فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۲ (۲۰۲۵) : Serial Number ۱۰
44-51
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the predictive role of frustration tolerance and social competence in body image satisfaction among adolescents with physical disabilities. This research utilized a correlational descriptive design with a sample of 350 adolescents with physical disabilities, selected based on Morgan and Krejcie’s sample size determination table. Participants completed standardized self-report measures assessing body image satisfaction (MBSRQ), frustration tolerance (FDS), and social competence (SSRS). Data analysis was conducted using Pearson correlation to explore associations between variables and linear regression to determine the predictive power of frustration tolerance and social competence on body image satisfaction. All statistical analyses were performed using SPSS-27, and assumptions of normality, linearity, and multicollinearity were confirmed before conducting the regression analysis. Descriptive statistics showed that participants had a mean body image satisfaction score of 74.56 (SD = 9.87), a frustration tolerance score of 62.34 (SD = 8.23), and a social competence score of 68.21 (SD = 7.95). Correlation analysis revealed significant positive relationships between body image satisfaction and frustration tolerance (r = 0.52, p < 0.01) and body image satisfaction and social competence (r = 0.61, p < 0.01). The regression model was statistically significant (F(2, 347) = 90.75, p < 0.01, R² = 0.46), indicating that frustration tolerance (B = 0.42, β = 0.39, t = 5.25, p < 0.01) and social competence (B = 0.56, β = 0.47, t = 7.91, p < 0.01) were both significant predictors of body image satisfaction. The findings suggest that higher frustration tolerance and greater social competence are associated with increased body image satisfaction in adolescents with physical disabilities, with social competence playing a slightly stronger role. These results highlight the importance of resilience-building and social skills interventions to enhance body image satisfaction in this population.
تحلیلی بر دانش و عملکرد دانش آموزان نسبت به مهارت های شهروندی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
179 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله سنجش میزان دانش و عملکرد مهارت های شهروندی دیجیتال در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر سنندج بود. ایﻦ ﺗﺤﻘیﻖ از نوع ﺗﻮﺻیﻔﻰ - ﭘیﻤﺎیﺸﻰ و جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم بود که با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس 784 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ای مرکب از پرسشنامه Al-Zahrani (2015) و Choi et al. (2017) و بعضی از سؤالات ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ بود که پایایی آن از طریق روش آلفای ضریب کرونباخ 88/. به دست آمد. پرسشنامه به صورت اینترنتی اجرا شد. بر اساس نتایج حاصل دانش آموزان در مؤلفه تجارت دیجیتال، ارتباطات دیجیتال، کنشگری سیاسی اینترنتی و دیدگاه انتقادی دانش آموزان دارای عملکرد پایین و در مؤلفه دیدگاه انتقادی دانش آموزان دارای دانش پایینی بودند. در مؤلفه ارتباطات دیجیتال دانش آموزان دارای دانش متوسطی و در مؤلفه های مهارت های فنی، آداب دیجیتال و امنیت دیجیتال دانش آموزان دارای عملکرد بالا و در مؤلفه آداب دیجیتال، قانون دیجیتال، سلامت و تندرستی دیجیتال دانش آموزان دارای دانش بالا بودند. براساس نتایج بدست آمده و در راستای توسعه و ارتقای مهارت های شهروندی دیجیتال بهتر است که در برنامه درسی و محتوای کتاب های درسی مقطع متوسطه دوم آموزش های لازم جهت تربیت نسل دیجیتالی آینده طراحی شود.
پیش بینی اعتیاد دانش آموزان به شبکه های اجتماعی براساس اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه با درنظرگرفتن نقش میانجیگری ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
25-46
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش پیش بینی اعتیاد دانش آموزان به شبکه های اجتماعی، بر اساس اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه، با درنظرگرفتن نقش میانجیگری ناگویی خلقی است. پژوهش با روش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری دربردارنده تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم آموزش وپرورش کرج در سال تحصیلی 1402-1401بوده است. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و ساده، 390 نفر از دانش آموزان برای نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به فضای مجازی یانگ (1998)، اهمال کاری تحصیلی راثبلوم و سولومون (1984)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998) و ناگویی خلقی تورنتو باگبی و همکاران (1997) بوده است. داده ها با آزمون تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه رابطه مستقیم مثبت و معناداری با ناگویی خلقی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی دارند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان از برازش خوب الگوی نهایی پژوهش دارد؛ به صورتی که اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه، غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ناگویی خلقی، اعتیاد به شبکه های اجتماعی را به صورت مثبت و معنی داری پیش بینی کرده اند. نتایج نشانگر نقش مهم ناگویی خلقی در پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان است.
شناسایی و سنجش روابط ابعاد فلات زدگی شغلی در کارکنان مدارس شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
158 - 181
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : فلات زدگی شغلی در میان کارکنان مدرسه به رکود حرفه ای اشاره دارد که در آن افراد فرصت های محدودی را برای پیشرفت یا رشد در حرفه خود تجربه می کنند. این پدیده به دلیل تأثیرات قابل توجهی که بر روحیه کارکنان، رضایت شغلی و اثربخشی کلی سازمانی در محیط های آموزشی دارد، قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش روابط ابعاد فلات زدگی شغلی در کارکنان مدارس شهر تهران انجام شد. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر رویکرد آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی، علاوه بر بررسی متون، 17 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش به روش هدفمند برای انجام مصاحبه نیمه ساختمند انتخاب شدند. در بخش کمّی، برای تعیین اثرگذاری و اثرپذیری عوامل موثر بر فلات زدگی شغلی، پرسشنامه مقایسات زوجی بین 35 نفر از صاحب نظران مدیریت آموزشی که به روش هدفمند انتخاب شده بودند، توزیع و داده های آن به وسیله تکنیک دیمتل تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای متلب و اکسل استفاده شد. یافته ها : نتایج بخش کیفی نشان داد ابعاد فلات زدگی شغلی شامل یازده بعد اصلی بود که عبارتند از: سیاست های نامناسب مدرسه و نظام آموزشی، ساختار و قوانین نامناسب، مدیریت ناکارآمد، ارزیابی نامناسب، شرایط اجتماعی و اقتصادی، مسائل مالی، ویژگی های فردی، تعاملات ناسالم میان همکاران، سیستم پاداش و ارتقای نامناسب، ویژگی های شغل و فقدان پویایی سازمانی. همچنین، نتایج تحلیل تکنیک دیمتل نشان از تاثیرگذاری عوامل سیاست های نامناسب مدرسه و نظام آموزشی، ساختار و قوانین نامناسب، مدیریت ناکارآمد، ارزیابی نامناسب، شرایط اجتماعی و اقتصادی، مسائل مالی و اثرپذاری عوامل ویژگی های فردی، تعاملات ناسالم میان همکاران، سیستم پاداش و ارتقای نامناسب، ویژگی های شغل و فقدان پویایی سازمانی داشت. بحث و نتیجه گیری: کاهش فلات زدگی، رهنمودهای روشنی برای سیاست گذاران و مدیران آموزشی و مدیران توسعه منابع انسانی و برنامه ریزان فراهم می آورد تا با تدوین برنامه و سرمایه گذاری بر روی عواملی که بیشترین تاثیر را دارا هستند، به کاهش فلات زدگی شغلی کمک نمایند و به گام برداشتن درست آموزش و پرورش در انجام رسالت خود کمک کنند و از هدر رفت نیرو، امکانات و توانمندی های افراد شاغل در سازماندهی آموزشی جلوگیری نمایند.
