فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۷٬۲۲۱ مورد.
ابعاد مسئلة معنا از دیدگاه فلسفی
حوزه های تخصصی:
مسئلة معنا از مسائل غامض زبان شناسی و فلسفی است. در این نوشتار که سبک و سیاقی فلسفی دارد، سعی می شود تا به برخی از پیچیدگی های مسئلة معنا اشاره شود. ابتدا با تأملاتی کلی دربارة معنا، سؤالاتی دربارة آن طرح می شود تا برخی از جنبه های عام این مسئله ـ و نه براساس موشکافی های فلسفی ـ نمایان شود.
در ادامه، با بیان این مطلب که فیلسوفان نیز از آغاز به مسئلة معنا توجه داشته اند، از منظر فلسفة معاصر در باب معنا اشاره می شود. دو جریان عمدة فلسفی معاصر، یعنی جریان فلسفة تحلیلی و پدیدارشناسی که می توان گفت بقیة جریان ها، انشعاب هایی از این دو جریان فلسفی اند، در ارتباط با مسئلة معنا به اجمال معرفی می شود. سپس با تمرکز بر جریان فلسفة تحلیلی و ممیزاتی که می توان برای آن برشمرد تا ویژگی های این زمینة تفکر فلسفی را دریافت، سعی می شود بر همین زمینة فکری، فهرستی از پرسش هایی اساسی درباب معنا بیان شود. از همین رو و برای تأکید بر پیچیدگی و دقایق فلسفی این بحث، دو مسئله، انتخاب و پیرامون آن ها مباحثی مطرح شده است. یکی مسئلة رابطة «معنا» و «معرفت» و دیگری مسئلة رابطة «معنا» و «زبان» است. مسئلة اول یک بار به شکل عام و بار دیگر بر زمینة فلسفة تحلیلی و مسئلة دوم به طور خلاصه از منظر ویتگنشتاین، کواین و جان سرل بررسی شده و به دلیل گستردگی و عمق برخی از نظریات، از منظر فیلسوفانی چون دیویدسون، بررسی نشده است.
فریدریش نیچه بخش پایانی
گذری بر نظریه لیبرالیسم رسانه ای
حوزه های تخصصی:
نسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصه «سعادت گرایی» شناخته می شوند. آموزه بنیادین «سعادت گرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همه فعالیت های آدمی در پرتو این هدف والا، ارج و قرب پیدا می کنند. معمولا گفته می شود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار می کند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیق تری است.در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارایه شده است. بر اساس مدل یکسان انگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی می شوند. در حالی که بر اساس فرضیه کفایت، فضیلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی (فضیلت) مقدمه دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیه فوق یافت می شود، ولی هیچ کدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مساله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، می بایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.
اسلام و نظریه جنگ عادلانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت فرهنگ
پسوخه در برابر ذهن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک و معنا
حوزه های تخصصی:
برای صورت بندی مسئلة «معناپژوهی ارشاد اسلامی»، بررسی دیدگاه های متفاوت دربارة معنا ضرورت دارد. در این نوشتار به رابطة میان «دیالکتیک» و «معنا» می پردازیم، با این امید که در انتها، بررسی این رابطه ما را در دستیابی به معنای ارشاد اسلامی یاری کند.
پیش از پرداختن به رابطة «معنا و دیالکتیک»، باید ببینیم که مقصود از دیالکتیک چیست؟
برای جست وجوی پاسخ این پرسش به تاریخ تفکر و فلسفه مراجعه می کنیم؛ این کنجکاوی، ما را با افرادی مواجه می کند که به نوعی به دیالکتیک پرداخته اند و درعین حال تفاوت های اساسی در تفکر و فلسفة آن ها دیده می شود. زیرا مفاهیم، خصوصاً مفاهیم فلسفی، در طول تاریخ تغییر و تحول پیدا می کنند و بی تردید دیالکتیک نیز از این امر مستثنا نیست؛ یعنی دیالکتیک مثلاً مورد نظر افلاطون با مراد کانت از این واژه متفاوت است. در این نوشتار قصد «معناپژوهی دیالکتیک» را نداریم. ازاین رو، سعی می شود به جنبه های مشترک در تبیین معنای دیالکتیک اشاره شود و درعین حال جنبه های متفاوت دیدگاه های متفکران و فیلسوفان نیز بیان شود.
تحول تاریخی مفاهیم
مروری بر زبان دین با تفسیر نمادین
حوزه های تخصصی: