فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۲۰۲ مورد.
آشنائی با چند اثر بدیع از هنرمندان جلدساز ایرانی (قرن هشتم و نهم هجری)
منبع:
هنر و مردم ۱۳۴۵ شماره ۴۹
حوزه های تخصصی:
مجموعه های هنری
حوزه های تخصصی:
معرفی پژوهش-زیراندازهای سنتی آذربایجان شرقی
حوزه های تخصصی:
نود سال، از کمال الملک تا امروز - گفتگتو با استاد امینی کهنسالترین استاد قالیباف ایران
حوزه های تخصصی:
تحلیل هندسه و تناسبات پنجره های ارسی ها (نمونه موردی:هفت ارسی خانه های کاشان)
حوزه های تخصصی:
خانه های سنتی کاشان نمونه های بی نظیری از معماری با هویت و اصالت ایرانی هستند که زمینه مناسبی برای پژوهش در معماری ایران و یافتن راهکارهایی برای پاسخ به مشکلاتی که امروزه در معماری درگیر آنها هستیم را فراهم آورده اند؛ این خانه ها متناسب با شرایط دوره خود جوابی مناسب بوده اند. پنجره های ارسی یکی از اجزا جالب توجه در این خانه هاست، محصولی از نیاز و هنر انسان ایرانی است، که لازمه فراموش نشدن و احیا ارسی ها پژوهش در زمینه شناخت بیشتر آنها است. برای پی بردن به شیوه طراحی ارسی و احیای آن، نیاز به طرح دقیق کالبدی است، بررسی هندسه و تناسبات ما را با ساختار ارسی آشنا می کند، ساختاری که کالبد آنها را شکل می دهد و واسطه ارتباط با انسان و الفبای طراحی ارسی است، بنابراین پژوهش حاضر به دنبال یافتن رابطه هندسه و ارسی های خانه های کاشان می باشد. شیوه گردآوری اطلاعات در این مقاله تلفیقی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. برای مشخص شدن جامعه آماری فهرستی از تمامی خانه های ارسی دار کاشان را تهیه شده و معیار انتخاب توجه به سلامت، کیفیت و تنوع طرح هفت مورد از ارسی ها بوده است. با روش توصیفی- تطبیقی، ابتدا خانه ها از نظر شکل ظاهری، نحوه بازشو، محل قرارگیری در خانه و ... مورد مطالعه قرار گرفته اند. سپس در سه بخش نظام اندازه گیری معماری ایرانی(بررسی رابطه ارسی با پیمون)، هندسه ترسیمی (بررسی نسبت و تناسبات در اندازه های ارسی ها) و هندسه ترکیبی (بررسی رابطه ارسی ها با شبکه های هندسی) با هدف دستیابی به رابطه ارسی ها با هندسه بررسی شده اند. در پایان نتیجه حاصل شد که ارسی به عنوان جزئی از معماری خانه در ارتباط با زمینه خود است و از نظم هندسی پیروی می کند و مانند سایر اجزا خانه ایرانی بر اساس پیمون ساخته شده و نسبت های لحاظ شده در بخش های مختلف آن با نسبت های زرین که مورد توجه معماران سنتی بوده ،منطبق است. در اندازه ها نیز پیرو پیمون، در نسبت پیرو نسبتهای زرین و در جایگیری پیرو شبکه های هندسی می باشد. امید است نتایج حاصل قابلیت استفاده در طراحی های امروزی و استفاده از تجربه و هنر نیاکانمان را فراهم کند.
بررسی نوع رودوزی و روکاری و مفاهیم نقش مایه ها در ساختار هشت نمونه از سجاده ها ی پارچه ای دوره قاجار
حوزه های تخصصی:
سجده گاه مسلمین به عنوان مکانی ملکوتی، زمینه ای را برای هنرمندانِ مسلمان دوره قاجار مهیا نموده است تا جلوه ای زیب ا از ارتباط معنوی نمازگزار با پروردگارِ خویش را، در قالب سوزن دوزی، ایجاد نمایند. سوزن دوزی ها بر روی سجاده های دوره قاجار جزء تزیینات هنری ازنظر تنوع و زیبایی هستند که با هدف و تأثیر باورها و اعتقادات مذهبی به صورت آگاهانه صورت پذیرفته اند. هدف از پژوهش، شناخت و نگاهی توصیفی تحلیلی به نوع رودوزی و روکاری و مطالعه مفاهیم نقوش ایجادشده بر روی هشت نمونه از سجاده های پارچه ایِ موزه ویکتوریا و آلبرت لندن در سال های 1267-1319 ه.ق در دوره قاجار است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1- نوع و روش رودوزی و روکاری در سجاده ها چگونه است؟ 2- مفاهیم نقش مایه ها و خط نگاری های رودوزی و روکاری شده بر روی سجاده ها چیست؟ نتایج نمایانگر این است که سوزن دوزی و ایجاد نقوش بر اساس مضامین هنر و اندیشه خلاقانه هنرمند مسلمان سنتی و سوزن دوز بوده است. می توان اذعان داشت، رودوزی ها شامل ابریشم دوزی، خامه دوزی و پنبه دوزی(لایه دوزی) و روکاری ها، شامل کشش و برش تاروپود (ژور دوزی، شبکه دوزی) است. نوع رودوزی و روکاری باعث تنوع نقش مایه ها شده است. نقش مایه ها در رودوزی و روکاری هایی که به صورت طرح های شکسته ایجاد شده است، بر اساس بافت عمود بر هم پارچه شکل گرفته است و نقش مایه ها در رودوزی هایی که به صورت آزادانه شکل گرفته اند، از بافت عمود بر هم پارچه استفاده نشده است. رنگ سجاده ها و رنگ نخ سوزن دوزی به دلیل تأثیر نقش مایه ها و تمرکز نمازگزار در موقع عبادت سفید است. از شاخصه های اصلی در ساختار این سجاده ها، طرح های متنوع از محراب و جای مُهر با توجه به نوع رودوزی ها و روکاری ها است . نقش مایه ها در این سجاده ها به صورت طرح های شکسته و گردان و شامل درخت، پرنده، گل، اشکال هندسی و خط نگاری ها هستند. حس درونی هنرمند سوزن دوز، آمیخته با فرهنگ و مذهب است و با استفاده از جنبه های تزیینی هنر اسلامی بر روی سجاده ها، همچون صور تمثیلی از اشکال هندسی، نباتی، و مرغان که برگرفته از مفاهیم نمادین است، بر حالت ماورای طبیعی در نقوش افزوده و هنر خویش را به کمال رسانده است.
معرفی اثر-هنر قلمزنی در ایران
حوزه های تخصصی:
تعامل صورت و محتوا در کشکول های فلزی دوران صفوی و قاجار
حوزه های تخصصی:
استقرار سلسله صفوی در ایران و شیوع فرقه های منتسب به صوفیه، ایجاب می کرد تا به ساخت کشکول که یکی از آلات قلندری و درویشی بوده و در مراسم و آیین های مرتبط با این فرقه ها استفاده می شد، اهمیت وافری داده شود. عناصر بصری نقش شده بر کشکول ها، نشر اندیشه و افکار درویشان را دربرداشته است. لذا هدف این پژوهش، بررسی صوری و محتوایی سی و چهار عدد از کشکول های فلزی دوران صفوی و قاجار است. بنابراین سوالات پژوهش عبارت است از: تعامل عناصر تزئینی کشکول ها و آداب درویشی چیست؟ و کشکول های فلزی این دو دوره، از نظر فرم، نقش و نماد چگونه اند؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای و با مراجعه به سایت موزه های خارجی و همچنین مراجعه حضوری به موزه های داخلی جهت مطالعه نمونه ها است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کاربرد کشکول نزد دراویش، علاوه بر آلات و وصله های درویشی و قلندری، وجه عاشورایی نیز داشته و در آیین سقایی و مراسم عزاداری عاشورا به کار می رفته است. از نظر فرم ظاهری نیز با سه نوع کشکول مواجهیم که در تزئین آنها از کتیبه هایی با مضامین شیعی و اشعار فارسی استفاده شده است. نقوش تزئینی نیز شامل نقوش انسانی، هندسی، حیوانی و گیاهی است. تکنیک های هنری مورد استفاده در تزئینات، شامل: قلمزنی، سیاه قلم، طلاکوبی روی فولاد، حکاکی، مشبک کاری و مرصع کاری است. نمادهایی نظیر اژدها، ماهی، مار و کشتی که در اجزا و تزئینات کشکول به صورت رمزگونه یا در فرم ظاهری آن به کار رفته اند به تبعیت از اعتقادات و آرمان هایی است که دراویش مدعی آن ها بوده اند.
معرفی اثر-کاشیهای اسلامی
حوزه های تخصصی:
معرفی اثر-درهم اسلامی
حوزه های تخصصی:
هنر مدال سازی
حوزه های تخصصی:
شعر و جام (معرفی چند اثر هنری از موزه هنرهای تزئینی)
منبع:
هنر و مردم ۱۳۴۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
پاکی احساس، خط و نقش
بررسی تطبیقی و تحلیلی «موضوع» در آثار حسین بهزاد و محمود فرشچیان
حوزه های تخصصی:
نقاشی ایرانی نوین در تبارشناسی تاریخی خود، دارای اشتراک و افتراق نسبی با دیگر مکاتب سنتی نقاشی ایرانی و حاوی کارکردها و مفاهیم خاص خود است. مسئله این پژوهش، نخست «طبقه بندی موضوعی» آثار بهزاد و فرشچیان و سپس بررسی تطبیقی و تحلیلی «موضوع» در آثار این دو هنرمند جریان ساز بوده است. هدف این نوشتار نیز، روشن نمودن چگونگی بهره گیری این دو هنرمند از موضوعات و آشکار نمودن افتراق و اشتراک آثار آنها در موضوعات طبقه بندی شده بوده است. در این مقاله که از نوع «نظری» و با روش «توصیفی- تحلیلی» انجام پذیرفته است، کوشش گردیده که با اسناد و اطلاعات کتابخانه ای و میدانی، ضمن تبیین اهمیت موضوع، مجموعه آثار این دو هنرمند مورد «طبقه بندی موضوعی» قرار گیرد که حاوی «طبقه»، «معیار» و «نمونه های معیار» می گردد. سپس با استخراج طبقه بندی موضوعی، آثار آنها مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی قرار گرفته است. بر مبنای یافته ها و بررسی تطبیقی و تحلیلی آثار هر دو هنرمند، به عنوان نتیجه می توان گفت که آثار هر دو نگارگر در مولفه «موضوع» به عنوان یکی از ویژگی های برجسته نقاشی ایرانی، در کنار دیگر ویژگی ها، یعنی: «بینشی»، «ساختاری»، «کارکردی» و «فنی» دارای اشتراک و افتراقاتی هستند. بهره گیری از پانزده طبقه مشترک موضوعی و به ویژه استفاده کمی و بسیار چشمگیر از موضوعات «غنایی»، «ادبی» و «اجتماعی» از اشتراکات «موضوعی» آثار این دو نگارگر بوده است. همچنین، مولفه هایی چون: کمیت (تعداد آثار)، کیفیت بیان مضمون (نمادگرایی)، فاصله گرفتن از ادبیات، درون گرایی و ابداع مضامین نو، از افتراقات آثار محمود فرشچیان با آثار حسین بهزاد بوده است.
معرفی اثر: حکاکی و چاپ چوب
حوزه های تخصصی:
مشخصه های عمومی نقوش هندسی و گره چینی سقف کاخ-قلعه های قاجار استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقوش هندسی و گره چینی از گونه های رایج در تزئینات هنرهای اسلامی است. کمال و بالندگی هنر گره چینی و استفاده از نقوش هندسی در تزئینات ایرانی اسلامی، متعلق به دوره ی سلجوقی است. تا دوره ی قاجار تزئینات هندسی و گره چینی فراز وفرودهای بسیاری داشته و در این دوره ی هنری با ورود فرنگی مآبی، فرهنگ تصویری-تزئینی ایران دستخوش تغییرات بسیاری گردید. هنر و معماری قاجار مآثر زیادی هرچند نه در حد و اندازه ی نمونه های شاخص ادوار پیشین حکومتی از خود در سرزمین ایران به جای گذاشته است. از درخشان ترین نمونه های معماری قاجار در استان چهارمحال و بختیاری کاخ-قلعه های چالشتر، جونقان و دزک است. که در زیر طاق آن ها نمونه هایی زیبا از گره چینی با نقوش هندسی و مصالح چوب، فلز و آینه وجود دارد. در این مقاله به شیوه ی توصیفی و تحلیل بصری و ترسیمی نقوش و عمدتاً به روش میدانی مختصات عمومی این نقش های هندسی در گره ها از حیث تنوع نقوش؛ مواد و مصالح به کاررفته و سطوح و عرصه های پوشش داده شده و محل قرارگیری آن و نیز ارتباط با سایر تزئینات بنا کاویده می شود. با توجه به حاکمیت فرهنگ تصویری قاجار و کلیت هنر و معماری عصر قجری در نمونه های اخیر عمدتاً از این شیوه متأثرند. ضمن آن که تأثیرات محلی بر این نمونه ها قابل پیگیری و مشاهده است. در نمونه های اخیر به طور چشمگیری نقوش و تزئینات در سقف داخلی بنا پیچیده تر و ظریف تر از نقوش سقف ایوان ها مشاهده گردید که دلایلی ازجمله حفظ و حراست از تزئینات در فضاهای بسته نسبت به فضاهای باز دلیل عمده ی آن است.
موزه هنرهای تزئینی
منبع:
هنر و مردم ۱۳۴۱ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
تحلیلی بر نقش شمسه از منظر اندیشه و عرفان ابن عربی
حوزه های تخصصی:
نقش شمسه به عنوان یکی از نقوش بکار رفته در هنر اسلامی از جایگاه خاصی در شاخه های مختلف از معماری تا کتابت و صنایع دستی برخوردار است. بدون شک نقش تجریدی شمسه و هندسه آن، که ازخواستگاه فرهنگ و هنر پیش از اسلام است، در ترکیب با مبانی عرفانی و اندیشه های موجود در باور اسلامی به شکلی نوین سر برآورد. چنین نقوشی در هنر اسلامی علاوه بر ارزش های زیباشناسانه صوری، بیانگر راز و رمزهای فرهنگی و دینی نهفته در خود می باشد. هنرمند مسلمان از این نقوش در جهت بیان آرمان های باورمدار توحیدی خود بهره برده است. ارتباط این آرایه ها با ایمان و عقاید توحیدمدار نوعی جاودانگی، اصالت و خلوص را در آنها بازتاب می دهد. در میان فیلسوفان بزرگ اسلامی، ابن عربی(560-638ه .ق.) دردوره ای می زیسته که هنر اسلامی به هویتی مستقل دست یافت و به دستاوردهای ملموس و قابل تاملی رسید. از آنجا که با مطالعه آرا ابن عربی می توان به مفاهیم کلیدیِ چون تأویل، کنز مخفی، اعیان ثابته، خیال متصل و منفصل و وحدت وجود رسید در نظر است تا در این مقاله با بیان این آرا به یک مدل نظری دست یافته و براساس آن به بررسی و تحلیل نقش شمسه بپردازد و به سوال خود در باب " چگونه می توان بر اساس عرفان نظری ابن عربی اصولی را مستخرج و به تحلیل نقش شمسه پرداخت؟" پاسخ دهد. بر اساس روند مطالعات و تحلیل های انجام شده در انتها این استتنتاج حاصل می آید که تبیین معناگرای نقش شمسه در هنر اسلامی با عرفان نظری ابن عربی مرتبط است. روش تحقیق این مقاله تحلیل کیفی است که با تاکید برمستندات کتابخانه ای به نگارش درآمده است.