پیش بینی پیشرفت تحصیلی براساس اضطراب جدایی دانش آموزان با میانجی گری ظرفیت تأملی و خودآگاهی والدین آنان در شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس اضطراب جدایی دانش آموزان با میانجی گری ظرفیت تأملی و خودآگاهی والدین آنان در شهر قم بود. پژوهش حاضر از مدل سازی معادلات ساختاری برای ارزیابی مدل مفهومی (پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس اضطراب جدایی دانش آموزان با میانجی گری ظرفیت تأملی و خودآگاهی والدین آنان در شهر قم) با داده های تجربی استفاده کرده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی دارای اضطراب جدایی در شهر قم و مادران آنان بود که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و تعداد نمونه 381 نفر بود. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسش نامه اضطراب جدایی هان و همکاران (2003)، ظرفیت تأملی والدینی لویتن و همکاران (2017) و پرسش نامه خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2002) بود. داده های پژوهش به روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد پیشرفت تحصیلی بر اساس اضطراب جدایی دانش آموزان با میانجی گری ظرفیت تأملی و خودآگاهی والدین آنان قابل پیش بینی است (P<0/05). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که پیشرفت تحصیلی بر اساس اضطراب جدایی دانش آموزان با میانجی گری ظرفیت تأملی و خودآگاهی والدین آنان قابل پیش بینی است و این متغیرها بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر هستند.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخ به طرد جنسی(RSRS) در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
37 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس پاسخ به طرد جنسی در زنان متآهل شهر اردبیل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمام زنان متأهل شهر اردبیل تشکیل دادند. از میان جامعه آماری به تعداد ۲۱۴ نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت انفرادی به مقیاس طرد جنسی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS 25 و 8 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از ضریب هسمانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. اعتبار مقیاس بر اساس آلفای کرونباخ برای چهار عامل تفاهم88/0، رنجش83/0، نامطمئن 86/0و وسوسه83/0 به دست آمد. شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز روایی مناسب مقیاس را نشان داد (98/0=CFI، 96/0=RFI، 98/0=NNFI و 062/0=RMSEA). از نتایح این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مقیاس RSRS ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش پاسخ به طرد جنسی می باشد.
ترسیم چشم انداز تربیت صلح - محور در دوره دبستان به مدد گفت وگو (دیالوگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۶۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسائل خشونت بار دنیای کنونی که آرامش حیات بشری را به انقیاد کشیده، آموزش صلح به کودکان و تربیت صلح - محور امری حیاتی و ضروری است. از این منظر، «کودکی»، طلایی ترین فرصت دوران رشد برای آموزش صلح است. این پژوهش، با هدف بررسی مبانی فلسفی- تربیتی صلح آموزی به کودکان از طریق دیالوگ (گفت وگو) انجام گرفته است. به این منظور و با بهره گیری از تحلیل محتوای تأملی، تلاش شده تا انگاره هایی از تعلیم و تربیت صلح -محور با هدف کنش مندی کودکان از طریق دیالوگ بازشناسی شوند. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت اند از: دستیابی به صلح، نیازمند دیالوگ است. برای چنین هدفی، کودکان از ظرفیتی مناسب برای آموزش صلح برخوردارند. در واقع، آموزش و آگاهی بر اساس دیالوگ در دوره کودکی، بزرگ ترین گام در جهت ساختن دنیایی بهتر و مبتنی بر صلح و دوری از نفرت و دشمنی در میان افراد اجتماع است. از این رو، خانواده و مدرسه در حکم مهم ترین ارکان تعلیم و تربیت می توانند زمینه آموزشی مناسبی را برای برقراری صلح در کودکان فراهم کنند. همچنین گام برداشتن در جهت آموزش مهارت های نرم با هدف بازتنظیم و بازسازی نقش دیالوگ در روابط میان معلم و دانش آموزان، متربیان با یکدیگر، والدین و مربیان و برنامه درسی زمینه ساز دستیابی به صلح و تفاهم است.
الگوی بهینۀ توسعۀ فضاهای آموزشِ عالی از منظر ارگونومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۵
77 - 94
حوزههای تخصصی:
امروزه، توجه به مباحث ارگونومی در نظام های آموزشی به اولویتی مهم تبدیل شده است چراکه اعتقاد بر این است که این حوزه بر کیفیت نظام آموزشی تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بهینه توسعه فضاهای آموزشِ عالی از منظر ارگونومی تدوین شده است. روش پژوهش کیفی است و از نظریه داده بنیاد برای طرح یک چارچوب تحلیلی انتزاعی استفاده می کند. نمونه آماری پژوهش شامل 25 استاد باسابقه می شود که، براساس نمونه گیری غیراحتمالی و نمونه گیری هدفمند (نظری)، دو نوع آن را با نام های حداکثر تنوع (ناهمگون) و گلوله برفی انتخاب کرده ایم. شایان ذکر است که نمونه آماری هم در دانشگاه حضور دارد و هم درخصوص موضوع پژوهش از اطلاعاتی نسبتاً جامع برخوردار است. همچنین اطلاعات جمع آوری شده را به وسیله نرم افزار ATLAS.tiTM تحلیل کرده ایم. براساس نتایج، آموزشِ عالی نیازمند بازنگری کلی در حوزه ارگونومی، به مثابه عاملی مهم و تأثیرگذار بر کیفیت آموزشی، است.
بررسی انتقادی انگاره کودکی در سنّت ارسطویی با تأکید بر نگاه اسلامی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با هدف بررسی انگاره کودکی در اندیشه ارسطو، با روش توصیفی-تحلیلی کوشیده است با تکیه بر مجموعه آثار ارسطو و شارحان وی، توصیفی از مفهوم کودکی براساس سنّت فلسفی این اندیشمند ارائه کند. یافته های پژوهش نشان می دهد کودک در اندیشه ارسطو، انسان در حال رشد است که همه فعلیت های دوران بزرگسالی را به صورت بالقوه داراست. او هرچند نسبت به بزرگسالان، توانایی های محدودتری دارد و والدین و مربیان باید این محدودیت ها را ملاحظه کنند، اما این به معنای نادیده گرفتن و بی ارزش دانستن او نیست. برخی از مهم ترین نقدهای مطرح شده نسبت به انگاره بزرگسال بالقوه عبارتند از: نگاه ابزاری و غیراصالی به کودکی؛ جبرگرایی ناشی از رئالیسم ذات گرایانه؛ نادیده گرفتن و ارزشمند ندانستن کودک؛ نگاه فردگرایانه به کودک؛ ناتوانی از تبیین فعلیت ها و توانایی های خاص کودکان؛ بی توجهی به کودکان دارای نیازهای ویژه؛ سکوت نسبت به آموزه اسلامی فطرت و محروم دانستن کودکان از نیل به سعادت. بررسی آثار ارسطو نشان می دهد که بیشتر نقدهای مطرح شده به دلیل ناسازگاری با مبانی وی وارد نیست. بنابراین برخلاف آنچه که در برخی منابع مشهور شده، باید انگاره کودک ارسطویی را «بزرگسال بالقوه» دانست نه «بزرگسال کوچک».
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد جامعه ی ایران در سال 1403 که اطلاعات مقدماتی در زمینه ی کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند بود که بالای 20 سال سن داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر (137مرد، 203 زن) انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی، پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل آگاهی ، استفاده ، ارزیابی و اخلاق را برای مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی نشان داد که بین خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی بر حسب آلفای کرونباخ با ضرایب همبستگی 72/0 تا 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی برای سنجش این سازه در نمونه ای از جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزاری مفید برای پژوهشگران در زمینه ی پژوهش های مرتبط با دانش استفاده از هوش مصنوعی باشد.
ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس: یک نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
108 - 133
حوزههای تخصصی:
ارتباط، موضوعی کلیدی در کلاس درس است. ارتباط غیرکلامی نیز از مسایل با اهمیت در زمینه روان شناسی تربیتی است. بنابراین بررسی فرآیند و عوامل تشکیل دهنده و اثر گذار و پیامدهای ارتباط غیرکلامی معلمان موضوع با اهمیتی است. هدف این مقاله بررسی فرآیند و ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسطه دوم شهر مشهد که در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰3 مشغول به فعالیت بودند را تشکیل می داد که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهشگران برای دستیابی به کثرت مفاهیم به تجزیه و تحلیل پیشینه نیز پرداختند. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و گزینشی، انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل اثرگذار، الگوهای ارتباط غیرکلامی، اشکال ارتباط غیرکلامی، کارکرد ارتباط غیرکلامی، میزان مداخله در ارتباط غیرکلامی، عدم آگاهی معلمان و نحوه مداخله معلمان در گفتار دانش آموزان می باشد. راهبرد، لزوم برگزاری دوره آموزش رفتارهای غیرکلامی است. پیامدهای ارتباط غیرکلامی از نظر معلمان و هم از نظر دانش آموزان مدنظر است. شرایط مداخله گر، شخصیت شناسی معلمان و مخاطب شناسی دانش آموزان و شرایط زمینه ای، اهمیت بحث، دو بعد رفتارهای غیرکلامی و روش های آموزش رفتارهای غیرکلامی است. نتایج این پژوهش، می تواند در تدوین ابزارهای شناسایی رفتارهای غیرکلامی و تدوین پروتکل های مداخله ای به منظور بهبود این پیامدها مفید باشد.
واکاوی عوامل زمینه ساز، موانع عمل و پیامدهای حضور معلمان فکور از دیدگاه معلمان و مدیران شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
89 - 123
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلم مهم ترین عنصر دستگاه تعلیم و تربیت است و در قرن حاضر با توجه به تحولات سریع نیاز به معلمان فکور بیش از پیش احساس می شود. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر، واکاوی عوامل زمینه ساز، موانع عمل و پیامدهای حضور معلمان فکور از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس شهرستان نیریز بود. روش ها : پژوهش کیفی حاضر با روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش را کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهرستان نیریز در سال تحصیلی1402-1401 تشکیل دادند. روش انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند(افراد مطلع) بود. افراد نمونه در بخش معلمان، ده معلم با توجه به نظر مدیران با سابقه بالای ده سال سابقه مدیریت و در بخش مدیران هفت مدیر، با توجه به نظر کارشناس متوسطه و ابتدایی اداره آموزش و پرورش انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند انجام شد. گردآوری داده ها با 17 شرکت کننده به نقطه اشباع رسید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا MAXQDA) ( نسخه 10، در قالب کدگذاری نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. جهت تعیین اعتبار داده ها، از اعتباریابی مخاطب استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل کلی مصاحبه ها، تعداد 509 کد اولیه شناسایی شد که پس از پالایش به 440 کد باز، 17 زیر مقوله و 4 کد محوری تبدیل شدند. از تعداد 440 کد ، 163 کد به موانع عمل معلمان فکور، 93 کد به عوامل زمینه ساز تأمل و تفکر، 80 کد از به عوامل مؤثر در غنای کار معلمان، 104 کد به پیامدهای تربیتی حضور معلمان فکور در مدرسه و کلاس تخصیص یافت. نتیجه گیری: تحلیل ها نشان داد دانش آموزان و مسائل مربوط به دانش آموزان، توانمندی های آموزشی معلم، ویژگی های شخصی و عاطفی معلم، برخورداری از فرصت های مناسب یادگیری و آگاهی از جامعه و محیط پیرامونی به عنوان عوامل زمینه ساز؛ موانع ستادی، موانع انسانی و موانع محیطی-موقعیتی به عنوان موانع عمل؛ تعاملات مثبت و پویا، بسترسازی های تحول گرا و فضای مدیریتی مدرسه به عنوان راهکارهای غنا و پیامدهای مرتبط با دانش آموزان، اولیا، همکاران، شخص معلم و پیامدهای مرتبط با مدرسه و جامعه به عنوان پیامدهای حضور معلمان فکور شناسایی شدند.
مقایسه اثربخشی روش معلم محور با روش های تدریس فعال در آموزش از راه دور بر اختلالات یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه تاثیر روش معلم محور با روش های تدریس فعال در آموزش مجازی بر اختلالات یادگیری دانش آموزان با اختلالات یادگیری بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه با پروتکل های متفاوت بوده و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی تاجیکستان بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس با روش انتساب تصادفی تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری به عنوان نمونه انتخاب شدند که در دو گروه آزمایشی متفاوت (30 نفر در گروه روش معلم محور و 30 نفر در گروه روش تدریس فعال) انتساب تصادفی تقسیم گردید. ابزار پژوهش شامل پروتکل های محقق ساخته آموزشی معلم محور و روش تدریس فعال و یک پرسش نامه محقق ساخته اختلالات یادگیری با 30 گویه و 3 مولفه با پایایی 84/0 بود که روایی محتوایی پرسش نامه محقق ساخته توسط چند متخصص مربوطه و روایی صوری توسط متخصصان این حوزه تایید شد. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی از روش آزمون تحلیل کوواریانس انجام شده است. نتایج نشان داد که تفاوت معنادار بین دانش آموزان ابتدایی تاجیکستانی در اختلال ریاضی (507/0) مبتنی بر روش معلم محور و روش تدریس فعال وجود نداشت. تفاوت معنادار بین دانش آموزان ابتدایی تاجیکستانی در اختلال خواندن (010/0) و نوشتن (0001/0) مبتنی بر روش معلم محور و روش تدریس فعال وجود داشت و نمرات روش تدریس فعال بهتر بود. روش معلم محور با روش های تدریس فعال در آموزش از راه دور بر اختلالات یادگیری (خواندن و نوشتن) دانش آموزان موثر بوده است.
طراحی و اعتباریابی مقیاس عوامل موثر در شکل گیری برنامه های درسی پوچ پنهان در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
61 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف طراحی و اعتبار یابی مقیاسی در زمینه علل ایجاد برنامه های درسی پوچ پنهان در رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. رویکرد پژوهش که در سال 1400-1401 انجام شد، ترکیبی و با استفاده از طرح اکتشافی متوالی مدل ابزار سازی و طی دوگام بود. در گام اول ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و درگام دوم پرسشنامه طراحی شده مورد استفاده قرار گرفت. جامعه پژوهش 1526 نومعلم دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان در استان خراسان رضوی طی دو سال 1395 و 1400 بودند. نمونه موردنظر در گام اول به روش هدفمند و با معیار اشباع نظری یعنی 33 مصاحبه به پایان رسید. فرایند تجزیه وتحلیل داده های حاصل نیز با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. نمونه پژوهش در گام دوم 490 نفر از نومعلمان بودند که براساس جدول مورگان و با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده های پرسشنامه نیز از روش تحلیل عاملی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که پرسشنامه طراحی شده دارای روایی و پایایی مناسبی هست. همچنین سه مولفه شایستگی ها و صلاحیت های اساتید، ضعف در محتوای آموزشی دروس و سرفصل و ضعف در بودجه بندی زمانی، دارای بیشترین توان پیش بینی در زمینه ایجاد برنامه های درسی پوچ پنهان در دانشگاه فرهنگیان هستند. نتایج بیانگر آن بود که مقیاس طراحی شده در این پژوهش، می تواند ابزار مناسبی برای تعیین میزان عوامل موثر در شکل گیری برنامه های درسی پوچ پنهان در دانشگاه فرهنگیان باشد.
طراحی الگوی خرد سازمانی مدیران مدرسۀ مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
47-68
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش طراحی الگوی خرد سازمانی مدیران مقطع ابتدایی بوده است. پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش، ابتدا مقالات و پژوهش های صورت گرفته از سال 2000 تا 2022 میلادی بررسی و مطالعه شد. نمونه های مرتبط و هم راستا با خرد سازمانی مدیران 268 پژوهش بود که 28 پژوهش با روش CASP انتخاب شد. داده ها بر اساس روش تحلیل مضمون در نرم افزار ATLASTI تجزیه و تحلیل شد. به منظور سنجش اعتبار یافته های پژوهش از چهار معیار ضریب هولستی، ضریب پی اسکات، شاخص کاپای کوهن و آلفای کرپیندروف برای بررسی قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید و اطمینان پذیری استفاده شد. پس از تحلیل و کدگذاری یافته ها، تعداد 37 مضمون پایه، 13 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شامل رهبری هوشمندانه، هوشمندی حرفه ای، اندیشه نظام مند، ذهنیت راهبردی و تفکر کیفیت گرا به دست آمد. از مؤلفه های به دست آمده نتیجه می گیریم که نظام آموزشی، برای دوام در عرصه رقابت در محیط پیوسته درحال تغییر و پویا و پیچیده، باید ذهنیت نظام مند و برنامه راهبردی داشته باشد و برای رویارویی با تهدیدها و فرصت هایی غیرقابل پیش بینی آماده شود.
Explorations in Refusal and Complaining Speech Acts of Iranian EFL Learners Across Language Proficiency, Mother Tongue, Gender, and Sociocultural Factors
حوزههای تخصصی:
Pragmatic competence, a fundamental component of language ability, involves understanding a speaker’s intended meaning through various communicative functions. Among these functions, speech acts such as refusals and complaints play a crucial role in everyday interactions, allowing interlocutors to convey information and perform social actions. This study examines the production of refusal and complaint speech acts by English as a Foreign Language (EFL) learners, addressing a gap in previous research that has often overlooked the potential influence of learners’ language proficiency, social status, gender, and mother tongue. Through purposive sampling, 120 participants were selected to respond to 10 role-play scenarios designed to elicit refusals and complaints. The data were analyzed qualitatively to identify patterns in speech act production. The findings reveal that most participants favored indirect strategies when expressing refusals and complaints. Moreover, the study found no significant effects of language proficiency, sociocultural background, mother tongue, or gender on how EFL learners produce these speech acts. These results contribute to a better understanding of pragmatic competence in EFL contexts and suggest that these sociolinguistic factors may have less impact on refusal and complaint strategies than previously assumed.
ارائه الگوی شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا بر اساس استانداردهای انجمن بین المللی فناوری (ISTE)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شایستگی دیجیتال، تازه ترین مفهومی است که برای توصیف مهارت های مرتبط با فناوری استفاده می شود و به درک و مهارت هایی که افراد باید در این دنیای دیجیتال برخوردار باشند اشاره می کند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا در عراق بر اساس استانداردهای انجمن بین المللی فناوری (ISTE) انجام شده است. پژوهش به روش ترکیبی کیفی و با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و متخصصان فناوری در کشور عراق بودند. حجم نمونه شامل 14 نفر بود که طبق اصل اشباع نظری و به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده های کیفی از روش کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا در پنج حوزه اصلی قابل طبقه بندی است: شایستگی های تدریس دیجیتال، شایستگی های محتوایی و ابزار، به روزرسانی مستمر مهارت ها، شایستگی های ارتباطی و همکاری آنلاین و ارزیابی و نظارت دیجیتال. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شایستگی های دیجیتال معلمان نقشی حیاتی در ارتقای کیفیت آموزش جغرافیا و افزایش تعامل بین معلمان و دانش آموزان دارد. الگوی ارائه شده بر اساس استانداردهای ISTE می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی و توسعه حرفه ای معلمان استفاده شود و به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در عراق کمک کند.
ارائه مدل استقرار رایانش ابری به منظور توسعه آموزش عالی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، با هدف استقرار رایانش ابری به منظور توسعه آموزش عالی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران همراه با ارائه مدل انجام شد. پژوهش حاضر از نوع آمیخته (کیفی- کمی) با طرح اکتشافی است. در بخش کیفی، استادان دانشگاه های علوم پزشکی به روش نمونه گیری هدفمند (تعداد 10 نفر) انتخاب شدند. جمع-آوری داده های کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و به روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. در بخش کمی، 276 نفر از استادان دانشگاه و مدعوین دانشگاه علوم پزشکی مازندران (به تعداد 975 نفر) با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ آن بیش از 7/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در بخش کیفی، 5 مؤلفه رایانش ابری اعم از «برنامه ریزی»، «انتخاب مدل»، «انتخات فروشنده خدمات»، «قرارداد سطح خدمات» و «بهینه سازی» و 3 مؤلفه اصلی توسعه آموزش عالی «عوامل درون سازمانی»، «عوامل برون سازمانی» و «عوامل زیر ساختی» شناسایی شدند. بخش کمی نشان داد که در میان ابعاد و مؤلفه های این دو متغیر، بالاترین ضریب به « انتخاب مدل» با ضریب مسیر 0.866 مربوط می شود که میزان R2 آن نیز برابر 749/0 است.
The role of critical pedagogy in developing self-regulated IELTS candidates: A mixed methods study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۲ , ۲۰۲۵
106 - 136
حوزههای تخصصی:
This study explored the impact of critical pedagogy training for IELTS teachers on their students’ self-regulated learning. It also examined the relationship between students’ self-regulation and their IELTS performance, as well as how teachers implemented critical pedagogy principles in their classrooms. A mixed-methods research design was used, combining quantitative and qualitative approaches. 30 IELTS teachers and 150 learners from a language school in Tehran were recruited based on non-random convenience sampling technique. Teachers received training in critical pedagogy, after which learners completed a self-regulation questionnaire both before and after the intervention. Language proficiency was assessed using two official IELTS mock tests. Classroom observations and semi-structured interviews with teachers provided qualitative insights into instructional practices. Results showed that learners whose teachers received the training had significantly higher self-regulation scores post-intervention compared to a control group. A positive correlation was found between self-regulation and IELTS performance. Observations and interviews revealed that trained teachers used more dialogic, student-centered methods that promoted autonomy and reflective learning. The findings suggest that critical pedagogy training can effectively enhance both learner autonomy and exam preparedness. These results have implications for improving teacher education and classroom practices in high-stakes language testing environments.
مقایسۀ سبک شناسان حملۀ حیدری با داستان رستم و اشکبوس بر اساس کتب درسی فارسی دهم و فارسی یازدهم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه تفاوت ها و شباهت های حماسه های مصنوع و طبیعی در پیشینه تحقیقات ادبی می پردازد. در درس چهاردهم کتاب فارسی سال یازدهم، حماسه مصنوع حمله حیدری از باذل مشهدی به دلیل بسامد چشمگیر شباهت و تقلید شاعر از حماسه شاهنامه به ویژه تقلید از بخش جنگ های تن به تن در مقایسه با درس دوازدهم فارسی دهم، رستم و اشکبوس، برای دانش آموزان قابل توجّه است. نویسندگان این سطور بر این باورند که این میزان دقّت و توجّه دانش آموزان در این دو متن، پژوهش ریزبینانه ای را می طلبد. روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. پژوهندگان در این مقاله به شیوه سبک شناسی در سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری به مقایسه ابیات این دو درس حماسی می پردازند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که باذل مشهدی در حماسه مصنوع خود تحت تأثیر ذهن و زبان فردوسی در شاهنامه است. بدیهی است به دلیل متفاوت بودن اوضاع زمانه و میزان هنر شاعری و حماسه سرایی باذل در مقایسه با فردوسی، تفاوت های زیادی در قلمروهای سه گانه سبکی مشاهده می شود. پی بردن به سبک شخصی دو شاعر و برآوردهایی از ذهنیت متفاوت آن ها و نیز تفاوت در هنر شاعری و تصویرسازی و همچنین میزان قوّت و قدرت زبان ایشان از نتایج دیگر این پژوهش است.