ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
۶۱.

شناسایی و سنجش روابط ابعاد فلات زدگی شغلی در کارکنان مدارس شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلات زدگی شغلی کارکنان مدارس دیمتل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۹
مقدمه و هدف : فلات زدگی شغلی در میان کارکنان مدرسه به رکود حرفه ای اشاره دارد که در آن افراد فرصت های محدودی را برای پیشرفت یا رشد در حرفه خود تجربه می کنند. این پدیده به دلیل تأثیرات قابل توجهی که بر روحیه کارکنان، رضایت شغلی و اثربخشی کلی سازمانی در محیط های آموزشی دارد، قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش روابط ابعاد فلات زدگی شغلی در کارکنان مدارس شهر تهران انجام شد. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر رویکرد آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی، علاوه بر بررسی متون، 17 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش به روش هدفمند برای انجام مصاحبه نیمه ساختمند انتخاب شدند. در بخش کمّی، برای تعیین اثرگذاری و اثرپذیری عوامل موثر بر فلات زدگی شغلی، پرسشنامه مقایسات زوجی بین 35 نفر از صاحب نظران مدیریت آموزشی که به روش هدفمند انتخاب شده بودند، توزیع و داده های آن به وسیله تکنیک دیمتل تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای متلب و اکسل استفاده شد. یافته ها : نتایج بخش کیفی نشان داد ابعاد فلات زدگی شغلی شامل یازده بعد اصلی بود که عبارتند از: سیاست های نامناسب مدرسه و نظام آموزشی، ساختار و قوانین نامناسب، مدیریت ناکارآمد، ارزیابی نامناسب، شرایط اجتماعی و اقتصادی، مسائل مالی، ویژگی های فردی، تعاملات ناسالم میان همکاران، سیستم پاداش و ارتقای نامناسب، ویژگی های شغل و فقدان پویایی سازمانی. همچنین، نتایج تحلیل تکنیک دیمتل نشان از تاثیرگذاری عوامل سیاست های نامناسب مدرسه و نظام آموزشی، ساختار و قوانین نامناسب، مدیریت ناکارآمد، ارزیابی نامناسب، شرایط اجتماعی و اقتصادی، مسائل مالی و اثرپذاری عوامل ویژگی های فردی، تعاملات ناسالم میان همکاران، سیستم پاداش و ارتقای نامناسب، ویژگی های شغل و فقدان پویایی سازمانی داشت. بحث و نتیجه گیری: کاهش فلات زدگی، رهنمودهای روشنی برای سیاست گذاران و مدیران آموزشی و مدیران توسعه منابع انسانی و برنامه ریزان فراهم می آورد تا با تدوین برنامه و سرمایه گذاری بر روی عواملی که بیشترین تاثیر را دارا هستند، به کاهش فلات زدگی شغلی کمک نمایند و به گام برداشتن درست آموزش و پرورش در انجام رسالت خود کمک کنند و از هدر رفت نیرو، امکانات و توانمندی های افراد شاغل در سازماندهی آموزشی جلوگیری نمایند.
۶۲.

ارتباط یابی نقش رهبری تحول آفرین در سازمان یادگیرنده ی کارکنان آموزش و پرورش استان البرز با رویکرد شبکه عصبی مصنوعی (ANN)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رهبری تحول آفرین سازمان یادگیرنده شبکه عصبی مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۳۲
مقدمه و هدف: سازمان ها برای بهبود یادگیری بیشتر خود در محیط های پیوسته در حال تغییر به رهبری تحول آفرین نیاز دارند. پژوهش حاضر با هدف ارتباط یابی نقش رهبری تحول آفرین در سازمان یادگیرنده ی کارکنان آموزش و پرورش استان البرز با رویکرد شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. روش شناسی پژوهش: جامعه آماری این مطالعه شامل کارکنان آموزش و پرورش استان البرز با جمعیت 460 نفر در سال 1403 بود. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده بود. حجم نمونه با توجه به مدل کرجسی- مورگان 132 نفر در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رهبری تحول آفرین باس و آوولیو (2000) و پرسشنامه محقق ساخته سازمان یادگیرنده میر آقاپور اقدم (1388) و استفاده شد. روایی ابزارها با نظر استادان علوم تربیتی و روانشناسی تأیید شد. داده ها با شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه (MLP) در نرم افزار Spss.25 تحلیل شد. نتایج نشان داد ارتباط یابی رهبری تحول آفرین بر سازمان یادگیرنده دارای یک لایه ورودی با 6 گره و یک لایه پنهان با 6 گره است و شبکه عصبی مصنوعی به خوبی قادر است پرش ها و روند سازمان یادگیرنده را از روی رهبری تحول آفرین پیش بینی کند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ویژگی های آرمانی (100/0) بیشترین تأثیر و حمایت توسعه گرا (ملاحظات فردی) (2/17) کمترین تأثیر ضریب اهمیت را در بر آورد سازمان یادگیرنده در بر می گیرد. بحث و نتیجه گیری: آموزش و مربیگری بر رهبران در سازمان آموزش و پرورش می تواند باعث تقویت کیفیت رهبری تحول آفرین و همچنین بهبود آن گردد. بدین ترتیب امید است بتوان سطح یادگیری سازمان را نسبت به چشم انداز و مأموریت سازمان افزایش داد و نیروی کار منسجم و با انگیزه تر را پرورش داد.
۶۳.

مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر روش تدریس معکوس و آموزش مبتنی بر روش تدریس مشارکتی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی تحصیلی دانش آموزان تدریس مشارکتی تدریس معکوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۷
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر روش تدریس معکوس و روش تدریس مشارکتی بر بهزیستی تحصیلی در درس شیمی یک دانش آموزان دختر پایه دهم (دوره دوم متوسطه) بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه (پایه دهم) شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 90 نفر از آنان بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی آزمایش و گواه قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش اول تحت آموزش تدریس به شیوه معکوس در 8 جلسه 75 دقیقه ای و دانش آموزان گروه آزمایش دوم تحت آموزش به شیوه تدریس مشارکتی در 8 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی تحصیلی تومنین- سوینی و همکاران (2012) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود که آموزش مبتنی بر روش تدریس معکوس و آموزش مبتنی بر روش تدریس مشارکتی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معنادار داشته اند (001/0 P<). اما تفاوت معناداری بین اثربخشی دو گروه وجود نداشته است (05/0<p) بر این اساس، برای افزایش میزان بهزیستی تحصیلی دانش آموزان می توان از آموزش مبتنی بر روش تدریس معکوس و آموزش مبتنی بر روش تدریس مشارکتی به عنوان مداخلات اثربخش استفاده کرد.
۶۴.

تحلیلی بر دانش و عملکرد دانش آموزان نسبت به مهارت های شهروندی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش شهروندی دیجیتال عملکرد شهروندی دیجیتال مهارت های شهروندی دیجیتال دانش آموزان مقطع متوسطه دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۱
هدف این مقاله سنجش میزان دانش و عملکرد مهارت های شهروندی دیجیتال در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر سنندج بود. ایﻦ ﺗﺤﻘیﻖ از نوع ﺗﻮﺻیﻔﻰ - ﭘیﻤﺎیﺸﻰ و جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم بود که با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس 784 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ای مرکب از پرسشنامه Al-Zahrani (2015) و Choi et al. (2017) و بعضی از سؤالات ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ بود که پایایی آن از طریق روش آلفای ضریب کرونباخ 88/. به دست آمد. پرسشنامه به صورت اینترنتی اجرا شد. بر اساس نتایج حاصل دانش آموزان در مؤلفه تجارت دیجیتال، ارتباطات دیجیتال، کنشگری سیاسی اینترنتی و دیدگاه انتقادی دانش آموزان دارای عملکرد پایین و در مؤلفه دیدگاه انتقادی دانش آموزان دارای دانش پایینی بودند. در مؤلفه ارتباطات دیجیتال دانش آموزان دارای دانش متوسطی و در مؤلفه های مهارت های فنی، آداب دیجیتال و امنیت دیجیتال دانش آموزان دارای عملکرد بالا و در مؤلفه آداب دیجیتال، قانون دیجیتال، سلامت و تندرستی دیجیتال دانش آموزان دارای دانش بالا بودند. براساس نتایج بدست آمده و در راستای توسعه و ارتقای مهارت های شهروندی دیجیتال بهتر است که در برنامه درسی و محتوای کتاب های درسی مقطع متوسطه دوم آموزش های لازم جهت تربیت نسل دیجیتالی آینده طراحی شود.
۶۵.

