مقدمه: ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا می کند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آن ها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی – مقایسه ای است که طی آن عملکرد اجرایی در بین پنج گروه مقایسه شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و مزمن و اختلال دوقطبی نوع یک حاد و مزمن در اپیزود مانیک است که به مرکز روان پزشکی شفای رشت مراجعه کرده اند. نمونه گیری به صورت در دسترس در سال های 1393-1394 و به تعداد 60 آزمودنی مرد انتخاب شدند. دامنه سنی آزمودنی ها 16 تا 50 سال بود و در متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات به صورت گروهی همتاسازی شدند. آزمون های برج لندن و استروپ در جلسه های انفرادی برای تمامی آزمودنی ها اجرا شد و درنهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p£) بین گروه بیماران اسکیزوفرنی مزمن و حاد با بیماران دوقطبی نوع یک مزمن و حاد در اپیزود مانیک و افراد غیربیمار در آزمون های استروپ و برج لندن تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: کارکرد اجرایی و نارسایی توجه در بیماران اسکیزوفرنی ضعیف تر از بیماران دوقطبی نوع یک و افراد غیر بیماراست و مزمن شدن بیماری در این اختلالات تأثیر زیادی بر کارکرد اجرایی و نارسایی توجه دارد.
هدف پژوهش حاضر نقش ابعاد سرشت و منش در پیش بینی علایم مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. نمونه این پژوهش شامل 100 مرد بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس از میان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در بیمارستان رازی شهر تبریز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر (TCI) و مقیاس علایم مثبت و منفی آندرسون (PNSS) استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که سرشت و منش با علایم منفی رابطه معنادار داشته است. اما سرشت و منش با علایم مثبت رابطه معنا دار نداشتند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری گام به گام نشان داد که ابعاد خود فراروی، همکاری و آسیب پرهیزی از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم منفی، و آسیب پرهیزی و خودفراروی، از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم مثبت بودند. این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی اسکیزوفرنی دارد و بیان می کند که نیمرخ های سرشتی و منشی بیماران اسکیزوفرنی ممکن است نقش مهمی در طرح ریزی درمان های شناختی داشته باشد.
این پژوهش با هدف مطالعه کارکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم مثبت و منفی و یک گروه سالم در آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST)، به عنوان شاخصی از کارکرد لوب فرونتال، انجام گرفت. برای این منظور یک گروه 32 نفری از افراد سالم و یک گروه 32 نفری از بیماران اسکیزوفرن، که براساس مقیاس های اندازه گیری علایم منفی (SANS) و علایم مثبت (SAPS)، 14 نفر دارای علایم منفی و 18 نفر دارای علایم مثبت بودند، انتخاب شدند. آزمون (WCST) روی هر کدام از گروه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از MANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج نشان دادند که گروه ها در هر چهار ملاک تعداد قاعده های کشف شده (002/0P#,