فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع چاقی در سطح جهانی در حال افزایش است. از میان عوامل مختلف تاثیر گذار، حساسیت به پاداش به عنوان یک ویژگی شخصیتی روان- بیولوژیکی که ریشه در مسیرهای دوپامینی دارد، می تواند عامل مهمی در زمینه عادات غذایی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی حساسیت به پاداش با اضافه وزن و چاقی و بررسی نقش واسطه گری غذاخوردن هیجانی در این میان می باشد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دبیرستان های غیر انتفاعی شهر رشت بودند. اعضای نمونه شامل 650 دانش آموز دختر و پسر ( 400 نفر دختر و 250 نفر پسر) بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در این پژوهش، ترازوی اندازه گیری وزن، مقیاس حساسیت به پاداش و مقیاس غذاخوردن هیجانی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد حساسیت بالا به پاداش با اضافه وزن رابطه ی مثبت و معنادار دارد و غذا خوردن هیجانی نقش میانجیگری در رابطه ی آن دو دارد. همچنین حساسیت پایین به پاداش رابطه ی مثبت و معناداری با چاقی داشت. نتیجه گیری: پژوهش تایید کننده ی نقش نظام پاداش مغز در میزان وزن می باشد.
مقایسه ی مرگ زودهنگام والدین، سابقه ی ابتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه و شغل مخاطره آمیز در بزرگسالان با و بدون سابقه ی اقدام برای خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی مرگ زودهنگام والدین، سابقه ی ابتلا به اختلال بیش فعالی -کمبودتوجه و شغل مخاطره آمیز در بزرگسالان با و بدون سابقه ی تلاش برای خودکشی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای است و جامعه ی آماری آن را تمامی افراد دارای سابقه ی خودکشی که در بهار سال 95 به بیمارستان های استان گیلان مراجعه کرده بودند، تشکیل می دهند. از میان این بیماران 30 بیمار با سابقه ی خودکشی، به روش کل شماری انتخاب شده و با 30 بیمار بدون سابقه خودکشی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودگزارشی اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی بزرگسالان آدلر و همکاران و پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. داده ها توسط آزمون های خی دو و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که افراد دارای سابقه ی خودکشی، شغل مخاطره آمیز و سابقه ی ابتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه بیشتری دارند؛ اما بین دو گروه، در مرگ زود هنگام والدین تفاوت معناداری وجود نداشت با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد سابقه ی ابتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه و داشتن شغل مخاطره آمیز، عامل خطر مهمی در اقدام به خودکشی است؛ بنابراین، درمان به موقع این اختلال و بهبود وضعیت شغلی افراد می تواند خطر اقدام به خودکشی را در افراد جامعه کاهش دهد.
بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه اضطراب سلامت در مراقبان بیماران سرطانی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
121 - 132
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نگرانی های منطبق با سلامت با اطمینان بخشی های معمول از طرف دیگران و حتی پزشک از بین نمی رود، بلکه در طی زمان از یک بیماری به بیماری دیگر منتقل می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه اضطراب سلامت در مراقبان بیماران سرطانی انجام شد. روش: در یک مطالعه توصیفی، ۲۵۵ نفر (۱۵۳ زن و ۱۰۲ مرد) از مراقبان بیماران سرطانی به صورت در دسترس به عنوان نمونه ی این پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: پایایی پرسشنامه با روش همسانی درونی، دونیمه سازی و بازآزمایی به ترتیب، 95/0، 86/0 و 63/0 محاسبه گردید. همچنین روایی همگرا پرسشنامه با افسردگی بک 74/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل دو عاملی از برازش متوسط و مدل سه عاملی پیشنهادی توسط مؤلفان آزمون، از برازش خوبی برخوردار است، نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرسشنامه اضطراب سلامت از ویژگی های روان سنجی مناسبی در مراقبان بیماران سرطانی برخوردار است.
A Study on the Effect of Gratitude on Happiness and Well Being(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Background: Gratitude is a general state of thankfulness and appreciation. The majority of empirical studies indicate that there is an association between gratitude and a sense of overall well being..Currently, mental health is especially important in some occupations with harsh work conditions which require strong personal and mental capacities. Psychological well-being and happiness is especially important in personnel working in the healthcare sector. This study aimed to assess whether gratitude training affects psychological well-being and happiness in hospital personnel. Method: In this semi-experimental study with pre-test and post-test, 72 personnel working in 5 hospitals affiliated to Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran, participated. The participants were randomly divided into intervention and control groups using block randomization. Then, the participants in the intervention group were given 10 group sessions of 90 minutes gratitude training. Ryff’s Scale of Psychological Well Being, Subjective Happiness Scale, Gratitude Questionnaire-6, and a Gratitude training package were used for data collection. Results: The results show that there is no significant difference in the mean scores of psychological well-being, domains of psychological well-being, and happiness between the two groups at baseline, and gratitude training significantly affected all domains of psychological well-being (except for autonomy) and happiness. Conclusion: This study demonstrates that Gratitude training is effective in enhancing psychological well-being and Happiness.