The role of critical pedagogy in developing self-regulated IELTS candidates: A mixed methods study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Critical Pedagogy IELTS Candidates learner autonomy Self-regulated Learning

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۷
This study explored the impact of critical pedagogy training for IELTS teachers on their students’ self-regulated learning. It also examined the relationship between students’ self-regulation and their IELTS performance, as well as how teachers implemented critical pedagogy principles in their classrooms. A mixed-methods research design was used, combining quantitative and qualitative approaches. 30 IELTS teachers and 150 learners from a language school in Tehran were recruited based on non-random convenience sampling technique. Teachers received training in critical pedagogy, after which learners completed a self-regulation questionnaire both before and after the intervention. Language proficiency was assessed using two official IELTS mock tests. Classroom observations and semi-structured interviews with teachers provided qualitative insights into instructional practices. Results showed that learners whose teachers received the training had significantly higher self-regulation scores post-intervention compared to a control group. A positive correlation was found between self-regulation and IELTS performance. Observations and interviews revealed that trained teachers used more dialogic, student-centered methods that promoted autonomy and reflective learning. The findings suggest that critical pedagogy training can effectively enhance both learner autonomy and exam preparedness. These results have implications for improving teacher education and classroom practices in high-stakes language testing environments.
۶۶.

اثربخشی مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته بر تاب آوری و طرد-پذیرش مادران با دانش آموز چند معلولیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشاوره خانواده ذهنیت رشد یافته تاب آوری طرد-پذیرش مادران کودکان چندمعلولیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۷۰
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته بر تاب آوری و طرد-پذیرش مادران با فرزند دانش آموز چندمعلولیتی انجام شد.روش: این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل نابرابر استفاده کرد. جامعه آماری شامل 108 دانش آموز مدرسه چندمعلولیتی کوشا در شهر مشهد بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2000) و پرسشنامه طرد-پذیرش پورتر (1954) بودند. داده ها با استفاده از روش های توصیفی و تحلیل کوواریانس (آنکوا) در نرم افزار SPSS 22 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته تأثیر مثبت و معنی داری بر تاب آوری مادران دارد و همچنین موجب بهبود طرد-پذیرش در آنها شد.بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در بهبود تاب آوری و پذیرش مادران در خانواده های با فرزند چندمعلولیتی استفاده شود. این نوع مشاوره با کاهش احساس طرد و افزایش تاب آوری، به مادران کمک می کند تا بهتر با چالش های روزمره مواجه شوند.
۶۷.

واکاوی مشارکت دانش آموزان در فرایند تدریس و نمود"خود ایده آل": (با تأکید بر تولید محتوای الکترونیک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خود ایده ئال دانش آموزان فرایند یاددهی - یادگیری محتوای الکترونیک مشارکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۲
امروزه همزمان با گسترش دنیای فناوری و اطلاعات، جریان نوآوری در روشهای یاددهی-یادگیری بهبود یافته است. فراگیران با بهره گیری از این فضا، در پی همراهی و نقش آفرینی هرچه بیشتر به منظور ارائه قابلیتها و شایستگیهای خود هستند. پژوهش حاضر به منظور رسیدن به درکی عمیق از فرصتهای مشارکت دانش آموزان در فرایند تدریس با بهره گیری از تولید محتوای الکترونیک به کوشش آنها انجام شده است. این پژوهش به صورت کیفی و با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسی(روش کولایزی) انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها با 20 تن از دانش آموزان دوره دوم متوسطه (دختر و پسر) شهر کرمانشاه مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. مصاحبه کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند انتخاب مصاحبه شوندگان تا اشباع یافته ها تداوم یافت. داده های پژوهش با نرم افزار Maxqda تحلیل شدند. بر این اساس تجربه دانش آموزان از مفهوم مشارکت در فرایند آموزش، در دو طبقه نمود خود ایده ئال در بعد فردی (با خرده مضامین توانمندی خود در تولید محتوا، ارائه خود کاوشگر، بروز جلوه های خودراهبری، رشد خودباوری، نمایش خودارزیابی مستمر) و بعد جمعی (با خرده مضامین محک زدن خود در مسیر شغلی مشخص، نمود خود مورد پذیرش، نمایش تصویر مطلوب از خود، شکوفایی خود اثربخش و ارائه خود الگوساز) تقسیم بندی شدند. بر اساس نتایج، مداخله فعال فراگیران در جریان تدریس، علاوه بر ارتقای سطح یادگیری، سبب فراهم شدن فرصتهای مؤثر در به تصویر کشیدن ظرفیتهای نهفته وجودی آنان در ابعاد مختلف می شود.
۶۸.

