فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۴۱ تا ۵٬۳۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
کلک نقد ادبی: خرد هرمنوتیک
حوزه های تخصصی:
بررسی نظر سیارات به یکدیگر در شعر نظامی گنجوی (قِران، مقابله، تربیع، تثلیث و تسدیس)
حوزه های تخصصی:
بنا به اعتقاد و باورهای قدیمی و مطابق احکام علم نجوم، برای انجام هر کاری جز کارهای عادی و روزانه، مراجعه به تقویم و یافتن طالع و وقت مناسب در بین مردم رایج بوده و هست. این باورها مبتنی بر علم نجوم قدیم بوده و بسیاری از آنها امروزه به صورت علمی ثابت شده است. شاعران هر عهدی با استفاده از این علم و باورها، در مضامین شعری خود تصاویر زیبایی آفریده اند. این تصاویر علاوه بر نمایش ارزش و اعتبار هنری شاعر، بیانگر میزان علم و دانش وی در نجوم و رصد ستارگان بوده است. از جملة این مضامین، بحث قِران، مقابله، تربیع، تثلیث و تسدیس است و این مقاله کوشیده است تا این مضامین و نحوة استفاده از آنها را در شعر حکیم نظامی گنجوی بررسی کند.
منطق الطیرها و منطق الطیر سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاره ای از حکیمان و عارفان مسلمان ، با اقتباس از قصه حضرت سلیمان و بلقیس و نیز پرنده میانجی آنها (هدهد) به تالیف رساله الطیرها و منطق الظیرهایی پرداخنه اند که از آن جمله می توان به رساله الطیر ابن سینا ، رساله الطیر امام محمد غزالی ، صفیر سیمرغ سهروردی ، قصیده منطق الطیر خاقانی ، قصیده تسبیح طیور سنایی ، رساله الطیر نجم الدین رازی ، منطق الطیر عطار ، و در نهایت مثنوی معنوی مولوی اشاره کرد . در این مقاله به نقد و بررسی گذرا در این آثار پرداخته شده و مقاله با تاملی در منطق الطیر سلیمانی از مولانا حسن ختام یافته است .
ساختار و ساخت آفرینی تخیّل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
تخیّل یکی از بنیادی¬ترین عناصر زیبایی¬شناسی است که در هنرهای تصویری و کلامی بسیاری ¬به آن پرداخته¬اند. مفهوم پیچیده تخیّل در عرصه علوم انسانی هم معنایی ویژه یافته¬است؛ چنانکه در حوزه شناخت¬شناسی عرفان، نقش تخیّل به عنوان یک «تجربه انسانی ـ فراعقلانی»، در حوزه شناخت ادیان به عنوان «تجربه دینی»، در روانشناسی¬ شناختی به عنوان اصلی¬ترین کارکرد در تشکیل «خودِ فردی» انسان و در مطالعاتِ اسطوره¬شناختی بهعنوان مؤثّرترین عامل در تشکیل «خودِ جمعی» مورد توجّه بسیاری از محقّقین قرار گرفته ¬است. بنابراین تخیّل را می¬توان بنیادی¬ترین عامل در خلقِ تجربه¬های شهودی، کشفی، درک امر قدسی، کشف ساختارهای واقعیت و خلق ساختارهای زیبایی¬شناختی دانست. این مقاله سه هدف را دنبال میکند: 1- تبیین ساختار تخیّل که در واقع این توصیف و تبیین، مدخلی برای پاسخ به این سؤال اصلی است که چگونه تخیّل ساختارآفرین است. 2- تأثیرپذیری تخیّل از ارزشها، باورها، تلقی¬ها و رویکردهای عصری به گونه¬ای که چرخش در ساختار اولیّه آن به وجود می¬آید و از آنجا که تغییر در عنصر عاملیّت همیشه می¬تواند تغییر در معناها و ساختارها به وجود آورد، این نکته می¬تواند حائز اهمیّت باشد. 3- و سرانجام توصیف این مسئله که چگونه تخیّل نوظهور، عامل خلق ساختاری دیگر در آثار ادبی، بهویژه شعر می¬گردد. به زبان ساده¬تر این مقاله می¬خواهد چرخش تخیّل را از زیبایی¬شناسی دیروز¬ به زیبایی¬شناسی امروز نشان دهد؛ بنابراین تلاش می¬کند تا تخیّل دیروز سنّت ادبی ایران را با تخیّل معاصر مقایسه کند
خلقت، مفهوم «انسان» و «انسان بودن» نزد حافظ و گوته
حوزه های تخصصی:
در اين مقاله به موضوع «خلقت انسان»، «خود انسان» و «انسان بودن»، با تکيه بر تعابير و تفاسير مختلف ادبی در غزليات لسان الغيب حافظ و آثار گوته (Goethe 1749-1832) شاعر معروف آلمانی پرداخته می شود. موضوع فوق در ادبيات و آثار تغزلی ايران و آلمان با هم مقايسه می شود، نمونه های متعددی از آرا و نظرات ادبا، شعرا و فلاسفه ی هر دو کشور ارائه می گردد و با توضيحات مختلف همراه می شوند. سابقه و تاريخچه ی ديدگاه های دينی در خصوص خلقت انسان نيز از زاويه ی ديدگاه های ادبی مطرح می شوند. در اين راستا تا حدودی مشابهت های فرهنگی ادبی و برداشت های دينی از کتب مقدس آشکار می شوند. به ديدگاه ها و نظرات ادبای مذکور با ذکر مثال های متعدد و مستند از آثار آنان پرداخته می شود. اعتقاد به جهان ماورا و بهشت، علل هبوط و سقوط انسان به زمين، نبرد خير و شر، نيکی و بدی، نيروهای الهی و اهريمني در وجود انسان مطرح می گردد. به منظور شناخت وجود انسان و برجستگی ويژگی های خاص انسانی، فرق ماهيتی انسان با فرشتگان و ديگر موجودات جمع بندی و همراه با توضيحات به نظر خواننده می رسد. همچنين سعی می شود تا درباره ی ابعاد مختلف شخصيتی، جايگاه انسان در هستی، تفاوت بين «انسانِ معمولی»، «اَبَرانسان» و «انسان کامل» مباحثی مطرح شود. به معيارهای «انسان بودن» و انسانيت اشاره می شود، موقعيت انسان در چالش های موجود در نبردهای مختلف درونی و بيرونی در پهنه ی وسيع هر دو ادبيات غنی ايران و آلمان با هم مقايسه می شوند. تأثيرات متقابل فرهنگی در آثار مشهور جهانی آشکار می گردد. اين موضوع در نهايت بر اهميت تحقيقات و گفتگوهای ميان فرهنگی صحه گذاشته و زمينه های تعامل بيشتر بين ملت ها را فراهم می سازد. همچنين بر مشابهت های ذاتی و ريشه ی مشترک انسان ها به واسطه ی آدم وحوا و احترام به انسانيت محض تأکيد می گردد.
یادی از مهندس ناصح ناطق
حوزه های تخصصی:
جلوه هایی نو از داستان لیلی و مجنون در آثار عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عنصر شخصیّت و شخصیّت پردازی در منظومه ی داستانی هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هفت پیکر» نظامی از جمله منظومه هایی است که به سبب تنوّع شیوه های شخصیّت پردازی به فضای داستان های معاصر نزدیک است که تاکنون توجّه چندانی به قابلیّت های داستانی آن نشده است. از این رو در این پژوهش، سعی شده است تا روشی توصیفیتحلیلی، عنصر شخصیّت و شخصیت پردازی در این منظومه بررسی گردد تا به پرسش های زیر پاسخ داده شود: 1-شخصیّت ها در منظومهی هفت پیکر چگونه ترسیم شده اند؟ 2 نظامی در هفت پیکر از کدام شیوه های شخصیّت پردازی سود جسته است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که نظامی، ضمن استفاده از شیوه ی شخصیّت پردازی مستقیم با استفاده از ابزارهایی همچون گفتگو، کنش، نام، رنگ و توصیف توانسته است با شخصیّت پردازی غیرمستقیم، شخصیّت های داستانش را به سمت و سوی ذهنیّت مورد نظر خود به خواننده معرّفی کند. شخصیّت اصلی این منظومه بهرام گور است که نظامی در پرداخت آن از تمام ابزارهای شخصیّت پردازی سود جسته است. گستردگی فضای داستان، موجب خلق شخصیّت های بی شماری شده است. علاوه بر شخصیّت اصلی، شخصیّت هایی چون شخصیّت همراز، شخصیّت فرعی و شخصیّت زنان داستان از جمله مباحث مورد توجّه در این مقاله بوده است.
بازخوانی گفتارهای شمس تبریزی از دیدگاه زبان شناسی و نقد مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شمس الدین محمد تبریزی، عارف بزرگ قرن هفتم، تنها گفتارهایی باقی مانده است که شاگردان او به شکل اثر مکتوب «مقالات شمس تبریزی» درآورده اند. لیکن از آنجا که شاگردان وی قداستی خاص برای سخنان شمس قائل بوده اند، در بیشتر موارد آنچه را که او می گفته عیناً می نوشته اند و این سبب شده تا زبان مقالات بسیار نزدیک به زبان گفتار باشد. با بررسی متن مقالات و در واقع بررسی شیوه گفتار شمس، درمی یابیم که وی با ساختارشکنی نحوی و زبانی و بهره گیری از امکانات فرازبانی، اثری منحصر به فرد ارائه کرده است که نوعی تفکر جهانی و انسانی را مطرح می کند و در حصار زمان و مکان نمی گنجد؛ تا آنجا که به گفته خود او، مخاطب آن شاید سال ها پس از او، پا به عرصه حیات گذارد. تکنیک ها و شگردهایی که شمس در گفتارهای خود برای ارتباط با مخاطب و بازسازی تجربه های شهودی عارفانه خود به کار می گیرد، امروزه مورد بحث منتقدان ادبی، زبان شناسان و محققان حوزه هرمنوتیک مدرن است. این مقاله با بررسی متن مقالات و مقایسه نظریات مطرح شده توسط شمس به ویژه در باب لفظ و معنا و همچنین با تحلیل ساختارشکنی های نحوی و زبانی نثر مقالات و تطبیق آنها با نظریات زبان شناسان معاصر، به تبیین این موضوع خواهد پرداخت که شمس، عارف و متفکری پیشرو در ادبیات عرفانی بوده است که با نبوغ ادبی و بی مانند خویش، اثری فراتر از زمان و مکان پدید آورده است. اثری که قابلیت بازخوانی در فضای علوم ادبی جدید را دارد و بسیاری از تئور ی های زبان شناسان را در برمی گیرد.
مقایسه نظام کاست در جنوب شرقی ایران (شهرستان دلگان) و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاست، نوعی نظام طبقاتی است که در آن گروه بندی های قومی درجه بندی شده ای وجود دارد که هریک از آن گروه ها به گروه های دیگر راه ندارد و با جایگاه نسبی خود در جامعه مشخص می شود. بنظر می رسد این سیستم اجتماعی از طریق مهاجرت اقوام آریایی به ایران و هند در هزاره های اول و دوم پ.م. در این دو سرزمین رواج یافته و تا امروز دوام آورده است. منابع کهن هندی و ایرانی این پدیده را تایید کرده اند.
از سوی دیگر، بررسی در جوامع جنوب شرقی ایران، نشانه های نوعی نظام شبه کاستی را در جامعه امروزی بلوچستان، بخصوص در ناحیه دلگان و استمرار بخشی از نشانه ها، آداب و رسوم، الگوها و رفتارهای فرهنگی باستان در میان مردم این ناحیه را، مشخص می کند؛ از این رو، این پرسش مطرح می شود که چه ارتباطی میان فرهنگ و قشربندی اجتماعی مردم دلگان با اعتقادات و نظام طبقاتی کاست در هند وجود دارد. این مقاله تلاش می کند تا از طریق واکاوی منابع مکتوب و تحلیل علمی آن ها به این پرسش پاسخ دهد و دلیل مداومت این سیستم اجتماعی هند را در دلگان روشن کند.روش تحقیق در این پژوهش به صورت مطالعه تطبیقی، میدانی و کتابخانه ای بوده است.
واژگان فارسی در اشعار ابوتمام طائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوتمام حبیب بن آوس طائی 188) یا 231-190 یا 232 ق( از بزرگ ترین شاعران عرب در عصر عباسی است. وی در قریه جاسم، نزدیک دمشق، به دنیا آمد. پدرش مردی نصرانی و تدوس نام بود که، پس از اسلام آوردن، نام اوس برای خود برگزید. ابوبکر صولی )وفات: (335 نسبت شاعر را به قبیله طی صحیح و اصیل می داند. )صولی (1)، ص (59 ابوتمام در نوجوانی به شهر حمص رفت و نخستین اشعار خود را در آنجا سرود و همان جا با دیک الجن حمصی شاعر )وفات: (236 آشنا شد و این آشنایی سبب نضج شاعری او شد. ابوتمام به مصر، عراق، ارمینیه و ایران سفر کرد و بسیاری از بزرگان، ادیبان و ناقدان را مجذوب اشعار خود کرد؛ چندان که مقام ادبی او را ستودند و وی را «اشعرالناس» و «اشعر اهل زمانه» لقب دادند. ← )مسعودی، ج 4، ص 74-68؛ اصفهانی، ج 16، ص 390-383؛ خطیب بغدادی، ج 8، ص (248 ابوتمام، در یک سال آخر عمر خود، عهده دار دیوان برید در موصل بود و در همان جا درگذشت و به خاک سپرده شد. )صولی (1)، ص (273-272 علاوه بر دیوان اشعارش که بارها به چاپ رسیده و نقایص جریر والاخطل، این آثار نیز از اوست: کتاب الحماسه، فحول الشعرا، الاختیارات من شعر الشعرا. )ابن خلکان، ج 2، ص (12
انجمن های ادبی اصفهان از دیروز تا امروز
منبع:
شعر پاییز ۱۳۸۸ شماره ۶۷
حوزه های تخصصی:
بررسی توالی ابیات در شاهنامه فردوسی ( داستان رستم و اسفندیار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به اینکه از دیرباز شاهنامه تقریباَ یگانه اثری بود که به شیوه ای مطلوب می توانست هم ایرانیان را از گذشته خودشان آگاه کند و هم آنها را سرگرم نماید ، مورد توجه و اقبالی همگانی واقع گردید . ازن اثر سترگ گویی آینه ای بود که هر گس چهره گذشته خود را در آن مشاهده می کرد . به همین روی علاوه بر افزودن ، کاستن و جا به جاییهایی که حکیمی فردوسی شخصاَ در متن شاهنامه اعمال کرد . بویژه فاصله سالهای 384 ه - ق که نظم نخستین شاهنامه به پایان رسید تا سال 400 ه . ق که نسخه نهایی آن آماده شد - خوانندگان و کاتبان شاهنامه نیز که مختصر ذوقی داشتند به عمد یا سهو دخالتهایی متناسب ذوق و اندیشه خود در شاهنامه به عمل آوردند و بدین ترتیب دشواریهایی در یافتن متن صحیح شاهنامه به وجود آمد ...
سیاوش و اسطوره بازگشت جاودانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان سیاوش در شاهنامه به خاطر قرار گرفتن در متن حماسه، داشتن ریشه اسطوره ای و برخورداری از عناصر دراماتیک و تراژیک می تواند با بهره گیری از رویکردهای نو واکاوی و تحلیل شود. یکی از این رویکردها نظریه «بازگشت جاودانه» میرچا الیاده است. الیاده برای خدایان میرنده ویژگی هایی مطرح می کند؛ از جمله اینکه اصل و منشأ آنها مشخص نیست، در جوانی بدون ارتکاب گناه کشته می شوند، مرگ آنها منشأ تحولات و تغییرات بسیار می گردد، و پس از مرگشان نیز به خاطر نیاز انسان ها آیین های رازآموزی پیرامون مرگ آنها شکل می گیرد. با توجّه به ویژگی هایی که در متون اسطوره ای، حماسی و تاریخی برای سیاوش و آیین های پس از مرگ او ذکر شده است، می توان نتیجه گرفت که سیاوش یکی از همین ایزدان است که نمادی از صیرورت روان بشر شده است؛ زیرا روح او، خسته از زمان، با بازگشت به زمان ازلی از نو متولد می شود و این بازگشت جاودانه برای معتقدان به آیین سیاوش، با هر بار شرکت در مراسم سوگ او رخ می دهد و شرکت کنندگان در این آیین رازآموزی نیز هرکدام سیاوش دیگری می شوند.
شعر و عناصر تشکیل دهنده آن
منبع:
وحید آبان ۱۳۵۳ شماره ۱۳۱
حوزه های تخصصی: