فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
37 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس پاسخ به طرد جنسی در زنان متآهل شهر اردبیل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمام زنان متأهل شهر اردبیل تشکیل دادند. از میان جامعه آماری به تعداد ۲۱۴ نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت انفرادی به مقیاس طرد جنسی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS 25 و 8 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از ضریب هسمانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. اعتبار مقیاس بر اساس آلفای کرونباخ برای چهار عامل تفاهم88/0، رنجش83/0، نامطمئن 86/0و وسوسه83/0 به دست آمد. شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز روایی مناسب مقیاس را نشان داد (98/0=CFI، 96/0=RFI، 98/0=NNFI و 062/0=RMSEA). از نتایح این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مقیاس RSRS ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش پاسخ به طرد جنسی می باشد.
ترسیم چشم انداز تربیت صلح - محور در دوره دبستان به مدد گفت وگو (دیالوگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۶۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسائل خشونت بار دنیای کنونی که آرامش حیات بشری را به انقیاد کشیده، آموزش صلح به کودکان و تربیت صلح - محور امری حیاتی و ضروری است. از این منظر، «کودکی»، طلایی ترین فرصت دوران رشد برای آموزش صلح است. این پژوهش، با هدف بررسی مبانی فلسفی- تربیتی صلح آموزی به کودکان از طریق دیالوگ (گفت وگو) انجام گرفته است. به این منظور و با بهره گیری از تحلیل محتوای تأملی، تلاش شده تا انگاره هایی از تعلیم و تربیت صلح -محور با هدف کنش مندی کودکان از طریق دیالوگ بازشناسی شوند. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت اند از: دستیابی به صلح، نیازمند دیالوگ است. برای چنین هدفی، کودکان از ظرفیتی مناسب برای آموزش صلح برخوردارند. در واقع، آموزش و آگاهی بر اساس دیالوگ در دوره کودکی، بزرگ ترین گام در جهت ساختن دنیایی بهتر و مبتنی بر صلح و دوری از نفرت و دشمنی در میان افراد اجتماع است. از این رو، خانواده و مدرسه در حکم مهم ترین ارکان تعلیم و تربیت می توانند زمینه آموزشی مناسبی را برای برقراری صلح در کودکان فراهم کنند. همچنین گام برداشتن در جهت آموزش مهارت های نرم با هدف بازتنظیم و بازسازی نقش دیالوگ در روابط میان معلم و دانش آموزان، متربیان با یکدیگر، والدین و مربیان و برنامه درسی زمینه ساز دستیابی به صلح و تفاهم است.
الگوی بهینۀ توسعۀ فضاهای آموزشِ عالی از منظر ارگونومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۵
77 - 94
حوزههای تخصصی:
امروزه، توجه به مباحث ارگونومی در نظام های آموزشی به اولویتی مهم تبدیل شده است چراکه اعتقاد بر این است که این حوزه بر کیفیت نظام آموزشی تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بهینه توسعه فضاهای آموزشِ عالی از منظر ارگونومی تدوین شده است. روش پژوهش کیفی است و از نظریه داده بنیاد برای طرح یک چارچوب تحلیلی انتزاعی استفاده می کند. نمونه آماری پژوهش شامل 25 استاد باسابقه می شود که، براساس نمونه گیری غیراحتمالی و نمونه گیری هدفمند (نظری)، دو نوع آن را با نام های حداکثر تنوع (ناهمگون) و گلوله برفی انتخاب کرده ایم. شایان ذکر است که نمونه آماری هم در دانشگاه حضور دارد و هم درخصوص موضوع پژوهش از اطلاعاتی نسبتاً جامع برخوردار است. همچنین اطلاعات جمع آوری شده را به وسیله نرم افزار ATLAS.tiTM تحلیل کرده ایم. براساس نتایج، آموزشِ عالی نیازمند بازنگری کلی در حوزه ارگونومی، به مثابه عاملی مهم و تأثیرگذار بر کیفیت آموزشی، است.