Psychological factors, Sexual Dysfunction and Quality of Life in Revascularization Procedures: A Pre and Post Evaluation Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of the present study was to examine the relationship between psychological factors , Erectile Dysfunctional ( E D ) and quality of life ( Q O L) before and after Coronary Artery Bypass Graft ( C A B G ) and Percutaneous Transluminal Coronary Angioplasty ( P T C A ) procedures , in an Iranian sample of cardiovascular patients . To do so, one hundred ninety patients scheduled for CA BG and PTCA operations were selected and administered relevant questionnaires a day before the surgery . Subsequently , the same patients filled out the same questionnaires two months following the procedure . Data analysis showed an increase in Qol while revealing a decline in men’s sexual functioning after the PT CA procedure although no change was observed in women . Also , an improvement in psychological status of all patients was observed following both revascularization procedures .
Prediction of famaily performance of married MS patients based on psychological indexes and mediated by moral foundations and spiritual experience(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Objective: The purpose of this study is to create a conceptual empirical model and develop a causal model that is able to explain overall performance of MS patients’ families and provide a scientific and empirical basis to Iranian culture to identify the psychological indexes of hardiness, hope, and resiliency, as well as the mediator role of moral foundations and spiritual experiences involved in family overall performances among patients’ spouses. For this purpose, using non-random sampling method, 220 subjects were selected out of all patients with MS and their spouses in two cities of Tehran and Karaj in 2014-2015. They completed the questionnaires of Family Assessment Device, Hardiness Scale (Kobasa, 1990), Connor-Davidson Resilience Scale, Snyder Hope Scale, Daily Spiritual Experiences Scale, and Moral Foundations Questionnaire (Hythe & Graham, 2007) personally and non- personally. In order to analyze the data, common methods of descriptive statistics, structural equations, path analysis, and multiple regression were used and the data were analyzed using the software packages of SPSS and LISREL. The results showed that hope was determined as the variable that predicts family overall performance with a good effect coefficient. The other important finding about the model was that the path from the mediator variable of spiritual experiences towards family overall performance was not direct, that is spiritual experience was effective on moral foundations and moral foundations in turn was the most effective path to family overall performance.
Efficacy of Stress Management Intervention on Psychological, Immune Factors and Pain in Rheumatoid Arthritis Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In this survey, the intervention of cognitive behavioral stress management (CBSM) on psychological and immune indices and pain in patients with Rheumatoid Arthritis is studied. <span class="s26"><span class="bumpedFont15">Method <span class="s17"><span class="bumpedFont15">: Statistical population of the study consisted of patients who referred to the rheumatology clinics in the northern parts of Tehran. 44 participants aged 25–60 using purposive sampling in accordance with inclusion and exclusion criteria selected and in two groups of 22 individuals were examined. Psychological, immune and pain evaluation tests of depression, anxiety and stress scale, blood sample, and McGill pain inventory were conducted in two stages of pretest and posttest using multiple covariance analysis. <span class="s26"><span class="bumpedFont15">Results <span class="s17"><span class="bumpedFont15">: The results showed a significant effect of the stress management intervention on depression <span class="s4"><span class="bumpedFont20">(F <span class="s13"><span class="bumpedFont20">1 <span class="s13"><span class="bumpedFont20">,37 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">= <span class="s4"><span class="bumpedFont20">4/318, P= 0/046, η <span class="s5"><span class="bumpedFont20">2 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">=0/104) <span class="s17"><span class="bumpedFont15"> among patients with RA. The use of this intervention was effective in reducing the immune parameter (CRP) <span class="s4"><span class="bumpedFont20">(F <span class="s13"><span class="bumpedFont20">1 <span class="s13"><span class="bumpedFont20">,38 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">= 17/593, P= 0/001, η <span class="s5"><span class="bumpedFont20">2 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">=0/316) <span class="s17"><span class="bumpedFont15"> and their pain <span class="s4"><span class="bumpedFont20">(F <span class="s13"><span class="bumpedFont20">1,39 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">= 4/885, P= 0/033, η <span class="s5"><span class="bumpedFont20">2 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">=0/111) <span class="s17"><span class="bumpedFont15">. <span class="s26"><span class="bumpedFont15">Conclusion <span class="s17"><span class="bumpedFont15">: According to the results, employing this method for RA patients is very helpful and it can be suggested for improving their psychological and physical conditions.
