فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۳۲٬۷۶۴ مورد.
۳۴۱.

مدل یابی نقش میانجی سبک های تفکر در رابطه عاملیت انسانی وخودتنظیمی دانش با انتخاب سبک های مقابله با استرس تحصیلی در دانش آموزان پسر

کلید واژه ها: عاملیت انسانی خودتنظیمی دانش سبک های مقابله با استرس تحصیلی سبک تفکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۸۲
زمینه و هدف: افراد برای مواجهه با شرایط استرس زا از راهبردهای مقابله ای مختلفی استفاده می نمایند و این بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مؤثر است. به نظر می رسد خودتنظیمی دانش، عاملیت انسانی و سبک های تفکر بر روی انتخاب سبک مقابله با استرس تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تأثیر عاملیت انسانی و خودتنطیمی دانش بر انتخاب سبک های مقابله با استرس تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای سبک تفکر انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم رشته های شاخه نظری شهر کاشان در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که تعداد 497 دانش آموز از طریق نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های چندوجهی ش خصیت عاملیتی کوته (1997)، پرسشنامه خودتنظیمی دانش SRKS-U، پرسشنامه سبک های مقابله ای اندلروپارکر و سبک های تفکر اس ترنبرگ-واگن ر (1992) پاسخ دادند. یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و به منظور آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS.26 و LISREL 8.8 استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد متغیر عاملیت و خودتنظیمی دانش به صورت مستقیم و مثبت متغیر سبک مقابله ای مسئله مدار با میانجی گری سبک های تفکر را تحت تأثیر قرار داد. متغیر عاملیت و خودتنظیمی دانش به صورت مستقیم و منفی متغیر سبک مقابله ای هیجان مدار با میانجی گری سبک های تفکر را تحت تأثیر قرار داد. متغیر عاملیت و خودتنظیمی دانش به ترتیب به صورت مستقیم و منفی متغیر سبک مقابله ای اجتنابی را با میانجی گری سبک های تفکر تحت تأثیر قرار داد. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج، برگزاری کارگاه های آموزشی راهبردهای سازگارانه مقابله با استرس را در مدارس برای دانش آموزان پیشنهاد می گردد.
۳۴۲.

ارزیابی مولفه های تاب آوری هویت بهبود یافتگان اعتیاد در جامعه پذیری مجدد: مورد مطالعه مراجعه کنندگان در مراکز باز توانی ترک اعتیاد

کلید واژه ها: تاب آوری بهبود یافتگان هویت جامعه پذیری اعتیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۸۵
هدف و زمینه: اعتیاد به مواد مخدر، یکی از مهمترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره ای جهانی یافته، از مرزهای بهداشتی- درمانی فراتر رفته و به یک معضل اجتماعی و خانوادگی تبدیل شده است که در اکثر موارد سبب طرف شدن فرد از جامعه می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مولفه های تاب آوری هویت بهبود یافتگان اعتیاد در جامعه پذیری مجدد: مورد مطالعه مراجعه کنندگان در مراکز باز توانی ترک اعتیاد در مناطق 4 و 6 و22 تهران) بود. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گرد آوری اطلاعات، پژوهشی توصیفی از نوع پیمایشی بود. روش اجرای این مطالعه (پس رویدادی) و نیز این مطالعه در حیطه تحقیقات کمی قرار داشت. در پژوهش حاضر جامعه شامل تمام افراد بهبود یافتگان اعتیاد در مراکز باز توانی ترک اعتیاد در مناطق 4 و 6 و22 تهران بود. روش انتخاب نمونه ها به صورت تصادفی ساده بود. از میان 2580 نفر مراجعه کننده به این مراکز تعداد 388 نفر به تصادف و با احتمال متناسب با حجم مراجعان مرکز انتخاب شدند. برای اینکار لیستی از مراکز و تعداد مراجعان آن تهیه و به روش سیستماتیک از میان آن ها 11 مرکز انتخاب شد. این مطالعه با رعایت ملاحظات اخلاقی صورت گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مشخصات دموگرافیک، مقی اس تاب آوری و پرسشنامه محقق ساخته عوامل اثرگذار بر بهبود یافتگان اعتیاد بود. تحلیل داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS 24.0 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین میانگین نمرات تاب آوری هویت، بهبود یافتگان اعتیاد در پس آزمون تفاوت معنی داری با جامعه پذیری مجدد وجود داشت (01/0>P)، به طوری که میزان جامعه پذیری افزایش پیدا کرده بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان مدعی شد که عوامل محافظت کننده محیطی، عوامل خطرساز محیطی، فرایندهای تبادلی- محیطی، در ت اب آوری در ب رابرسوء مصرف، و پیشگیری از گ رایش مجدد به اعتیاد تاثیر گذار هستند.
۳۴۳.

سنتز پژوهی مؤلفه های مؤثر بر درمان افسردگی جهت تهیه بسته درمانی مبتنی بر وب

کلید واژه ها: اپلیکیشن مبتنی بر وب افسردگی تحلیل موضوعی سنتز پژوهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۸۲
زمینه و هدف: هیجانات منفی از مواردی است که فرد مبتلا ب ه ام اس ب ا آن درگی ر است و موجب کاهش فرصت های آنها برای برقراری تعاملات اجتماعی می شود و این مسئله روابط اجتماعی، کیفیت زندگی و درنتیجه سلامت روان آنها را با تهدید مواجه می کند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر هیجانات منفی در زنان مبتلا به ام اس در شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. در این پژوهش به منظور انتخاب نمونه پژوهش، ابتدا بین بیماران زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که جهت دریافت خدمات درمانی به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) شهر کرمانشاه مراجعه بودند، پرسشنامه های مورد پژوهش (با توجه به رعایت تمامی اصول بهداشتی در مواجه با بیماری ویروسی کرونا) توزیع شد، ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه DASS-21 بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته ها مبین این بود که در نمرات کلی هیجانات منفی شرکت کنندگان در گروه کنترل نسبت به نمره هیجانات منفی شرکت کنندگان در گروه مداخله اول (طرحواره درمانی) و شرکت کنندگان در گروه درمانی شناختی رفتاری از لحاظ آماری دارای تفاوت معنی داری بودند. این درحالی است که نمره هیجانات منفی در بین دو گروه مداخله طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری تفاوت معنی داری نداشت؛ این وضعیت، در باره دو مولفه افسردگی و استرس صدق می کند. یعنی سطح افسردگی و استرس افراد حاضر در دو گروه مداخلات آموزشی نسبت به افراد حاضر در گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است، اما تفاوتی بین دو گروه مداخله وجود نداشته است. درباره مولفه اضطراب نیز نتایج آزمون تعقیبی حاکی از آن است که هرچند اضطراب دو گروه مداخله دارای اختلاف میانگین (27/2 و 07/2) با گروه کنترل هستند اما این اختلاف معنادار نشده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود تفاوتی میان اثر دو روش طرحواره درمانی و درمان شناختی - رفتاری بر کاهش هیجانات منفی وجود نداشت.
۳۴۴.

اثربخشی درمان مثبت نگر بر تحمل پریشانی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به فشارخون مزمن

کلید واژه ها: درمان مثبت نگر تحمل پریشانی نشخوار فکری فشار خون مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۹۹
زمینه و هدف: شناسایی درمان های روانشناختی مؤثر در بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به فشار خون مزمن ضروری است، بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مثبت نگر بر تحمل پریشانی و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه بیماران مبتلا به فشارخون بالا مراجعه کننده به مرکز تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بودند. از بین افراد واجد شرایط که داوطلب مشارکت در پژوهش بودند، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در ۹ جلسه 90 دقیقه ای آموزش درمان مثبت نگر براساس بسته درمانی ماررو و همکاران (2016) شرکت کردند، اما گروه گواه درمانی دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و مقیاس نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0= α انجام شدند. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مثبت نگر به طور معناداری موجب افزایش تحمل پریشانی (29/75=F، 001/0>P) و کاهش نشخوار فکری (73/24=F، 001/0>P) در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن شد. نتیجه گیری: نتایج بر اهمیت درمان مثبت نگر در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی تأکید دارد. بنابراین درمان مثبت نگر به عنوان درمان مکمل می تواند با ایجاد تغییر مثبت و مناسب در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن مورد استفاده قرارگیرد
۳۴۵.

بررسی نقش میانجی گری سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک دلبستگی صمیمیت زناشویی تمایزیافتگی زوجین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۷۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در رابطه بین صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین شاغل در ادارات خصوصی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 زوج (200 نفر) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز (1996)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که صمیمیت زناشویی یا تمایزیافتگی زوجین رابطه مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن می تواند موجب تقویت رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شود. همچنین سبک دلبستگی ناایمن می تواند موجب تضعیف رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین گردد.
۳۴۶.

اثربخشی مدل غنی سازی خانواده برای کار بر رضایت زناشویی، شغلی و تعارض کار-خانواده مدیران زن متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل غنی سازی خانواده برای کار رضایت زناشویی رضایت شغلی تعارض کار - خانواده زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۷۵
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی مدل غنی سازی خانواده برای کار بر رضایت زناشویی، رضایت شغلی و تعارض کار-خانواده مدیران زن متأهل بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل و طرح پیش آزمون- پس آزمون با پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه 150 نفر مدیران زن متأهل شاغل در بخش ستادی بانک پارسیان شهر تهران در سال 1400-1399بودند که به همراه همسرانشان تمایل به شرکت در جلسات آموزشی داشتند.تعداد اعضای نمونه 30 زوج بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(15زوج در گروه آزمایش و 15زوج در گروه گواه). گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مدل غنی سازی خانواده برای کار قرار گرفت.هردو گروه در سه مرحله پیش آزمون،پس آزمون و پیگیری به وسیله پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ مقیاس رضایت شغلی مینوسوتا (MSQ) و مقیاس تعارض کار-خانواده رستگارخالد (1381) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس مختلط اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله غنی سازی خانواده برای کاربر نمره رضایت زناشویی (05/0 > p و 74/60= F) و رضایت شغلی (05/0 > p و 72/69= F) در مدیران زن و همچنین نمره تعارض کار-خانواده (05/0 > p و 17/8= F)، رضایت زناشویی (05/0 > p و 53/18= F) و رضایت شغلی (05/0 > p و 72/69= F) در زوجین و عدم تأثیر مداخله غنی سازی خانواده برای کاربر نمره تعارض کار-خانواده (05/0 < p و 95/0= F) در مدیران زن و پایداری این نتایج در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج به دست آمده از پژوهش، مدیران سازمانی می توانند از مدل آموزشی غنی سازی خانواده برای کار به عنوان یک روش مداخله ای اثربخش جهت بهبود رضایت زناشویی و شغلی مدیران زن متأهل و زوجین و کاهش تعارض کار-خانواده زوجین هر دوشاغل بهره مند شوند.
۳۴۷.

اثربخشی معنویت درمانی بر فاجعه پنداری درد و خودمهارگری در مبتلایان به درد ایدیوپاتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: خودمهارگری درد ایدیوپاتیک فاجعه پنداری درد معنویت درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۶۸
درد مزمن از رایج ترین مشکلاتی است که مردم را به جست وجوی مراقبت پزشکی ترغیب می کند و با پیامدهای بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی متعددی همراه است. این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی معنویت درمانی بر فاجعه پنداری درد و خودمهارگری در مبتلایان به درد ایدیوپاتیک انجام شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل و دوره پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به دردهای عضلانی مراجعه کننده به درمانگاه های درد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، بیمارستان امیر اعلم، بیمارستان توانبخشی رفیده (دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی) و بیمارستان بوعلی (دانشگاه آزاد اسلامی) در سال 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و با انتصاب تصادفی در دو گروه مساوی 15 نفری گمارش شدند. گردآوری اطلاعات با پرسش نامه فاجعه پنداری درد سالیوان و همکاران و پرسش نامه خودمهارگری تانجنی و همکاران انجام شد. معنویت درمانی طی هشت جلسه به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت یک ساعت برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد اما آزمودنی های گروه کنترل این برنامه ها را دریافت نکردند. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی و واریانس با اندازه گیری های تکراری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین نمره فاجعه پنداری درد و ابعاد آن (نشخوار ذهنی، بزرگ نمایی و درماندگی) در گروه آزمایش پس از انجام مداخله نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بهبود یافت (05/0>P). معنویت درمانی بر افزایش خودمهارگری و ابعاد آن در آزمودنی های گروه آزمایش برخلاف گروه کنترل سودمند بود (05/0>P) و تأثیرات این برنامه بر متغیّرهای وابسته در دوره پیگیری شش ماهه تداوم داشت (05/0>P). نتیجه گیری: این یافته ها بیش از پیش نقش سازه های روانی و رفتاری را در مبتلایان به درد مزمن روشن می سازد و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی برگرفته از معنویت را به منظور تعدیل علائم بیماران با درد مزمن آشکار می کند.
۳۴۸.

رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله

کلید واژه ها: رویکرد فرهنگی رگه های اختلال شخصیت مرزی نظریه ذهن سبک های حل مسئله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۶۴
مقدمه : این مطالعه با هدف رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله انجام گردید. روش : روش پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله مدارس منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعدد 352 نوجوان دختر و پسر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های شخصیت مرزی (BPI) ذهن خوانی از روی تصاویر چشم (RMET) و پرسشنامه سبک های حل مسئله را تکمیل نمودند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS و AMOS و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد نظریه ذهن بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گیری سبک های حل مسئله در نوجوانان با ضریب مسیر 0.68، نظریه ذهن بر سبک های حل مسئله با ضریب مسیر0.87 تاثیر گذار است. همچنین سبک های حل مسئله بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با ضریب مسیر 0.65 تأثیر دارد. نتیجه گیری : بنابراین می توان با درنظر گرفتن بستر فرهنگی نوجوانان و با آموزش مهارت های حل مسئله، نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را کاهش داد.
۳۴۹.

بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس آشفتگی خواب و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا: نقش میانجی حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی نوع یک آشفتگی خواب سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا حافظه کاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۷۷
مقدمه: اختلال دوقطبی نوع یک شدیدترین و شایع ترین زیرگروه اختلال دوقطبی است. مطالعه بر چگونگی تاثیر علائم این اختلال بر روند بهبودی، می تواند در زمینه ی درمان و جلوگیری از عود به کار رود. بدین منظور هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس آشفتگی خواب و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا، با نقش میانجی حافظه کاری می باشد. روش: این مطالعه ی مقطعی با روش نمونه گیری در دسترس روی 126 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک در فاز شیدایی که به مطب های روانپزشکی مراجعه کرده بودند، انجام شد. افراد نمونه 30 روز پس از پر کردن پرسشنامه ها و سنجش اولیه، مورد سنجش مجدد شدت مانیا قرار گرفتند. داده ها با مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار Smartpls-3 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل آشفتگی خواب و حافظه کاری از عوامل موثر بر بهبودی از اختلال هستند (96/1 P)، ولی رابطه ی سوگیری حافظ های مرتبط با مانیا بر بهبودی از اختلال رد شد (96/1 >t و 05/0 > P). نتیجه گیری: آشفتگی خواب به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تاثیر بر حافظه ی کاری)، و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا نیز از طریق تاثیر بر حافظه ی کاری می توانند بر بهبودی از اختلال دوقطبی تاثیرگذار باشند. واژه های کلیدی: اختلال دوقطبی نوع یک، آشفتگی خواب، سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا، حافظه کاری
۳۵۰.

اثربخشی معنا درمانی بر اضطراب کرونا وسرسختی روان شناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آشفتگی هیجانی اضطراب کرونا سرسختی روان شناختی معنادرمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۶۲
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی معنادرمانی بر اضطراب کرونا و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ازاد اردبیل در سال 1400بود. از جامعه مذکور 30 دانشجو به شیوه نمونه گیری هدفمندبا معیار کسب بالاترین نمره از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس و اضطراب کرونا و پایین ترین نمره از مقیاس سرسختی روان شناختی انتخاب، در دو گروه (15نفره) کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8هفته و هرجلسه 75دقیقه مداخله معنادرمانی را دریافت کردند و پس آزمون پس از خاتمه جلسات، مرحله پیگیری هم دو ماه  بعد انجام شد.در این مدت گروه کنترل، مداخله ی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقی اس افسردگی، اضطراب، استرس لاوبیوند، اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران و سرسختی روان شناختی لانگ و گولت بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و بونفرنی استفاده شد نتایج نشان داد که معنادرمانی بر کاهش اضطراب بیماری کرونا و افزایش سرسختی روان شناختی تاثیر معنی دار دارد. بنابراین روان شناسان می توانند در جهت بهبود متغیرهای پژوهش از این مداخله استفاده نمایند
۳۵۱.

Self-regulation in preschoolers is related to social school readiness: An analysis of performance-based measures of effortful control and executive functioning(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: self-regulation Executive Functioning effortful control social school readiness preschoolers

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۷۱
This study quantitatively explored a causal model of the association between two focal self-regulation constructs (executive functioning and effortful control) and social school readiness in preschoolers. The population comprised all preschool children and their mothers who resided in Tehran (2018-2019). With the help of their mothers, 342 children with a mean age of five years completed the Cambridge Neuropsychological Test Automated Battery (CANTAB; 1994), the Children’s Behavior Questionnaire (Very Short Form) – (CBQ-VSF; 2006), the Child Behavior Checklist (CBCL; 2001), and the Social School Readiness Scale (1982). The data were analyzed using structural equation modeling (SEM) in AMOS 22. Effortful control and socio-emotional competence significantly affected social school readiness (p<0.01). Moreover, executive functioning affected social school readiness, mediated by effortful control in the alternative model (p<0.01). These findings expand the existing early childhood research by specifying the link between two major aspects of self-regulation and social-emotional school readiness. An integrative approach considering the behavioral and neuropsychological measurements of self-regulation would help elucidate the predictors of social school readiness in early childhood.
۳۵۲.

مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی مثبت اندیشی سرمایه های روانشناختی تک فرزندی چند فرزندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۷۴
هدف این پژوهش، مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند بود. پوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی از نوع علی-مقایسه ای قرار داشت.  جامعه آماری پژوهش دختران ۱۵ تا ۱۸ سال شهر سمنان بود که 300 پرسشنامه (150 پرسشنامه در میان دختران تک فرزند و 150 پرسشنامه در میان دختران چند فرزند) به روش نمونه گیری در دسترس توزیع گردید. برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویس نیکی(1988)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)استفاده گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های امیدواری، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ).  بین کیفیت زندگی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های سلامت روان، سلامت جسمی، سلامت محیط اطراف در بین دختران خانواده های تک فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین مثبت اندیشی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مثبت اندیشی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). نتایج به دست آمده می تواند مورد استفاده متولیان نظام خانواده قرار گیرد.
۳۵۳.

رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی گرایش مثبت به انجام عمل های زیبایی

کلید واژه ها: جراحی زیبایی اجتناب تجربی تصویر بدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۴۹
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی گزینه ای است برای بهبود کیفیت زندگی که در تمام دنیا استقبال و گرایش به آن رو به افزایش است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی نگرش مثبت به انجام عمل های زیبایی در مراجعه کنندگان به پزشکان پوست، مو و زیبایی بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به کلینیک ها و مطب های متخصصین پوست و مو و جراحی های زیبایی و پلاستیک شهر سنندج در سال ۱۴۰۰ بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. تعداد نمونه با استفاده از جدول مورگان ۲۷۲ نفر تعیین شد. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه اجتناب تجربی (۲۰۱۱)، نگرانی از تصویر بدنی (۲۰۰۵) و گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فرد و امانی (۱۳۹۲) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی همزمان و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸/۸ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدن (r=۰/۵۹, p<۰/۰۱) و گرایش مثبت به عمل جراحی زیبایی (r=۰/۲۵, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین نگرانی از تصویر بدن با گرایش به جراحی زیبایی (r=۰/۴۹, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد گرایش مثبت به عمل های جراحی زیبایی، توسط متغیرهای اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال گرایش به عمل های جراحی زیبایی، نقش اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
۳۵۴.

خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری شناختی در افراد دارای نشانگان اختلال بد شکلی بدن

کلید واژه ها: اختلال بدشکلی بدن خود شفقت ورزی شناخت انعطاف پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۴۷
مقدمه: تصویر بدنی منفی و پیامدهای رفتاری نامطلوب آن از نگرانی های مهم سلامت عمومی است و بررسی عوامل روانشناختی مؤثر در شکل گیری آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری شناختی در افراد با و بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان ۱۸ تا ۴۰ ساله شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که از این جامعه ۳۱ نفر به عنوان گروه نمونه دارای نشانگان اختلال بدشکلی بدن و ۳۱ نفر به عنوان گروه نمونه بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اصلاح شده وسواس فکری- عملی ییل براون- اختلال بدشکلی بدن (۱۹۹۷)، مقیاس خود شفقت ورزی (۲۰۱۱) و سیاهه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین نمرات خود شفقت ورزی (Eta=۰/۳۴، P=۰/۰۰۱، F=۳۱/۱۶) و انعطاف پذیری شناختی (Eta=۰/۱۸، P=۰/۰۰۱، F=۳۱/۲۴) به طور معناداری در گروه دارای نشانگان اختلال بدشکلی بدن پایین تر از گروه بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن بود و بین دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت مکانیسم های روانشناختی در علائم اختلال بدشکلی بدن تأکید دارد. این یافته ها نشان داد که روان درمانگران باید در زمان پیشگیری و درمان به ویژگی های روانشناختی خاص افراد دارای علائم اختلال بدشکلی بدن توجه اساسی داشته باشند.
۳۵۵.

بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و شرم در معتادین تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرحواره درمانی شرم خود سرزنش گری معتادین تحت درمان نگهدارنده با متادون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۵۴
زمینه: یکی از ابعاد روانشناختی سومصرف مواد مخدر که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، احساس شرم و خود سرزنش گری است. مطالعات نشان داده است، خود سرزنش گری و احساس شرم از همان ابتدا می تواند فرد را به سمت اعتیاد سوق داده و او را در چرخه اعتیاد نگه دارد. یکی از الگوهای مداخله ای روانشناختی در درمان سومصرف مواد، طرحواره درمانی است، اما در مورد بررسی اثربخشی آن بر احساس شرم و خودسرزنش گری در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس شرم و خودسرزنش گری بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی کلینیک های ترک اعتیاد منطقه 5 شهر تهران در سال های 1401-1400 بود که مراجعان تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند. از میان افراد جامعه آماری، 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. در جلسات مداخله طرحواره درمانی، از پروتکل یانگ (1999) و برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خودسرزنش گری (گیلبرت و همکاران، 2004) و احساس شرم (کوهن و همکاران، 2011) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که در گروه آزمایش (مداخله طرحواره درمانی)، نمرات پس آزمون و پیگیری خود سرزنش گری، احساس شرم و مؤلفه های آن ها در مقایسه با نمرات پیش آزمون به طور معناداری کاهش پیدا کرده است (0/001 P<). همچنین تفاوت معناداری در نمرات متغیرهای مذکور بین مراحل پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد که نشان دهنده تداوم اثربخشی مداخله در مرحله پیگیری است (0/05 P>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می شود که طرحواره درمانی با بازسازی و بازنگری در طرحواره های ناساگار اولیه، باعث کاهش مشکلات احتمالی روانشناختی مانند خودسرزنش گری و احساس شرم در معتادین تحت درمان نگهدارنده با متادون می شود. بنابراین، تکرار آزمایش در گروه های دیگر و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
۳۵۶.