بررسی انتقادی انگاره کودکی در سنّت ارسطویی با تأکید بر نگاه اسلامی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با هدف بررسی انگاره کودکی در اندیشه ارسطو، با روش توصیفی-تحلیلی کوشیده است با تکیه بر مجموعه آثار ارسطو و شارحان وی، توصیفی از مفهوم کودکی براساس سنّت فلسفی این اندیشمند ارائه کند. یافته های پژوهش نشان می دهد کودک در اندیشه ارسطو، انسان در حال رشد است که همه فعلیت های دوران بزرگسالی را به صورت بالقوه داراست. او هرچند نسبت به بزرگسالان، توانایی های محدودتری دارد و والدین و مربیان باید این محدودیت ها را ملاحظه کنند، اما این به معنای نادیده گرفتن و بی ارزش دانستن او نیست. برخی از مهم ترین نقدهای مطرح شده نسبت به انگاره بزرگسال بالقوه عبارتند از: نگاه ابزاری و غیراصالی به کودکی؛ جبرگرایی ناشی از رئالیسم ذات گرایانه؛ نادیده گرفتن و ارزشمند ندانستن کودک؛ نگاه فردگرایانه به کودک؛ ناتوانی از تبیین فعلیت ها و توانایی های خاص کودکان؛ بی توجهی به کودکان دارای نیازهای ویژه؛ سکوت نسبت به آموزه اسلامی فطرت و محروم دانستن کودکان از نیل به سعادت. بررسی آثار ارسطو نشان می دهد که بیشتر نقدهای مطرح شده به دلیل ناسازگاری با مبانی وی وارد نیست. بنابراین برخلاف آنچه که در برخی منابع مشهور شده، باید انگاره کودک ارسطویی را «بزرگسال بالقوه» دانست نه «بزرگسال کوچک».
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد جامعه ی ایران در سال 1403 که اطلاعات مقدماتی در زمینه ی کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند بود که بالای 20 سال سن داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر (137مرد، 203 زن) انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی، پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل آگاهی ، استفاده ، ارزیابی و اخلاق را برای مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی نشان داد که بین خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی بر حسب آلفای کرونباخ با ضرایب همبستگی 72/0 تا 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی برای سنجش این سازه در نمونه ای از جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزاری مفید برای پژوهشگران در زمینه ی پژوهش های مرتبط با دانش استفاده از هوش مصنوعی باشد.
ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس: یک نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
108 - 133
حوزههای تخصصی:
ارتباط، موضوعی کلیدی در کلاس درس است. ارتباط غیرکلامی نیز از مسایل با اهمیت در زمینه روان شناسی تربیتی است. بنابراین بررسی فرآیند و عوامل تشکیل دهنده و اثر گذار و پیامدهای ارتباط غیرکلامی معلمان موضوع با اهمیتی است. هدف این مقاله بررسی فرآیند و ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسطه دوم شهر مشهد که در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰3 مشغول به فعالیت بودند را تشکیل می داد که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهشگران برای دستیابی به کثرت مفاهیم به تجزیه و تحلیل پیشینه نیز پرداختند. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و گزینشی، انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل اثرگذار، الگوهای ارتباط غیرکلامی، اشکال ارتباط غیرکلامی، کارکرد ارتباط غیرکلامی، میزان مداخله در ارتباط غیرکلامی، عدم آگاهی معلمان و نحوه مداخله معلمان در گفتار دانش آموزان می باشد. راهبرد، لزوم برگزاری دوره آموزش رفتارهای غیرکلامی است. پیامدهای ارتباط غیرکلامی از نظر معلمان و هم از نظر دانش آموزان مدنظر است. شرایط مداخله گر، شخصیت شناسی معلمان و مخاطب شناسی دانش آموزان و شرایط زمینه ای، اهمیت بحث، دو بعد رفتارهای غیرکلامی و روش های آموزش رفتارهای غیرکلامی است. نتایج این پژوهش، می تواند در تدوین ابزارهای شناسایی رفتارهای غیرکلامی و تدوین پروتکل های مداخله ای به منظور بهبود این پیامدها مفید باشد.
واکاوی عوامل زمینه ساز، موانع عمل و پیامدهای حضور معلمان فکور از دیدگاه معلمان و مدیران شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
89 - 123
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلم مهم ترین عنصر دستگاه تعلیم و تربیت است و در قرن حاضر با توجه به تحولات سریع نیاز به معلمان فکور بیش از پیش احساس می شود. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر، واکاوی عوامل زمینه ساز، موانع عمل و پیامدهای حضور معلمان فکور از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس شهرستان نیریز بود. روش ها : پژوهش کیفی حاضر با روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش را کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهرستان نیریز در سال تحصیلی1402-1401 تشکیل دادند. روش انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند(افراد مطلع) بود. افراد نمونه در بخش معلمان، ده معلم با توجه به نظر مدیران با سابقه بالای ده سال سابقه مدیریت و در بخش مدیران هفت مدیر، با توجه به نظر کارشناس متوسطه و ابتدایی اداره آموزش و پرورش انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند انجام شد. گردآوری داده ها با 17 شرکت کننده به نقطه اشباع رسید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا MAXQDA) ( نسخه 10، در قالب کدگذاری نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. جهت تعیین اعتبار داده ها، از اعتباریابی مخاطب استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل کلی مصاحبه ها، تعداد 509 کد اولیه شناسایی شد که پس از پالایش به 440 کد باز، 17 زیر مقوله و 4 کد محوری تبدیل شدند. از تعداد 440 کد ، 163 کد به موانع عمل معلمان فکور، 93 کد به عوامل زمینه ساز تأمل و تفکر، 80 کد از به عوامل مؤثر در غنای کار معلمان، 104 کد به پیامدهای تربیتی حضور معلمان فکور در مدرسه و کلاس تخصیص یافت. نتیجه گیری: تحلیل ها نشان داد دانش آموزان و مسائل مربوط به دانش آموزان، توانمندی های آموزشی معلم، ویژگی های شخصی و عاطفی معلم، برخورداری از فرصت های مناسب یادگیری و آگاهی از جامعه و محیط پیرامونی به عنوان عوامل زمینه ساز؛ موانع ستادی، موانع انسانی و موانع محیطی-موقعیتی به عنوان موانع عمل؛ تعاملات مثبت و پویا، بسترسازی های تحول گرا و فضای مدیریتی مدرسه به عنوان راهکارهای غنا و پیامدهای مرتبط با دانش آموزان، اولیا، همکاران، شخص معلم و پیامدهای مرتبط با مدرسه و جامعه به عنوان پیامدهای حضور معلمان فکور شناسایی شدند.
مقایسه اثربخشی روش معلم محور با روش های تدریس فعال در آموزش از راه دور بر اختلالات یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه تاثیر روش معلم محور با روش های تدریس فعال در آموزش مجازی بر اختلالات یادگیری دانش آموزان با اختلالات یادگیری بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه با پروتکل های متفاوت بوده و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی تاجیکستان بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس با روش انتساب تصادفی تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری به عنوان نمونه انتخاب شدند که در دو گروه آزمایشی متفاوت (30 نفر در گروه روش معلم محور و 30 نفر در گروه روش تدریس فعال) انتساب تصادفی تقسیم گردید. ابزار پژوهش شامل پروتکل های محقق ساخته آموزشی معلم محور و روش تدریس فعال و یک پرسش نامه محقق ساخته اختلالات یادگیری با 30 گویه و 3 مولفه با پایایی 84/0 بود که روایی محتوایی پرسش نامه محقق ساخته توسط چند متخصص مربوطه و روایی صوری توسط متخصصان این حوزه تایید شد. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی از روش آزمون تحلیل کوواریانس انجام شده است. نتایج نشان داد که تفاوت معنادار بین دانش آموزان ابتدایی تاجیکستانی در اختلال ریاضی (507/0) مبتنی بر روش معلم محور و روش تدریس فعال وجود نداشت. تفاوت معنادار بین دانش آموزان ابتدایی تاجیکستانی در اختلال خواندن (010/0) و نوشتن (0001/0) مبتنی بر روش معلم محور و روش تدریس فعال وجود داشت و نمرات روش تدریس فعال بهتر بود. روش معلم محور با روش های تدریس فعال در آموزش از راه دور بر اختلالات یادگیری (خواندن و نوشتن) دانش آموزان موثر بوده است.
طراحی و اعتباریابی مقیاس عوامل موثر در شکل گیری برنامه های درسی پوچ پنهان در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
61 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف طراحی و اعتبار یابی مقیاسی در زمینه علل ایجاد برنامه های درسی پوچ پنهان در رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. رویکرد پژوهش که در سال 1400-1401 انجام شد، ترکیبی و با استفاده از طرح اکتشافی متوالی مدل ابزار سازی و طی دوگام بود. در گام اول ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و درگام دوم پرسشنامه طراحی شده مورد استفاده قرار گرفت. جامعه پژوهش 1526 نومعلم دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان در استان خراسان رضوی طی دو سال 1395 و 1400 بودند. نمونه موردنظر در گام اول به روش هدفمند و با معیار اشباع نظری یعنی 33 مصاحبه به پایان رسید. فرایند تجزیه وتحلیل داده های حاصل نیز با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. نمونه پژوهش در گام دوم 490 نفر از نومعلمان بودند که براساس جدول مورگان و با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده های پرسشنامه نیز از روش تحلیل عاملی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که پرسشنامه طراحی شده دارای روایی و پایایی مناسبی هست. همچنین سه مولفه شایستگی ها و صلاحیت های اساتید، ضعف در محتوای آموزشی دروس و سرفصل و ضعف در بودجه بندی زمانی، دارای بیشترین توان پیش بینی در زمینه ایجاد برنامه های درسی پوچ پنهان در دانشگاه فرهنگیان هستند. نتایج بیانگر آن بود که مقیاس طراحی شده در این پژوهش، می تواند ابزار مناسبی برای تعیین میزان عوامل موثر در شکل گیری برنامه های درسی پوچ پنهان در دانشگاه فرهنگیان باشد.
طراحی الگوی خرد سازمانی مدیران مدرسۀ مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
47-68
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش طراحی الگوی خرد سازمانی مدیران مقطع ابتدایی بوده است. پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش، ابتدا مقالات و پژوهش های صورت گرفته از سال 2000 تا 2022 میلادی بررسی و مطالعه شد. نمونه های مرتبط و هم راستا با خرد سازمانی مدیران 268 پژوهش بود که 28 پژوهش با روش CASP انتخاب شد. داده ها بر اساس روش تحلیل مضمون در نرم افزار ATLASTI تجزیه و تحلیل شد. به منظور سنجش اعتبار یافته های پژوهش از چهار معیار ضریب هولستی، ضریب پی اسکات، شاخص کاپای کوهن و آلفای کرپیندروف برای بررسی قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید و اطمینان پذیری استفاده شد. پس از تحلیل و کدگذاری یافته ها، تعداد 37 مضمون پایه، 13 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شامل رهبری هوشمندانه، هوشمندی حرفه ای، اندیشه نظام مند، ذهنیت راهبردی و تفکر کیفیت گرا به دست آمد. از مؤلفه های به دست آمده نتیجه می گیریم که نظام آموزشی، برای دوام در عرصه رقابت در محیط پیوسته درحال تغییر و پویا و پیچیده، باید ذهنیت نظام مند و برنامه راهبردی داشته باشد و برای رویارویی با تهدیدها و فرصت هایی غیرقابل پیش بینی آماده شود.
Explorations in Refusal and Complaining Speech Acts of Iranian EFL Learners Across Language Proficiency, Mother Tongue, Gender, and Sociocultural Factors
حوزههای تخصصی:
Pragmatic competence, a fundamental component of language ability, involves understanding a speaker’s intended meaning through various communicative functions. Among these functions, speech acts such as refusals and complaints play a crucial role in everyday interactions, allowing interlocutors to convey information and perform social actions. This study examines the production of refusal and complaint speech acts by English as a Foreign Language (EFL) learners, addressing a gap in previous research that has often overlooked the potential influence of learners’ language proficiency, social status, gender, and mother tongue. Through purposive sampling, 120 participants were selected to respond to 10 role-play scenarios designed to elicit refusals and complaints. The data were analyzed qualitatively to identify patterns in speech act production. The findings reveal that most participants favored indirect strategies when expressing refusals and complaints. Moreover, the study found no significant effects of language proficiency, sociocultural background, mother tongue, or gender on how EFL learners produce these speech acts. These results contribute to a better understanding of pragmatic competence in EFL contexts and suggest that these sociolinguistic factors may have less impact on refusal and complaint strategies than previously assumed.
ارائه الگوی شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا بر اساس استانداردهای انجمن بین المللی فناوری (ISTE)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شایستگی دیجیتال، تازه ترین مفهومی است که برای توصیف مهارت های مرتبط با فناوری استفاده می شود و به درک و مهارت هایی که افراد باید در این دنیای دیجیتال برخوردار باشند اشاره می کند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا در عراق بر اساس استانداردهای انجمن بین المللی فناوری (ISTE) انجام شده است. پژوهش به روش ترکیبی کیفی و با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و متخصصان فناوری در کشور عراق بودند. حجم نمونه شامل 14 نفر بود که طبق اصل اشباع نظری و به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده های کیفی از روش کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا در پنج حوزه اصلی قابل طبقه بندی است: شایستگی های تدریس دیجیتال، شایستگی های محتوایی و ابزار، به روزرسانی مستمر مهارت ها، شایستگی های ارتباطی و همکاری آنلاین و ارزیابی و نظارت دیجیتال. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شایستگی های دیجیتال معلمان نقشی حیاتی در ارتقای کیفیت آموزش جغرافیا و افزایش تعامل بین معلمان و دانش آموزان دارد. الگوی ارائه شده بر اساس استانداردهای ISTE می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی و توسعه حرفه ای معلمان استفاده شود و به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در عراق کمک کند.
ارائه مدل استقرار رایانش ابری به منظور توسعه آموزش عالی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، با هدف استقرار رایانش ابری به منظور توسعه آموزش عالی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران همراه با ارائه مدل انجام شد. پژوهش حاضر از نوع آمیخته (کیفی- کمی) با طرح اکتشافی است. در بخش کیفی، استادان دانشگاه های علوم پزشکی به روش نمونه گیری هدفمند (تعداد 10 نفر) انتخاب شدند. جمع-آوری داده های کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و به روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. در بخش کمی، 276 نفر از استادان دانشگاه و مدعوین دانشگاه علوم پزشکی مازندران (به تعداد 975 نفر) با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ آن بیش از 7/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در بخش کیفی، 5 مؤلفه رایانش ابری اعم از «برنامه ریزی»، «انتخاب مدل»، «انتخات فروشنده خدمات»، «قرارداد سطح خدمات» و «بهینه سازی» و 3 مؤلفه اصلی توسعه آموزش عالی «عوامل درون سازمانی»، «عوامل برون سازمانی» و «عوامل زیر ساختی» شناسایی شدند. بخش کمی نشان داد که در میان ابعاد و مؤلفه های این دو متغیر، بالاترین ضریب به « انتخاب مدل» با ضریب مسیر 0.866 مربوط می شود که میزان R2 آن نیز برابر 749/0 است.
The role of critical pedagogy in developing self-regulated IELTS candidates: A mixed methods study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۲ , ۲۰۲۵
106 - 136
حوزههای تخصصی:
This study explored the impact of critical pedagogy training for IELTS teachers on their students’ self-regulated learning. It also examined the relationship between students’ self-regulation and their IELTS performance, as well as how teachers implemented critical pedagogy principles in their classrooms. A mixed-methods research design was used, combining quantitative and qualitative approaches. 30 IELTS teachers and 150 learners from a language school in Tehran were recruited based on non-random convenience sampling technique. Teachers received training in critical pedagogy, after which learners completed a self-regulation questionnaire both before and after the intervention. Language proficiency was assessed using two official IELTS mock tests. Classroom observations and semi-structured interviews with teachers provided qualitative insights into instructional practices. Results showed that learners whose teachers received the training had significantly higher self-regulation scores post-intervention compared to a control group. A positive correlation was found between self-regulation and IELTS performance. Observations and interviews revealed that trained teachers used more dialogic, student-centered methods that promoted autonomy and reflective learning. The findings suggest that critical pedagogy training can effectively enhance both learner autonomy and exam preparedness. These results have implications for improving teacher education and classroom practices in high-stakes language testing environments.
تکنیک های تحلیل زبان شناختی برای دانشجویان ادبیات: مطالعه کنش های گفتاری در نقد اجتماعی مطالعه موردی نمایشنامه «فردا چه می شود؟»
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل علمی کنش های گفتاری در نمایشنامه « فردا چه می شود؟»، (فردا چه میشود؟) اثر زیاد الرحبانی، یکی از آثار برجسته تئاتر معاصر می پردازد. این نمایشنامه که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد، یکی از مهم ترین آثار تئاتر جنگ داخلی لبنان محسوب می شود. پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه های پراگماتیک جان آستین و جان سرل، پنج نوع کنش گفتاری شامل کنش های ترغیبی، تعهدی، عاطفی، اظهاری و اعلانی را در متن نمایشنامه بررسی کرده است. تحلیل نشان می دهد که کنش های ترغیبی (دستورات، درخواست ها و پیشنهادات) بیشترین کاربرد را در نمایشنامه داشته و نقش مهمی در نمایش روابط قدرت اجتماعی ایفا می کنند. کنش های تعهدی (قول ها و سوگندها) بازتاب دهنده ارزش های فرهنگی و اخلاقی جامعه لبنان هستند. کنش های عاطفی، پیچیدگی های روحی شخصیت ها را نمایان می سازند و غالباً با فرهنگ چندزبانی لبنان آمیخته اند. کنش های اظهاری، واقعیت های اجتماعی-اقتصادی را منعکس می کنند و غیاب کنش های اعلانی، نمادی از عجز شخصیت ها در تغییر شرایط اجتماعی است. در مجموع، بیش از نیمی از از گفتارهای نمایشنامه حاوی کنش های ترغیبی و عاطفی هستند که نشان دهنده فضای پرتنش و عاطفی دوران جنگ است. یافته های پژوهش آشکار می سازد که الرحبانی با بهره گیری خلاقانه از لهجه لبنانی (ترکیبی از عربی، فرانسوی، انگلیسی و آرامی)، کنش های گفتاری چندلایه ای آفریده که نه تنها روایتگر زندگی لبنان در دوران جنگ داخلی هستند، بلکه ابزاری قدرتمند برای نقد اجتماعی و سیاسی نیز محسوب می شوند. این پژوهش نشان می دهد که گفتارهای شخصیت ها در نمایشنامه، علاوه بر انتقال معنا، بازنمایی روابط پیچیده قدرت، هویت وتناقضات اجتماعی در جامعه لبنان هستند.
توسعه حرفه ای دانشجومعلمان آموزش الهیات از طریق برنامه درسی کارورزی با تمرکز بر مهارت های پاسخگویی به شبهات دینی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، برنامه ریزی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان رشته آموزش الهیات از طریق آشنایی با اصول پاسخگویی به شبهات دینی دانش آموزان است و به دنبال ارتقای توانایی های معلمان در پاسخ به سوالات و دغدغه های دینی نسل جوان می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در سه محور اصلی انجام شده است: شرایط محیطی: توجه به امنیت محیط، مهارت های ارتباطی و استفاده از منابع معتبر؛ توجه به ویژگی های مخاطب: شناخت و درک ویژگی های نسل جدید و مسائل مرتبط با آن ها؛ و استفاده از محتوای روش تفکر در درس کارورزی: به کارگیری روش های تفکر انتقادی، تأملی و خلاق به منظور ارتقای توانایی های دانشجومعلمان. نتایج پژوهش نشان می دهد که توسعه حرفه ای دانشجومعلمان با تمرکز بر این سه محور می تواند بهبود یابد. استفاده از تکنیک های مختلف تفکر در پاسخ گویی به شبهات دینی، قابلیت های معلمان را افزایش می دهد و آن ها را برای مواجهه مؤثر با چالش های دینی آماده تر می سازد. توسعه حرفه ای باید به صورت عملی و کاربردی در نظر گرفته شود و درس کارورزی به عنوان یک فرصت برای نوآوری در روش های تدریس و پاسخگویی به شبهات به شمار می آید. همچنین، به کارگیری تکنیک های خلاقانه مانند تکنیک اسکمپر می تواند به دانشجومعلمان در حل مسائل و شبهات دینی کمک شایانی کند و آن ها را برای ایفای نقش خود در زمینه آموزش دینی توانمندتر سازد.
بررسی نقش هوش مصنوعی در پیش بینی روندهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
191 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف: اقدامات آموزشی و آکادمیک در زمان های اخیر در معرض پیشرفت های فن آوری مهم و گسترده ای قرار گرفته اند که مداخله اخیر هوش مصنوعی بهترین نمونه آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش مصنوعی در پیش بینی روندهای آموزشی انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی و با استفاده از راهب رد پدیدارشناس ی بود. در این پژوهش پدیده محوری، اساتید و کارشناسان در حوزه هوشمندسازی مدارس بود. جامعه آماری در این پژوهش کارشناسان هوش مصنوعی و استادان دانشگاه استان خوزستان بود که با تعداد 15 نفر به اشباع نظری رسید. در این پژوهش نمونه گیری به صورت هدفمند، گلوله برفی و غیراحتمالی بود. ابزار این پژوهش جهت جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و از نظر جمع آوری اطلاعات تک مقطعی بود. بدین صورت که سؤالاتی در جهت هدف پژوهش طراحی و از شرکت کنندگان پرسیده شد. برای تأمین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینکن و گوبا استفاده گردید. تحلیل داده با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها 85 کد شناسایی شد که با ادغام موارد مشابه و حذف موارد تکراری 33 معنی فرموله شده به دست آمد. عبارت های استخراج شده به چهار خوشه تقسیم شدند. به این ترتیب که محقق عبارت های استخراج شده با ماهیت موضوعی مشابه را شناسایی کرده و آنها را در درون یک خوشه قرار داد. این خوشه ها عبارتند از: توسعه ارزش های فرهنگی، ساختاردهی جدید به نظام ارتباطی انسان ها، اثربخشی تصمیمات و اقدامات انسانی و بهبود کیفیت یادگیری. نتیجه گیری و پیشنهادها: هوش مصنوعی در راه تکامل خود سرعت بسیاری دارد و هیچ روش مقابله ای با آن به جز همسو شدن وجود ندارد. یک پروژه فرهنگی موفق مبتنی بر هوش مصنوعی بیانگر آن است که چگونه هوش مصنوعی می تواند با فرهنگ تلاقی کرده و خلاقیت را تقویت کند و مرزهای همکاری فرهنگی را پیش ببرد. برای این منظور نیاز است که بین هوش مصنوعی و روش های سنتی تعامل به وجود آید. بنابراین، به کارگیری هوش مصنوعی در حوزه آموزش و فرهنگ عمومی مستلزم سرمایه گذاری قابل توجه در زیرساخت ها، تجهیزات و طراحان و صاحبان فناوری بسیار ماهر است. تحقیق و توسعه در این حوزه ادامه دارد و پیشرفت های نوین در برنامه ریزی و الگوریتم های بهینه سازی خودکار می تواند امکانات بیشتری را فراهم کند. نوآوری و اصالت : به درک وضعیت فعلی و چشم اندازهای در حال تحول آن در جهت تغییرات هوش مصنوعی در روندهای آموزش کمک می کند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بینفردی دانش آموزان پسر نوجوان دارای نشانه های اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بین فردی نوجوانان دارای نشانه های اضطراب اجتماعی انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر نوجوان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی شهر کوهدشت در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها 30 دانش آموز نوجوان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی که نمرات پایینی در انعطاف پذیری شناختی و نمرات بالایی در حساسیت بین فردی داشتند، به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنی س و ون دروال (2010) و پرسش نامه حساسیت بین فردی توسط بویس و پاپکر(1989) جمع آوری شد. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن آگاهی در طی 8 جلسه 70 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS (نسخه 24) تحلیل گردید. نتایج حاصل نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بین فردی گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰p<)، به بیان دیگر آموزش ذهن آگاهی در ارتقای انعطاف پذیری شناختی و کاهش حساسیت بین فردی گروه آزمایش اثربخش بوده است (۰۱/۰p<). می توان گفت از جمله آموزش های مفید و اثربخش در جهت تقویت انعطاف پذیری شناختی و کاهش حساسیت بین فردی نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی، آموزش ذهن آگاهی است.
پیش بینی عملکرد تحصیلی از طریق سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و معناداری تحصیلی دانش آموزان شهر واسط عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
227 - 240
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: میزان عملکرد تحصیلی یادگیرندگان در هر جامعه نشان دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدف یابی و توجه به رفع نیازهای فردی است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر واسط از طریق سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و معناداری تحصیلی بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نظر نوع، توصیفی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است و جامعه آماری آن را دانش آموزان مقطع راهنمائی شهر واسط کشور عراق در بهار سال 1403 تشکیل داده اند که از میان آنان، تعداد 174 نفر به عنوان نمونه از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (میجلی و همکاران، 2000)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004)، پرسشنامه معناداری تحصیلی (هندرسون- کینگ و اسمیت، 2006)، و پرسشنامه عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS22 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، معناداری تحصیلی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (01/0>p). به علاوه، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از میان متغیر های پیشبین طی دو گام به ترتیب 7/24 درصد و 6/4 درصد تغییرات عملکرد تحصیلی از طریق سرمایه روانشناختی و معناداری تحصیلی قابل تبیین است (01/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به دلیل نقش مهم و برجسته سرمایه روانشناختی و معناداری تحصیلی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به این یافته های مهم باید مد نظر مدیران و سیاستگزاران مدارس در کشور عراق قرار بگیرد.
طراحی و ارزیابی هستی شناسی مشاغل مرتبط با کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
251 - 263
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارزیابی یک هستی شناسی جامع برای مشاغل مرتبط با کودکان انجام شد. با توجه به نقش حیاتی این حوزه در توسعه مهارت های شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان، نیاز به چارچوبی استاندارد برای شناسایی و تحلیل این مشاغل احساس می شد. این پژوهش تلاش دارد تا با بررسی بازار کار و تحلیل نیازهای مهارتی، مدلی جامع برای دسته بندی مشاغل، مهارت ها و سرفصل های آموزشی مرتبط با کودکان ارائه دهد. روش: این پژوهش از روش تحلیل محتوا و ارزیابی خبرگان بهره برده است. داده های مورد نیاز از تحلیل آگهی های شغلی در پلتفرم های کاریابی و بررسی قوانین و مقررات استخدامی گردآوری شد. سپس، یک پنل خبرگی شامل پنج متخصص در حوزه های علوم تربیتی، روانشناسی کودک، آموزش و بازار کار تشکیل شد تا صحت و دقت داده های استخراج شده را ارزیابی کند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری شامل میانگین، انحراف معیار و ضریب توافق کندال استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ۱۹ شغل کلیدی در حوزه کودکان شناسایی شدند که مهارت های مورد نیاز آن ها در ۹ دسته اصلی طبقه بندی شدند. بررسی نظر خبرگان نشان داد که مهارت های بازی سازی و تحلیل رفتار کودک بالاترین میزان توافق را داشته اند، در حالی که مهارت مدیریت کلاس با کمترین میزان توافق مواجه بوده است. در حوزه سرفصل های آموزشی، مدیریت هیجانات کودکان و طراحی بازی های آموزشی بالاترین تأیید را دریافت کردند، در حالی که نظریه های روانشناسی کودک کمترین میزان پذیرش را داشتند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت طراحی استانداردهای مشخص برای مشاغل مرتبط با کودکان تأکید دارند. به روزرسانی مستمر مدل های هستی شناسی مشاغل، توسعه دوره های آموزشی تخصصی و تدوین استانداردهای آموزشی برای مهارت های کلیدی از جمله پیشنهادات این پژوهش است. نتایج این تحقیق می تواند مبنای تصمیم گیری برای سیاست گذاران آموزشی و کارفرمایان در حوزه کودک باشد تا مسیرهای شغلی را به طور شفاف تر تعریف کرده و نیازهای مهارتی را بهینه سازی کنند.