سه دهه پس از کودتای 28 مرداد 1332، دولت پهلوی با جریان فکری مخالفی مواجه شد که طیفی از اقشار به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده را به خود جذب کرده بود. این جریان که برآمده از نظام فکری مارکسیسم بود، در دو تشکل حزب توده ایران و سازمان چریک های فدایی خلق ایران نمودار شد: حزب توده که از اوایل دهه 1320 فعالیت خود را آغاز کرده بود، جریان چپ سنتی را نمایندگی می کرد و چریک های فدایی خلق ترجمان چپ رادیکال بودند که در دهه 1340 وارد عرصه مبارزه شدند. این دوپارگی نتیجه تضاد بینش و رفتار عناصر چپ بود که در روند مبارزات سیاسی خود، در قالبی واحد، اما با نگاه هایی متفاوت ماهیت نظام سیاسی را تبیین و تفسیر کردند. گرچه پایه تفسیر هر دو طیف چپ بر نظام فکری واحد (مارکسیسم – لنینیسم) استوار بود، چارچوب نظری چپ رادیکال با دیدگاه های دیگری پیوند خورده بود که تفکر آن ها را از چپ سنتی متمایز می کرد؛ از این رو در برابر عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام حاکم به گونه ای متفاوت می اندیشیدند و عمل می کردند. هدف این مقاله ارائه تفسیری از اندیشه حزب توده و سازمان چریک های فدایی خلق در باب ماهیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت پهلوی در سه دهه سی تا پنجاه شمسی است که براساس آن کوشیدند رادیکال مبارزه خود را سامان دهند
سرزمین سغد، از پیشگامان ساخت و رشد و بالندگی شهر در پهنه تمدن ایرانی است.نام سغد ریشه در معنای سکونت گاه و شهر دارد.ساکن سغد جزو نخستین شهرنشینان و کناره های رود سغد(زرافشان) بهترین جایگاه از نظر طبیعت و اقلیم برای بالندگی شهر به شمار می رود.قرار گرفتن شهرها در محدوده ای پرآب و بهره مند از دشت ها و ریگستان اهی وسیع و گذر مهم ترین راه های تجاری بخش های شرقی ایران از سغد و کشاورزی و نظام دهقانی، باعث شکوفایی آن شد؛ در حالی که این منطقه همواره در معرض یورش مهاجمان صحرانورد شرقی بود.در این مقاله تلاش بر آن است تا ضمن پرداختن به عوامل مؤثر در پیدایش و بالندگی شهرهای این دیار، پیشینه نام و نشان، زمینه های تاریخی در شکل شناسی و شکوفایی شهرهای سغد مورد تأمل قرار گیرد.
جنگ جهانی دوم که در پی یک سلسله مناقشات سیاسی اروپایی در سال 1939 میلادی آغاز شد، پیامدهای سیاسی و اقتصادی متعددی در ایران داشت. در نتیجه چنین وضعیتی بود که پروژه صنعتی سازی در ایران عصر رضا شاه نیز به عنوان یکی از سیاست های اقتصادی این حکومت از پیامدهای جنگ بی تأثیر نماند. جنگ جهانی در دو مرحله بر صنعتی سازی در ایران تأثیر گذاشت و در نهایت منجر به پایان پروژه صنعتی سازی در کشور شد: مرحله یکم این تأثیرگذاری از آغاز جنگ جهانی تا اشغال ایران در شهریور 1320 و مرحله دوم پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین را در بر می گیرد.
مقاله حاضر در صدد است تا با روش تاریخی و استفاده از کتاب ها و اسناد و مدارک آرشیوی با طرح این پرسش که جنگ جهانی دوم چرا و چگونه بر سیاست صنعتی سازی در ایران تأثیر گذاشت؟ به بررسی پیامدهای جنگ جهانی دوم بر سیاست های صنعتی سازی در ایران عصر رضاشاه بپردازد. برای پاسخ به این پرسش، این پیش فرض مطرح است که نیاز ایران به صنایع و متخصصان آلمان جهت تأسیس، تجهیز، تعمیر و نگهداری صنایع نوپای خود موجب وابستگی صنعتی ایران به آلمان شد. قطع ارتباط ایران با آلمان در نتیجه محاصره دریایی این کشور توسط انگلستان، صنایع ایران را که به صنایع و متخصصان آلمانی وابسته شده بود، دچار بحران کرد. در ادامه هم اشغال ایران توسط متفقین موجب شد تا صنایع ایران در نتیجه سیاست های جنگی متفقین به تعطیلی کشیده شوند و یا در خدمت سیاست های نظامی آنان درآیند.
یکی از متمایزترین چهره های اسماعیلیه، در دوران نزاری به جهانیان معرفی گردید؛ دورانی که رهبران از درون دژهای دست نیافتنی و بر فراز کوه های ایران جوامع خود را هدایت می کردند؛ دورانی که دکترین (آموزه ی) جنجالی قیامت را عرضه کرد و دورانی که اطلاعات اندکی از آن باقی ماند. مغولان، دژهای آنان را ویران کردند، امام اسماعیلی و بسیاری از افراد خاندانش را کشتند، پیروان او را قتل عام نمودند؛ اما کتابخانه های شان به دست دشمنان داخلی در آتش سوزانده شد. در نبود منابع درونی، روایت های جسته گریخته، یک سویه و گاه دشمنانه ی بیرونیان باقی ماند، و بدین گونه، تاریخ این دوران بر اساس همین منابع نوشته شد.
اینک متنی نویافته از دست نوشته های درون دژهای نزاری برای نخستین بار در این جا ارائه می شود، تا بر تاریخ و عقاید نزاریه ی ایران در واپسین دهه های حیات آن، و به ویژه بر روابط ایشان با ملوک نیمروز، روشنی افکند. این متن، پس از معرفی کامل، به شیوه ی تک نسخه، تصحیح و همراه یک مقدمه و روشنگری ها و افزودگی ها، در این جا ارائه می شود. در این جا کوشش شده است تا با استفاده از نقد درونی و بیرونی، آگاهی های به دست آمده از متن، با منابع دیگر سنجیده شود. نتیجه ی کار، علاوه بر به دست دادن اطلاعات جدیدی درباره ی اسماعیلیان ایران در این دوران، روشن کردن این نکته نیز هست که ظاهراً نویسنده ی این متن و کتاب روضه تسلیم، منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی، یکی است و او هم گویا از اهالی قومس و دامغان، و یا شمیران، باشد.