فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
مبانی فلسفی نظریه عدالت رالز
حوزه های تخصصی:
پیوند میان عدالت و آزادی یکی از مسائلی است که فیلسوفان سیاسی همواره خود را با آن مواجه دیده اند و تلاش کرده اند تا راه حل مناسبی برای آن بیابند.پرسش اساسی این است که چگونه می توان ضمن آزادی افراد،زمینه عادلانه و برابر استفاده از منابع ،درآمدها و فرصت های لازم جهت پرورش استعدادها را برای آحاد جامعه فراهم کرد. رالز با انتشار کتاب نظریه عدالت خود،مدعی شد که این دو مولفه مهم اندیشه سیاسی (یعنی عدالت و آزادی)نه تنها تعارضی با یکدیگر ندارندبلکه تنها با لحاظ کردن هر دوی آن ها درنظریه ای موجه و سازگار است که می توان امیدوار به تامین آن ها در جامعه بود.او به خصوص درمقاله عدالت به عنوان انصاف،تلاش می کند تا اصولی از عدالت را معرفی کند که در برگیرنده ائتلافی سازمنداز این دو مولفه مهم باشد.به اعتراف غالب مفسرین ،انتشارکتاب و مقاله مذکور جان دوباره ای به فلسفه سیاسی درقرن بیستم بخشید. مقاله حاضر با وارسی مبانی فلسفی نظریه عدالت رالز،به معرفی وتبیین روشنی از ابعاد مختلف این نظریه می پردازد.
بررسی و تحلیل روایت های کلامی و فلسفی برهان تمانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
اثبات یگانگی خداوند متعال برای همه دینداران بهویژه مسلمانان اهمیتی اساسی دارد. از گذشته تا حال اندیشمندان اسلامی ارایة استدلالهای متعدّد و گوناگون برای این امر سعی بلیغی داشتهاند. یکی از این استدلالها که ملهم از آیات قرآن کریم است برهان تمانع است. این نوشته ضمن طرح و بررسی دو روایت کلامی و دو روایت فلسفی از این برهان، به تحلیل مبانی و سنجش قوّت و ضعف آنها پرداخته و در نهایت، به جمعبندی مطالب و معرفی جامع این برهان کرده است. از نظر نگارنده، این برهان همچنان برهان استواری برای اثبات مطلوب است.
آشنایی با دانش فلسفه دین
حوزه های تخصصی:
علم و دین در جهان اسلام
رابطه دین با عقلانیت، سکولاریسم و مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
رالز: از دو اصل عدالت تا برداشتی سیاسی از عدالت
حوزه های تخصصی:
مسؤولیت اخلاقى(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، ترجمهى مقالهاى از آقاى دکتر اندرهاشلمن[1]با عنوان
«مسئولیت اخلاقى»[2]است. وى داراى کارشناسى ارشد در رشتهى فلسفه وادیان از دانشگاه کالرمونت و دکترى فلسفه از دانشگاه ریورساید کالیفرنیاست. آقاى دکتر اشلمن هماکنون عضو همکار گروه فلسفه و مطالعات آزاد دانشگاه استندفورد آرکانزاس است. وى در آن دانشگاه در زمینههاى فلسفهى دین، اندیشههاى شرقى، اخلاق، اخلاق پزشکى و غیره مشغول تدریس است. او داراى چندین مقاله در زمینهى اخلاق است که نوشتار حاضر یکى از مقالات چاپ شدهى وى در دایرهالمعارف استندفورد وابسته به لابراتور تحقیقات متافیزیک استندفورد[3]است.
