فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد جواب دادن به این پرسش است که «دل» در مخزن الاسرار، که زهدآمیز و عرفانی است، چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است.
فرضیه ای که در ذهن خواننده و پژوهشگر شکل می گیرد، این است که نظامی تلقی خاصی از «دل» داشته و به سبب این که یکی از مهم ترین بخش های مثنوی مخزن الاسرار را به آن اختصاص داده، در پی شکل دهی شاعرانه - عارفانه به آن مفهوم و بن مایه بوده است.
شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سوال های طرح شده، پاسخ داده شده است
گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار ادبی: ژپ لینت ولت، گونه های روایتی
حوزه های تخصصی:
بررسی تأثیر و تأثر متقابل عرب و زبان عربی و شعر فارسی در قرون نخستین هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور اعراب در ایران و دوام این حضور تا حدود سه قرن در این سرزمین، تأثیرات فوق العاده ای بر زبان و ادبیات ایرانیان و اعراب گذاشته است که اغلب پژوهش گران این امر را از زاویه ای منفی بازکاوی کرده اند؛ اما در این مقاله سعی بر آن است با دلایل کافی و از زاویه ای مثبت نشان داده شود که اگرچه شعر و ادبیات فارسی نمود بارزی در این دوران (قرون نخستین هجری) ندارد، نمی توان این مسئله را دلیلی بر سکوت و خاموشی مطلق ادبیات ایران در نظر گرفت؛ چرا که در این دوران زبان و ادبیات ایران به تدریج و در حرکتی پویا و به ظاهر ناپیدا روندی رو به رشد را طی کرده است؛ به گونه ای که زمینه شکوفایی شعر و ادبیات فارسی در قرن های بعد در همین زمان پایه ریزی می شود. در این دوران اگرچه خط و زبان پهلوی به تدریج جایگاه خود را از دست داد، با گذر زمان و به موازات بروز توانمندی های ایرانیان، زبان فارسی متولد شد و با استفاده گسترده از خط عربی به عنوان ابزاری بسیار کارآ و آسان (نسبت به سایر خطوط) که در سایة پذیرش دین مبین اسلام و استقبال شدید مردم از این آیین الهی، در بخش های زیادی از ایران رواج یافته بود، با حمایت سردمداران حکومت های نیمه مستقل، به زبان ملی ایرانیان تبدیل گردید. در واقع در این دوران ارتباط ایرانیان با اعراب با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های بسیار، از یک سو باعث وحدت زبانی میان ایرانیان و تمسّک آن ها به زبانی نو و گسترش فراگیر آن شد و از سوی دیگر با حضور طبقة خاصی از ایرانیان در گسترة شعر عرب، خدمات ارزنده ای به زبان و فرهنگ عربی عرضه شده و زبان عربی دورانی از رشد و شکوفایی را تجربه کرد.
سبک شناسی مولوی در اقتباس از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تأثیر قرآن بر ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در قرن هفتم که با پیدایش فتنه مغول حوادث ناگوارى به وقوع پیوست و خسارت هاى جبران ناپذیرى بر ملت و کشور ایران وارد آمد و حتى مراکز علم و ادب و فرهنگ از آسیب و گزند در امان نماند، بازار شعر دربارى از رونق افتاد و شاعران از قیود خشک و دست وپاگیر ادبیات دربارى آزاد شدند و به امور ذوقى و ابتکار در شعر روى آوردند و در نتیجه، اشعارى که بیشتر جنبه ذوقى و عرفانى داشت، رواج یافت. در این دوران پرماجراى ناسازگار به احوال علوم و ادبیات، تصوف که مسلکى مبتنى بر عشق و شور و وجد و حال بود، بیش از هر زمان مورد توجه اصحاب ذوق و اندیشه قرار گرفت و سرآمد شاعران پارسى گوى مولانا جلال الدین با سرودن مثنوى معنوى شعر صوفیانه را به ذروه اعتلاى خود رسانید و در باریکى اندیشه و رسایى مقصود و لطافت معنى و شیوایى بیان گوى سبقت از همگنان ربود. وى با مشرب عرفانى خاص و دست مایه اى عظیم از وعظ و حکمت و تذکیر توانست این منظومه بدیع و بى بدیل را پدید آورد که در واقع، دریایى زخّار از مواعظ و حکم و آداب و معارف قرآنى است و شاید در دنیا کمتر کتابى را بتوان یافت که در آن، این همه نکات لطیف ذوق انگیز و مضامین تازه دلاویز و قصص زیباى عبرت آمیز فراهم آمده باشد و بى جهت نیست که عارف و ادیب نامى عبدالرحمن جامى در وصف آن گفت:
نقد و تحلیل حکایت شیخ صنعان براساس نظریه «فرآیند فردیت» یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر نقد کهن الگویی، حکایت شیخ صنعان، داستان برخورد خودآگاه پیری زاهد و عناصر فراموش شده ای از ضمیر ناخودآگاه اوست، که با نمادهایی از تابوشکنی آشکار می شود. چالشِ پیش آمده، با ایجاد دگرگونی در نگرش و زندگی پیر صنعان، سبب می شود که او به بازشناسی و پذیرش این جنبه های واپس زده بپردازد. جلوة کهن الگوهای آنیما، پیر دانا، قهرمان، و نیز مفاهیم مرتبط با آن همچون سایه، سفر و ولادت مجدد، حکایت شیخ صنعان را از ظرفیت بالای تأویل بر مبنای نظریات روان کاوانة یونگ برخوردار نموده است.
در پژوهشِ پیش رو براساس نظریة فرآیند فردیت ـ فرآیندی که به توصیف سیر تکامل شخصیت می پردازد ـ حوادث داستان بررسی و نشان داده می شود که چگونه پیر صنعان از این رهگذر، به بازشناسی بخشی از غرایز فراموش شده و تمایلات پنهان در ضمیر ناخودآگاه می پردازد. گذشته از طرح این نظریه، تأویل های متناسب با منظومه فکری عطار، بیان و به موارد تمایز و هماهنگی توجه می شود.
نگاهی دوباره به اضافة اقترانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب دستورنویسان سنتی در شرح اضافة اقترانی از اضافة استعاری کمک می گیرند، اما تفاوت زیادی بین این دو اضافه وجود دارد. مهم ترین این تفاوت ها در ساختار تشبیهی اضافة استعاری است که اضافة اقترانی چنین ساختاری ندارد.
برخلاف نظر دستوریان که مضاف را در اضافة اقترانی قصد اصلی می دانند، آنچه در اضافة اقترانی مدنظر است ترکیبِ مضاف و مضاف الیه است نه هریک از آنها به تنهایی. در اغلب جمله هایی که در آنها اضافة اقترانی به کار رفته است با حذف مضاف یا مضاف الیه، جمله مفهومی کنایی پیدا می کند؛ مفهومی که از ترکیب اضافی به دست می آید.
راه کاری که دستورنویسان سنتی برای مشخص کردن ویژگی های اضافة اقترانی بیان کرده اند نادرست است. دستورنویسانی هم که از منظر زبان شناسی به بررسی موضوع پرداخته اند نیز نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند و به ظاهر ترکیب اکتفا کرده و همة اضافه ها را در یک گروه تحت بررسی قرار داده اند و از تفاوت های معنایی آنها غفلت کرده اند.
نتیجة تحقیق حاضر به این نکته منتهی شد که در توضیح اضافة اقترانی نباید مقایسه ای بین اضافة اقترانی و استعاری صورت گیرد. شباهت این دو اضافه صرفاً در ساختار «هسته+ ِ+ وابسته» است.
اگر در بررسی اضافه ها، فقط ساختار مدنظر باشد، همة اضافه ها در یک گروه قرار می گیرند اما صرفاً به ظاهر ترکیب اکتفاکردن کامل کنندة مفاهیم دستوری نیست.
بهتر است در بررسی های دستوری ساختار و معنا با هم در کانون توجه قرار گیرند. با این نگاه در اضافة اقترانی آنچه مدنظر است مفهوم کنایی این نوع اضافه است، نه مضاف و مضاف الیه به تنهایی.
بررسی تطبیقی شخصیت بهرام در شاهنامه و هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیتهای تاریخی از قهرمانان عمده داستانهای حماسی، عاشقانه وتعلیمی بوده اند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که نظامی پس از فردوسی به بهترین وجه و در قالب شخصیتی آرمانی به وصف و ترسیم خصلتها، گفتار و رفتار او پرداخته است. رعیت پروری، عدالت خواهی، شجاعت و دلاوری، خوش باشی، رامش جویی و ذوق شاعرانه، به گواه مورخان اسلامی، از بهرام گور پادشاهی محبوب ساخته است. طولانی ترین داستان در شاهنامه بعد از خسرو انوشیروان، مربوط به زندگی بهرام است. نظامی نیز در چالشی با فردوسی، در منظومه ای مستقل به نام بهرام نامه یا هفت پیکر به شرح زندگی او پرداخته است. این دوشاعر با رویکردی خاص، زندگی او را تصویر کرده اند. در این گفتار به بررسی شخصیت بهرام از نظر این دو شاعر می پردازیم.
تحلیل ژئو استراتژیکی روابط ایران و پاکستان با تأکید بر عامل امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و پاکستان به عنوان دو بازیگر مهمّ جنوب غربی آسیا با داشتن مرز های مشترک پهناور تأثیر گذاری مهمی بر تحوّلات بین المللی داشته اند. ضرورت های سیاسی و ژئو استراتژیکی بین ایران و پاکستان با وجود اختلاف در منافع و چشم اندازهای سیاسی در مورد مسائل منطقه ای و جهانی، باعث رابطه ی نزدیک بین دو کشور شده است. ماهیت و محتوای روابط دو جانبه ی ایران و پاکستان در مورد مسائل منطقه ای و بین المللی مختلف از جمله مسائل امنیتی و مرزی متغیر افغانستان، هندوستان و آمریکا، منافع فرقه ای شیعه و سنی و گروه های بنیادگرا وسلفی، مسئله ی هسته ای و نیروهای ناتو می تواند بر آینده روند صلح و ثبات در آسیا تاثیر گذار باشد. مقاله ی حاضر تلاش دارد تا چشم اندازهای مختلف روابط ایران و پاکستان را در یک محیط ژئواستراتژیک امنیتی بررسی کند. بر همین اساس نوشتار حاضر استدلال می کند که مهمترین متغیر در روابط ایران و پاکستان بعد از انقلاب اسلامی به طور عام و پس از یازدهم سپتامبر به طور خاص عامل امنیت استراتژیک در یک محیط ژئو استراتژیک در منطقه می باشد. در واقع با توجه به موقعیت ژئو پلیتیکی و ژئو استراتژیکی دو طرف و مسائل امنیتی بین آن ها، روابط مابین دو کشور و نگاه استراتژیک سیاست گذاران دو طرف به هم در زمینه های مختلف نیز از مجرای محیط ژئو استراتژیک امنیتی و بالابردن توان امنیتی خود در منطقه بوده است.
تحلیل عناصر داستانی طوطی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، ساختار داستانهای طوطی نامه از جهات مختلف بررسی شده است. طوطی نامه از داستانهای منثور غنایی و تمثیلی است که به روش هزار و یک شب بیان شده است. در داستانهای طوطی نامه اغلب ویژگیهای قصه ها را می توان یافت؛ ویژگیهایی چون تاکید بر حوادث، وجود امور خارق العاده، محکم نبودن روابط علت و معلولی میان رویدادها، مطلق گرایی، ختم شدن به نتایج اخلاقی، تغییر ناپذیری شخصیتها، کیفیت روایت و فرضی بودن زمان و مکان. لحن و بیان تمام داستانها، جدی است و از طنز و مطایبه در بیان آن اثری دیده نمی شود. مجموعا 100 داستان در طوطی نامه وجود دارد. در داستانهای این اثر از 521 شخصیت استفاده شده است که 67.5 درصد عام و 32.5 درصد خاص هستند. بیشترین شخصیتها حیوانات (22.5 درصد) و صاحبان مشاغل (19 درصد) است. راویان و گویندگان داستانهای طوطی نامه عبارتند از: طوطی که 57 درصد داستانها را نقل می کند. حیواناتی نظیر شارک، مار، شغال و ... 11 درصد داستانها، خجسته 8 درصد داستانها، انسانهای دیگر نظیر راهب، وزیر، پادشاه و ... 18 درصد از داستانها را نقل می کنند و راوی 6 درصد از داستانها نامعلوم است. از مجموع 100 داستان 69 درصد دارای کنش و 31 درصد فاقد کنش خاصی است. همچنین 54 درصد داستانها نتایج و توصیه های اخلاقی دارد و 46 درصد فاقد این امر است. در 35 داستان به حوادث خارق العاده اشاره شده، 15 درصد داستانها دارای زمان و 85 درصد فاقد زمان است و سرانجام اینکه از مجموع 100 داستان، 50 درصد مکان دار و 50 درصد فاقد جایگاه مکانی مشخص است. برای ملموستر و عینی تر شدن پژوهش، نتایج با جدول و نمودار نشان داده شده است.
رویکرد «درزمانی» به تعبیر «نظم أمرکم» در عبارتِ «أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام علی(ع) در نامة 47 نهج البلاغه به سه امر مهم، یعنی «تقوای الهی»، «نظم امر» و «اصلاح ذات البین» وصیت فرموده است. در سده های اخیر، عبارت «نَظمِ أَمرِکُم» به «نظم فردی»، یعنی «قرارگیری هر شیء در جایگاه خود» معنی شده است. امّا بر اساس قرائن موجود در متن نامه، از جمله شرایط حسّاس زمانی، مخاطبان نامه، معنای لغوی و کاربردی نظم در آن عصر و دیگر تعابیر امام(ع)، به نظر می رسد معنای دیگری اراده شده است. در بررسی لغوی، این نکته به دست می آید که در دوره های متقدّم، واژة «نَظْم» مفهوم اجتماعی داشته، به معنای «پیوستگی» بوده است، در حالی که برخی از لغتنامه های متأخّر، علاوه بر معنای اجتماعی، معنای فردی را نیز برای آن در نظر گرفته اند. از برآیند آرای شارحان و برخی مترجمان نهج البلاغه ذیل «نَظمِ أَمرِکُم» نیز همان معنی اجتماعی «وحدت و پیوستگی» به دست می آید. کاربردهای «نَظْم» و «أَمْر» در نهج البلاغه و دیگر متون، «پیوستگی» را برای واژة «نظم» به عنوان معنای اصیل، و «کار»، «کثرت» و«حکومت» را برای واژة «أَمْر» برجسته تر می کند. نظرات برخی از معاصران دربارة «نَظمِ أَمرِکُم» حاکی از آن است که معنای وحدت برای نظم، نقطة مشترک آرای ایشان است، هرچند برخی از آنان، اقامة نظام حکومتی و امر خلافت را معنای دقیق این اصطلاح دانسته اند. در نهایت، می توان گفت در کلام امیرالمؤمنین علی(ع)، «نَظمِ أَمرِکُم» بیانگر تأکید آن حضرت بر وحدت بوده است.
مولوی، سوررئالیسم، رمبو و فروید
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
عقل جزئی و کلی در اندیشه مولانا؛ تحلیلی موضوعی با نظر به کتاب مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
مولانا هم از عقل جزیی و هم از عقل کلی یادکرده است. علاوه براین، وی عقل کلی را هم از منظر معرفت شناسانه و هم از منظر هستیشناسانه بررسی کرده است. اینکه هر کدام از سه معنای فوق الذّکر چه جایگاهی در اندیشه بشری دارد و چه نسبتی میان آن هاست، دو موضوع مستقل بشمار میرود که این نوشتار درصدد است آن ها را در اندیشه مولانا تحلیل کند. در این خصوص از دیدگاه های افلاطون پیرامون «دیانویا» (عقل جزئی) و « نوس» (عقل کلی) و نسبت این دو با انسان، جهان و خدا نیز کمک گرفته شده است.
بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة استعارة شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزة مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانة مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
تجزیه و تحلیل قصه سمک عیار بر اساس نظریه ولادیمیر پراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان تلاش کرده اند به الگوهای روایتی مشخصی دست یابند تا بتوانند تمام ساختارهای روایتی، چه قصه های قدیمی و چه رمانهای امروزی را با این الگوها تجزیه و تحلیل کنند. در این زمینه نیز تلاشهای فراوانی توسط محققان انجام شده است، اما کار ولادیمیر پراپ تا زمان خود از دیگران پرثمرتر بوده و نظریه او به رغم کاستی هایش، تحول عظیمی در علم روایت شناسی به وجود آورده است. پراپ در کتاب ریخت شناسی قصه های پریان به توصیف قصه ها بر اساس اجزای سازنده آنها و روابط متقابل این اجزا پرداخته است. پراپ پس از تجزیه و تحلیل صدقصه از قصه های روسی به سی و یک خویشکاری دست یافته است. او معتقد است می توان قصه های عامیانه و حتی رمانسها را نیز با این الگو تجزیه و تحلیل کرد. این مقاله می کوشد تا الگویی را که پراپ از تجزیه و تحلیل قصه های پریان به دست آورده است بر روی قصه سمک عیار نشان دهد و با نتایج تجزیه و تحلیل پراپ مقایسه کند؛ به عبارت دیگر، این مقاله سعی در ریخت شناسی قصه سمک عیار دارد. اگر چه کار پراپ درباره قصه پریان است، نظریه های او چنان ظرفیت زیادی دارد که شامل قصه های ایرانی از جمله قصه سمک عیار هم می شود. بسیاری از کارکردها و کنشهای بررسی شده در قصه سمک عیار، کم و بیش با روایت شناسی پراپ یکسان است و این مقاله بر مبنای نظریه او است.
نکته هایی از روایات پایان کار ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهورترین روایت پایانِ کار ضحاک در سنت حماسی ـ اساطیری ایران به بند کشیده شدنِ او در بن غاری در دماوند است که در شاهنامه و بسیاری دیگر از منابع آمده. مطابق متون پهلوی ضحاک تا روز رستاخیز در آنجا زندانی است و در آن هنگام بند می گسلد و پس از زیانکاری کشته می شود. درباره علت کشته نشدن و زنده زندانی گشتن ضحاک توضیحاتی در سنت زرتشتی و روایات عامیانه آمده است و پژوهشگران نیز فرضیات مختلفی در این باره مطرح کرده اند. نظریه دیگر این است که با توجه به شواهد داستانیِ یک بن مایه هند و اروپایی و سامی، ضحاک برای تحمل رنج و عذابِ این جهانی و سپس انجام دادنِ خویشکاری رستاخیزی زنده می ماند.
غیر از فریدون و نیز سام یا گرشاسپ به عنوان بند کنندگان و کشندگان ضحاک، در شماری از روایات رسمی و عامیانه، نریمان، کاوه و حضرت سلیمان(ع) هم از جمله دستگیر کنندگان این شهریار پتیاره فش معرفی شده اند. در غالب روایات، محل زندان ضحاک غار یا چاهی در دماوند است و بر پایه اشاره بعضی منابع فریدون او را با زهی از پوستِ خودِ وی می بندد. این کار- که نمونه های دیگری نیز در داستانهای ایرانی و غیر ایرانی دارد- احتمالاً از آن روی است که موجوداتی چون ضحاک را با هر بندی غیر از پوست یا یکی از اجزا، اندامها و متعلقات آنها یا نزدیکانشان ببندند، می توانند آن بند را بگسلند. با این حال فریدون به گزارش برخی مآخذ برای جلوگیری از گریز ضحاک از زندان نگهبانانی بر او می گمارد. از جمله: نگاره یا پیکره خویش، آهنگرانِ سندان کوب، گروهی از پریان، طلسمی به هیات دو مرد و دسته ای از محافظان با سالاری ویژه.
تفصیل مطالب مذکور و برخی دیگر از نکات و جزئیاتِ روایات پایانِ کارِ ضحاک در سه بخشِ: الف) زنده ماندن یا کشته شدن ضحاک ب) به بند کشنده و کُشنده ضحاک ج) بند و بندجای ضحاک؛ بررسی شده است.
مقدمه ای بر نماد شناسی
حوزه های تخصصی:
ابیات شیرازی سعدی در مثلثات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کلیات سعدی 54 بیت هست که هجده بیت آن به فارسی، هجده بیت به عربی و هجده بیت دیگر به گویش قدیم شیراز است. این اشعار در نسخه های کلیات مثلثات نامیده شده اند. بخش شیرازی این مثلثات غالباً در نسخه ها تصحیف شده است. در این مقاله این ابیات براساس کهن ترین نسخه های آنها مقابله و تصحیح شده اند. در مقدمه مقاله به سابقه تحقیقات درباره مثلثات نیز اشاره شده است.
نگاهی دوباره به اسطوره ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق تقسیم بندی هزاره ها، هزاره ی دوم یعنی دوران میانه، زمان اختلاط نیکی و بدی است. بنابر عقیده ی زروانی دوران نخست زمان شهریاری اهورا مزدا و دوره ی دوم زمان پادشاهی اهریمن است. در تقسیم بندی حماسه ی ملی ایران پادشاهی ضحاک با دوران برتری اهریمن در شاهنامه مقارن است. ضحاک در شاهنامه از گونه ی دیو به صورت آدمی ظاهر می شود اما همچنان صفات اهریمنی خویش را به دنبال دارد. اسطوره ی ضحاک در اوستا و متون پهلوی دستخوش دگرگونی های فراوانی شده است. بنابر گزارش های اوستا،ضحاک همان اژدهای سه پوزه ی سه سر شش چشم است و اهریمن او را برای نابودی آفریدگان راستی آفریده است. در متون پهلوی ضحاک از صورت اژدهای اهریمنی به مردی تازی مبدل می شود که دوران پادشاهی طولانی او قابل توجه است. اما در روایات پس از اسلام ضحاک اژدها خوانده شده و برخلاف اوستا و متون پهلوی به دیو بودن او اشاره ای نشده است. جادوگری از خصوصیات ضحاک است و در این جنبه با دیوان این همانی دارد. مطابق شاهنامه نخستین دیو سیرت در داستان ضحاک ابلیس است که با چهره های متفاوتی دیده می شود که البته در هیچ یک از این تغییر کسوت ها به صورت انسان به گونه ی عام ظاهر نمی شود بلکه مبدل به آدمیانی با اوصاف خاص می گردد. از این رو به نظر می رسد چهره ی واقعی ابلیس به گونه ی انسان ترسیم شده است.