بهروز خسرویان
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر روی ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
بهروز خسرویان اسماعیل سلیمانی
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
93-110
کلید واژه ها: تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز ولع مصرف خودکنترلی شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف : اعتیاد به مواد مخدر به خاطر دشواری در رسیدن به درمان پایدار و نرخ عود بالا علی رغم انجام سم زدایی و مداخلات دارویی و روان شناختی، از موضوعات مهم سلامت به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر میزان ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی سوءمصرف کنندگان مواد می باشد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی همراه با گمارش تصادفی در گروه های آ زمایش و گواه به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد40 بیمار وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پس از پاسخ دهی به پرسش نامه های ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) جای گرفتند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران (2002) و خودکنترلی شناختی گراسمیک و همکاران بود. جلسات درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری شامل 20 دقیقه تحریک آندی ناحیه F3 و تحریک کاتدی ناحیه F4 با شدت جریان 2 میلی آمپر بود. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که میانگین گروه ها در میزان ولع مصرف مواد و خود کنترلی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت دارند. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری می تواند موجب کاهش ولع مصرف و افزایش خودکنترلی شناختی در سوءمصرف کنندگان مواد شود. بنابراین درمانگران می توانند از این درمان به عنوان روش مداخله ی افراد معتاد استفاده کنند.
اثربخشی نوروفیدبک بر روی ولع مصرف و سوگیری توجه به محرک های مرتبط با مواد در افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
کلید واژه ها: نوروفیدبک ولع مصرف سوگیری توجه اعتیاد
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر به خاطر دشواری در رسیدن به درمان پایدار و نرخ عود بالا علیرغم انجام سم زدایی و مداخلات دارویی و روان شناختی، از موضوعات مهم سلامت به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی نوروفیدبک بر میزان ولع مصرف و سوگیری توجه به محرک های مرتبط با مواد در سوءمصرف کنندگان مواد بود. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی همراه با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد40 بیمار وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پس از پاسخ دهی به پرسش نامه های ولع مصرف مواد و آزمون مکانیزم توجه انتخابی استروپ، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) جای گرفتند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسش نامه ولع مصرف فرانکن (2003) و آزمون استروپ بود. جلسات درمانی نوروفیدبک شامل 20 جلسه بود که هر جلسه به مدت 30 دقیقه اجرا شد. سپس هر دو گروه بار دیگر به پرسش نامه های فوق پاسخ دادند. یافته ها: تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که در میانگین گروه های آزمایش و گواه در میزان ولع مصرف مواد و سوگیری توجه در مرحله پس آزمون تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد که نوروفیدبک می تواند موجب کاهش ولع مصرف و سوگیری توجه به نشانه های مواد در سوءمصرف کنندگان مواد شود. لذا به درمان گران پیشنهاد می شود از نوروفیدبک به عنوان یک روش مداخله برای درمان افراد معتاد استفاده شود.
تآثیر معنادرمانی گروهی در رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی همسران ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
اسماعیل سلیمانی بهروز خسرویان
کلید واژه ها: بهزیستی روان شناختی رضایت زناشویی معنا درمانی زوجین ناسازگار
حوزه های تخصصی:
معنا درمانی شاخه ای از روان درمانی وجود نگر است که کاربست آن در مراحل بحرانی زندگی درمان جویان اثرات ارزنده ای دارد. پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تأثیر معنا درمانی گروهی در بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی زوجین ناسازگار به انجام رسید. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و با به کارگیری طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده همه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهرستان اردبیل در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 36 زوج ناسازگار بودند که با نمونه گیری در دسترس گزینش و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در 10 جلسه معنا درمانی گروهی شرکت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با بهره گیری از سنجه های سازگاری زناشویی اسپانیر، رضایت زناشویی انریچ و بهزیستی روان شناختی ریف گردآوری شد. برآمدهای تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت متغیرهای رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش و گواه در پس آزمون معنی دار بوده است؛ میانگین نمرات رضایت زناشویی و بهزی ستی روان شناختی در گروه آزمایشی به گونه معنی دار بیشتر از گروه گواه بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت زوجین ناسازگار در جلسه های معنا درمانی گروهی بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی آن ها را افزایش می دهد.