وى در این مقاله سعى دارد تاریخچهاى از سیر تفکر و اندیشهى غرب
دربارهى مفهوم «مسؤولیت اخلاقى»، را بیان نموده و سپس با توجه به نگرش سقراط به این مفهوم، نظرات دیگر اندیشمندان را مورد بررسى قرار دهد
کواین ، نقصی بر گسست هزاره ها
حوزه های تخصصی:
کواین یکی از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر آمریکاست. پارادوکس جالب تفکر کواین در این نکته خود را می نمایاند: او فیلسوفی تحلیلی است که بنیادی ترین باور فلسفه تحلیلی یعنی تمایز میان گزاره تحلیلی و گزاره ترکیبی را انکار می کند. این مقاله در برگیرنده شرحی از استدلال های کواین برای رد این تمایز و شماری از نقدهایی است که متوجه او شده است. در این مقاله سعی شده است که ارتباط وثیق میان مفاهیم تمایز تحلیلی/ترکیبی، اصل تحقیق پذیری، مساله بازسازی منطقی جهان، مساله زبان های ساختگی، کل گرایی، تعیین ناقص نظریه و تز دوئم - کواین توضیح داده شود. به عبارتی دیگر همه این مفاهیم همچون یک کل واحد ارائه شده است. بدیهی است این نگرش، همگام با دیدگاه کل گرایانه خود کواین است.
جریان علیت در تاریخ ، تاملی در نگرش سارتر و مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
استاد مطهری با توجه به افکار جدید، توانست روند تاریخ را با توجه به اصل علیت تبیین کند. در این نوشتار که کنار آرای استاد به دیدگاههای برخی افراد برجسته مانند هگل و مارکس و به گونهای مفصلتر به دیدگاه فیلسوف فرانسوی و نماینده مهم مکتب اگزیستانسیالیسم؛ سارتر پرداخته شده، به این مهم توجه میشود که ارزش مطالعه و بررسی تاریخ چیست و بر چه اصولی استوار است. استاد مطهری در ارائه تفکر خود با وجود آن که به سنن و قوانین تاریخی و جریان ثابت اصل علیت تأکید داشت، به بسیاری از دغدغههای افراد طرفدار آزادی در جهان پاسخ مثبت داد. بررسیها نشان میدهد او در عین حال که توانست از عهده تبیین منطقی جریان اصل علیت در تاریخ برآید و نوعی ضابطه و قانونمداری را در روند تاریخی به اثبات رساند، این امکان را یافت که بر اختیار و آزادی انسان در تعیین سرنوشت خویش تأکید کند. کاری که به جرأت بنا به اظهار نظر بسیاری مانند آن چه سارتر بدان تأکید میکند، مارکسیسم نتوانست آن را به انجام برساند. شاید اغراق نباشد که بگوییم نارسایی افکار افرادی مانند سارتر که برای حفظ آزادی و اختیار انسان به ناچار در افکار خود زمینههای فروکاست نقش علیت در تاریخ را فراهم آوردند، در اندیشه های شیعی استاد به خوبی ترمیم شده است.
مسائل علم و اخلاق در جهان معاصر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریانشناسى انتقادى سیر پیشرفت علوم در دوران معاصر و به ویژه
سدهى بیستم از منظر اخلاق است. نویسنده نخست از عدم تعهد و آزادى علوم در سیر خود انتقاد کرده و آثار آن را به ویژه در دو علم بیولوژى و ژنتیک بررسى کرده است. وى با بیان دغدغههاى مختلف علم در سدهى بیستم اولین دغدغه را علوم اجتماعى، دومین را علم رفتارى و مسائل روانشناختى، سومین دغدغه را انرژى هستهاى و در فرجام چهارمین را انقلاب بیولوژیک برمىشمارد. در این میان، مؤلف رابطهى اخلاق با فنآورى را برمىرسد و سپس ماهیت ایدئولوژیک علم و نظرات موافقان و مخالفان آن را نقل و نقد کرده و در نهایت از پررنگ شدن جنبهى عملى علم و بىاهمیت شمرده شدن ابعاد تئوریک آن سخن مىگوید. مؤلف در پایان نتیجه مىگیرد که هیچ جنبش علمى
بدون اخلاق نه تنها سودى ندارد که سخت زیانبخش نیز هست و هر کوشش علمى باید همسان با اخلاق صورت بگیرد.
هرمنوتیک و تأویل از نگاه علامه طباطبایی و مارتین هایدگر (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
فلسفه تجربه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزه های تخصصی:
همه سنتهای معنوی در گوشه و کنار جهان در حال توسعه راههایی برای نجات بشرند و آموزههایی ویژه در دفاع از باورها و عقاید خویش دارند. عرفان نیز به مثابه یکی از دیرینترین سنتهای جهان هماره نجات و آسودگی و رستگاری بشر را وجهه همت خود قرار داده و تعالیم خاص خود را سینه به سینه و سطر به سطر، به نسلهای بشری تقدیم داشته است..
در این میان، هر یک از ادیان, تجربه عرفانی اصیل فرد را در قالب ادبیات و اصطلاحات رایج در میراث فرهنگی خاص خود میریزد. گرچه فلسفه دین نیز کوشش میکند به فهم طبیعت و ماهیت الوهیت نایل آید، اما این تفاوتهای فرهنگی را نادیده میانگارد. فلسفه عرفان اما گامی فراتر مینهد و سعی دارد به طبیعت تجربه بشر از الوهیت از طریق دریافت و درک ارتباط محوری آنها با یکدیگر دست یازد.
عرفان همواره موضوعی جذاب برای فیلسوفان و زمینهای مناسب برای پژوهشهای فلسفی تلقی شده است و به این ترتیب، «فلسفه عرفان» با ابتنای بر این حقیقت شکل گرفته است که مطالعه فلسفی تجربهای مستقیم از الوهیت هم ممکن است و هم بهوسیله هر فردی به چنگ آمدنی است.
مباحثی از قبیل چیستی عرفان و تجربه عرفانی، انواع و اقسام تجارب عرفانی، نسبت تجربه عرفانی به تجربه دینی، معرفتشناسی عرفانی، زبان عرفانی و بسیاری دیگر از پژوهشهای فلسفی ناظر به تجربه عرفانی، در قلمرو فلسفه عرفان قرار میگیرند.
در این مقاله کوشش بر آن بوده تا با بهرهگیری از معتبرترین منابع فلسفی و عرفانی بهاختصار ولی جامع به این مباحث اشاره شود، باشد که از رهگذر آن پژوهشگران علاقمند به حوزههای فلسفه، عرفان و فلسفه عرفان ضمن ردیابی این قبیل بحثها و کاوش در این حوزهها، خود به ابداع و ابتکار درآنها دست زنند.
نظام شناخت عقلانی تاریخ (جستارهایی در نسبت حکمت آرمانخواهی و عقل گرایی تاریخ با دانش ها و پنداشته های انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۶۰
حوزه های تخصصی:
تاریخ و سیاست : ضرورت بازاندیشی نقش سیاست در تحولات آینده جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
رویارویی پیوسته و فراگیری که حیات انسانی را در دوره جدید، صورت بخشیده این پرسش را بار دیگر با جدّیت مطرح نموده است که رابطه کارگزاری انسان با وقوع گریزناپذیر حوادث چگونه است؟ در واقع آنچه که رخ نموده و مینماید و کلیه عواملی که در متن و فضای حیات انسانی وجود دارند، آیا بیانگر فاعلیت انسان در ساختن و پرداختن تحولات جوامع هستند یا خیر؟ آیا تاریخ، قتلگاه ارادههای آدمیان است و یا عرصه و پهنه تجلی ارادهها؟ به نظر میرسد اگر بخواهیم سیاست را فراتر از تنظیم روابط میان انسانها و مجتمعهای انسانی درک نماییم و تاریخ را چیزی جر ترتیب و توالی رویدادها بدانیم؛ در این صورت نیازمند نظرگاهی انتقادی در خصوص رابطه تاریخ و سیاست و به عبارتی نقش اراده آدمیان در تحولات جوامع خویش هستیم. چنین افق و نظر گاهی تنها با مدد وحی و آموزههای ادیان الاهی قابل دسترسی است که حکیمانه، هم سرنوشت و هم اراده را در چارچوبی قابل ادراک و عبرت آموز آموزش میدهند. مروری بر آرای متفکرانی چون ماکیاولی، مونتسکیو، کنت، مارکس و فوکو نیز نشان میدهد که رابطه تاریخ و سیاست نیازمند بازاندیشی در پرتو روشنگریهای دین (الاهی) میباشد.