فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
طبقات نگاری، شیوه ای از تاریخ نگاری اسلامی محسوب می شود که به خصوص برای زیست نگاری بسیار مورد استفاده نویسندگان مسلمان قرار گرفته است. این شیوه، در طی سده های متوالی، از قرن سوم هجری تا دوره معاصر حیات داشته و سبک ها و روش های مختلفی را تجربه نموده است. نویسندگان، در اصناف و رشته های مختلف، برای ارائه داده های رجالی، تاریخی و زندگینامه ای از این قالب بسیار سود بردند که حاصل آن، حجم بزرگی از میراث مکتوب اسلامی می باشد. صاحبان این آثار، تحت تأثیر فضای اجتماعی و سیاسی زمانه و باورهای خویش، روشهای مختلفی را برای طبقه بندی کتابها انتخاب می کردند. در این نوشته با درنظر داشتن چگونگی شکل گیری طبقات نگاری اسلامی و شیوه های مختلف آن، مراحل طبقات نگاری و تأثیر فضای اجتماعی بر نویسندگان بررسی شده است. در بخش پایانی هم امکان برقراری ارتباط بین طبقات نگاری و مسئله طبقات اجتماعی جامعه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر
حوزه های تخصصی:
آنچه در پی خواهد آمد، ترجمه ای از فصل پنجم کتاب برداشت هایی از ایران: تاریخ، اسطوره ها و ملی گرایی از سده های میانه ایران تا جمهوری اسلامی، تحت عنوان «تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر» که به قلم دکتر تورج دریایی، استاد تاریخ ایران در دانشگاه ارواین کالیفرنیا نوشته شده است. دریایی در این نوشتار معتقد است که ساسانیان مبدع «تاریخ نگاری مقدس» شدند، زیرا تاریخ نگاری ساسانیان از متون و سرودهای زرتشتی استفاده کرد و آنچه غیردینی و مخالف با سلیقه موبدان به نظر می رسید، حذف شد و آنچه مطابق با دین زرتشتی بود، در خدای نامه حفظ گردید. بنابراین، تاریخ ساسانیان دارای «گرایش زرتشتی» بود و ظهور آن ها به همانگونه ای بود که در اوستا توصیف شده بود. در این طرح، در خدای نامه، دودمان های اوستایی همچون کیانیان و پیشدادیان جایگزین هخامنشیان و اشکانیان شدند؛ بنابراین، دودمان های سنتی اوستا به شاهان سنتی ایران تبدیل شدند. حذف هخامنشیان و بعداً اشکانیان، ممکن است به این خاطر باشد که «تاریخ مقدس» ساسانیان به ذکر دقیق رویدادهای تاریخی اهمیت نمی دهد، اما رویدادها و شخصیت های مرتبط با سنت دینی زرتشتیان، دارای اهمیت اند.
تحلیل خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خطبه فدکیه به عنوان یک ارتباط زبانی تحقق یافته در بافت و زمینه تاریخی مشخص، یکی از گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) را تشکیل می دهد. یکی از روش های تحلیل این گونه متون، به عنوان بخشی از میراث دینی، استفاده از تحلیل کارگفتی و بررسی متن در چارچوب کنش گفتاری است. بر اساس این نظریه، گوینده که همواره در بافتی خاص سخن می گوید، هنگام سخن گفتن علاوه بر ادای کلمات و بر زبان جاری ساختن الفاظ در قالب گزاره های مختلف، کنش هایی هم انجام می دهد که آن ها را به پنج دسته بیانی، انشایی، تعهدی، احساسی و اعلامی تقسیم کرده اند. این جستار که به تحلیل متن خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری پرداخته، به این نتیجه رسیده است که کنش های اعلامی و بیانی بیش از دیگر کنش ها در این خطبه به چشم می خورد و با توجه به بافت پیرامونی ایراد این خطبه و زمینه های تاریخی آن، این فراوانی را می توان بدین معنا گرفت که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در صدد احیای سنت وی و تبیین احکام و دستورات اسلام بوده است.
سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی (نگاهی به مقوله هویّت در دو کتاب «دو قرن سکوت» و «خدمات متقابل ایران و اسلام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث حوزة مطالعات فرهنگی و ادبی، شناخت شاکلة هویّت ملّی یک سرزمین، در لابه لای آثار هنری و ادبی آنهاست. ورود دین اسلام به ایران سبب شد تا عناصر اصلی هویّت این تمدّن، به آرامی تحت تأثیر فضای تازة سیاسی و عقیدتی، دچار دگرگونی های عمیقی شود؛ سپس با سیطرة امویان و عبّاسیان، فراز و فرودهایی در روابط ایرانیان با جهان فاتح عربی – اسلامی، پیش آمد. پاره ای از سازة دیرسال هویّت ایرانی، به کلّی محو شد و بخش هایی از آن نیز، شاهد دگردیسی های وسیعی گردید. از آنجا که شعر، ادب و تاریخ هر عصری، تصویری از اوضاع آن است؛ این پژوهش با شیوه ای توصیفی – تحلیلی، ضمن واگویة برخی از تغییرات در مؤلّفه های هویّت تاریخی ایران، در سده های نخست خلافت اسلامی و عصر عباسی، با بهره مندی از دو اثر ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، نوشتة مرتضی مطهری و نیز دو قرن سکوت به قلم عبدالحسین زرین کوب، مورد نقد و مقابله قرار گرفته است.
بررسی «پدیدارشناختی مفهوم وحشی» با تکیه بر مفهوم وحشی در مطالعات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وحشی» از جمله مفاهیم کلیدی است که در آثار تاریخ نگارانه، به کرات استعمال شده است؛ لیکن تا کنون درباره آن تفکر و تعمق نشده است. این مفهوم آن چنان نزد عقل سلیم انسانها بدیهی انگاشته شده است که توان اندیشیدن به آن را از مورخان سلب کرده است. از این رو بازاندیشی در خصوص چنین مفاهیمی، ضروری به نظر می رسد. لذا مقاله حاضر با اتخاذ روش پدیدارشناسی هوسرلی درصدد است تا پیرامون این اصطلاح به تفکر بپردازد. در ابتدا، با تعلیق و اپوخه وحشی تصورات ماتقدم متعارف کسانی چون کریستنسن، باسورث، گروسه، مورگان و ... رها شد و متعاقب آن شناسایی نوئم و نوئز آغاز شد. حال این مفهوم وحشی معطوف به چه معنا و دلالت هایی است که باید با اپوخه کردن(تعلیق کردن) آن، به سوی ماهیت اصیل آن ره پیدا کنیم؟ با مطالعه و بررسی جوامع به اصطلاح «وحشی» در مطالعات تاریخ نگارانه، این نتیجه حاصل شد که نوئم آنان در زمره صحراگردان بوده اند و متمدنان به عنوان نوئز وحشی را برساخته اند. مقاله حاضر به چگونگی برساخته شدن مفهوم وحشی می پردازد و سعی دارد تا از ماهیت پدیدار وحشی پرده بردارد.
بررسی و تحلیل نظامهای تاریخگذاری وقایع در تاریخنگاری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورخین جهت مرتب سازی وقایع از نظام های گاهشماری رایج بهره می گرفتند تا به وقایع خود بعد زمانی بخشیده و به اصطلاح انها را تاریخگذاری کنند. الگوهای تاریخگذاری وقایع و انگیزه های پشت پرده انها مسئله تحقیق حاضر است. زمینه این تحقیق تاریخنگاری سلسله ای عصر صفوی است، که در آن می توان سامانه های مرتب سازی وقایع را به دو دسته اصلی موضوعی و سالنگاری تقسیم کرد. نگاه ما به دنبال تحولاتی است که در این دوره تاریخی در شیوه های تاریخگذاری رخ داده است و تاریخ های موضوعی از منظر موضوع این تحقیق تغییری رانشان نمی دهند. پس تنها سالنگاری، که خود به سه شاخه فرعی (عصری، چرخه ای، جلوسی) تقسیم می شود محل توجه خواهد بود. در تحلیل روشهای سالنگاری خواهیم دید که می توان رابطه معناداری میان روشهای تاریخگذاری سالنامه ای و مقام و موقعیت شاه در منظومه فکری جامعه صفوی یافت، یا مورد تایید قرار داد. همانطور که احتمالاً حجم تاریخ های تولید شده در این عصر نیز تا حدی تابع همین عامل است: یعنی با مطلق شدن قدرت شاه، از تعداد و شاید نیاز به تاریخنگاری کاسته می شود و در عوض بر آثاری داستانی که به ستایش شاه می پردازند افزوده می شود. به این منظور ابتدا اصولی که مورخین صفوی برای مرتب سازی وقایع برگزیده اند بررسی می شود. سپس به معرفی روشهای اصلی تاریخگذاری سالنگارانه در این دوره و توزیع تاریخی آنها پرداخته می شود.
بررسی روانشناسی سیاسی - اجتماعی از دیدگاه ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
ابوزید عبدالرحمن ابن خلدون (۸۰۸- ۷۳۲ه / ۱۴۰۶–۱۳۳۲م) یکی از بزرگترین اندیشمندان گران مایه اسلامی است که کتاب «العبر» در هفت جلد به او تعلق دارد. مقدمه این کتاب یکی از عظیم ترین شاهکارهای فلسفی، تاریخی و جامعه شناسی در عالم اسلام بشمار می رود و نام ابن خلدون نیز به خاطر همین پیشگفتار پرآوازه گشته است. همچنین مرتبه فلسفی ابن خلدون تقریباً بطور کامل تحت الشعاع شهرت وی در مقام جامعه شناس و نظریه پرداز تاریخ قرار گرفته است. وی از مورخانی است که جامعه را از منظر «روان شناسی» نگاه کرده و تلاش دارد که حوادث اجتماعی را از راه تحلیل روانی در جامعه مطالعه کند. بر این اساس این پژوهش به دنبال بررسی روانشناسی اجتماعی و سیاسی از دیدگاه ابن خلدون می باشد.
تحلیل روش شناختی و محتوایی تاریخ نگاری طبرسی با تکیه بر إعلام الوری بأعلام الهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی تاریخ نگاری از مسائل فلسفه تحلیلی تاریخ یا فلسفه انتقادی تاریخ است که به بررسی روش شناختی در حوزه مطالعات تاریخی می پردازد. طبرسی که از علمای صاحب نام قرن 5 و 6ق است با تالیفات بسیار در رشته های مختلف علمی، نقش ارزنده ای در اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است. از این میان، کتاب إعلام الوری بأعلام الهدی است که در دو ساحت ساخت و معرفت، الگویی مناسب برای جریان تقریب در مجامع اسلامی است. لذا مسأله مورد نظر در تحقیق پیش رو، چیستی تحلیل روش شناختی و محتوایی تاریخ نگاری طبرسی با تکیه بر کتاب مذکور است. تحقیقاتی بسیط در حوزه روش شناختی تاریخ نگاری طبرسی وجود دارد که به صورت گزارشی به آن پرداخته شده، لیک تحقیقی جامع در این زمینه صورت نگرفته است. طبرسی که با نگاه ژرف خود، حفظ اساس و کیان اسلام را مد نظر داشت، با ابداع و کاربست نظریه تقریب (که مبتنی بر زمینه های روش شناختی بوده و در تحلیل محتوایی فعالیتهای علمی او ظهور داشت) اقدام به فعالیتهای علمی-پژوهشی نمود، به طوری که در تالیفهای خود روشی""وحدت محور""را معرفی و در ساحت تعلیم و تعلم""نظریه تقریب""را تقویت کرد. لذا هدف از نگارش متن پیش رو ارائه و تبیین روش شناختی و تحلیل محتوایی تاریخ نگاری او با تکیه بر کتاب اعلام الوری باعلام الهدی و به تعبیر دیگر، تبیین ساحت های روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری طبرسی از منظر کتاب مذکور است. هدف نهایی از توصیف شناسی تاریخ نگاری طبرسی در ساحتهای روش شناسانه و معرفت شناسانه، اثبات رویکرد تقریب در حیات علمی-فرهنگی وی است تا از این طریق،""نظریه تقریب""را معرفی و الگویی مناسب به جامعه علمی مسلمانان در جهت بازتولید این رویکرد ارائه گردد. روش تحقیق به صورت تاریخی و تاریخی-اجتماعی است و در نهایت روشی مهم و کاربردی در حیطه ساخت و معرفت در ساحتهای مختلف علمی در جهت تقریب مذاهب اسلامی اثبات گردیده است. چکیده تعاریف، توصیفات و تبیین های مطرح شده در متن، عبارت است از معرفی اصول روش شناختی تاریخ نگاری وی و ثانیا اثبات ""نظریه تقریب"" در حیات علمی-فرهنگی طبرسی و ارائه آن به جهان اسلام به عنوان الگویی علمی-مذهبی در راستای تقویت بنیه های تقریبی در ساحتهای مختلف.
تأملاتی در تاریخ نگاری فارسی در دورة عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آل عثمان یا عثمانیان در اواخر قرن سیزدهم میلادی/هفتم قمری از یک امیرنشین محلی در غرب آناتولی به تدریج به یک دولت مستقل و سپس به یک امپراتوری جهانی تبدیل شدند. اگرچه در دولت عثمانی، سنت تاریخ نگاری با تأخیر زیاد پدید آمد، اما بعد از تکوین، سیر تکاملی پیدا کرد، به گونه ای که به یکی از جریان های مهم تاریخ نگاری در جهان اسلام تبدیل شد. تاکنون دربارة شکل گیری و روند تکامل تاریخ نگاری عثمانی پژوهش های متعددی صورت گرفته است. بااین حال، جایگاه و ابعاد تاریخ نگاری فارسی در شکل گیری تاریخ نگاری عثمانی هنوز به صورت همه جانبه بررسی نشده است. یکی از دلایل این امر عدم تصحیح و انتشار شمار زیادی از آثار تاریخ نگاری فارسی است. چنانکه هنوز تصحیح منقحی از هشت بهشت بدلیسی در دست نیست. البته در سال های اخیر تعدادی از آثار فارسی در ایران و ترکیه تصحیح و منتشر شده است. با انتشار این آثار، زمینه و مجال مناسبی برای بررسی جایگاه و ابعاد تاریخ نگاری فارسی در عثمانی پدید آمده است. پرداختن به تاریخ نگاری عثمانی به ویژه برای ما ایرانیان از آن حیث که موجب شناخت بهتر و بیشتر تاریخ نگاری ایران می شود، نیز دارای اهمیت زیادی است، زیرا تاریخ نگاری عثمانی از همان آغاز شکل گیری و نیز در مرحله اوج و کمال خود تاحد زیادی وامدار زبان فارسی، عناصر ایرانی و الگوهای تاریخ نگاری ایران بود. پژوهش حاضر درباره این پرسش ها شکل گرفته است: تاریخ نگاری عثمانی در چه شرایط تاریخی شکل گرفت؟ در شکل گیری آن چه عوامل و عناصری نقش داشتند؟ جایگاه و ابعاد تاریخ نگاری فارسی در عثمانی چگونه بود؟ پژوهش حاضر با روش تاریخی و رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع و مآخذ به پرسش های مزبور پاسخ می دهد.
گفتمان تبارشناسی آل سامان در روایت بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت سامانی در شرق قلمرو خلافت اسلامی در بستری غنی از مؤلفه ها و مفاهیم فرهنگی-اجتماعی در قرن 4ه.ق تأسیس گردید. آل سامان در کشاکش با گفتمان سیاسی دولت های رقیب نیازمند اثبات حقانیت و کسب مقبولیت از طریق بهره برداری از مفاهیم و ارزش های موجود در بافت فکری، فرهنگی و نظام معنایی تثبیت شده در ساختار زبانی ساکنان سرزمین های مفتوحه شدند. یکی از مفاهیم ریشه دار در چنین بافت و نظام اندیشه ای: «برخورداری از تبار پادشاهان و قهرمانان اساطیری-تاریخی» در پذیرش سیاسی و فرهنگی یک سلسله بود. بر این اساس در این مقاله برخلاف روش های معمول مطالعات تبارشناسی در رویکردی جدید از روش شناسی و نظریه تحلیل گفتمان در بررسی روایت بلعمی از تبار اشکانیِ سامانیان استفاده گردید و آشکار شد که دربار سامانی در بستر رقابت های سیاسی و اهداف ایدئولوژیک، گزاره های سیاسی و تبارشناسی خود را در وارد این کتاب تاریخی نموده است.
بررسی مولفه های فرهنگی تاثیرگذار بر تاریخ نگاری ابو علی مسکویه رازی (421-325 ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت مولفه های فرهنگی تاثیرگذار بر تاریخ نگاری مسکویه، مستلزم آن است که وی را نه صرفا در پیوند انتزاعی با حکمت عملی، بلکه در پیوند انضمامی با بستر تاریخی یعنی از منظر فرهنگی و پایگاه سیاسی و اجتماعی وی به عنوان درباری تحلیل کنیم تا تاریخ نگاری او را در این مناسبات درک کنیم. بر این اساس در مقاله حاضر، از نظریه تاریخ گرایی نوین استفاده شده است. مطابق این نظریه، منتقد تاریخی در خوانش متون، دنبال کشف علل و داده های جدید نیست، بلکه در پی تفسیر و شناخت دلالت های فرهنگی در متن تاریخ نگاری است. مسکویه به عنوان کاتب، فیلسوف یا مورخ، لاجرم جزیی از فرهنگ دوره است که «تجربه زیسته» او باید در درون آن شناخته شود. بر اساس یافته های مقاله حاضر، تاریخ نگاری این مورخ عصر آل بویه، متاثر از مولفه های فرهنگی در هم تنیده شامل «تجربه سنت و تقرب به دربار»، «فرهنگ دبیری» و «فرهنگ اندرزنامه ای و حکمت عملی» در پیوند با قدرت بوده است. مقاله حاضر گامی اولیه در این راستاست.
رویکرد ابوالفضل بیهقی به الگوی دولت امیرمحمد غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی حکومت کوتاه مدت امیر محمد غزنوی فرزند سلطان محمود به سال 421 ه.ق. یکی از موضوعات درخور تحقیق در تاریخ عصر غزنوی است که کمتر بدان پرداخته شده است. از آنجا که مورخان و محقّقان از این موضوع به اختصار گذشته اند، ولی ابوالفضل بیهقی در تاریخ بیهقی به خوبی زمینه ها و دلایل بر تخت نشستن و سپس معزول شدن امیر محمد را بازنمایی و تبیین کرده است، کتاب اخیر بهترین مرجع جهت بررسی موضوع مورد نظر است. ما در این مقاله با روش تحلیل تاریخی متن ادبی تاریخیِ تاریخ بیهقی، زمینه ها و دلایل به حکومت رسیدن و سپس برکنار شدن امیر محمد غزنوی را در سال 421 ه.ق. بررسی کرده ایم.
نتایج این تحقیق، نشان می دهد که آزردگی سلطان محمود از مسعود و تلاش های وی مهم ترین عامل بر تخت نشستن امیر محمد بوده است. همچنین امیر محمد به دلایلی همچون: فقدان قدرت و اقتدار محمودی، بی کفایتی و غفلت پادشاه، شهامت و شجاعت مسعود، تحریک و تطمیع اعیان دولت به وسیله مسعود و نیز محقّق نشدن خواسته ها و مطامع اعیان دولت از وی معزول و محبوس شد.
مکتب آنال، فرنان برودل و جامعه شناسی تاریخی
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، بررسی تأثیر سنت فرانسوی جامعه شناسی بر تاریخ نگاری و جامعه شناسی تاریخی است. نویسنده اعتقاد دارد که نقش این سنت در بحث جامعه شناسی تاریخی و تاریخ نگاری تا حد زیادی مغفول واقع شده است و به سنت های فکری دیگر اروپا مانند سنت آلمانی بیشتر اهمیت داده شده است. از این رو، او نقطه ی عزیمت بحث خود را امیل دورکیم، جامعه شناس بزرگ کلاسیک فرانسوی (1857-1917)، قرار می دهد که هم علاقه ای خاص به تاریخ داشت و هم بینش های ژرف او امکانات و قلمروهایی تازه به روی مورخان گشود. دورکیم نه به رویدادهای تاریخی، که او آن ها را «نمودهای سطحی و ظاهری» پدیده های تاریخی تلقی می کرد، بلکه به ساختارهای اجتماعی تاریخی علاقه مند بود و صورت بندی دقیق او از مفهوم امر اجتماعی و مفهوم جامعه بر نگرش های جامعه شناسان دلمشغول تاریخ و مورخان تأثیراتی عمیق و تعیین کننده به جا گذاشت. این تأثیرگذاری بیش از همه در مکتب آنال و پژوهش های تاریخی اعضای آن تبلور یافت و مورخان برجسته ای همچون مارک بلوخ و فرنان برودل در تقابل با تاریخ نگاری اثبات گرای رویدادمحور مبتنی بر اسناد زمانه ی خویش، که سیاست و رویدادهای سیاسی را موضوع اصلی بررسی های خود قرار داده بود، از «جامعه ی فئودالی»، روندهای بلندمدت، ساختارهای تاریخی و ذهنیت های جمعی سخن به میان آورند. فرنان برودل رویکرد کل نگرانه و تعمیم بخش جامعه شناسی را به کار گرفت و سبک تاریخ نگاری خود را تاریخ کلی یا تاریخ تام نامید، اما در مسیر تمرکز بر ساختارها و نادیده انگاشتن رویدادها تمرکز جامعه شناسان بر زمان حال یا زمان کوتاه مدت را نیز به نقد کشید و تقسیم بندی جدیدی از «زمان اجتماعی» در قالب سه زمان کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت ارائه کرد. به زعم نویسنده رویکرد برودل را می توان از دو جنبه رویکردی جامعه شناسانه برشمرد. نخست این که برودل نه به زمان حاضر بلکه به مقیاس های کلی و روندهای بلندمدت تاریخی پرداخت. نویسنده مدعی است که تقسیم بندی برودل از زمان در بحث تغییر اجتماعی بر آثار جامعه شناسان تأثیرات مهمی به جا گذاشته است. دوم آن که برودل به لحاظ موضوعی به سرمایه داری پرداخت، یعنی موضوعی تحقیقی که از ابتدای شکل گیری جامعه شناسی دغدغه ی اصلی بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی بوده است.
تاثیر منابع تاریخی اهل سنت در مطالعات سیره شناسی ائمه؛ (مطالعه موردی سیره امام سجادع و تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به منابع تاریخی در مطالعات سیره شناسی از اهمیت بسزایی برخوردار است. منابعی که جایگاه کمتری در حوزه تولید میراث مکتوب میان شیعیان را به خود اختصاص داده است. در مقابل اهل سنت، نسبت به نگارش متون تاریخی توجه جدی تری از خود نشان داده اند. هم از این روست که به نظر می رسید برای فهم و تبیین تاریخ تشیع و اهل بیت توجه به این طیف از منابع سنی امری ضرور است. حال این سوال شایسته پاسخ است که برای فهم تاریخی اهل بیت رجوع به دادهای تاریخی اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ در این نوشتار این فرضیه دنبال می شود که به نظر می رسد منابع تاریخی اهل سنت تاثیر معناداری در مطالعات سیره شناسی ائمه دارد. از همین روی تاریخ و سیره امام سجادع بر اساس کتاب تاریخ مدینه مدینه دمشق ابن عساکر(م.571ق.) با سه منبع امامی، یعنی الارشاد شیخ مفید(م.413ق.)، الخرائج قطب راوندی(م.573ق.) و مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب(م.588ق.) مورد مطالعه قرار گرفته تا این فرضیه مورد راست آزمایی قرار گیرد. از این رو با بررسی مقایسه ای میان مقدار اطلاعات ارائه شده میان این سه منبع امامی و یک منبع سنی درباره امام سجادع، نشان داده شده که اختلاف قابل توجهی میان حجمِ کمی و محتوایی اطلاعات ارائه شده آن ها وجود دارد بگونه ای که عدم توجه به آن ها آشکارا در نتایج پژوهش می تواند اثرگذار باشد.
رویکرد اجتماعی ضیاءالدین برنی در تاریخ نگاری رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب تاریخ فیروزشاهی تألیف ضیاءالدین مؤید الملک برنی، یکی از مهم ترین متون تاریخ نگاری در حوزه تاریخ مسلمانان در هند است. این اثر، افزون بر بررسی مسائل سیاسی سلاطین مسلمان دهلی تا عصر مؤلف، مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه را نیز در بردارد. بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی مردم از آنجا اهمیت می یابد که علاوه بر مهم بودن نقش آنان در مسیر تاریخ، مؤلفی درباری دست به چنین کاری زده باشد. این نوشتار می کوشد از خلال اشارات مستقیم و غیرمستقیم برنی به طور اکتشافی، به دیدگاه های اجتماعی وی دست یابد. در بررسی تأثیر بینش اجتماعی ضیاءالدین برنی بر تاریخ نگاری او فرض بر این است: بینش اجتماعی ضیاءالدین برنی سبب رویکرد جدی مؤلف به مسائل اجتماعی در جهت راهنمایی حکام و شاهان عصر برای اصلاح جامعه بوده است. در این مقاله ضمن آشنایی با زندگی نامه و موارد موردنظر مؤلف در باب مسائل اجتماعی و اقتصادی، به نظرات وی در باب عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی پی برده می شود.
رمان تاریخی، تاریخ یا رمان؟ (شکل شناسی و بررسی ساختار روایی دررمان تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی شکلی از روایت داستانی ست که ترکیبی از داستان و تاریخ است. به طوری که نمی توان به آسانی گفت که در این قالب آیا تاریخ به عنوان موضوع کار نویسنده، در محور داستان قرار می گیرد و تمامی عناصر داستان در خدمت مورخ در می آید یا تاریخ به عنوان حکم فرعی اثر در پس داستان خود نمایی می کند؟ بهترین نمونه آمیزش داستان وتاریخ را در این رمان ها می توان دید. در این قالب داستانی اشخاص برجسته وتاریخی،سلسه حوادث و عصر گذشته بازسازی می شود و از آنجا که به گذشته می پردازد تاریخ است واز آنجا که برای بیان حوادث از عناصر روایت وداستان پردازی استفاده می کند، داستان است.در واقع رمان تاریخی از آنجا که به شرح حوادث گذشته می پردازد، تابع الگوهای روایت است. اگر به آن دسته از رمان هایی که نوشتار تاریخی خوانده می شود دقت کنیم متوجه می شویم که بیشتر داستان به چیزی نظر دارد که «گذشته» است یا به نوعی معنایی از«گذشتگی» به خود گرفته است.
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای به شکل شناسی ساختار رمان تاریخی می پردازد و در حین پژوهش علاوه بر تبیین ساختار رمان تاریخی به چگونگی آمیزش دو عنصر داستان و تاریخ در این قالب می پردازد
موضعگیری ومناسبات مورخان عصر ایلخانی در قبال ابن اثیر:تضاد وتعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ا دو دهه از اواخر عمر ابن اثیر مورخ مشهور وصاحب کتاب الکامل مقارن ومعاصر با حمله مغول گذشت واو شاید نخستین گزارشگر حمله دهشتناک مغول در همان عصر بود .گزارش های او از حمله مغول گذشته از اصالت خاص آن،توأم با ارزیابی وتحلیل هایی است که با شکوه نامه ای مملواز درد مندی وناخرسندی همراه است.از طرفی نوشته ابن اثیر هم بعنوان یک منبع مهم ونزدیک به عصرمغول و ایلخانی وهمچنین برای حمله مغول می توانست منبع مورخان ایلخانی باشد، در حالیکه مورخان ایلخانی بی رغبتی وبی اعتنایی خاصی نسبت به او از خود نشان داده اند.حال این نوشته بنا دارد تا ضمن بررسی گزارش نخستین ابن اثیر از حمله مغول وارزیابی های او از آن ، به موضعگیری، اقبال ویاعدم اقبال مورخان ایلخانی در قبال او به پردازد واینکه مورخان ایلخانی علی رغم نزدیکی زمانی وآشنایی با وی ،بر خلاف سایر مورخان معاصر ومتأخر (غیر ایلخانی) ازابن اثیر دوری گزیدند.با این وصف این نوشته بنا دارد تاچرایی وچگونگی مناسبات نسبتاً پیچیده مورخان ایلخانی با ابن اثیر وجوانب آن را به بحث گذارد.
روش تاریخ نگاری و تاریخ نویسی هرودوت
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی شیوه تاریخ نگاری، تاریخ نگری و تاریخ نویسی هرودوت، تاریخ نگار یونان باستان می پردازد. در این مقاله، کوشش شده تا پس از نگاهی کوتاه به زندگی هرودوت و ویژگی های کتابش تواریخ، که کهن ترین کتاب تاریخی ست که به روزگار ما رسیده است، به شیوه های تاریخ نویسی و تاریخ نگری وی پرداخته شود. هدف هرودوت از نگارش کتابش – آن گونه که خود می گوید– ثبت و گزارش جنگ های ایران و یونان در دوره خشایارشا بوده است. روش تاریخ نگاری هرودوت، روش روایی بوده است؛ درنتیجه اغلب فقط یکی از روایت هایی که شنیده بود را ذکر کرده است. از نظر مذهبی نیز هرودوت تحت تأثیر خدایان و الهه های یونانی قرار داشت و به مشیت الهی بر جریان زندگی بشر عقیده داشت.
مسئله مهم این است که آیا کتاب تواریخ از محیط زندگی، اندیشه سیاسی و گرایش مذهبی هرودوت تأثیر گرفته است؟ با فرض مثبت بودن پاسخ این پرسش، این عوامل تا چه اندازه بر تاریخ نگری، شیوه تاریخ نگاری و تاریخ نویسی هرودوت اثرگذار بوده اند؟
سنت ها، آموزش و بیداری اجتماعی زنان: تحلیل تاریخی رویکرد ""ملانصرالدین"" به مساله ی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجه اشتراک جوامع اسلامی در مواجهه با غرب احساس ناتوانی و عقب ماندگی شدیدی بود که همراه خود چالش های فکری زیادی در عرصه های گوناگون از جمله زنان ایجاد کرد. بطوریکه غالب جریان های روشنفکری به ویژه روزنامه های انتقادی به لزوم تغییر وضع زنان و آگاهی آنان تاکید و خواستار اصلاحات ترقی خواهانه در جامعه و وضعیت اجتماعی زنان شدند. در این بین، روزنامه تجدد طلبِ ملانصرالدین در طرح و پیگیری مساله ی آزادی و حمایت از حقوق زنان در جوامع اسلامی به ویژه ایران پیشتاز بود. این روزنامه با طرح انتقادی مسائل مربوط به حوزه زنان توسعه جوامع اسلامی را در پیوند با تغییر وضع زنان ارزیابی می کرد. نویسندگان این روزنامه ی انتقادیِ پیشرو، راه برون رفت از وضعیت سنتی را در مساله ی آموزش و به تبع آن در آگاهی و احقاق حقوق زنان را در گروِ توجه به حقوق زنان و تصریح آن در قانون اساسی جوامع اسلامی و لزوم بازنگری در دیدگاه های سنتی و تجدید نظر در مبانی آن و به ویژه خوانش جدید متون مذهبی می دانستند. تحلیل محتوای روزنامه ملانصرالدین، چاپ تفلیس در پنج سال نخست (1328- 1324 ه.ق ) در حوزه مسائل زنان روش مناسبی است که می تواند تصویر روشنی از وضع عمومی زنان ایران و جوامع مسلمان در آغاز قرن بیستم و نخستین گفتمان های انتقادی از وضع زنان به دست دهد.