان مدنیّت و تمرکزگرایی سیاسی (ایرانیان)، به مرحله ای از ثبات و آرامش نسبی رسید. اسلام آوردن غازان دولت ایلخانی را نیز در شمار دولت های جهان اسلام قرار داد. این دوره، همچنین شاهد ادامة جنگ های خارجی ایلخانان با همسایگان آنان به ویژه سلاطین مصر و شام است که از ابتدای تأسیس دولت ایلخانی آغاز شده بود.به این ترتیب جنبش تاریخ نگاری، در ایران و دیگر مناطق جهان اسلام به ویژه در مصر و شام، به مناسبات خارجی دولت های اسلامی توجه ویژه ای نمود. تاریخ نگاران ایرانی در این دوره با رویکردی جدی به ایران، جایگاه ایران زمین در تاریخ و محدودة جغرافیایی آن را مورد توجه قرار دادند. احیای این نگرش که از زمان فردوسی تا این زمان بی سابقه بود، به بازخوانی تاریخ روابط ایران و اعراب در برخی از متون و منظومه های تاریخی انجامید. هم زمان، مورخان عرب مانند قلقشندی و عمری نیز از ایران به عنوان کشوری مستقل نام برده و دولت ایلخانی را در امتداد پادشاهی های باستانی این سرزمین قرار دادند.
در این پژوهش با توجه به انعکاس منازعات ایلخانان و مملوکان در منابع تاریخی، به تفسیر رویکرد مورخان ایرانی و عرب در مورد مفهوم ایران زمین و تحلیل این منابع از منظر هویت ایرانی پرداخته می شود.
بازتاب تغییر معیشت مغول در معماری عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواست اصلی این مقاله ارائه نظرهایی در جهت تطبیق معماری بناهای اواخر دوره ایلخانان با تمایلات کوچرویی است. ساکنان آسیای مرکزی از دیرباز چندین بار به صورت مهاجر یا مهاجم به سرزمین های همجوار خود وارد شدند. مغولان آخرین گروه از مهاجرینی بودند که پس از ترک مأوای خود، به سرزمین های چین و ایران رهسپار شدند. تعامل ساکنان سرزمین های جدید با مهاجمین تاثیرات متقابلی به همراه داشت. مطالعه معماری و شهرسازی عصر ایلخانان و تغییر معیشت آنان دریچه ای به تاثیرات متقابل ساکنان بومی ایران و مهاجمین مغول است. از یک سو معماری این دوره دچار تحولی شگرف گردید، به طوری که برخی از اندیشمندان معماری قرون هفتم و هشتم هجری را عصر شکوفایی معماری و شهرسازی می دانند و از سوی دیگر ابنیه این دوره، نشانگر تحول اجتماعی مغولان در ایران است. مسأله پژوهشی این مقاله بررسی سیر استحاله فکری کوچرویی به یکجانشینی و انعکاس تفکر کوچرویی بر بنیان شهرها و معماری دو مجموع عمرانی شنب غازان و مجموعه سلطانیه است، که با استمداد از منابع تاریخی سعی بر تبیین آن دارد.
پیشنهادی برای تعیین محل شهر ایلخانی سلطان آباد چمچمال (بغداد کوچک) در بیستون کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی: