فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۰۱ تا ۵٬۳۲۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
زبان و معرفت در کراتولوسِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است در تبیین دیدگاه افلاطون درباره ی معرفت بخشیِ زبان در محاوره ی کراتولوس. افلاطون در این محاوره دو رویکردِ قراردادگرایی (مبنی بر این که تنها قرارداد است که درستیِ هر واژه را تعیین می کند) و طبیعت گرایی (یا ذات گرایی، مبنی بر این که هر واژه از طبیعت یا ذات مدلول خود حکایت دارد) را درباره ی درستیِ واژگان بررسی و سپس رد می کند. همچنین، او به ریشه شناسیِ شماری از واژگان یونانی رو می آورد و گویی از این کار مرادی جز این ندارد که ثابت کند نباید در پیِ معرفتِ راستین، به پژوهش درباره ی واژگان توسل جست. او در پایان محاوره به این نتیجه می رسد که باید به روشی مستقل از واژگان در جست وجوی معرفت بود. این نتیجه گیریِ سلبی، به ویژه به سبب اختصار آن در مقایسه با حجم محاوره، به تفسیرهای گوناگونی از دیدگاه افلاطون در پرتو دیگر آثار او دامن زده است. دستاورد این مقاله این است که افلاطون در کراتولوس هرگونه روش متکی بر زبان را در کسب حقیقت محض ناکارآمد می یابد
ماتریالیسم و امکان آگاهى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماتریالیسم نوعى انحصارگرایى در حوزه وجود است که در دوران مدرن نخست در چارچوب فلسفه هاى مکانیکى و با تکیه بر اتمیسم طرح شد. با اینکه این بیان از ماتریالیسم به دلیل جزم اندیشى حاکم بر آن اکنون طرفدار چندانى ندارد، هنوز پیش فرض هاى ماتریالیستى در معرفت شناسى حضورى پررنگ دارند. این نوشتار با نگاهى انتقادى به بررسى لوازم این پیش فرض ها در ارتباط با دو مؤلفه آگاهى و اختیار مى پردازد. در این مسیر از فیزیک گرایى، رفتارگرایى، الگوى کامپیوترى ذهن و معرفت شناسى طبیعى شده به منزله رویکردهایى ماتریالیستى که در معرفت شناسى معاصر حضور دارند بحث خواهد شد و در نهایت لازمه مشترک این رویکردها مبنى بر تعین گرایى و امکان پیش بینى رفتارهاى فردى و جمعى انسان ها مورد نقد قرار خواهد گرفت. روش بحث، تحلیلى است و نتیجه این پژوهش بر ناکارآمدى رویکردهاى ماتریالیستى در حوزه علوم انسانى تأکید دارد.
انقلاب های کپرنیکی کانت
علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی: مسئله امکان پذیری و راهبردهای رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، به ایجاز، دلایلی برای امکان پذیریِ علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه و در بخش دوم مقاله، بسته ای راهبردی، برای تحقق آرمان علوم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه شده است. ایده اولیه این راهبردها در گفتگو با صاحب نظران جمع شده و در مرحله تبویب، تنقیح، تقویت و تبیین راهبردها از جلسات پنل با حضور متخصصان حوزة سیاست علم و آینده پژوهی استفاده شده است. راهبردهای پیشنهاد شده، در ذیل این پنج راهبرد کلان، انسجام یافته اند: 1. تبیین ضرورت علوم انسانی ـ اجتماعی اسلامی؛ 2. تبیین مبانی، نظریه ها و روش های برآمده از دین در حوزه علوم انسانی ـ اجتماعی؛ 3. تقویت فعالیت های سیاست گذارانه در عرصه علوم انسانی ـ اجتماعی؛ 4. تقویت و جهت دهی جامعه علمی کشور در این حوزه از علوم؛ 5. بهره برداری از علوم انسانی ـ اجتماعی حاصل آمده با رهیافت اسلامی.
نیچه، هیدگر و تفکر
عقلانیت از منظر فلسفه معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سنجش ناپذیری: پیامدهای آن در ارتباط با نسبت میان بیمار و پزشک
حوزه های تخصصی:
از نسبی گرایی مفهومی تا نسبیّت حقیقت و صدق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی اطلاق «وجود» بر خدا در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در مواردی موضوع فلسفه اولی را موجود نامتحرک یا خدا دانسته و در موارد متعدد دیگر موضوع آن را موجود بما هو موجود شمرده است. آیا این دو موضع، دو باور ارسطوئی اصیل بوده و با هم قابل جمع اند یا باید دو موضع متناقض تلقی گردند که ارسطو از اولی به دومی عدول کرده است؟ ثمره فرض عدول به موضع دوم این است که خدا را نمی توان «وجود» خواند و، در نتیجه، مابعدالطبیعه و الاهیات دو دانش مستقل می شوند؛ درحالی که بنا به فرض عدم عدول، یعنی بنا بر موضع نخست، مابعدالطبیعه همان الاهیات خواهد بود. راه هایی که در این جا برای حل مسئله مورد استفاده قرار می گیرند از این قرارند: تحقیق مسئله از منظر حکمت یا دانش مورد جستجو که خود حاوی دو راه جداگانه خواهد بود؛ سپس تحقیق بر مبنای معانی «وجود» نیز ادامه می یابد، تا سرانجام نتیجه تحقیق از این راه های گوناگون با یکدیگر مقایسه شود.
فلسفه سیاست و خشونت
حوزه های تخصصی:
کانت و حل تعارضات ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت در آثار متعدد دوره مابعد انتقادی از جمله تمهیدات و به ویژه دیباچه هر دو طبع کتاب نقد عقل محض، بر تقدم رتبی و زمانی بحث تعارضات عقل نسبت به دیگر بخش های نظام فلسفی خود تصریح کرده و وظیفه محوری فلسفه را مقابله ریشه ای با تعارضات عقل محض دانسته است. وی راه حل تعارضات ریاضی را به مثابه دلیلی غیر مستقیم در اثبات و تحکیم ایدئالیسم استعلایی خود می داند چراکه این تعارضات سبب تنبّه عقل شده و آن را در جست و جوی منشاء خطا به اصلی که بنیان مابعدالطبیعه سنّتی است یعنی اصل عینیّت واقعیت پدیداری با نفس الامر اشیاء می رساند.
این مقاله ضمن اشاره به تاریخچه و جایگاه بحث تعارضات عقل محض در اندیشه کانت به ویژه در نقد عقل محض، به اهمیت تعارضات ریاضی و گزارش شرح و تحلیل کانت از براهین ارائه شده تعارض اول و دوم، نحوه کشف تعارضات و راه حل سیستماتیک کانت برای تعارضات ریاضی بر مبنای اصول ایده آلیسم استعلایی یا همان فلسفه نقادی می پردازد. بخش پایانی در قالب طرح چند پرسش انتقادی به تأمل در باب امکانات و محدودیت های «روش شکاکانه (نقادانه)» کانت به مثابه تنها راه برون رفت عقل از تعارضات می پردازد .
علیت؛ عینیت یا ذهنیت) بررسی تطبیقی آرای ملاصدرا و هیوم((مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
نسبیت در تلقیهای دینی ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
وضع نظریه اخلاق در عصر مدرن؛ واکاوی نظریه اخلاق اصالت چارلز تیلور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اندیشه مدرن، دو نقطه عطف وجود دارد. اولی، انقلاب فلسفی- معرفتی دکارت است. ظهور و بسط فلسفه دکارت، به معنای زوال جهان بینی قرون وسطی، تولد سوژه انسانی و تغییرات اساسی در مباحث و موضوعات شاخه های گوناگون علمی بود. فلسفه او بر اندیشه های عصر جدید، مانند لیبرالیسم، دموکراسی، حقوق بشر، عقلانیت علمی و قانون گرایی روابط و نهادهای اجتماعی جدید مبتنی بود. برهمین اساس، هنجارها و داوری های اخلاقی دچار تغییرات بی سابقه ای شد. نقطه عطف دوم، در نیمه قرن بیستم رخ داد و بسیاری از اندیشه های عصر روشنگری را به افسانه و سراب تبدیل کرد. چارلز تیلور، یکی از نمایندگان چرخش فلسفی معاصر، معتقد است که معرفت شناسی طبیعت گرای دکارتی باعث غلبه تفسیر نسبی گرایانه، لذت گرایانه، اتمیستی و پوچ گرایانه از کنش اخلاقی و انحراف از آرمان اصالت اخلاقی مدرن شده است. وی افزون بر دفاع قاطع از ضرورت خودشکوفایی فردی و صداقت با خویشتن، دنبال فهم غنی تری از زندگی در چارچوب خیر های گریزناپذیر اخلاقی است. هدف از این پژوهش، ژرف اندیشی درباره انسجام و کفایت اندیشه اخلاقی یکی از اندیشمندان برجسته فلسفه اخلاق معاصر است. این پژوهش نشان می دهد بازگشت نظریه اخلاقی تیلور به سنت رمانتیسیسم برای احیای تعالی اخلاقی نارساست و به فضیلت گرایی دینی بسیار نزدیک تر است تا آرمان اصالت مدرن. همچنین کمک گرفتن از منابع مختلف توجیه اخلاق اصالت، به ابهام ها و تعارض های نظریه وی افزوده است. چون تیلور فیلسوفی تحلیلی است، روش شناسی این پژوهش، تحلیلی- انتقادی است.