آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

سه دهه پس از کودتای 28 مرداد 1332، دولت پهلوی با جریان فکری مخالفی مواجه شد که طیفی از اقشار به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده را به خود جذب کرده بود. این جریان که برآمده از نظام فکری مارکسیسم بود، در دو تشکل حزب توده ایران و سازمان چریک های فدایی خلق ایران نمودار شد: حزب توده که از اوایل دهه 1320 فعالیت خود را آغاز کرده بود، جریان چپ سنتی را نمایندگی می کرد و چریک های فدایی خلق ترجمان چپ رادیکال بودند که در دهه 1340 وارد عرصه مبارزه شدند. این دوپارگی نتیجه تضاد بینش و رفتار عناصر چپ بود که در روند مبارزات سیاسی خود، در قالبی واحد، اما با نگاه هایی متفاوت ماهیت نظام سیاسی را تبیین و تفسیر کردند. گرچه پایه تفسیر هر دو طیف چپ بر نظام فکری واحد (مارکسیسم – لنینیسم) استوار بود، چارچوب نظری چپ رادیکال با دیدگاه های دیگری پیوند خورده بود که تفکر آن ها را از چپ سنتی متمایز می کرد؛ از این رو در برابر عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام حاکم به گونه ای متفاوت می اندیشیدند و عمل می کردند. هدف این مقاله ارائه تفسیری از اندیشه حزب توده و سازمان چریک های فدایی خلق در باب ماهیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت پهلوی در سه دهه سی تا پنجاه شمسی است که براساس آن کوشیدند رادیکال مبارزه خود را سامان دهند

تبلیغات