این پژوهش با هدف تدوین و کاوش الگوی کیفی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی انجام شد. پژوهش، از نظر طرح، جزء پژوهش های کیفی و از منظر راهبرد، جزء پژوهش های مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور در حوزه ی روانشناسی و آموزش عالی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و در ادامه تکنیک اشباع نظری، 12 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه های؛ شیراز، تربیت مدرس، رازی کرمانشاه، یزد و علوم تحقیقات تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار""بررسی اسناد"" و ""مصاحبه نیمه ساختار یافته"" استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. پس از آن اقدام به کدگذاری داده ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو گردید. سرانجام یافته اصلی پژوهش، طراحی مدل هویت حرفه ای اعضای هیات علمی با 5 مضمون فراگیر 1) زمینه ای 2) شخصی 3) فرهنگی اجتماعی 4) حرفه ای و 5) سیاسی اقتصادی بود. یافته های این مطالعه می تواند در سیاست گذاری در زمینه ارتقای هویت حرفه ای اعضای هیات علمی مورد توجه برنامه ریزان و مدیران آموزش عالی قرار گیرد.
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه ی اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBFT) و خانواده درمانی فراشناختی (MCFT) بر کیفیت روابط زناشویی در مراجعان در آستانه ی طلاق صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوه ی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 66 مراجع متقاضی طلاق به مراکز مشاوره ای به طور تصادفی انتخاب شدند و به شیوه ی گمارش تصادفی به سه گروه 22 نفری تقسیم شدند. به وسیله ی پرسشنامه صمیمیت زوجین، ابتدا میزان کیفیت روابط زناشویی در این مراجعان اندازه گیری شد (پیش آزمون) و بعد از مداخله گروهی بر روی دو گروه آزمایشی در 8 جلسه، سرانجام پرسشنامه مجدداً اجرا شد (پس آزمون). یافته ها: داده های به دست آمده برای بررسی میزان تأثیر روش های درمانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری بین مراجعان متقاضی طلاق گروه های آزمایش و کنترل در متغیر وابسته یعنی کیفیت روابط زناشویی تفاوت معنا داری نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه اثربخشی خانواده درمانی MBFT و MCFT بر کیفیت روابط زناشویی تائید شد. همچنین اثر تقریبا یکسانی برای دو روش درمانی مورد استفاده یافت شد.
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی و تأیید استواری ساختار عاملی پرسشنامة خودکارآمدی دانشگاهی در نمونه ای از دانشجویان ایرانی اجرا شد. در مطالعه مقطعی حاضر، 299 دانشجوی کارشناسی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و پرسشنامه های خودکارآمدی دانشگاهی و تعلل ورزی تحصیلی را تکمیل کردند. برای تعیین ساختار پرسشنامه های خودکارآمدی دانشگاهی از تحلیل عاملی تأییدی سلسله مراتبی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل سه عاملی پرسشنامه خودکارآمدی دانشگاهی (رشته ها، هم اتاقی ها و موقعیت اجتماعی) از بیشترین برازش با داده ها برخوردار است. خرده مقیاس های تعلل ورزی با مؤلفه های مقیاس خودکارآمدی دانشگاهی به غیر از هم اتاقی همبستگی منفی و معنی داری نشان داد. با بکارگیری نظریه سوال پاسخ (IRT) با این نمونه، ما نشان دادیم که بسیاری از گویه ها قدرت تمیز و ضریب دشواری مناسبی ندارند. تابع آگاهی آزمون و سوال در انتهای منحنی متمرکز شدند و نشان دهندة این است که مقیاس در دامنه بالاو پایین صفت مکنون خودکارآمدی دانشگاهی بسیار پایا است. بطور کلی، یافته های پژوهش نشان داد که ساختار عاملی پرسشنامة خودکارآمدی دانشگاهی از برازش مطلوبی برای دانشجویان کارشناسی برخوردار است و از آن می توان به عنوان ابزاری روا در سنجش ابعاد توانایی دانشجویان برای انجام موفقیت آمیز انواع تکالیف مربوط به دانشگاه استفاده کرد.
معنا درمانی شاخه ای از روان درمانی وجود نگر است که کاربست آن در مراحل بحرانی زندگی درمان جویان اثرات ارزنده ای دارد. پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تأثیر معنا درمانی گروهی در بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی زوجین ناسازگار به انجام رسید. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و با به کارگیری طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده همه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهرستان اردبیل در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 36 زوج ناسازگار بودند که با نمونه گیری در دسترس گزینش و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در 10 جلسه معنا درمانی گروهی شرکت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با بهره گیری از سنجه های سازگاری زناشویی اسپانیر، رضایت زناشویی انریچ و بهزیستی روان شناختی ریف گردآوری شد. برآمدهای تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت متغیرهای رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش و گواه در پس آزمون معنی دار بوده است؛ میانگین نمرات رضایت زناشویی و بهزی ستی روان شناختی در گروه آزمایشی به گونه معنی دار بیشتر از گروه گواه بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت زوجین ناسازگار در جلسه های معنا درمانی گروهی بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی آن ها را افزایش می دهد.