فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
نقدی بر ملاک تمییز (علم تجربی از مابعدالطبیعه) کارل ریموند پاپر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاپر برای ارائه راه حلی برای مسئله تمییزِ علم از غیر علم، ملاکی ارائه میدهد که هدف این نوشتار، طرح و بررسی آن است.در این مقاله تلاش میشود با الهام از نقدهایی که لری لائودن، هارولد براون(1979)، و.و. بارتلی، کوهن و لاکاتوش از ملاک تمییز پاپر به عمل آوردهاند، نقدهای جدیدی ارائه شود. تحلیل تبعات منطقی ملاک پاپر روشی است که در پیش گرفته میشود تا چنانکه خود وی پیشنهاد میکند ملاکش مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در این نقد مواضعه پاپر برای تعریف علم، به سه مرحله تجزیه و برای هر یک از این مراحل نقدهایی ارائه میشود.
پلورالیسم دینی، نقد، راه حل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
علم کلام، فلسفه دین و الاهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
میان علوم گوناگون به ویژه در عرصه دینپژوهى، برخى علوم در عین اینکه عنوان مشخص و مستقلى دارند، از نظر موضوع یا روش، همچنین از لحاظ قلمرو، ارتباط تنگاتنگى به هم داشته تا جایى که برخى، آنها را یک علم تلقى مىکنند. در حوزه دینپژوهى، علومى نظیر علم کلام، فلسفه دین و الاهیات، از این امر مستثنا نیست و گاهی در تحقیقات و مباحث مربوط به آنها خلط صورت مىگیرد؛ از این رو در تحقیق حاضر سعى شده مرز میان این علوم تعیین، و نقاط افتراق و اشتراک آنها نیز مشخص شود.
براى تعیین قلمرو هر یک از این علوم، ابتدا، علم کلام و مسائل مرتبط با آن محوریت قرار گرفته و در ادامه، تشابه و تفاوت آن با الاهیات و فلسفه دین تبیین شده است. افزون بر اینکه در هر یک از علوم، تفاوت هر علم با زیر شاخهها و زیر مجموعههاى آن نیز مطرح شده است .
ساختگرایی و نظریه «حق معتقد» ابن عربی
حوزه های تخصصی:
ساختگرایان شکل گیری تمام تجارب عرفانی را تحت تأثیر زمینههای پیشین ذهنی عارف، از جمله زمینههای اعتقادی می دانند. بررسی نظریة «حق معتقد» ابنعربی نشان می دهد که از نظر وی شهود حق در مراتب ابتدایی و متوسط تجارب عرفانی میتواند متأثر از زمینههای اعتقادی بوده و در قالب آنها شکل گیرد. در چنین مواردی الگوی معرفتشناختی ساختگرایی برای تبیین این تجارب مفید و کارساز خواهد افتاد. اما بنا بر همین نظریه، تجارب نهایی عرفانی، فناء و بقاء بعد الفناء، از دایرة شمول این قاعده خارجند و عارف کامل میتواند حق را فارغ از قالبهای ذهنی- اعتقادیِ جزیی شهود کند؛ علاوه بر این در نظریة «حق معتقد»، امکان شهود حق در هر مرحلهای برخلاف توقعات اعتقادی وجود دارد. در حالی که در نظریة، ساختگرایی هیچ گونه تجربة عرفانی نمیتواند از قالبهای اعتقادی پیشین فاصله گرفته و از آنها فراتر رود. بنابراین الگوی معرفتی ساختگرایی از نظر ابنعربی عاجز از تبیین تجارب نهایی عرفانی است.
باز اندیشیدن به عرفی گروی همراه با ریموند پانیکار
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۶
حوزه های تخصصی:
فلسفه گرایی افلاطون و شریعت گرایی فارابی ؛ انتخاب های دوگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
مقایسه دو تفکر یونانی و اسلامی، به ویژه دیدگاه های افلاطون و فارابی، تا اندازه ای، می تواند عوامل فلسفه گرایی تمدن غربی و شریعت گرایی اسلامی را، علی رغم تاکید موسسین این دو اندیشه بر جنبه های مشترک بسیار نشان دهد. معرفت شناسی و هستی شناسی این دو متفکر، به برجسته شدن دانش، در آرا آنها ختم می شود. دانش در بعد نظری در تفکر افلاطون به فلسفه، و در عرصه عمل، به قانون می رسد. این قانون در دوره فرمانروایی فیلسوف شاه، قانون طبیعی است و پس از او، فیلسوف، قانون مکتوب خود را به جای می گذارد، و در این راستا، قانون گذارانی را نیز تربیت می کند، اما در آرا فارابی، دانش در بعد نظری به فلسفه و آگاهی از شریعت معطوف می شود و در عمل نیز به قانون ختم می شود. قانون در زمان رییس اول، ناموس آسمانی (شریعت) خواهد بود و در دوران پس از او، فقه، مبنای اداره امور قرار می گیرد؛ و فقیه نیز، ظاهرا نیازی به فلسفه ندارد.
نقش ایمان در علم
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید عقل و ایمان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
نسبیت علم کلام و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نسبت بین علم کلام و اخلاق مورد بررسی قرار میگیرد. در ابتدا تعریفی ازعلم کلام و اخلاق ارائه شده است: علم کلام عبارت است از تبیین، اثبات و دفاع برهانی و عقلی از عقاید دینی و اخلاق عبارت است؛ احکامی که عقل عملی در باب حسن و قبح افعال و بایدها و نبایدهای رفتار آدمی صادر میکند. سپس دو دیدگاه در باب نسبت علم کلام و اخلاق مختصراً مورد اشاره قرار گرفته است. 1. علم کلام مقدم بر اخلاق است. 2. اخلاق مقدم بر علم کلام است در دیدگاه اوّل، ابتدا باید خدا و اوصاف او از طریق استدلالهای عقلانی اثبات شود و سپس اخلاق به نظر آنان عبارت است از آنچه که خدا فرمان دهد، خوب و آنچه از آن نهی کند، بد میباشد. در ادامه، اشکالات و پاسخ طرفداران این دیدگاه مطرح شده است.
در مورد نگرش دوّم، ابتدا دیدگاه کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی مطرح و سپس مورد نقد قرار گرفته است. در خاتمه دیدگاه متفکران اسلامی مطرح گردیده و این نکته اثبات شده است که گزارههای اخلاقی مقدم بر علم کلام است.
معناشناسی حسن و قبح
حوزه های تخصصی:
معنای حسن و قبح اخلاقی، به عنوان کلیدی ترین مفاهیم اخلاقی، دیدگاههای متعددی را در میان اندیشمندان به میان آورده است. در این مقاله ضمن دسته بندی و توضیح انواع دیدگاه ها، به بررسی و نقد آنها می پردازیم. بر این اساس، ابتدا نظریه احساس گرایی را، به عنوان یکی از مشهورترین نظریات غیرشناختی، نقد کرده ایم و سپس به توضیح و نقد دیدگاه شهود گرایانه ج. ای.[173] مور، پرداخته ایم. در ادامه نظریات تعریف گرایانه در باب حسن و قبح را به دو دسته طبیعت گرایی و متافیزیکی تقسیم کرده و ضمن معرفی و نقد دیدگاه های طبیعت گرایانه، که طیف وسیعی از نظریات اندیشمندان مسلمان و غربی را شامل می شود، و همچنین ضمن نقد برخی از نظریات متافیزیکی، دیدگاه مورد قبول را ارائه کرده ایم.درنهایت طرح و نقد مغالطه طبیعت گرایانه می آید. طراح این مغالطه، ج. ای. مور، مدعی است که هرگونه تعریفی از حسن و قبح، اعم از تعاریف طبیعی یا متافیزیکی، تعریفی مغالطی است که وی آن را مغالطة طبیعت گرایانه می نامد.
نسبت عقل و دین
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۷
حوزه های تخصصی:
حجیت و اعتبار عقل چه از منظر برون دینى و چه از منظر درون دینى محل بحث و نزاع بوده است، نگارنده در این نوشتار، اعتبار عقل را از منظر آیات و روایات مورد بحث قرار داده و جایگاه آن را در اجتهاد فقهى بررسى نموده است و در پایان پرورش و شکوفایى عقل از دیدگاه اسلام را مطرح کرده و آموزههایى از آیات کریمه و روایت را در رشد و بکارگیرى عقل و مبارزه با هرگونه جمود و رکود اندیشه و فرد مورد بحث قرار داده است.
پدر بوطیقا
الاهیات بارت
حوزه های تخصصی:
کارل بارت[1] (1968 ـ 1886) برجسته ترین الاهیدان پروتستان در قرن بیستم است. تأثیر اندیشه های او بر مسیحیت چنان عظیم بود که دیدگاه های او را انقلابی در الاهیات مسیحی نامیده اند؛ (مک کواری، 1378: 475) این تأثیر، تنها در الاهیات و بر الاهیدانان مسیحی نبود، بلکه بسیاری از مردم عادی مسیحی را هم شیفته خویش ساخت. امروزه در الاهیات مسیحی نوشته یا تحقیقی را نمی توان یافت، مگر اینکه به نحوی به آرا و نظریات بارت اشاره کرده باشد و به همین جهت شناخت الاهیات مسیحی معاصر بدون آگاهی از دیدگاه های بارت ناتمام است. همچنین نشانه های وجود نوعی قرابت میان نگاه و روش الاهیاتی بارت با روش اشعری ها، اخباری ها و تفکیکی ها در کلام اسلامی اهمیتی مضاعف به شناخت الاهیات بارت می دهد. با این همه، حجم گسترده آثار بارت و تحولات اساسی در حیات الاهیاتی او ارائه گزارش و تحلیلی دقیق از الاهیات بارت را دشوار می سازد. (هوردرن، 1368: 110) این دشواری را می توان به روشنی در تحلیل های متنوع از الاهیات بارت مشاهده کرد. در این نوشتار سعی ما بر این است تا از میان این گزارش ها و تحلیل ها با الاهیات بارت آشنا شویم.
نقد و بررسی نظریه ذاتی بودن «اراده الهی»
حوزه های تخصصی:
یکی از دشوارترین مسائل فلسفه الهی، مسأله اراده الهی است که اختلافات زیادی را در میان فلاسفه، مکاتب مختلف کلامی و دانشمندان علم اصول فقه برانگیخته و بحث های زیادی را پدید آورده است. برخی آن را از صفات ذات و در عین حال زائد بر آن دانسته اند و گروهی دیگر اراده را از صفات ذات و عین آن تلقی کرده اند و بعضی دیگر گفته اند اراده از صفات فعل است. عده ای اراده را به علم خدا و گروهی به علم خدا به نظام، بر وجه اتم ارجاع داده اند. در مقابل، برخی اراده خدا را همان حب، عشق و ابتهاج پروردگار به ذات خود دانسته اند و گروهی آن را به صفت رضا ارجاع داده اند. در این نوشتار دو مسأله از مسائل اراده مورد بررسی قرار گرفته است: یکی ذاتی بودن اراده که مورد نقد واقع و ثابت شده است که اراده الهی از صفات فعل است نه ذات. دوم ارجاع آن به یکی از صفات الهی که توضیح داده شده است، اراده الهی به هیچ یک از صفات قابل ارجاع نیست.
حقوق بین الملل و نظریه عدالت راولز
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۸
حوزه های تخصصی:
زوایاى گوناگون مسئله اذهان دیگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله اذهان دیگر به توجیه باور ما به وجود اذهان دیگر (در بحث معرفت شناختى) و چیستى اذهان دیگر (در بحث مفهومى) مى پردازد. آیا باور ما به وجود اذهان دیگر موجّه است تا معرفت به شمار آید یا صرفاً یک باور روانى است؟ راهکارهاى بسیارى براى گره گشایى از این مسئله ارائه شده است و درباره هر یک هم چنان بحث هاى فراوانى میان فیلسوفان وجود دارد. در کل, هنوز راهکارى که اکثریت بپذیرند ارائه نشده است. این مسئله زوایاى روان شناختى و زیست شناختى نیز دارد و در میان فیلسوفان قاره اى نیز تا حدّى مدِّ نظر بوده است.