رشد پس آسیبی در بیماران مبتلا به سرطان: نقش ابعاد روانی، معنوی و ذهنی بهزیستی و امیدواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش رشد پس آسیبی در بیماری سرطان مورد تأیید قرارگرفته است که می تواند اثرات روانی مثبتی ر بیماران مبتلا به سرطان ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی رشد پس آسیبی با بهزیستی معنوی، بهزیستی ذهنی، بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان بود. روش: نمونه پژوهش مشتمل بر ۲۲۵ بیمار مبتلا به سرطان بو د که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ی مسیر نقره ای، مقیاس بهزیستی معنوی، شاخص بهزیستی WHO-5 ، مقیاس رضایت از زندگی و عاطفه ی مثبت و منفی و امیدواری بود. نتایج نشان داد که رشد پس آسیبی با متغیرهای بهزیستی روان شناختی، معنوی، ذهنی و امیدواری رابطه مثبت و معنی داری دارد و متغیرهای بهزیستی روان شناختی و بهزیستی وجودی و مؤلفه ی گذرگاه های امیدواری نقش معنی داری در پیش بینی رشد پس آسیبی دارند. به طورکلی نتایج پژوهش بیانگر اهمیت ابعاد رشد پس آسیبی در بهبود وضعیت روانی بیماران مبتلا به سرطان می باشد .
پیش بینی مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان براساس میزان سازگاری با دانشگاه، سلامت روان و انگیزه های مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگویی برای پیش بینی مصرف سیگار و قلیان در دانشگاه براساس نقش سازگاری با دانشگاه، سلامت روان و انگیزه های مصرف در دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش همبستگی و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری انجام شد. نمونه پژوهش، 634 دانشجویان دانشگاه های شهر کاشان بودند. روش نمونه گیری خوشه ای که به پرسشنامه های سازگاری با دانشگاه، انگیزه های مصرف، رفتارهای پرخطر و سلامت عمومی پاسخ دادند. هیچ کدام از ابعاد سازگاری با دانشگاه دارای اثر علّی معناداری بر مصرف سیگار و یا قلیان نبودند و برخی ابعاد (سازگاری فردی-هیجانی و دلبستگی به دانشگاه) به واسطه ی نقش میانجی گر سلامت روان و انگیزه های مصرف اثرات معنادار غیرمستقمی بر مصرف سیگار و یا قلیان داشتند. همچنین، اثر سلامت روان و انگیزه مقابله ای با مصرف سیگار، و اثر سلامت روان و انگیزه افزایشی با مصرف قلیان نیز مستقیم و معناداربود. در مجموع کاهش سازگاری با دانشگاه در دو بُعد سازگاری هیجانی – فردی و دلبستگی با دانشگاه منجر به مشکلاتی در سلامت روان می شود و در صورت وجود انگیزه های مقابله ای برای مصرف سیگار و انگیزه های افزایشی برای مصرف قلیان، احتمال مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان افزایش می یابد. باتوجه به یافته ها، تدوین برنامه های پیشگیرانه متفاوت برای سیگار و قلیان، غربال گری مشکلات سلامت روان دانشجویان در سالهای تحصیل خصوصا برای دانشجویان آسیب پذیر توصیه می شود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و اضطراب مرگ در افراد دارای کارت اهدای عضو و افراد فاقد کارت اهدای عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهدای عضو، دادن یک عضو به شخصی دیگر است که نیاز به پیوند دارد . هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و اضطراب مرگ در افراد دارای کارت اهدای عضو و افراد بدون کارت اهدای عضو بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای بود. با بهره گیری از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد 148 نفر از افراد دارای کارت اهدای عضو، به عنوان گروه ملاک، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و تعداد 150 نفر به عنوان گروه همتا با توجه ملاک های پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های پنج عاملی شخصیت نئو ، هوش معنوی کینگ و اضطراب مرگ تمپلر استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره و رگرسیون لجستیک واکاوی شد . نتایج نشان داد بین دو گروه در ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و اضطراب مرگ تفاوت معناداری وجود دارد. از بین مؤلفه های ویژگی شخصیتی، افراد دارای کارت اهدای عضو در مؤلفه ی توافق پذیری نمره ی بالاتری به دست آوردند؛ همچنین، در مقیاس هوش معنوی نیز افراد دارای کارت اهدای عضو نمرات بیشتری را کسب کردند. افراد فاقد کارت اهدای عضو، نمرات بالاتری را در اضطراب مرگ کسب نمودند. با توجه به یافته های پژوهش و با آگاهی از عوامل روان شناختی، نه تنها می توان گام های مؤثری در خصوص افزایش و تداوم تمایل افراد برای ثبت نام و دریافت کارت اهدای عضو برداشت، بلکه می توان از تقاضاهای انصراف و عودت این کارت ها نیز کاست.