ساخت و اعتباریابی آزمون هوش درون فردی بر روی کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتباریابی هوش درون فردی کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۷۶
زمینه: هوش درون فردی یکی از ابعاد هوش چندگانه گاردنر است که شامل آگاهی از هیجان ها، نقاط ضعف و قوت خود، ادراک خود، اعتماد به خود و توانایی خودنظم دهی است و به افراد کمک می کند تا افکار و احساسات خود را مورد قضاوت قرار دهند و به الگوهای ذهنی مناسبی برای تصمیم گیری در زندگی برسند. مرور مطالعات پیشین نشان می دهد، هوش درون فردی کمتر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و ساخت ابزاری مبتنی بر فرهنگ ایرانی برای شناسایی این نوع هوش در کودکان، ضروری به نظر می رسد. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی آزمون هوش درون فردی در کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی و از نوع اعتباریابی آزمون بود. جامعه پژوهش شامل والدین کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 577 نفر از والدینِ دانش آموزان دبستانی بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به آزمون محقق ساخته و نیز آزمون هوش چندگانه مکنزی (1999) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و تحلیل آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS22 و LISREL v8.80 انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد آزمون محقق ساخته از سه عامل خودآگاهی، آگاهی هیجانی و اندیشه ورزی تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز ساختار سه عاملی ابزار محقق ساخته را تأیید کرد. روایی محتوایی با استفاده از نظر متخصصان بررسی و 0/78 بدست آمد. همبستگی آزمون محقق ساخته با آزمون هوش درون فردی مکنزی 0/70 به دست آمد که معنادار بود (0/01 p<). پایایی کل آزمون با روش آلفای کرونباخ 0/89 و برای عامل های خودآگاهی 0/92، آگاهی هیجانی 0/87 و اندیشه ورزی 0/90 به دست آمد. نتیجه گیری: بدین ترتیب می توان گفت پرسشنامه محقق ساخته هوش درون فردی در نمونه کودکان 7 تا 12 ساله ایرانی از خصوصیات روانسنجی قابل قبولی برخوردار است و متخصصان حوزه های روانشناسی می توانند از این ابزار در پژوهش های خود بهره ببرند.
۳۵۷.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی در بیماران کرونری قلب تحت مداخله پرکوتانئوس کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان شناختی_رفتاری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کیفیت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی در بیماران کرونری قلب انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی ابا طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران آنژیوپلاستی شده مراجعه کننده به کلینک قلب فاطمه زهرا (س) ساری در سال 1400 بود. تعداد 45 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه ) گمارش شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش اول 10 جلسه درمان شناختی رفتاری و شرکت کنندگان گروه آزمایش دوم 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند. پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 (ویر و شربورن، 1992) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه اجرا شد. تحلیل یافته ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل اثر پبش آزمون بین میانگین پس آزمون کیفیت زندگی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد اثربخشی درمان شناختی رفتاری نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی بیشتر است 0002/0= p). بنابراین، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به کرونری قلب، درمان شناختی رفتاری کارآمد به نظر می رسد.
۳۵۸.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک بیماری، رفتارهای خود مراقبتی و پیروی از درمان در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) ادراک بیماری رفتارهای خود مراقبتی پیروی از درمان سرطان پستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۹۷
زمینه: سرطان پستان دومین علت مرگ ومیر زنان است و اضطراب از جدی ترین عوارض آن است. با توسعه علم روانشناسی شیوه های متنوعی در راستای کاهش اضطراب بوجود آمده است مخصوصاً برای بیماری هایی همچون سرطان؛ از جمله این روش ها درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. به رغم مطالعات گسترده در زمینه این بیماری، مطالعه کمی در رابطه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به انجام رسیده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک بیماری، رفتارهای خود مراقبتی و پیروی از درمان در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان بود. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان پستان 25 تا 45 ساله مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام حسین شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1398 بود که 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند همراه با غربالگری و بر اساس جدول کوهن، با استفاده از اندازه اثر و توان آزمون، به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند، این افراد با استفاده از روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ادراک بیماری فرم بلند واینمن و همکاران (1996)، پرسشنامه پیروی از درمان مدانلو (1392) و پرسشنامه توان خودمراقبتی جانسون (2008) استفاده شد داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار Spss تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک، پیروی از درمان و توان خودمراقبتی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است و این اثر در مرحله پیگیری نیز در سطح معناداری 05/0 پایدار بوده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) به عنوان یک مداخله مؤثر می تواند بر ادراک، پیروی از درمان و توان خودمراقبتی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مؤثر باشد و بر همین اساس پزشکان در فرآیند درمان این افراد لازم است از مشاوران و روانشناسان به صورت موازی استفاده کنند.
۳۵۹.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار بر ابرازگری هیجان افراد با سندرم ضربه عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابرازگری هیجان درمان هیجان مدار سندرم ضربه عشقی هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۸۳
زمینه: سندرم ضربه عشقی یکی از سخت ترین و فراگیرترین تجربه ها در زندگی افراد است که ابرازگری هیجان را در افراد دچار مشکل می کند. پژوهش های متعدد نشان می دهد درمان هیجان مدار بر آسیب های هیجانی مؤثر است اما تاکنون پژوهشی مبتنی بر کاربرد هنر در کنار درمان های مبتنی بر هیجان و تجربه گرا انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار بر ابرازگری هیجان افراد با سندرم ضربه عشقی، انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر مراجعه کنندگان 25 تا 45 ساله با سندرم ضربه عشقی به کلینیک های روانشناختی منطقه 2 شهر تهران بود که از بین آن ها 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 17 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزار سنجش این پژوهش سیاهه ضربه عشق راس (1999) و پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) بود. برای گروه اول درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و گروه دوم درمان هیجان مدار گرینبرگ در 12 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار منجر به افزایش ابرازگری هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر افزایش ابراز هیجان مثبت، صمیمیت و ابراز هیجان منفی مؤثرتر از درمان هیجان مدار است (0/05>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که هنر به عنوان کاتالیزوری در کنار درمان هیجان مدار از طریق باز کردن نیمکره راست، رسیدن به هسته اساسی تروما، ابرازگری سالم هیجان های مثبت و منفی و پذیرش احساسات منجر به اثربخشی بیشتر درمان هیجان مدار شده است. اجرای این درمان در گروه های دیگر و با نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
۳۶۰.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن

کلید واژه ها: ذهن آگاهی ناگویی هیجانی تمایزیافتگی خود اضافه وزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۶۱
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان