فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
با رشد مجلات و پژوهش های ادبی دانشگاهی در سال های اخیر، رویکردهای آسیب شناختی در جهت تبیین ضعف ها و کاستی های این پژوهش ها شکل گرفته است. اما به نظر می رسد اغلب این پژوهش ها به توصیف معلول پرداخته-اند و کمتر رویکردی علّی به تحلیل این مسأله دارند. در این مقاله پژوهش های ادبی دانشگاهی در سه سطح مورد بررسی قرار گرفته اند: سطح اول به بررسی هژمونی های ایدئولوژیک حاکم بر تلقی از ماهیت ادبیات و پژوهش ادبی در ایران و تأثیرات آن ها در پژوهش های ادبی دانشگاهی اختصاص یافته است. بر این اساس الگوهای فکری حاکم بر پژوهش های ادبی، نوعی ماهیت تعلیمی، تفسیری، توصیفی و ذوقی را برای آن متصور می داند. سطح دوم به «روش پژوهش» در پژوهش های ادبی دانشگاهی می پردازد و به کاربردن نظریه های ادبی را به عنوان «روش علمی» برای پژوهش ادبی با توجه به رویکردهای فرارشته ای، کثرت گرایی نظری، نگاه پساپارادایمی و مرکزگریز به این نظریه ها با پرسش مواجهه می کند و در سطح سوم نیز اجزای یک مقاله ی علمی پژوهشی با طرح مفاهیم روش شناسی هرمنوتیک و مسأله مندسازی مورد توجه قرارگرفته است؛ اجزایی که نتایج این پژوهش نشان می دهد اغلب کلیشه ای و غیرضروری پنداشته می شوند.
جایگاه فرضیه در پژوهش های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرضیه سازی یکی از مراحل مهم تحقیق خوانده شده است؛ ولی به نظر می رسد در مطالعات ادبی نقش چندانی در فرایند تحقیق ندارد. در مقالة حاضر، با بررسی جایگاه و مفهوم فرضیه، به این سؤال ها پاسخ داده شده است: مشکل فرضیه پردازی در مطالعات ادبی چیست؟ چه رابطه ای میان نظریة ادبی و فرضیه برقرار است؟ در چه شرایطی می توان نوعی از فرضیه را برای این مطالعات تصور کرد؟ به نظر می رسد عینی نبودن مسائل ادبی از مهم ترین عوامل ناکارآمدی فرضیه در این مطالعات است. همچنین، تفاوتی روش شناختی میان مفهوم نظریة ادبی و نظریه در روش های تجربی موجب شده تا فرضیه های ادبی فاقد ویژگی هایی همچون آزمون پذیری باشد. به عبارت دیگر، ابتنای پژوهش و نظریة ادبی بر خوانش متن، فرضیه پردازی را کاری بی فایده و گاه ناممکن کرده است. تکیه بر خوانش موجب می شود تا مطالعات ادبی با دوری از عینیت درپی یافته هایی ذهنی باشند که رد و پذیرش فرضیه را ناممکن می سازند. کارآمدی فرضیه در مطالعات تجربی ادبیات می تواند مؤید این ویژگی مهم باشد. در پایان نیز پیشنهادی برای معرفی فرضیه هایی منطبق بر ویژگی های روش شناختی مطالعات ادبی داده شده است.
بررسی انتقادی پژوهش های تأثیر و تأثر در ادبیات تطبیقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجم بزرگی از پژوهش های ادبیات تطبیقی در ایران، پژوهش هایی است که با پیروی از اصول نظری مکتب فرانسه به بررسی رابطة تأثیر و تأثر میان ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملت ها پرداخته است. این پژوهش ها از جهت فراهم آوردن مجموعة وسیعی از مطالعات مربوط به روابط و تأثیر و تأثرات میان ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملت ها، درخور تأمل اند. مقالة حاضر ساختاری سه بخشی دارد: در بخش اوّل به تبیین اصول نظری و روش شناسی پژوهش های مربوط به تأثیر و تأثر در مکتب فرانسه پرداخته ایم. بخش دوم شامل انتقادات مطرح بر روش شناسی مکتب فرانسه در این پژوهش هاست و در بخش سوم با توجه به تفاوت مقدمات پیدایش رشتة ادبیات تطبیقی در فرانسه و در ایران و با هدف تصحیح نگاه سنتی و کج فهمی های رایج، برخی از آسیب ها در پژوهش های تأثیر و تأثری در ایران را از منظر نظری و روش شناسی مورد ارزیابی انتقادی قرار داده و نشان داده ایم نبود پیش زمینة مناسب، وارداتی بودن نظریه و هماهنگ نکردن آن با نیازهای علمی- ادبی، درک ناقص نظریة مکتب فرانسه و روش شناسی آن و عدم آشنایی با رویکردهای جدید در این حوزه، از جمله آسیب های جدی در پژوهش های تأثیر و تأثر در ایران است.
نقدی مقاله خطاهای رایج در شناخت شیوه جریان سیال ذهن (نقد 18 مقاله علمی-پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر، بیش از بیست مقاله علمی-پژوهشی درباره شیوه روایت جریان سیال ذهن در مجلات مختلف منتشر شده است. اما در برخی از این مقالات، اشراف و شناخت کافی نسبت به جنبه های نظری این شیوه از داستان نویسی حاصل نشده و نویسنده بدون تسلط کافی بر موضوع به نگارش مقاله پرداخته است. در این نوشتار با بررسی 18 مقاله علمی پژوهشی سعی شده است خطاهای موجود در آنها مرور و ریشه یابی شود. برداشت اشتباه از مفهوم ناخودآگاه و جایگاه آن در روایت تک گویی درونی، تلقی تک گویی نمایشی به عنوان یکی از شیوه های روایت جریان سیال ذهن، اشتباه گرفتن تک گویی درونی با انواع دیگر روایت اول شخص، و برداشت نادرست از مفهوم حدیث نفس از مهم ترین اشکالات این مقالات است. یکی از دلایل بروز این اشکالات، مراجعه نکردن نویسنده به منابع معتبر یا کم دقتی در مطالعه آنهاست. فرآیند داوری در برخی مجلات نیز به گونه ای است که گاهی چنین مقالاتی بدون رفع کاستی هایشان از مرحله ارزیابی عبور می کنند و منتشر می شوند و مجددا ارجاع دیگران به این مقالات، زمینه انتشار مطالب نادرست بعدی را فراهم می کند.
تبِ تند باختین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میخائیل باختین از آن دست متفکرانی است که هرچند در زمان حیاتش شهرت چندانی نیافت، هرچه از خاموشیاش میگذرد، او و نظریه «منطق گفت وگوییاش» با اقبال فراوان و روزافزونی روبه رو می شود؛ تا آنجا که برخی او را بزرگترین نظریهپرداز ادبیات در سده بیستم میدانند (تودروف، 1377: 7). همین غنای اندیشه و همخوانی نظریه او با دغدغههای انسان معاصر سبب شده است تا مورد توجه بسیار محققان حوزههای گوناگون و به ویژه علوم انسانی قرار گیرد. محققان ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده، به باختین و آرای او روی خوش نشان دادهاند و کتابها (مانند دموکراسی گفت وگویی اثر منصور انصاری) و مقاله های بسیاری را با توجه به اندیشههای این متفکر روسی نوشته اند. اما متأسفانه، این توجه به آرای باختین همیشه دقیق و درست انجام نشده است؛ چنانکه مطالعه و بررسی برخی از آخرین مقالاتی که با الهام از آرای باختین به چاپ رسیدهاند، یعنی «گفت وگومندی و چندصدایی در شعر حافظ» و «چندصدایی در رمان زنان ایران»1 گویای درستی این ادعایند. هدف مقاله حاضر نیز نقد مقالات نام برده است.
نقد مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا» تألیف محمدرضا جوادی یگانه و سید محمدعلی صحفی قابلیت تبدیل شدن به مقاله ای خوب را داشته، اما به دلایلی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده. آن گونه که در مقدمه مقاله آمده، هدف نویسندگان در اصل تحلیل انتقادیِ گفتمانِ رمان (یا کتاب خاطراتِ) دا: خاطرات سیده زهرا حسینی نوشته سیده اعظم حسینی با استفاده از الگوی پیشنهادیِ نُرمن فرکلاف و با توجه به شیوه بازنمود نقش های جنیستی بوده است. با این حال، همین طور که خواندن مقاله را ادامه می دهیم، کم تر اثری از چنین تحلیلی می یابیم. نقطه قوت آن اتخاذ رویکردی است نسبتاً نو به متنی بحث برانگیز که تا کنون نقد و تحلیل اصولی از آن صورت نگرفته است؛ اما، نقطه ضعف آن این است که نویسندگان به وعده خود در ابتدای مقاله عمل نمی کنند، یعنی ایشان در بخش نظریِ آغازِ مقاله دَم از گفتمان کاویِ انتقادی می زنند، ولی آن چه در بدنه مقاله می بینیم صرفاً نوعی تحلیل درون مایه ایِ کلی است که گاه به نقد فمینیستی یا جنسیتی پهلو می زند.
نقدِ نظریه زدگی: کاربست نادرست نظریه ها با تأکید بر مقالات مربوط به آراء باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش هایی که بر پایه یکی از نظریه های ادبی (فرمالیسم، ساختارگرایی، روایت شناسی، شالوده شکنی و...) صورت گرفته، با اقبال فراوانی از سوی پژوهشگران و جامعه دانشگاهی روبه رو شده است. این رشد تصاعدی، منتقدانی نیز داشته و دارد. هر یک از آنان به دلایلی، پذیرش و کاربست بی چون و چرای این نظریه ها را نادرست دانسته، خواستار نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به این نظریه ها همچنین مقالات و کتاب هایی هستند که بر پایه آنها انتشار یافته اند. مقاله حاضر نیز نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه دارد به پژوهش هایی (مقالات) که بر اساس آرا و آثار «میخائیل باختین» (منطق مکالمه و بینامتنیت) نوشته و منتشر شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که عمده این مقالات ضعف های اساسی و متعددی دارد که اصلی ترین آنها عبارتند از: بی توجهی به بسترها و پیش فرض هایی که این نظریه ها در آن بالیده اند، انتخاب نادرست نظریه ها (بینامتنیت به جای ساختارگرایی، بینامتنیت به جای نقد منابع، منطق مکالمه به جای تبارشناسی)، ساده سازی، تصادفی بودن ارتباط نظریه و متن، برخورد ارزش مدارانه و نادیده گرفتن واقعیت ها.
بازخوانی سه گانه کورش صفوی در سبک هندی پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرده گیری بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی و تقسیم آن به خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت، پیشنهاد مدل نوینی در این باره و بحث بر سر سبک هندی و کیفیّت تکوین آن، موضوع سه مقاله از دکتر کورش صفوی است: «پیشنهادی در سبک شناسی ادب فارسی»، «نگاهی تازه به نظام سبک شناسی زبان و هنر»، و «نگاهی به چگونگی پیدایش سبک هندی در شعر منظوم فارسی». نگاه صفوی در این مقالات، نگاهی زبانشناسیک و معطوف به نظریّه های هاورانک، یاکوبسن و لیچ است. با وجود ستایش برانگیز بودن کوشش صفوی در این باب، می نماید که انتقاداتی به نظریّه وی وارد باشد. چنانکه برخی از ایرادات صفوی بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی، از الگوی پیشنهادی وی نیز برطرف نشده. همچنین به واسطه برخی پارادکس ها و نیز امکان استنباط های خلاف واقع بر مبنای برخی گزاره ها و مواردی دیگر، نظریّه صفوی از جهاتی آسیب مند شده است. در این جستار، پس از گزارشی اجمالی از نظریّات صفوی در سه گانه مذکور، کاستی های کار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
آسیب شناسی کارنامه سعدی پژوهی
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله با بررسی کارنامه سعدی پژوهی در سالهای مختلف، آن را شایسته نقد میداند و نکاتی از قبیل توجه به موضوعات تکراری و عدم توجه به موضوعات جدید در پژوهش، عدم استقبال از متنشناسی آثار سعدی ـ که بسیار حائز اهمیت است ـ را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. وی همچنین توجه به پژوهش در متن آثار سعدی از دیدگاه ساختارگرایی و پساساختارگرایی، نقد فرمالیستی، تحلیل زبانشناسی و بررسی عوامل زیباییشناسی را توصیه می نماید.
بررسی ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
أخذ روی کرد تطبیقی درگسترة علوم انسانی سابقه طولانی دارد؛ امّا ادبیّات تطبیقی درمفهوم جدید کلمه، یکی از روی کردهای نوین است که حاصل مدرنیسم و مبتنی برنگرش جدید به ادبیّات است. وضعیّت موجود مطالعات میان رشته ای در روزگار و جامعه ما با وضعیّت مطلوب فاصله قابل تأمّل دارد. موانع فراوانی ،کارآیی واثربخشی مطالعات تطبیقی رادرادبیّات کاهش می دهند.حصرگرایی ، تصویر تحویلی نگر ازآن ، آفت ظاهرگرایی درفرایند تطبیقی ،آفت مقایسه و بسنده کردن به مقام توصیف وعدم اهتمام به تبیین از اهم این موانع هستند. این مختصر نه برای گره گشایی ازاین معضل، که البته به جای خودسودمند است؛ بلکه کوششی است در حدّ وسع تاضمن تبیین موانع یا آفت ها، به راه های برون رفت ازخطاها من جمله پدیدارشناسی ، کثرت گرایی، أخذروی کرد غیرمستقیم و... بپردازد.
نقد پژوهشهای آیرونی شناسی فارسی: ناهمخوانی نمونه های فارسی با مفهوم اصلی آیرونی در بلاغت غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان مجازی به وسیلة حذف ارجاع، استعاره، کنایه، رمز و غیره همواره مرجع سخن و مدلول خود را پنهان و نفی می کند؛ در نتیجه عناصر متن با یکدیگر تنش پیدا می کنند. یکی از ابزارهای کارآمد برای گریز از شفاف گویی آیرونی است. این صنعت همواره یکی از شیوه-های برخورد انسان با جهان بوده است و بالطبع در بیان نیز ویژگی های خاصی را پدید می آورد. هدف از نوشتن این مقاله نقد و تحلیل 9 مقاله موجود به زبان فارسی (بر حسب جست وجوی نگارنده) در زمینه آیرونی به منظور رفع هرچه بیشتر ابهام معنایی این اصطلاح است. روش این تحقیق توصیفی_تحلیلی و ابزارگردآوری اطلاعات برگه نویسی و حوزه مطالعات کتابخانه ای است. طبق یافته های این تحقیق آیرونی شگردی است که نویسنده با پنهان کاری و بی طرف نشان دادن خود، کلام یا موقعیتی دارای دو مفهوم معتبر و دوگانه خلق می کند که مفهومی غیر از ظاهر و نمود آن و معمولاً خلافش موردنظر است، به نوعی که دریافت خواننده با توجه به بافت کلام یا موقعیت و اغلب با غافلگیری و ریشخند همراه است. مقاله های مورد بررسی گذشته از ارزش و جایگاهی که در شناساندن آیرونی دارند، به علت غربی بودن این اصطلاح، و تعدد و ابهام معنایی آن از نقایص و خطاهای علمی نیز برکنار نیستند. نگارندگان این مقاله ها اغلب تعریفی نهایی از آیرونی با توجه به نظر منتقدین غربی و داخلی ارائه نکرده و به نقل قول ها بسنده نموده اند. نکته دیگر اینکه ضعف اساسی این مقاله ها بیشتر در ذکر نمونه های آیرونی در ادب فارسی است و پژوهشگران گاه در این زمینه دچار اشتباه شده اند.
آسیب شناسی روش های جمع آوری داده در مطالعات زبانی: گامی به سوی بومی سازی روش تحقیق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش مهم و اساسی فرهنگ در نحوه تفکر، استنباط و استنتاج افراد یک جامعه، پژوهش حاضر در نظر دارد تا با کنکاش و واکاوی در مفهوم فرهنگ، به بررسی تفاوت های فرهنگی در دنیای غرب و ایران پرداخته و نشان دهد برخی از روش های گردآوری داده، ممکن است مناسب بافت ایران نباشند و گاهی به اشتباه توسط پژوهشگران و دانشجویان ایرانی مورد استفاده قرار گیرند. پژوهش ها نشان می دهند فرهنگ ایرانی نسبت به فرهنگ غربی دارای ویژگیهای: غیرمستقیم، ارتباطی، چند وجهی، بافت- محور، تواضعی و استقرایی می باشد. این ویژگی ها باعث می شود استفاده از برخی ابزار پژوهشی مانند پرسش نامه، بلند بلند فکر کردن در حین انجام فعالیت، حل مسئله و دفترچه خاطرات در بافت فرهنگی ایران مناسب به نظر نرسند و از اعتبار و روایی کافی برخوردار نباشند. در پایان، نتایج حاصل را در بافت پژوهشی ایران مورد بررسی و واکاوی قرار دادیم و پیشنهاد هایی برای تحقیق بیشتر ارائه نمودیم.
«زبان علم» و «زبان معرفت» در نظرگاه عطار نیشابوری (نقد یک خوانش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستجو در آراء معرفت شناسیک متفکرین اسلامی حکایت از آن دارد که شناخت آدمی از سه راه امکان پذیر است: ۱- معرفت حسی ۲- معرفت عقلی ۳- معرفت شهودی. صوفیه معرفت شهودی را بالاتر از دو سطح دیگر می دانند. متکلمین اسلامی از واژه ای مشابه سود می جویند که به، اصطلاح معرفت در نزد صوفیه بسیار نزدیک است. این اصطلاح، «الهام» نام دارد. آیا می توان ادعا کرد عطار نیشابوری به عنوان یک صوفی، صاحب نظریه معرفت شناختی بدیعی باشد که قدما از آن بی بهره بوده اند؟ شفیعی کدکنی بر اساس تفسیر بیتی از عطار چنین باوری دارد. عطار در کتاب الهی نامه چنین می گوید:
زبان علم می جوشد چو خورشید
زبان مکعرفت گنگ است جاوید
شفیعی کدکنی معتقد است در این بیت «زبان علم» یعنی زبانی که روشن و بی ابهام است در حالیکه «زبان معرفت» واجد ابهام است. بر این اساس این دو اصطلاح عطار با دو اصطلاح «زبان ارجاعی» و «زبان عاطفی» ریچاردز، منتقد انگلیسی قابل مقایسه است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که:
۱- شارح محترم بیت عطار را اشتباه معنا کرده اند. ۲- این اشتباه مبنای مقایسه ای نامتناسب با آراء ریچاردز شده است ۳- اگر بیت عطار مطابق با نظر شارح محترم تفسیر شود ادعای دست یابی عطار به نظریه ای بدیع در حوزه معرفت شناسی منتفی خواهد بود چرا که پیش از او این حوزه شناخته شده بوده است. شرح هر کدام از این موضوعات در مقاله آمده است.