بررسی کیفی واکنش به فقدان در جوانان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه ی برخورد با فقدان، گستره ی وسیعی از واکنش های جسمی، هیجانی، شناختی و وجودی را در برمی گیرد و شدت آن می تواند از یک هیجان زودگذر و خفیف تا واکنشی شدید که تمام تاریخچه ی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، متغیر باشد. در این پژوهش به کمک سه شیوه ی مختلفِ جمع آوری کیفی داده ها، شامل گروه های متمرکز، مصاحبه ی نیمه ساختمند درباره ی تجربیات فقدان و اخذ روایت زندگی به شیوه ی مک آدامز که درمجموع روی 21 شرکت کننده صورت پذیرفت، ساخت ها و فرایندهای مؤثر بر چگونگی واکنش های این افراد به فقدان، از طریق بررسی پدیدارشناختی و تحلیل کیفی داده ها روی متن آوانویسی شده ی مصاحبه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده، سه خوشه ی اصلی بستر رخداد، ماهیت فقدان و ویژگی ها و تجربه ی زیسته ی کنشگر را به عنوان فرایندهای تأثیرگذار بر واکنش به فقدان معرفی کرد. بستر رخداد دو مضمون زمان و مقایسه با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت فقدان سه مضمون نوع فقدان، جبری یا اختیاری بودن و دفعی یا پیش بینی پذیر بودن آن و درنهایت ویژگی های کنشگر، سه مضمون شخصیت، میزان آگاهی و تجربیات زیسته ی پیشین افراد را در برمی گرفت؛ درنتیجه به نظر می رسد که تعاملی از واقعیت های بیرونی و زیست جهان ذهنی کنشگر است که به طیف گسترده ی واکنش ها به فقدان منجر می گردد.
مقایسه اثربخشی مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر میزان درد و درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
35 - 55
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر میزان درد و درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به درد مزمن بود که به مراکز درمانی شهر بوکان مراجعه کردند و تشخیص درد مزمن در مورد آنان داده شد. روش: در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به کار گرفته شد. 105 بیمار واجد ملاک های ورود با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران زن مبتلا انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش (مداخله فرانظری و فراشناخت درمانی) و گروه کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری مانکوا استفاده شد. یافته ها: نتایج به روشنی بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر کاهش درد و درآمیختگی افکار مبتلایان به درد مزمن است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فراشناخت درمانی با تمرکز و چالش بر باورهای فراشناختی و مدل فرانظری با تمرکز بر چگونگی درمان منطبق با مراحل تغییر می تواند برای ایجاد تغییر مثبت و مناسب در مبتلایان به درد مزمن، مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه ادراک درد و ناگویی خلقی در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک درد و ناگویی خلقی در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم انجام شد. روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم شهر اردبیل در سال 1396 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و با استفاده از این روش تعداد 40 نفر از بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم، در مجموع 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه درد مک گیل و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد ناگویی خلقی و ادراک درد به طور معناداری در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم تفاوت معناداری دارد. شدت ادراک درد در بیماران آرتریت روماتوئید بیشتر از تب فامیلی مدیترانه ای است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت اختلال در ناگویی خلقی و ادراک درد در بیماران آرتریت روماتوئید و تب فامیلی مدیترانه ای می تواند در تشدید این اختلال ها یا فرآیند درمان شان اثرگذار باشد.
Questions of Self-regulation and Affect: Affectivity, Locomotion, Assessment, and Psychological Well-Being(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Background: The affectivity system is a complex dynamic system, thus, it needs to be seen as a whole-system unit that is best studied by analyzing four profiles: self-destructive (low positive affect, high negative affect), low affective (low positive affect, low negative affect), high affective (high positive affect, high negative affect), and self-fulfilling (high positive affect, low negative affect). Our purpose was to examine individual differences in psychological well-being and self-regulatory strategies (assessment/locomotion). Additionally, we investigated if the effect of psychological well-being on self-regulatory strategies was moderated by the individual’s type of profile. Method: Participants (N = 567) answered the Positive Affect Negative Affect Schedule, Ryff’s Scales of Psychological Well-being, and the Regulatory Mode Questionnaire. We conducted a Multivariate Analysis of Variance using age as covariate and Structural Equation Modeling in a multi-group for moderation analysis. Result: Individuals with a self-fulfilling profile scored highest in all psychological well-being constructs and locomotion and lowest in assessment. Nevertheless, matched comparisons showed that increases in certain psychological resources might lead to profile changes. Moreover, while some psychological well-being constructs (e.g., self-acceptance) had an effect of self-regulatory mode independently of the individual’s profile, other constructs’ (e.g., personal growth) effect on self-regulation was moderated by the person’s unique type of profile. Conclusions: Although only theoretical, these results give an idea of how leaps/changes might be extreme (i.e., from one profile at the extreme of the model to the other extreme), while other might be serial (i.e., from one profile to another depending on matching affective dimensions).
The Effect of Coping Therapy on Immunological Indicators in Patients with Coronary Heart Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The studies since the second half of the 20th century have revealed the effect of stress on the heart and vessels with mediating neurological indicators and techniques of dysfunctional coping techniques. They also have shown that stress management and the improvement of coping techniques improve the indicators. The present study examined the appraisal of the effect of coping-therapy on cortisol, Interleukin 6 (IL-6) and Interleukin 1β (IL-1β) in comparison with the control group. The study was a quasi-experimental research with pre-test and post-test design conducted on 44 patients (randomly assigned into two experimental and control groups) suffering from coronary heart disease who were hospitalized in Shahid Rajaei Heart Hospital in Tehran in 2011. The experimental group was treated with coping-therapy, and the immunological indicators of both groups were measured using ELISA at the beginning, the fourth, the eighth, (immediately after the end of treatment), the tenth, and the fourteenth weeks. The collected data were analyzed using repeated measures ANOVA by SPSS version 17. The gender and education of the sample was controlled statistically. The results revealed that coping-therapy could significantly decrease cortisol, IL-6, IL-1β from the eighth to the end of the fourteenth week (follow-up). Considering the cognitive limitations of the present study, one can conclude that coping-therapy may decrease the negative effects of stress on immunological indicators through improving dysfunctional techniques to effective ones, and in this way, reveal the positive effects on health.
نقش اضطراب و افسردگی در ارزیابی موفقیت جراحی اسلیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در میان عوامل ارزیابی موفقیت جراحی چاقی اسلیو معده، عوامل روانشناختی به دلیل برداشت شخصی فرد از موفقیت درمان، اهمیت ویژه ای دارند. در این پژوهش نقش اضطراب و افسردگی به عنوان دو اختلال شایع در افراد اقدام کننده به جراحی اسلیو در ارزیابی موفقیت جراحی بررسی می شود. روش: پژوهش حاضر از روش پدیدارشناسی برای مطالعه ی کیفی تجربه زیسته ی افراد اقدام کننده به جراحی اسلیو استفاده کرده است. 20 نفر با روش همگون و به صورت هدفمند از میان افراد موفق و ناموفق در کاهش وزن که یک سال از جراحی اسلیو آنها گذشته بود، به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اضطراب و افسردگی قبل از جراحی بیشتر متمرکز بر بدکارکردی های روانی یا کارکردهای اجتماعی و نقص به وجود آمده بخاطر اضافه وزن می باشد، اما اهمیت اضطراب و افسردگی پس از انجام جراحی بیشتر به علت نقایص یا بدکارکردی های مقطعی پس از جراحی نظیر ریزش مو، بی حالی، پرخوابی و غیره به وجود آمده است. نتیجه گیری: اضطراب و افسردگی نقش مهمی در استنباط موفقیت جراحی و بازخوردی احساسی در مورد مفید بودن جراحی دارند. اگر جراحی ناراحتی های مربوط به چاقی را رفع کند، عوارض کمتری داشته باشد، فرد بتواند از دستورات پزشک پس از جراحی پیروی کند و بازگشت وزن نداشته باشد، آنگاه احساس اضطراب و افسردگی فرد کاهش می یابد و احساس مثبتی در مورد نتیجه جراحی دارد.
اثربخشی رویکرد شناختی رفتاری بر استحکام ایگو و الگوهای ارتباطی زنان متاهل مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
49 - 61
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زنان به عنوان هسته اصلی خانواده، نقش مهمی دارند، سلامت و بیماری آن ها به طور مستقیم سلامت کل خانواده و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رویکرد شناختی رفتاری بر استحکام ایگو و الگوهای ارتباطی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: طرح پژوهشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متاهل۴۰ تا ۶۰ ساله مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به سه بیمارستان شهر تبریز بود که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه استحکام ایگو (PIES) و پرسشنامه الگو های ارتباطی کریستنسن و سالاوی (CPQ) بود و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در استحکام ایگو (01/0P
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و درمان مصون سازی در برابر استرس بر سرمایه روان شناختی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
81 - 99
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناباروری به عنوان یک بحران روانی، استرس زیادی را بر زوج های نابارور وارد کرده و بر جنبه های گوناگون زندگی آنها تأثیر می گذارد.هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با درمان مصون سازی در برابر استرس بر سرمایه روان شناختی زنان نابارور است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور جزیره کیش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش درمان پذیرش و تعهد (9 جلسه 90 دقیقه ای) و مصون سازی در برابر استرس (10 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند سرمایه روان شناختی و مؤلفه های آن (امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری) را در زنان نابارور بهبود بخشند (p
پیشران ها و پسران های توسعه تعامل در محیط سلامت برخط: رویکرد روان شناسی (مورد مطالعه: کاربران و پزشکان در جامعه سلامت برخط از طریق گروه های تلگرامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
20 - 51
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش شناسایی پیشران ها و پسران های توسعه تعامل در محیط سلامت بر خط است؛ روش: از این رو جامعه مورد بررسی جوامع اینترنتی و گروه های اینترنتی است. برای این مهم در این پژوهش ابتدا 4 گروه تلگرامی بزرگ در زمینه سلامت که در آن کاربران و متخصصان با هم درزمینه های مختلف در تعامل هستند انتخاب شد و نظریات هر گروه بررسی شد. یافته ها: نتایج حاکی از ان است که تمامی شاخصه های به دست امده دارای پایایی و روایی لازم بودند و تمامی انها مورد تایید قرار گرفتند؛ نتیجه گیری: از نتایج یافته شده میتوان به این موارد اشاره گرد:پیشران ها از دیدگاه کاربران: -دریافت اطلاعات قابل اعتماد- زمان برای فکر کردن درباره سوالات مربوطه- دریافت پاسخ فوری- تخصص بیمار- دریافت تسلیحات- احساس تنهایی کمتر- کمک متقابل- دسترسی به متخصصین بهداشتی- حس جامعه؛ پسران ها از دیگاه کاربران: - اطلاعات بیش از حد- دریافت اطلاعات متناقض- تاخیر در پاسخ- مقابله با نابودی بیماری- عقاید تجاری؛ پیشران ها از دیگاه متخصصان: - تخصص سلامت و بهداشت - اعطای مبادله تخصص بیمار - بالا بردن آگاهی- امکان تسلای خاطر و تشویق- حس جامعه؛ پسران ها از دیدگاه متخصصان: - فقدان اطلاعات کلیدی در مورد کاربران - اجتناب از پاسخ های ارجاع به پزشکان- اخلاق و حفاظت از داده ها- تطبیق اصطلاحات پزشکی- انتظارات غیرواقعی- درگیری ها و تعارض.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شرم درونی وعزت نفس جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
184 - 199
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جراحی ماستکتومی رکن اساسی درمان در مبتلایان به سرطان پستان می باشد که می تواند موجب آسیب به زندگی زنانشویی گردد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم درونی وعزت نفس جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان ساکن شهر بهشهر مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی که در کلینیک های تخصصی بهشهر و ساری در سال 1397 تحت درمان بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفراز زنان با رعایت معیارهای ورود و خروج به مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند.گروه آزمایش در معرض درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در ده جلسه نود دقیقه ای قرار گرفتند اما گروه کنترل درمانی را دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد شرم درونی شده کوک(2011) و عرت نفس جنسی زنان اسچوارز(1996) استفاده شد.داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایح تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر برخی مولفه های شرم درونی شده از جمله کمرویی و عزت نفس تاثیر مثبت داشته است.همچنین این مداخله بر برخی مولفه های عرت نفس جنسی مثل تجربه و مهارت، جذابیت، کنترل، قضاوت اخلاقی و انطباق اثر مثبت داشته است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش عزت نفس جنسی و کاهش شرم درونی شده است. استفاده از این مداخله در بهبود سلامت روانی در زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی پیشنهاد می شود