توسعه علوم انسانی و بسط مباحث درباب روش این علوم منجر به پیدایی روشهای مختلف پژوهش و تحقیق در این حوزه شده است. از متأخرترین روشهای جدید در مطالعه رفتار انسانی‘ منطق هرمنوتیک یا روش تأویل و تفهم است که پس از بروز بحران و برخی مشکلات و انتقاد از روشهای اصالت تجربه (Amprism) و مذهب تحصلی (Postitivism) در زمینه مطالعه رفتار انسانی تکوین یافته است. در این مقاله اصول و مبانی و نتایج مثبت و مشکلات این روش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
هریک از شاخه های دانش بشری در بستر فرهنگی ویژه ای پدید می آید و می بالد. از این رو غالباً یافته های دانش‘ به فضای خاص فرهنگی خویش بسته و وابسته است و نمی توان آن را به ورای آن تعمیم داد. روانشناسی معاصر نیز به عنوان یک علم‘ زادگاه فرهنگی معینی دارد و از مایه های آن ارتزاق کرده است. نوشته حاضر‘ بررسی کوتاهی است در نشان دادن برخی از این گونه انقیادهای فرهنگی در نظریه های روانشناسی و روانکاوی از قبیل: نظریه فروید‘ رفتارگرایی واتسون و اسکینر‘ نظریه گشتالت و نظریه پیاژه.