در این مقاله جایگاه دین در اندیشه سیاسی شاهنامه مورد بررسی قـرارگرفته و بدین منظور به مطالعه تطبیقی میان شاهنامه و ترجمه برخی آثار سیاسی برجای مانده از دوره باستانی ایران پرداخته شده است. سپس تداوم این موضوع در بـرخی از رساله هـای سیاسی مهم دوره اسلامی مـورد پژوهش قـرارگرفته و نتیجه گرفته شده که اندیشه سیاسی شاهنامه مبتنی بر نظریه پادشاهی آرمانی و برگرفته از فلسفه دین زرتشت بوده و لذا بنابر مبانی نظـریه پادشاهی آرمانی، توامان بودن دین وسیاست اجتناب ناپذیر می باشد. به همین دلیل، برخورد حکومت با بدعت هـای دینی ضرورت می یابد، زیرا هـرآنچه سبب سستی ارکان دین شود، خود به خود مبانی عقیدتی (ایدئولوژیکی) حکومت را سست میکند، و بدین ترتیب بقای، حکومت را به خطرخواهد افکند.
در جهان کنونی، «پژوهش» سهمی محوری در کلیه مراحل و فرایندهای طرح و شناسایی نیازها تا رفع آن ها عهده دار شده است. امروزه، نهادهای مولد اندیشه و اتاق های فکر، متکفل پشتیبانی پژوهشی در عرصه های مختلف حیات انسانی هستند. ازاین رو، طرح نقشه مهندسی فرهنگی کشور به مثابه یک نیاز و ضرورت نیز در سایه پژوهش فراگیر به لحاظ وسعت مکانی، مستمر از نظر پیگیری و دامنه زمانی و متمرکز به جهت موضوع می باشد. تجزیه و ترکیب متعادل مفاهیم و راهکارها که مبتنی بر شناخت فکری و احساسی محیط بر وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است، در گرو پذیرش و تحقق پژوهش می باشد. در مقاله حاضر، ضمن تاکید بر این واقعیت، پیش نویسی برای تدارک ساختار یک نقشه برای مهندسی فرهنگی کشور ارائه شده است.
برای رسیدن به پایه بلند و مستحکمی در علم «خاطره شناسی»، بدون شک نیازمند اصول و روش تحقیق سنجیده و دقیقی خواهیم بود که براساس آن روش و اصول، به شناخت رویکردها، راهبردها و دیدگاه های لازم در حوزه «خاطره شناسی» نایل شویم. هرچند که نگرش های تازه در حوزه علوم انسانی به این مهم کمک فراوانی خواهد کرد، برای رسیدن به بنیادهای اصیل و مستقل معرفتی برای «خاطره پژوهی» بایسته های زیادی در پیش است. مقاله زیر دریچه ای می گشاید بر این بایسته ها.
در این بررسی، نظرات سیاسی محقق حلی، متوفای 678 ﻫ . ق، علامه حلی متوفای 726 ﻫ . ق، شهید اول متوفای 786 ﻫ . ق، محقق کرکی متوفای 940 ﻫ . ق، شهید ثانی متوفای 966 ﻫ . ق، مقدس اردبیلی متوفای 988 ﻫ . ق، و فیض کاشانی متوفای 1091 ﻫ . ق، مورد بحث قرار گرفته که البته از مشکل ترین بخش های اندیشه سیاسی شیعه است، چرا که فقهای شیعه، که به توسعه فقه اجتهادی می پرداختند، در این دوره با نوعی حکومت مواجه بودند که حاکم و سلطان شیعه بود و این شرایطی جدید را برای آنان به وجود می آورد و بر آراءِ سیاسی ایشان اثر قابل ملاحظه ای می گذاشت. معاصر بودن فقهای شیعی (در این دوران حدوداً 600 ساله، یعنی از اواسط قرن هفتم تا اوائل قرن دوازدهم ﻫ . ق) با حکومت هایی مثل اسماعیلیه، حروفیه، اهل حق، سربداران، علویان و صفویه، ایشان را در ارائه نظرات سیاسی با شرایطی جدید مواجه ساخته بود. شرایطی که در نظرات سیاسی آنان قابل مشاهده است و انعطاف و جامعیت، دو رکن اصلی آن به شمار می آید.
نخبگان همواره یکی از عوامل تاثیرگذار در تحولات تاریخی کشورها بوده اند. مساله توسعه نیز در دهه های اخیر یکی از مسائل مورد توجه نخبگان کشورهای مختلف بوده است. چگونگی تصویر و تحلیل اندیشمندان اسلامی از این مساله، پرسشی است که این مقاله در پی پاسخگویی به آن برآمده است.
تنوع مسائل و بحران ها، از یک سو، و استمرار آن ها، از سوی دیگر، نوعی روزمره گی ناخواسته را در تحلیل تحولات و پیشبرد برنامه ها باعث می گردد که نسبت گذشته، حال و آینده را به فراموشی می سپارد. هر چند بطلان نگرش خطی به تاریخ و تردید جدی در تقسیم بندی زمان بدین صورت که آن را به گذشته، حال و آینده تفکیک نمود، سبب گردیده است دوران قبل از حال کمتر محل اعتنا و توجه قرار گیرد، ناگفته پیداست که خاصیت تکرار به مثابه جزء لاینفک جوامع انسانی، متفکران علوم اجتماعی را وادار می سازد در تحلیل ها و نظریه پردازی های خود عنایتی ویژه به تاریخ داشته باشند و سعی نمایند به درک تاریخی مجهز شوند. «فرهنگ» از عرصه های بارزی است که نداشتن درک تاریخی در تحلیل مسائل آن خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد. ازاین رو لازم است اهمیت تاریخ و چگونگی کاربرد آن در ترسیم نقشه مهندسی فرهنگی کشور مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. در این مقاله، میزان اهمیت تاریخ برای مهندسی فرهنگی گوشزد شده است.
یکی از مهم ترین ارگان ها و عناصری که در طول تاریخ در ساخت قدرت نظام خان سالاری جامعه بختیاری نقش بسیاری ایفاء نمود، نهاد بستگان یا خویشاوندان بود. خوانین بختیاری برای تداوم و توسعه قدرت خود در جامعه بختیاری نیازمند حامیان و طرفدارانی بودند که در قالب بستگان یا خویشاوندان تبلور می یافتند. در جامعه بختیاری هر خانی وابستگان مخصوص به خود را داشت و از طریق پیوندهای نسبی و سببی چون خون و ازدواج از نیرو و استعداد آنها در زمان جنگ و صلح بهره می برد. این بستگان نیروی رزمی هر خان بختیاری را تشکیل می دادند و وفاداری خود به او را حتی در سخت ترین شرایط حفظ می کردند. بستگان نیز در عوض از حمایت های مادی و معنوی خوانین برخوردار می شدند و از پاداش و هدایای آنها بهره مند می گردیدند. این بستگان یا خویشاوندان چنان برای خوانین دارای ارزش، اهمیت و فایده بودند که در موارد متعددی خوانین بر سر بدست آوردن و یا حفظ آنها، به رقابت و گاهی جنگ با یکدیگر کشانده می شدند. اما سرانجام در اواخر دوره قاجار و آغاز قدرت رضاشاه خوانین از حمایت بستگان خود سرباز زدند و حتی در جریان خلع سلاح عشایر بختیاری که دستور آن از سوی دولت صادر شده بود، خود به خلع سلاح بستگانشان پرداختند زیرا که دیگر بستگان سود چندانی برای خوانین نداشتند و بستگان نیز در عوض وفاداری خود نسبت به خوانین را از دست دادند.