فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی دانشی است که به پژوهش درباره ذهن می پردازد. محققان علوم شناختی، تبیین کارکردهای شناختی و فرآیندهای پنهان ذهن را تنها از روشهای غیر مستقیمی مانند مطالعه زبان ممکن می دانند. از این رو زبان شناسی شناختی از جایگاه ویژه ای در علوم شناختی برخوردار است. در این رویکردِ معنابنیاد، یکی از کانونی ترین محورهای مطالعه، افعال حرکتی است. حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی گردآوری شده، و با بررسی جامعه آماری افعال حرکتی خودشامل و جنبشی در مورد اجرام آسمانی در قرآن کریم و نحوه مفهوم سازی رویدادها در آیات قرآن را با تکیه بر اصول معناشناسی شناختی مورد بررسی قرار می دهد. طبق بررسی های انجام گرفته، در قرآن کریم افعال حرکتی اجرام آسمانی، به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل حرکت اجرام آسمانی، نحوه حرکت، چگونگی وقوع آن ها و... استفاده شده و انواع مفاهیم معنایی حرکت اجرام آسمانی در افعال قرآن بازنمایی شده است. نیمی از افعال به کار رفته در مورد این اجرام جنبشی و نیمی دیگر خودشامل هستند. افعال خودشامل مسیر حرکتی دایره وار اجرام را به ظرافت به تصویر کشیده اند که در کهکشان چگونه حرکت می کنند و از کجا حرکت خود را آغاز کرده و به جای خود برمی گردند. افعال جنبشی نیز به حرکت و رفت و آمد این اجرام دلالت می کنند که به جز زمانی که بر حوادث قیامت تأکید دارد، بازهم تأکیدی برای حرکت دایره ای و چرخشی بودن اجرام آسمانی است.
تحلیل روایت داستان موسی (ع) در قرآن بر مبنای مفهوم کرونوتوپ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های قرآن کریم از حیث آنکه بافتار روایی دارند، می توانند از لحاظ علم روایت شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. در این نوع تحلیل، ارتباطات درون متنی میان مؤلفه های روایت بررسی می شوند. از میان قصه های قرآن، داستان موسی (ع) دارای گسترده ترین متن روایت است که در سوره های مختلف به شکل پراکنده نزول یافته است. میخائیل باختین با ابداع مفهوم «کرونوتوپ» که در آن نسبیت میان دو عنصر زمان و مکان و ارتباط آنها با یکدیگر و قیاس این دو مؤلفه با سنجه های عینی و زمینی آن، مورد تحلیل قرار می گیرد، به تحلیل روایت در قصه می پردازد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با استفاده از ابزار کرونوتوپ، داستان موسی (ع) در قرآن واجد چه ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از روایت داستان این پیامبر در تورات ممتاز می کند و اینکه روایت هستی این پیامبر چه همسانی و تفاوتی با داستان های دیگر پیامبران در قرآن دارد. نتیجه تحلیل نشان می دهد که قرآن کریم در قسمت های قابل تطبیق با تورات از زمان و مکان سنجه پذیر تبعیت نمی کند و در بخش هایی از قصه موسی که در تورات روایت نشده و تنها قرآن به نقل آن پرداخته است، مانند موسی و خضر، زمان و مکان، ویژگی رمزی و جادویی می گیرند.
بررسی و نقد روش کویپرس در ادبیات نظم متقارن و تطبیق آن در سوره اعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات مطرح شده درباره نظم قرآن کریم، نظریه میشل کویپرس است که با استفاده از ادبیات نظم متقارن و معکوس رهیافتی نو، به نظم و انسجام قرآن دارد. وی در نظریه خود، به فن تالیف کلام توجه می کند ودیدگاهی کل نگر به قرآن دارد. ایشان متن را به سطوح مختلف تقسیم می کند، آنگاه اشکال گوناگون تقارن در این نظریه را با کمک شاخص های تالیفی مطرح کرده و به بررسی اشکال تقارن می پردازد.نیز توازی ترادفی، توازی تضادی، توازی تالیفی یا تکاملی، نظم محوری یا ترکیب دایره ای، نظم معکوس یا ترکیب آینه ای یا مقابله عکسی از اشکال گوناگون تقارن است که به کمک شاخص های تالیفی تجاور، دوتایی بودن، ترادف، تضاد، تشابه، تکرار یا این همانی، تماثل صوتی یا هم صدایی، شباهت های صرفی، ساختار نحوی یکسان برای تحلیل و بررسی متن مورد استفاده قرار می گیرد.در این مقاله پس از تبیین و توضیح نظریه مذکور، جامعیت و کارایی آن از طریق تطبیق قواعد مورد استناد کویپرس در سوره اعلی مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است که اجرای قواعد مورد نظر در این سوره و تقسیم بندی آیات در سطح فَرع، قِسم و جُزء در تعداد قابل توجهی از آیات تطبیق نمی کند اما در سطح، مَفصَل و مقطع در همه آیات مطابقت دارد.
تحلیل بینامتنی کاربرد آیات قرآن در منشآت قائم مقام فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
قرآن یکی از آبشخورهای اصلی ادبیات فارسی است و شاعران و نویسندگان به شیوه های مختلف از آن بهره گرفته اند، به گونه ای که روابط بینامتنی کاملی بین قرآن و متون ادبی دیده می شود. این رابطه از اقتباس و تلمیح شروع و به سطوح عمیق تر بینامتنیت ختم می شود. در پژوهش حاضر به منشآت قائم مقام فراهانی از منظر بینامتنیت پرداخته شده، و چنانکه دیده خواهد شد بهره گیری او از آیات قرآن به روش های مختلفی انجام شده است. گاهی از عین آیه با همان بافت قرآنی خود بهره می گیرد، در شیوه دیگر از عین آیه ولی در بافت دیگری استفاده می کند، گاهی استفاده بلاغی و ادبی از آیه بیشتر مدنظر است، در برخی نامه ها بیشتر بر اقناع مخاطب و خواننده متمرکز می شود و آیات را با این هدف به کار می برد، گاهی در ساختار ظاهری آیه دخل و تصرف کرده و بخش هایی از آیه را می آورد و با آن، غرض خود را پیش می برد، در برخی نامه ها مضمون آیه مورد نظر نویسنده است و با اشارتی به آن مضمون، نوشته خود را به رنگ و بوی قرآنی می آراید. گاهی متناسب با نشانه متنی از آیه استفاده می شود و یک نشانه واژگانی یا معنایی نویسنده را به استفاده از آیه هدایت می کند. برای روشمندتر شدن و نتیجه بخش تر بودن مباحث، یافته های پژوهش در سطوح واژگانی- نحوی، بلاغی، معنایی و کاربردشناسی یا بافتیِ زبان، دسته بندی می شود.
بازنمایی روان ادراکی نوستالژی تصعیدی مولانا در ساحت گفتمان روایی نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات جدید روان شناختی به طور اقناع کننده ای اثبات می کنند که متغیر نوستالژی با میزان آگاهی و گستره شناختی افراد رابطه ای بسیار عمیق دارد؛ ازهمین رو، نباید نوستالژی را فقط مفهوم و برایندی حسی و حسرت آور از یادکرد گذشته های خاطره انگیز دانست که پیامدی فروکاسته و انفعالی درپی دارد. نوستالژی در فهم واقعی، کارکردی عقلانی و کنشی فعال تلقی می شود که می توان با ایجاد زمینه گفته پردازی و بهره گیری از شریک گفتمانی به مبانی خلاقانه و مولد آن دست یافت. روش: این مقاله درپی پاسخ دادن به این پرسش ها به روش مطالعه کتابخانه ای به شیوه ای تحلیلی است: 1) آیا می توان نی نامه را یک متن نوستالژیکی عالی متفکرانه و کدهای زبانی آن را نوعی زبان رفتاری تصعیدی دانست؟ 2) آیا می توان رابطه ای معنادار از امتزاج نوستالژی و تصعید در نی نامه به دست آورد؟ یافته ها و نتایج: تمایلات واپس زده و تصعیدی به هیچ شکلی در روند زندگی انسان فراموش نخواهند شد و پیوسته به هر طریقی فرد را در چنبره و مخمصه فشار نیروهای درونی قرار می دهد؛ بنابراین، این نیروها یا از مجاری زبان و یا از رهگذر ارگانیسم، خود را بروز می دهند؛ از اینجاست که شعر و شاعر در مطالعات روان شناختی بسیار مهم و جدّی به شمار می روند. قدر مسلم با اتکای همین مفاهیم، مولانا توانسته است نی نامه را با ساحتی گفتمانی روایی برای تبیین جهانی متفکرانه نوستالژی و زبانی تصعیدی مدبرانه فراهم آورد.
نقد تخیلی غزلیات سنایی غزنوی از منظر ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در آثار ادبی و هنری، تخیل نقشی اساسی دارد. وجود تعریف های گوناگون از این اصطلاح، هریک سبب تبیین جنبه های متفاوتی از آثار می شود. یکی از دلایل توجه به تخیل و ساختارهای تخیلی، تبیین اندیشه و احساس شاعران و نویسندگان است. درواقع تخیل مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهاب ها و تشویش های درونی خود فائق آید. روش: وجود پررنگ نمادهای دارای ارزش گذاری مثبت، امکان بررسی غزلیات سنایی را طبق نظریه ژیلبر دوران با شیوه ای توصیفی تحلیلی میسر می کند. یافته ها و نتایج: فراوانی نمادهای مربوط به این منظومه بر توانایی شاعر در غلبه بر نگرانی ها وآشوب های درونی صحّه می گذارد. در غزلیات سنایی تلطیف نمادهای ناخوشایند،کاربرد نمادهای خوشایند و رغبت شاعر برای بهره گیری از نمادهای ایمنی بخش برای ارائه تصویر مطلوب از معشوق و بیان ویژگی های روانی شاعر شکل می گیرند. درون گرایی، خودشناسی، مثبت انگاری، سازگاری با ناملایمات در سایه توجه شاعر به نمادهای درون بودگی آشکار می شود. نمادهای مادرمثالیِ «خاک کوی معشوق» و «ظرف و مظروف ها» بیانگر خاکساری، میل به سکون و آرامش عاشق و بزرگداشت معشوق اند.کاربرد نمادهای پیشرفت، ریتم دار و آغاز دوباره، وصال و امید وصال را برای شاعر ممکن می کند. برهم زدن نظم طبیعی چرخه ها، توصیفات پرشور از آینده وگذشته به همراه توصیفات پارادوکسیکال از دیگر شیوه های زمان گریزی شاعر است تا جاودانگی، تکامل یافتگی معشوق و ثبات قدم عاشق را هویدا کند. افرادی مانند سنایی که متمایل به استفاده از نمادهای منظومه شبانه به ویژه نمادهای آرمیدنِ خاک و آب هستند، معمولاً انسان هایی مثبت اندیش، صلح جو، معتدل، سازگار و تاحدی اندوهناک اند که مسائل را با حرکتی مسالمت آمیز حل می کنند. در هریک از آثار، بسته به میزان تمایل و بسامد نمادهای این نظریه می توان به جنبه های جدیدی از تخیل، ویژگی های روانی و فکری شاعر یا نویسنده دست یافت.
بررسی مؤلفه های آرمان شهری گفتمان های فتوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
37 - 75
حوزه های تخصصی:
در گستره تمدن ایرانی- اسلامی، آیین فتوت به مثابه خرده فرهنگی نیرومند بنا به مقتضیات تاریخی موجد گفتمان های متکثری بوده است. این آیین برآمده از یک ضرورت اجتماعی و تاریخی در برابر نظام های خودکامه و عدالت ستیز در دوره های مختلف تاریخ ایران بوده، و به طور کلی نظام عیاری تفکری آرمان شهری است و گفتمان های گوناگون فتوت جلوه های متعدد این اندیشه و نظام را بازنموده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر یک از گفتمان های فتوت عیاری، دینی، صوفیانه، اصناف و پهلوانی آرمان های خود را به ترتیب در قالبِ جنگ و شورش و طرد هنجارهای جامعه؛ عدالت محوری، حمایت از مظلوم و تجلی انسان کامل در سیمای علی(ع)؛ مجاهده با نفس و رسیدن به کمالات معنوی و روحانی؛ پیوند فن و صنعت با ذات حق و رساندن روح به کمال معرفت الهی؛ انزجار از ظلم و بیدادگران، و سامان دادن به شرایط ناگوار و ناهموار اقتصادی و اجتماعی مردم بینوا دنبال کرده اند.
L’impact de l’affrontement de différents agents dans la décadence sociale dans Aye bi kolah aye ba kolah(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Le lien entre la littérature et la société est indissociable et la littérature est toujours un processus social. La pièce analysée dans cet article, Aye bi kolah aye ba kolah , écrite par Saëdi, étant un bel exemple de la société iranienne des années quarante, fournit une bonne occasion de mener une étude sociologique approfondie selon les opinions de Bourdieu. En effet, le quartier représenté souffre des inaptitudes foncières qui sont en relation avec la position des agents et leurs capitaux ainsi que les habitus. Cette société qui est composée des agents appartenant aux différentes couches sociales est vouée à la déchéance et cette fin tragique sera tracée par les habitants eux-mêmes. Notre but consiste à trouver une/des réponses aux questions suivantes : pourquoi malgré la présence des agents de différentes classes sociales, cette société ne trouve pas d’issue face au problème et elle sera vouée à l’échec ? Sous l’influence de quelles caractéristiques individuelles et collectives, le destin des agents sociaux se précipite dans la déchéance ? Pour répondre à ces questions, on se propose d'étudier la structure de la société et ses facteurs influents selon la méthode sociologique de Bourdieu. Pour ce faire, l’étude minutieuse des concepts fondamentaux de la sociologie bourdieusienne; habitus, champ et capital sera le fondement de notre méthodologie analytique. L’habitus de classe permettant de comprendre la logique des actions individuelles et collectives, influence le mode de vie et détermine, de façon remarquable, l’acquisition aux différents capitaux. Ces derniers recouvrant différentes formes déterminent la position des agents dans la société. Ainsi, l’analyse des facteurs ci-dessus nous orientera à découvrir les causes de l’effondrement de la société présente dans la pièce. .
Analyse du Schéma Actantiel et des Syntagmes Narratifs de Greimas dans le Roman La Nuit Sacrée de Tahar Ben Jelloun(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
En plus d'analyser les personnages et les séquences du roman La Nuit sacrée de Ben Jelloun, l’article présent, de manière descriptive et analytique, étudie le processus de la production de sens basé sur le modèle actantiel et les syntagmes narratifs de Greimas, afin de pouvoir introduire les aspects cachés du texte et présenter une image dans le texte, dans sa forme et sa structure. À cet égard, après avoir inséré le point de vue de Greimas, et avoir expliqué l'analyse structurale narrative, le roman se divise en plusieurs séquences, et tout en traitant des actants, le phénomène syncrétisme est clairement visible. Ce phénomène rend plus facile et plus tangible, l’accès du protagoniste à son but ultime, qui est la libération de l'emprisonnement du corps masculin et la réalisation d'une véritable identité féminine. Les actants ne sont pas forcément des personnages, c'est plutôt le cas du destinateur, qui relève davantage des concepts et des sens. Le changement de situations basé sur les doubles confrontations dans le roman, d’une situation équilibrée initiale vers les situations déséquilibrées médianes, enfin la situation équilibrée finale, est bien perceptible. Cette analyse est complétée par l'examen des syntagmes narratifs, étant les facteurs principaux de la formation du récit. La création d'un certain nombre de contrats au début du roman crée un ensemble de syntagmes contractueles, qui conduit à la production des syntagmes performanciels basés sur la lutte, la vengeance et la ruse. Le statut de l'histoire crée finalement un syntagme disjunctionnel, du négatif au positif.
Anna Gavalda: La projection du moi dans la société(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Chaque société est le produit d’un ensemble de moi, à cet égard, l’interaction entre ces moi avec la société est très importante. Anna Gavalda, cette femme écrivaine contemporaine, en tant qu’élément de cet ensemble hétérogène, peut se refléter parfois consciemment parfois inconsciemment dans ses œuvres. Son art réside dans son regard global et minutieux en tant que témoin privilégiée de notre époque qui essaie de nous ramener au réel, à la vérité et à la lucidité. Dans cette recherche, en pratiquant des théories sociologiques, nous allons découvrir au premier pas, comment Anna Gavalda met en scène les réalités sociales, le pouvoir dysphorique de l’argent ainsi que l’esclavagisme moderne à travers ses œuvres, par exemple, Je l’aimais, Ensemble, c’est tout et Je voudrais que quelqu’un m’attende quelque part ? Après, en recourant à quels procédés linguistiques, Anna Gavalda cherche-t-elle les particularités de son moi ? Et finalement, à l’aide des approches psychosociales de Gustave-Nicolas Fischer, quelles sont les interactions entre le moi et la société en jetant un coup d’œil sur des alternatives de société et de langage à l’aide de la deixis sociale et de l’oralité ? Alors, le moi et la société peuvent s’entremêler et celle-ci peut changer les caractères du moi. A cet égard, il est parfois en prise avec sa société dont il n’arrive pas à comprendre certains détails. .
تکمله ای بر دیوان بسحاق اطعمه ی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
149 - 164
حوزه های تخصصی:
تکمله ای بر دیوان بسحاق اطعمه ی شیرازی شهره معرفت * چکیده شیخ جمال الدّین بسحاق اطعمه ی شیرازی، از شاعران و نویسندگان نقیضه سرای قرن های هشتم و نهم هجری است. تنها اثری که از بسحاق اطعمه به یادگار مانده است، کلّیات اوست که شامل دیوان و چند رساله در توصیف انواع خوراکی هاست. این اثر برای آگاهی از اصطلاحات اطعمه، از منابع دست اوّل پژوهشگران است و اطّلاعات فرهنگی، اجتماعی و ادبی مفیدی را نیز دربردارد. این مجموعه بارها چاپ شده است. نخستین چاپ آن همراه با دیوان البسه با تصحیح میرزاحبیب اصفهانی در سال 1302ق چاپ شد و همین چاپ را کانون معرفت در سال 1360 چاپ کرد و در سال 1392 نیز آزرم همان را بازچاپ کرد. در سال 1382 بار دیگر منصور رستگارفسایی تصحیح دیگری از آن انجام داد و میراث مکتوب آن را منتشر کرد. هر یک از این چاپ ها امتیازهایی دارد؛ امّا یافته های نویسنده ی این مقاله نشان از آن دارد که حجم دیوان بسحاق اطعمه بسیار بیش از آن است که در آثار چاپ شده از او وجود دارد و ازسوی دیگر بسحاق تنها شاعری نقیضه سرا نیست و اشعار دیگری هم دارد که محور آن ها اطعمه نیست. در این مقاله بر اساس نسخه ای از کتابخانه ی ملک (شماره ی 4842)، به این اشعار تازه می پردازیم. در این نسخه قریب 700 بیت تازه (اعم از فارسی و فهلوی) از بسحاق هست که در چاپ های موجود از این کتاب نیست. در این اشعار قراینی است که انتساب آن ها به بسحاق اطعمه را تأیید می کند. این اشعار نشان از چهره ی تازه ای از بسحاق اطعمه ی شیرازی دارد که تاکنون کسی بدان نپرداخته است. * استادیار زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی(گروه تصحیح متون) shohratmarefat@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 29/5/1401 تاریخ پذیرش مقاله: 16/9/1401
بررسی عوامل و نشانه های راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد و اثرگذاری آن بر عنصر غالب معرفت شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل و نشانه های راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد و اثرگذاری آن بر عنصر غالب معرفت شناسانه مهدیه رحیمی نژاد* ایوب مرادی** مصطفی گرجی*** علی میرزایی**** چکیده وجود تکنیک های روایی و نکات فنی در متن، به ویژه متنی که برای مخاطبان کم سن نگاشته شده است، ضرورت نقد و بررسی متون را بیش ازپیش آشکار می کند. در این میان بررسی راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا نویسنده قصد دارد با ایجاد تناقض و عدم قطعیت و تعلیق در متن با استفاده از راوی نامعتبر، خواننده ی نوجوان را از مخاطب پذیرای متن به منتقد آگاه تبدیل کند. این پژوهش با استفاده از شیوه ی توصیفی تحلیلی، به بررسی علل و شواهد اعتمادناپذیری راوی و تأثیرگذاری آن بر وجه معرفت شناسانه در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد از حمیدرضا شاه آبادی می پردازد تا بدین وسیله با گره گشایی از تعلیقات و تناقضات موجود در متن، گامی در راستای افزایش توانایی خوانش انتقادی خوانندگان نوجوان بردارد. حاصل پژوهش نشان می دهد که از یک سو عواملی همچون کودک بودن، درگیری شخصی راوی در داستان و فاصله ی نگرشی راوی با شخصیت های داستان با نشانه های محتوایی مانند گزارش ناکافی دادن، تناقض میان واقعیت های داستانی و دیدگاه راوی و اعتراف های راوی به دروغ گویی خویش باعث کاهش اعتماد مخاطب در قبال راوی می شود و از سوی دیگر، این داستان که بیشتر به شناخت و کشف علل و عوامل حوادث داستان می پردازد، در بعد معرفت شناسانه برجسته تر است و راوی اعتمادناپذیر با تناقضاتی که در متن ایجاد می کند، وسیله ای است که این شناخت و معرفت را به چالش می کشد و آن را امری نسبی قلمداد می کند. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور mahdiyehrahiminezhad1361@gmail.com ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ayoob.moradi@pnu.ac.ir (نویسنده ی مسئول) *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران gorjim111@yahoo.com **** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ali.pedrammirzaei@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 5/4/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 3/3/1401
آلوده انگاری کریستوا و بدن مندی در بلوغ دختران (تحلیل سه رمان نوجوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلوده انگاری کریستوا و بدن مندی در بلوغ دختران (تحلیل سه رمان نوجوان) فاطمه رقایب پور* نگین بی نظیر** چکیده باتوجه به انسان به مثابه مُدرکی بدن مند و بدن به مثابه پدیده ای فرهنگی- اجتماعی؛ مفاهیم بدن فرهنگی، ریخت و سلوک بدنی، بدن مقدس و ناپاک، اُبژه-بدن، اَبژه-بدن و سوژه-بدن در گفتمان های مختلف، طرح و ارزش گذاری شد. نظریه ی آلوده انگاری ژولیا کریستوا به رابطه ی زبان، سوژه و امر آلوده/ طردشده می پردازد. آلوده انگاری، فرایند واپس زدن امری است که سوژه آن را آلوده می داند و با این تمهید در پی آن است تا از حریم سوبژکتیویته ی خود دفاع کند، سوبژکتیویته ای که در برون ریزی ها و برون افکنی های زبانی آن را آفریده است. ازآنجاکه امر آلوده همیشه به نوعی وجود دارد، کشمکشِ سوژه و آلودگی نیز همیشه برقرار است. سوژه ی در فرایند، در زبان و به واسطه زبان با بدن خود و دیگران یا اُبژه های دیگر ارتباط برقرار می کند. جستار حاضر باتوجه به تجربه ی امر بدنی در گفتمان جامعه شناسی به تحلیل نظریه ی آلوده انگاری کریستوا و ابژه-بدنِ سوژه/ دختران در رمان های هستی از فرهاد حسن زاده، سنجاب ماهی عزیز از فریبا دیندار و روزنوشت های درخت ته کلاس از شادی خوشکار می پردازد و نشان می دهد که چگونه امر/ نظم نمادین، بدن سوژه ها را در فرایند بلوغ و به ویژه در مواجهه با خون قاعدگی، نامقدس، ناپاک و آلوده می انگارد. باور به ابژگی بدن، به/ در اشکال و حالت های تهوع، پنهان کاری، واپس زدن، گریز، انکار، وحشت و شرم ساری سوژه ها نمود می یابد. موقعیت بدنی جدید به مثابه امر آلوده، طرد و به حاشیه رانده می شود؛ این آلوده انگاری هم امکان زیست بدنیِ متعارف و معقول را در دوره ی نوجوانی از نوجوان سلب می کند و هم او را در ترس و نگرانی چگونگی گریز از این آلودگی نگه می دارد. * کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی fatemeh.raghayebpour@gmail.com ** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان neginbinazir@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله: 6/4/1400 تاریخ پذیرش مقاله:11/11/1400
چالش متن های ظاهری و زایشی در رمان «زیبا صدایم کن» (بر اساس نظریه ی کریستوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش متن های ظاهری و زایشی در رمان «زیبا صدایم کن» (بر اساس نظریه ی کریستوا) مصطفی صدیقی* چکیده رمان نوجوان، قلمرو مواجهه ی نوجوان با موقعیت، مفاهیم و مضامینی است که گاه در پیوند با اقتضای سنی او و گاه تجربه هایی نابهنگام قرار می گیرد. رمان زیبا صدایم کن نوشته ی فرهاد حسن زاده، روایت تلاش نوجوانی برای غلبه بر وضعیتی ناخواسته است. کریستوا در نظریه ی سرپیچی، مواجهه ی امر نشانه ای و امر نمادین را در کردار خلق اثر و کردار تفسیر اثر، در متن های ادبی و نیز در جامعه ی نمایش، مطرح می کند. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و مبتنی بر نظریه ی سرپیچی کریستوا و دیگر آرای وی که در پیوند با این نظریه هستند، به تفسیر و تحلیل این رمان می پردازد. در این رمان، امر نمادین و امر نشانه ای به ترتیب در روزنامه و داستان که پیوندی بینامتنی دارند، نمود یافته اند. «زیبا» شخصیت نوجوان رمان که در پرورشگاه زندگی می کند، می کوشد با تخطی در مقابل جامعه ی نمایش که خانه و هویت را از او سلب کرده است، امر نمادین را نقض کند؛ اما این عصیان سرانجام در سطحی دیگر با ورود نویسنده به داستان، با گسست امر نمادین و بازگشت به امر نشانه ای، در هیأت ادبیات به مثابه خانه و هویت و بی زمانی، محقق می شود. واژه های کلیدی: جامعه ی نمایش، رمان زیبا صدایم کن، سرپیچی، کریستوا. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان navisa_man@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 22/2/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 9/9/1400
شناخت الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی عبدالله واثق عباسی * اکرم عارفی** چکیده مهدی آذریزدی پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران است. از میان آثار وی مجموعه ی قصه های خوب برای بچه های خوب مقبولیت و محبوبیت بسیاری یافته است و پرتیراژترین اثر ادبیات کودک محسوب می شود. در مقاله ی حاضر برای یافتن الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی پس از بررسی 121 قصه ی بازنویسی شده و طبقه بندی تفاوت های بازنویسی با قصه های مأخذ، هفت دسته تغییر مشخص شد. این تغییرات هفتگانه متأثر از سه مرحله فهم آذریزدی است: 1. فهم از متون کهن؛ 2. فهم از وظیفه و رسالت خود و 3. فهم از مخاطب. بر اساس یافته های تحقیق، آذریزدی در هر یک از این مراحل به امکان فهم عینی متن و فهم درست و برداشت واحد از متن معتقد است. از نظر او معنا و کارکرد کلمات ثابت است و با تصریح بر مفاهیم اخلاقی به مخاطبش نیز اجازه نمی دهد فهمی متفاوت یا مخالف با هدف قصه هایش داشته باشد؛ بنابراین الگوی فهم آذریزدی با هرمنوتیک سنتی و به طور خاص با نحله ی شلایر ماخر منطبق است. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان vacegh40@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان akram_arefi@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 5/3/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 20/11/1400
کارکردهای درمانی عشق در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق موضوعی برجسته و هویت بخش در دیوان حافظ است که از دیدگاه های گوناگون می توان به آن نگریست. افزون بر جستارهای شناخته شده که در این زمینه انجام شده است و همواره به مبانی عرفانی عشق حافظ توجه شده و گاهی نیز پژوهشگران سیر آن را در زمین و روابط انسانی جستجو کرده اند، باید گفت این موضوع گنجایش واکاوی در نگرش های روانشناسانه را نیز دارد. حافظ بارها در غزل هایش به درد و درمان از دیدگاه عشق، سخن گفته و خود را طبیب عشق نامیده است. می توان گفت حافظ در مرتبه ی کسی که به انسان، زندگی و هستی اندیشیده است، عشق را اکسیری دیده و تعریف کرده است که بر سرشت و روان انسان اثر دگرگون کننده ای برجای می نهد. نگارنده در این پژوهش به این نکته که عشق مورد نظر حافظ چه کارکردهای مثبت روانی دارد ، پرداخته است و در انجام کار با استفاده از شیوه تحلیل محتوای کیفی داده ها را از غزل های حافظ جمع آوری و با بهره یابی از منابع گوناگون تحلیل کرده است. در واکاوی کیفی غزل های حافظ از منظر کارکردهای سازنده و مثبت عشق بر انسان، برآیندهای برجسته و تامل برانگیزی چون شادی، کمال انسان، جاودانگی، زندگی بخشی، آگاهی و تنبه و ... دیده شد. در این رویکرد حافظ مسایل و گرفتاری های کلان و فلسفی انسان تا مسایل شخصی را قابل درمان و حل یافته است.
متن شناسی و تحلیل آموزه های تعلیمی و عرفانیِ ملاحتِ احمدی منظومه ای اخلاقی در مدح نبی (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد کاظم صاحب (قرن یازدهم قمری) متخلص به مسیح البیان از شاعران خوش قریحه و در عین حال کمتر شناخته شده روزگار صفوی است که در برخی منابع نیز با شاعر دیگری اشتباه گرفته شده است. آثار وی مشتمل بر دیوان و مجموعه مثنوی هایی است به عناوین ملاحت احمدی، صباحت یوسفی، آینه خانه و پری خانه. دیوان وی را یکی از محققان در سال های گذشته تصحیح و طبع کرده است، اما مثنوی های صاحب هنوز تصحیح و منتشر نشده است. مسئله پژوهش فعلی در ناشناخته ماندن مثنوی ملاحت احمدی و عدم توجه به ارزش های متنی و ادبی اثر است. در این نوشتار مثنوی ملاحت احمدی که از جمله منظومه های تعلیمی و آیینی ادب فارسی در عصر صفوی است، از منظر متن شناسی و با روش تحلیل و توصیف محتوای کیفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ملاحت احمدی در بحر خفیف سروده شده است؛ کلیّت اثر به ستایش نبی مکرم اسلام (ص) اختصاص دارد. مهم ترین خصیصه اثر، جنبه آیینی منظومه است. ضمن متن حکایات کوتاه و بلند بسیاری که بعضاً رنگ و بوی واقعیت دارند نیز نقل شده است و شاعر گاه با زبانی صریح و مستقیم و گاه در خلال همین حکایات و تمثیلات آموزه های تعلیمی و عرفانی را با زبانی غیر مستقیم و با لحنی ساده و بی پیرایه برای مخاطبان تبیین می کند. از جمله عناصر تعلیمی پربسامد و مؤکد در منظومه؛ اهتمام شاعر نسبت به نفی اخلاق ذمیمه و ملکه ساختن فضایل معرفتی است؛ توضیح و تبیین مبانی و اصطلاحات عرفانی و مباحث تفسیری قرآن و حدیث را نیز وجهه همّت شاعر بوده است. سبک اثر تا حد زیادی متأثر از حدیقه سنایی است، زبان اثر نسبتاً روان و استوار است و گاهی لحن و رنگ و بوی غنایی نیز در شعر تنیده شده است.
تحلیل ساختار حس آمیزی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام دلالت در متن مغلوب، باز و قلمروی معنایی آن گشوده است. شاعر یا نویسنده، متأثر از بافت زبانی در این متون، به ادراکاتی تازه و کشف ارتباط هایی جدید دست می یابد که در پی انتقال از یک سطح به سطح دیگر، گاه اخلالی در سطوح انتزاع جدید رخ می دهد. ریزش، پاشیدگی معانی (از اصطلاحات ژاک دریدا)، چندبعدی شدن کلام و... مهم ترین خصلت های شاخص متن مغلوب هستند. غزلیات شمس نیز، از جملة این متون است. مولانا در بسیاری از اوقات، مغلوب حال خویش است؛ لذا شعر او گاه، خودبه خود دچار تناقض می شود و تنش میان اندیشه و صورت منحرف شده را فاش می کند. به دلیل شناوربودن پیوندها، تغییری که با دخالت سوژه در حدود مرزها و ساختارهای مرسوم، بر متن یا اُبژة در جایگاه متن ایجاد می شود، می تواند انحراف از سطوح پیشین و سنت شکنی از آن را در بر داشته باشد. انحرافی که در حس آمیزی ها نیز رخ می دهد، از یک سو وابسته به سطح پیشین است و از سوی دیگر، با ساخت یک سطح انتزاعی تازه، در پی کسب بیانی با هویتی نیمه مستقل است. در پژوهش پیش رو نحوۀ ساخت یابی حس آمیزی بررسی است. بر طبق پژوهشی که صورت گرفته است، مشاهده شد که از میان شیوه های مختلفی که منجر به پیوندهای جدید و انحراف در سطوح انتزاع می شود، کانونی شدن یک حس، استعاری شدن زبان، تأویل پذیر ساختن دلالت ها، عامیانه و گفتاری ساختن زبان، از جملة شیوه هایی هستند که در خلق حس آمیزی ها در غزلیات شمس، سهم بسیار چشمگیری داشته اند.
بررسی مقایسه ای کهن الگوها در کمدی الهی و حی ابن یقظان ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کی از کلیدی ترین اصطلاحات در روانشناسی یونگ « ناخودآگاه جمعی» است. محتویات ناخودآگاه جمعی را «کهن الگوها» تشکیل می دهند که یونگ آن را شکل های روانی بقایای قدیم، ذاتی و موروثی ذهن بشر و خارج از دایره رویدادهای زندگی افراد معرفی می کند. ردپای کهن الگوها را در آثار ادبی ارزشمند جهانی می توان یافت و بررسی تطبیقی آثار از این زاویه، یکی از زمینه های مهم پژوهش های ادبی محسوب می شود. هدف این تحقیق به روش کیفی تحلیل متون، آن است که با بررسی دو اثر مهم ادبی، کمدی الهی دانته و داستان حی بن یقظان ابن سینا از منظر کهن الگوها، به نقاط اشتراک و افتراق آنها و علل این شباهت و تفاوتها بپردازد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که کهن الگوهای سفر، سایه، پیرخردمند و خویشتن در هر دو اثر مشترک است که با توجه به نظریه «ناخودآگاله جمعی» یونگ قابل تبیین می باشد. ولادت مجدد و گذر از آب نیز از نقاط افتراق دو اثر ادبی است.
مطالعۀ تطبیقی مضامین مشترک رمان مزرعه حیوانات اثر جورج اورول و زینی برکات از جمال غیطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی، شاخه ای از نقد ادبی به شمار می رود که تعاریف و قلمرو آن از همان زمان پیدایش در فرانسه تا به امروز، در حال تغییر بوده و موضوع آن پژوهش هایی است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با هم و بررسی رابطه ادبیات با هنرها و علوم انسانی می پردازد. این روابط، گاهی خود را میان شاهکارهای داستانی جهان، نشان می دهد. یکی از این شاهکارها، رمان مزرعه حیوانات اثر جورج اورول، نویسنده انگلیسی است که توانسته با زبانی تمثیلی، اوضاع سیاسی و مضامین اجتماعی مورد نظر خود را به خوبی، بیان نماید و به اشکال مختلفی بر ادبیات کشورهای دیگر تأثیرگذار باشد. از دیگر رمان هایی که به زبان های مختلف، ترجمه شده و شهرت جهانی دارد، رمان زینی برکات نوشته جمال غیطانی، نویسنده مصری است که چند دهه پس از انتشار رمان مزرعه حیوانات، به چاپ رسیده است. موضوع اصلی دو رمان، وقوع انقلاب، انحراف در آن و تزویر حاکمان است امّا پرسش اصلی این است که چه شباهت های مضمونی میان این دو رمان، وجود دارد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در هشت مورد، میان مضامین دو رمان شباهت وجود دارد؛ تحقق انقلاب، تبیین قوانین، خودکامگی رهبران، تأسیس نیروهای سرکوبگر، پوپولیسم، سرکوب مخالفان، استفاده ابزاری از دین و در نهایت، استحاله انقلاب ها، از مضامین مشترک دو رمان، به شمار می روند و این شباهت ها به همراه تسلسل روائی که در وقوع حوادث دو رمان دیده می شود به اندازه ای ملموس است که می توان ادعا نمود جمال غیطانی در رمان خود، از مزرعه حیواناتِ جورج اورول، تأثیر پذیرفته است. این پژوهش می کوشد تا با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی، به مطالعه تطبیقی دو رمان مذکور بپردازد.