تاثیر یادگیری مغز محور در محیط یادگیری تلفیقی بر راهبردهای یادگیری خودتظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی تحصیلی درگیری تحصیلی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی یادگیری مغز محور یادگیری تلفیقی دانش آموزان ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۷۴
مقدمه: یادگیری مغز محور یک الگوی جدید و هیجان انگیز است که در دو دهه اخیر به دلیل چالش های موجود در فرآیند آموزش و یادگیری در کلاس درس، توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یادگیری مغز محور در محیط یادگیری تلفیقی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی انجام گردید. روش کار: این مطالعه با روش، نیمه آزمایشی با مراحل پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی شهر بابلسر در سال تحصیلی 1403-1402 که به روش تصادفی ساده، تعداد 40 نفر در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995)،خودکارآمدی تحصیلی جینک و مورگان(1999) و درگیری تحصیلی زرنگ (۱۳۹۱) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته: یافته ها نشان داد که تمام آزمون های چند متغیره حاکی از معنی داری واریانس عامل تعامل گروه و عامل مکرر است، مقدار اثر پیلایی برابر با 74/0 است که (F2,37=52.62 P<.01) با توجه به اندازه اثر 74/0 مشخص شد که جلسات یادگیری مغز محور در محیط یادگیری تلفیقی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی،خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی تاثیر دارد. نتیجه گیری: یادگیری مغز محور در محیط یادگیری تلفیقی یکی از شیوه ها و روش های مؤثر در افزایش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی،خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی است.
۶۹.

شناسایی کارکردهای اجرایی مؤثر در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی مهم ترین کارکردهای اجرایی عملکرد تحصیلی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۲۹
هدف پژوهش حاضر اولویت بندی کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تئوری زمینه ای بود که از روشهای تحلیل اسناد علمی و مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری نخست شامل اسناد علمی مکتوب بود که نمونه ای 47 تایی از میان اسناد سالهای 2002 تا 2021 با روش واش و وارد انتخاب شدند و جامعه دوم شامل متخصصان و مجریان حوزه آموزش بود که از میان آنان 20 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های اسناد مکتوب با روشهای آماری کمی و کیفی و مصاحبه ها با روش کدگذاری به کمک نرم افزار مکس کیودا 18 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که مهم ترین کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی به ترتیب حافظه فعال، برنامه ریزی و تعیین هدف، سازمان دهی و خودتنظیمی است. نتایج این پژوهش ادبیات گذشته را در زمینه کارکردهای اجرایی در حوزه تحصیلی گسترش می دهد و عوامل استخراج شده در حوزه کارکردهای اجرایی اولویت دار جزء مؤلفه های اصولی در عملکرد تحصیلی است که می تواند تلویحات کاربردی برای مجریان حوزه آموزش داشته باشد.
۷۰.

Investigating the mediating role of academic self-handicapping in the relationship between academic maladjustment and academic procrastination among students

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۴۲
The aim of the present study was to investigate the effect of academic maladjustment on academic procrastination with the mediating role of academic self-handicapping of students of Islamic Azad University of Khash. A descriptive research method of correlation type (structural equation model) was carried out. The statistical population of the study was all students of Islamic Azad University of Khash through simple random sampling method. To collect data, the questionnaires of academic self-handicapping by Jones and Rodlet (1982), academic maladjustment by Hamili, Ahmadi, Mousavi and Ghafourian (2015), and academic procrastination by Solomon and Rothblom (1984) were used. The content validity of the questionnaire was confirmed. The reliability of the questionnaires was estimated based on Cronbach's alpha coefficient as 0.91, 0.97 and 0.89, respectively. The data obtained from the questionnaires were analyzed at two levels of descriptive and inferential statistics including Pearson's correlation coefficient test and structural equation model through SPSS23 and LISREL8.8 software. The findings showed that academic maladjustment has a positive and significant effect on students' academic procrastination, both directly and indirectly through the mediation of academic self-disempowerment. To reduce academic procrastination, it is necessary to plan on factors that strengthen academic adjustment and academic self-disempowerment of students.
۷۱.

Investigating ESP Instructors’ Knowledge of Assessment Literacy Components and Instructional Practices in the Iranian Academic Context(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Assessment literacy components of assessment literacy Novice and experienced teachers TEFL/non-TEFL background

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۶۹
In the Iranian academic setting, the current investigation aimed to identify the assessment literacy (AL) components that experienced and novice English for Specific Purposes (ESP) teachers with and without TEFL (teaching English as a foreign language) backgrounds comprehended. We designed an explanatory sequential mixed-methods study, and selected 100 PhD male and female ESP educators from various branches of Islamic Azad University via criterion sampling in order to complete the teacher assessment literacy scale (TALS). The standard deviation as well as mean of the TALS were computed. The mean scores of the TEFL/non-TEFL and novice/experienced teachers on the seven TALS components were then independently compared using two multivariate analyses of variances (MANOVA). After administering the scale to 100 ESP teachers and analyzing the results, 20 of the instructors were chosen via convenience sampling for observation during the study's qualitative phase. Afterwards, the qualitative information was collected through the use of the observation notes. Employing axial/open coding and content analysis of themes, all of the notes were classified and examined. The results showed that in terms of knowledge of assessment literacy components, instructors with TEFL backgrounds understand much better than teachers without TEFL backgrounds. Similarly, the means of all TALS components were greater for inexperienced teachers than for experienced ones. Furthermore, the results of the qualitative phase demonstrated that the novice TEFL teachers performed AL components more effectively than their non-TEFL counterparts as well as the experienced TEFL/non-TEFL instructors.
۷۲.

شناسایی و واکاوی روش های تدریس مبتنی بر سبک های یادگیری در آموزش علوم پزشکی و ارائه الگوی مناسب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: روش های تدریس سبک یادگیری آموزش علوم پزشکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۶۳
هدف: هدف این مقاله شناسایی و واکاوری روش های تدریس مبتنی بر سبک های یادگیری در آموزش علوم پزشکی و ارائه الگوی مناسب است. روش پژوهش: برای انجام روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. در این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 ، برای شناسایی روش های تدریس مبتنی بر سبک های یادگیری استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی تمام خبرگان در حوزه آموزش و علوم پزشکی بودند که بعد از انجام مصاحبه 15 اشباع نظری صورت گرفت پس از تحلیل مصاحبه ها و روش های تدریس و مراحل اجرای آنها به عنوان مضامین پایه و سازمان دهنده استخراج و در آخر یکپارچه سازی مضامین انجام شد. یافته ها: یافته ها در بخش کیفی شامل 6روش تدریس و 33 مرحله اجرا برای آنها استخراج گردید. در بخش کمی برای مشخص کردن میزان تاثیر هر روش تدریس از روش معادلات ساختاری با پرسشنامه محقق ساخته در بین 387 نفر از اساتید دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران به عنوان نمونه توزیع گردید. بخش کمی نشان داد که از بین روش های تدریس روش چندحسی با ضریب 0.947 بالاترین تاثیر و روش انفرادی با ضریب 0.865کمترین تاثیر را دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از بین 7 روش شناسایی شده و سبک یادگیری که سبک یادگیری سیستمی است روش چندحسی بالاترین تاثیر را در یادگیری خواهد داشت.
۷۳.

مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم [tDCS] و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر بهبود عملکرد حافظه بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: تحریک الکتریکی مغز باجریان مستقیم توانبخشی شناختی حافظه آلزایمر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۶۲
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش tDCS و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر بهبود عملکرد حافظه بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری افراد بالای 65 سال که با تشخیص آلزایمر خفیف در سال 1401 در شهر اردبیل به پزشک مغز و اعصاب به صورت سرپایی مراجعه کرده بودند که از بین این افراد،60 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. سپس روش tDCS به مدت 10 جلسه 20دقیقه ای روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. پس آزمون با فاصله یک هفته اجرا شد و پیگیری یک ماه بعد از پس آزمون از هر سه گروه به عمل آمد. جهت جمع آوری اطلاعات از آزمون شناختی آدن بروک نسخه تجدید نظر شده استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که روش tDCS تاثیر معنی داری بر حافظه پیش گستر دارد (05/0>p). در مورد متغیر حافظه پس گستر، اگر چه روش توانبخشی شناختی کوتاه مدت در پس آزمون تاثیر معنی داری نداشته است ولی در بلندمدت تأثیر معنی دار داشته است (05/0>p). در مجموع می توان گفت روش های به کار گرفته شده در بهبود حافظه بیماران مبتلا به آلزایمر تأثیر معناداری داشته اند. نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود حافظه بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.
۷۴.

بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: دانش هوش مصنوعی آگاهی استفاده ارزیابی اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۲۰۳
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد جامعه ی ایران در سال 1403 که اطلاعات مقدماتی در زمینه ی کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند بود که بالای 20 سال سن داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر (137مرد، 203 زن) انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی، پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل آگاهی ، استفاده ، ارزیابی و اخلاق را برای مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی نشان داد که بین خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی بر حسب آلفای کرونباخ با ضرایب همبستگی 72/0 تا 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی برای سنجش این سازه در نمونه ای از جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزاری مفید برای پژوهشگران در زمینه ی پژوهش های مرتبط با دانش استفاده از هوش مصنوعی باشد.
۷۵.

Impact of Sandplay Therapy in Reducing Self-Handicapping Behaviors and Improving the Quality of Life in Children with Autism Spectrum Disorder (ASD)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Sandplay Therapy Autism Spectrum Disorder Self-handicapping quality of life randomized controlled trial psychological Intervention

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۴۸
This study aimed to examine the effectiveness of Sandplay Therapy in reducing self-handicapping behaviors and improving the quality of life in children with autism spectrum disorder (ASD). A randomized controlled trial was conducted with 30 children diagnosed with ASD, who were randomly assigned to either the experimental group (n = 15) receiving Sandplay Therapy or the control group (n = 15) receiving no intervention. The intervention consisted of eight 90-minute sessions conducted over eight weeks. Self-handicapping behaviors were measured using the Self-Handicapping Scale (SHS), and quality of life was assessed using the Pediatric Quality of Life Inventory (PedsQL), both of which demonstrated established validity and reliability. Assessments were conducted at pre-test, post-test, and five-month follow-up. Data were analyzed using repeated-measures ANOVA, with post-hoc comparisons conducted using the Bonferroni test. The results indicated a significant reduction in self-handicapping behaviors in the experimental group from pre-test (M = 42.85, SD = 4.31) to post-test (M = 31.76, SD = 3.76) and further at follow-up (M = 29.45, SD = 3.45), while no significant changes were observed in the control group. Similarly, quality of life improved significantly in the experimental group, with scores increasing from pre-test (M = 52.12, SD = 5.12) to post-test (M = 63.45, SD = 4.78) and follow-up (M = 67.32, SD = 4.50), whereas the control group remained stable. ANOVA results confirmed significant main effects of time and group, as well as a significant interaction effect (p < 0.05). Bonferroni post-hoc comparisons indicated that improvements were sustained at follow-up. Sandplay Therapy is an effective intervention for reducing self-handicapping behaviors and enhancing the quality of life in children with ASD, with sustained benefits observed at follow-up. These findings highlight the potential of nonverbal, expressive therapies in supporting emotional regulation and adaptive functioning in children with ASD.
۷۶.

تبیین نقش سواد هوش مصنوعی در تقویت مهارت های تفکر مرتبه بالاتر دانشجو معلمان با میانجیگری درگیری رفتاری و تعامل همتایان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سواد هوش مصنوعی مهارت های تفکر مرتبه بالاتر درگیری رفتاری تعامل همتایان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۶۶
پیشرفت سریع و گسترده فناوری هوش مصنوعی در قرن 21، باعث ظهور مفهوم سواد هوش مصنوعی شده است. مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش سواد هوش مصنوعی در تقویت مهارت های تفکر مرتبه بالاتر دانشجومعلمان با میانجیگری درگیری رفتاری و تعامل همتایان و با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجومعلمان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 2003 نفر بودند که از میان آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان 322 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه سواد هوش مصنوعی (وانگ و همکاران، 2023)، درگیری رفتاری (لو و همکاران، 2024)، تعامل همتایان (هوانگ و همکاران، 2018) و مهارت های تفکر مرتبه بالاتر (هوانگ و همکاران، 2018) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با استفاده از  نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) و روایی همگرا و واگرای پرسشنامه ها به ترتیب با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و آزمون فورنل و لارکر بررسی و تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و همه مقادیر بالای 70/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای  SPSSو Amos انجام شدتجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Amos انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد سواد هوش مصنوعی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق درگیری رفتاری و تعامل همتایان) بر مهارت های تفکر مرتبه بالاتر دانشجومعلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد. بر این اساس، برنامه ریزی جدی و سرمایه گذاری مناسب به منظور توسعه سواد هوش مصنوعی در همه دانشجومعلمان امری مهم و ضروری به نظر می رسد. 
۷۷.

مدل یابی سلامت معنوی بر اساس جهت گیری مذهبی و امید به زندگی با میانجیگری تحمل ناراحتی و نقش تعدیلگر جنسیت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت معنوی جهت گیری مذهبی امید به زندگی تحمل ناراحتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۱
هدف اصلی پژوهش مدل یابی سلامت معنوی بر اساس جهت گیری مذهبی و امید به زندگی با میانجیگری تحمل ناراحتی و نقش تعدیلگر جنسیت در دانشجویان بود. این پژوهش با پارادایم اثبات گرایی، رویکرد استقرایی، استراتژی پیمایشی، و روش توصیفی- همبستگی و از  نوع کاربردی است که داده های آن بصورت میدانی در مقطع زمانی (1403-1404) گردآوری شد. جامعه آماری شامل  4000 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با توجه به جنسیت(مرد و زن)، مقطع تحصیلی(کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) و رشته تحصیلی (علوم انسانی، علوم پایه،  فنی و مهندسی)، حجم نمونه به تناسب جمعیت بر اساس جدول مورگان 352 نفر برآورد و انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه های سلامت معنوی الیسون (1982)، امید به زندگی اشنایدر (۱۹۹۱)، جهت گیری مذهبی آلپورت (1950)، و تحمل ناراحتی سیمونز (۲۰۰۵)، که پایایی آنها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 0. 9، 0. 72، 0. 73، 89/0، می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها، شامل آمار توصیفی و در بخش استنباطی از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزارSmart pls4 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مقدارt برای اثر مستقیم و غیر مستقیم کوچکتر از (1.96=t) است. بنابراین فرضیه های پژوهش مبنی بر این که متغیر جنسیت تفاوت معناداری در اثر مستقیم جهت گیری مذهبی و امید به زندگی بر سلامت معنوی دانشجویان ایفا می کند، و متغیر جنسیت تفاوت معناداری در اثر غیرمستقیم جهت گیری مذهبی و امید به زندگی بر سلامت معنوی دانشجویان با میانجیگری تحمل ناراحتی ایفا می کند، با اطمینان95% رد می شود. ارزش عددیSRMR در هر دو گروه کمتر از0.08  و NFI نزدیک به 1 و مدل از برازش مناسبی برخوردار است. بنابراین نتیجه گیری می شود متغیر جنسیت نقش تعدیلگر ندارد و  تفاوت معناداری در خصوص تاثیرگذاری آیتم های روانشناسی فوق وجود ندارد.
۷۸.

شناسایی راهبردهای توانمندسازی دانشجومعلمان از طریق جشنواره های فرهنگی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبرد توانمندسازی جشنواره های فرهنگی - اجتماعی دانشجو معلمان دیدگاه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۳۲
مقدمه: شناسایی راهبردهای توانمندسازی دانشجومعلمان از طریق جشنواره های فرهنگی-اجتماعی می تواند به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء مهارت ها و توانمندی های آنان مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی دیدگاه دانشجویان در خصوص الگوی توانمندسازی دانشجومعلمان از طریق جشنواره-های فرهنگی- اجتماعی انجام شد. روش ها: رویکرد این پژوهش کیفی بود. جامعه پژوهش شامل دانشجومعلمان در جشنواره های فرهنگی- اجتماعی بودند که در پردیس الزهرا (س) و شهید بهشتی زنجان در سال تحصیلی 1402-1403 مشغول به تحصیل بودند که با روش هدفمند و براساس اصل اشباع نظری با 16 نفر از آنان مصاحبه شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. صحت داده های کیفی با استفاده از ملاک قابل قبول بودن، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان به دست آمد. اعتبارپذیری داده ها از طریق ضبط نوار با کیفیت و مستندسازی، ثبت، نوشتن و تفسیر آن ها، دست نویس کردن آن، کدگذاری کور و توافق میان کدگذاران متخصص در زمینه پژوهش های کیفی انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رهیافت نظام مند کوربین و اشتراوس (2008) استفاده شد. یافته ها: راهبردهای موثر برای توانمندسازی دانشجومعلمان در جشنواره های فرهنگی- اجتماعی مختلف در 5 مقوله (مدیرت اثربخش منابع، اقدامات مبتنی بر اسناد بالادستی، کاربردی کردن محتوای آموزشی) و 15 مفهوم شناسایی شد. نتیجه گیری: عوامل مختلفی می توانند بر توانمندسازی دانشجومعلمان تاثیر بگذارند که یافته ها و مقوله های استخراج شده می توانند راهبردهای موثری در این امر باشند.
۷۹.

ساخت و اعتباریابی پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در نوجوانان تیزهوش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پایایی خودآسیب زایی تحصیلی روان شناسی تیزهوشی روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۷
مرور پیشینه چالش فزاینده تیزهوشان کمتر موفق سبب شده است که تعداد زیادی از محققان علاقه مند به قلمرو مطالعاتی روان شناسی تیزهوشی، وارسی انگیزاننده های عضویت سرآمدان به گروه مزبور را در صدر اولویت های تحقیقاتی خود تعریف کنند. بنابراین، این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در نوجوانان تیزهوش انجام شد. در این پژوهش توصیفی پیمایشی از جامعه آماری نوجوانان تیزهوش دختر و پسر شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401، تعداد 500 دانش آموز (250 دختر و 250 پسر) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی و ابزار غربالگری تاب آوری روان شناختی در نوجوانان تیزهوش (Almasi & et al.,2023) پاسخ دادند. نتایج روش آماری تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که در پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی مدل اندازه گیری مشتمل بر پنج عاملِ آمایه های ذهنی تحصیلی تثبیت شده، درماندگی آموخته شده، بیش اشتغالی به ناتوانی های فردی، فقدان پرطاقتی و اراده مندی و عدم کنترل ادراک شده، با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج مربوط به همبستگی بین وجوه چندگانه رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی با ابعاد منابعِ درون برون فردی تاب آوری روان شناختی در نوجوانان تیزهوش، شواهد مضاعفی در دفاع از روایی ملاکی این ابزار فراهم آرود. علاوه بر این، نتایج روش آماری آزمون t برای گروه های مستقل با تاکید بر معناداری آماری بین دو گروه یادگیرنده متمایل و غیرمتمایل به رفتارهای پرخطر تحصیلی، از روایی افتراقی پرسشنامه، حمایت کرد. ضرایب همسانی درونی وجوه چندگانه پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در بازه 91/0 تا 94/0 به دست آمد. در مجموع، نتایج این پژوهش ضمن تاکید بر اتقان نظام مفهومی زیربنایی سازه چندساحتی انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در نوجوانان تیزهوش، شواهد متقنی را نیز در دفاع از مشخصه های فنی روایی و پایایی پرسشنامه رفتارهای پرخطر تحصیلی در نوجوانان تیزهوش فراهم آورد.
۸۰.

طراحی الگوی خرد سازمانی مدیران مدرسۀ مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خرد سازمانی خردورزی مدیران مدیران ابتدایی فارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۴۰
هدف اصلی از این پژوهش طراحی الگوی خرد سازمانی مدیران مقطع ابتدایی بوده است. پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش، ابتدا مقالات و پژوهش های صورت گرفته از سال 2000 تا 2022 میلادی بررسی و مطالعه شد. نمونه های مرتبط و هم راستا با خرد سازمانی مدیران 268 پژوهش بود که 28 پژوهش با روش CASP انتخاب شد. داده ها بر اساس روش تحلیل مضمون در نرم افزار ATLASTI تجزیه و تحلیل شد. به منظور سنجش اعتبار یافته های پژوهش از چهار معیار ضریب هولستی، ضریب پی اسکات، شاخص کاپای کوهن و آلفای کرپیندروف برای بررسی قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید و اطمینان پذیری استفاده شد. پس از تحلیل و کدگذاری یافته ها، تعداد 37 مضمون پایه، 13 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شامل رهبری هوشمندانه، هوشمندی حرفه ای، اندیشه نظام مند، ذهنیت راهبردی و تفکر کیفیت گرا به دست آمد. از مؤلفه های به دست آمده نتیجه می گیریم که نظام آموزشی، برای دوام در عرصه رقابت در محیط پیوسته درحال تغییر و پویا و پیچیده، باید ذهنیت نظام مند و برنامه راهبردی داشته باشد و برای رویارویی با تهدیدها و فرصت هایی غیرقابل پیش بینی آماده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان