فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
شیخ احمد احسایی(د. 1241 ق/1825 م) در دورة قاجار با استفاده از منابع معرفتی چهار جنبش فکری: صوفیه، فلسفه، اخباری و اصولی درصدد برآمد نحلة جدیدی تأسیس کند و بین اصول عقاید مکتب شیعه وحدت و همدلی ایجاد کند؛ اما این نحله که به شیخیه موسوم گردید بر دامنة اختلافات درونی شیعه افزود و حتی خود احسایی از سوی برخی از علمای شیعه تکفیر شد. پس از مرگ سید کاظم رشتی، یکی از شاگردان او، حاج محمد کریم خان،پسر حکمران کرمان، ابراهیم خان ظهیرالدوله (حک:1218 1240ق/1803 1824م) با توضیح و تبیین یکی از اصول اعتقادی مکتب شیخیه یعنی رکن رابعموفق شد شاخة شیخیة کرمان را پدید آورد. این فرقه نوظهور به زودی پیروانی در کرمان و برخی توابع آن به دست آورد که تا پایان عمر قاجاریه در تحولات محلی مؤثر واقع شدند.ابراهیم خان ظهیرالدوله به سبب علاقة شدیدی که به افکار و اندیشه های شیخ احمد احساییداشت از مریدان وی گردید، سپس فرزندان و دیگر اعضای خاندان وی به این طریقه تمایل یافتند.ابراهیم خان ظهیرالدوله نخستین حاکمی بود که پس از قتل و غارت های آغا محمدخان منشأ خدمات عمرانی و رفاهی در کرمان و دیگر شهرهای این ایالت گردید. این خاندان با تصاحب اراضی کشاورزی و حفر کانال های آبرسانی و قنات تحول عمده ای را در عرصة مالکیت اراضی کشاورزی و تولید داشتند. مضافاَ آنکه برخی از افراد این خاندانِ شیخی مسلک به حکمرانی این ایالت منصوب شدند. تجار شیخی نیز با تأسیس برخی از مراکز تجاری و قیصریه نیز به نوبة خود سهم قابل توجهی در رونق بازار و حیات اقتصادیِ این ایالتداشتند. برخی از طبیبان ماهر و چیره دستِ کرمانی از خاندان شیخی مسلک ابراهیمی بودند. نیز برخی دیگر از افراد این خاندان برای اولین در کرمانمرکز بهداشتی و درمانیتأسیس نمودند که خوداز شاخصه های مهمرشد عمومی سلامت افراد جامعه به شمار می رود.از دیگر خدمات رفاهی که به وسیلة این خانداندر این شهر انجام گرفت می توان به اولین عکاس خانه و احداث خطوط تلگراف و راه های ارتباطی اشاره نمود.
فرقه مرجئه در بستر سیاست و حاکمیت امویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات پس از رحلت پیامبر(ص)، همچنانکه بر سایر وجوه جامعه نوپای اسلامی اثر گذاشت، در پیدایش فرقه مرجئه نیز موثر بود. در این میان، جهتگیریهایی که در پی جنگ جمل و صفین پدید آمد، بر تمایلات سیاسی و مذهبی مسلمانان ازجمله آشکار شدن گرایشهای مرجئی تأثیر بیشتری داشت. مرجئه اولیه که با پرهیز از قضاوت در مورد دو جبهه علوی و عثمانی، اعلام موجودیت کرده بودند؛ بمرور توجیه کلامی مناسبی در تأیید سکوت خود بکار بستند که همانا به تعریف خاص ایشان از ایمان، یعنی نقطه ثقل تفکر مرجئی، منتهی شد. این برداشت که بر کنش سیاسی آنها تأثیر مستقیم داشت، بجریانی اثرگذار در سیر تحولات سیاسی- فرهنگی در اسلام تبدیل گردید؛ تا جاییکه همگرایی یا واگرایی آنها با حاکمیت بنی امیه و سهم ایشان در میزان مشروعیت امویان، محل بحث جدّی بوده است. نوشتار حاضر با طرح این سوال که: رویکرد کلامی مرجئه و ماهیت قدرت در نزد ایشان در سیر تحولات سیاسی قلمرو اسلامی در خلافت اموی چه تأثیری داشت؟ بر آن است با رویکردی تبیینی-تفسیری، ضمن مروری بر بینش اعتقادی مرجئه و جایگاه آنها در مقابل جریان خوارج؛ دو دیدگاهی را که به همسویی یا رویارویی مرجئه با خلافت اموی باور دارد، مورد نقد و بررسی قراردهد.
واکاوی اندیشه های اعتقادی میرزامحمد اخباریاز دیدگاه میرزا اسداللّه شهرخواستی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مورخان و تراجم نگاران طرح دیدگاه های میرزامحمد نیشابوری اخباری در اوایل قاجاریه را تلاش نافرجام اخباری گری افراطی می دانند، اما بر اساس گزارش های برجای مانده از میرزا اسدالله شهرخواستی اندیشمند سده سیزدهم، نیشابوری یک صوفی بی اعتقاد و چندچهره بود که باوری به اخباری گری نداشت و از آن برای درهم شکستن اقتدار فقیهان اصولی سود می جست. او در این زمینه می کوشید از مساعدت قاجاریان و ممالیک عراق هم بهره مند شود و با غرب نیز مراوده داشت. از دستاوردهای این پژوهش در بررسی و تبیین دیدگاه شهرخواستی، دستیابی به مستنداتی هم سو با بیشتر دعاوی وی است. بر اساس این یافته ها، نیشابوری با اقدام به تحرکات سیاسی و ترویج افراطی نگرش تلفیقی اخباری-صوفی، به دشمنی با مجتهدان شیعه پرداخت و سرانجام در 1232ق. در کاظمین کشته شد. صدور فتوای قتل وی که فقیهان عتبات عالیات آن را صادر کردند از عوامل اصلی این حادثه به شمار می رود.
بررسی فعالیت ها و جایگاه اجتماعی یهودیان همدان در دوره قاجاریه
حوزه های تخصصی:
همدان همواره در طول تاریخ پذیرای اقوام و پیروان ادیان مختلف، از جمله یهودیان بوده که این شهر را برای سکونت و فعالیت خود بر می گزیدند. سابقه تاریخی و موقعیت جغرافیایی- اقتصادی همدان، این شهر را در دوره قاجاریه به یکی از مراکز عمده تجمع یهودیان در غرب ایران تبدیل کرد. در این دوره با آزادی نسبی یهودیان، افزایش جمعیت و گسترش فعالیت های اقتصادی و تجاری آنان، جایگاه اجتماعی و فعالیت های فرهنگی آنان در زمینه آموزشی و بهداشتی و نیز در روابط با دیگر گروه ها، دچار تغییر و تحول گردید، هرچند که در این امر تحت تأثیر برخی عوامل داخلی و خارجی همچون، رفتار و سلوک دینی حاکمام و تأسیس اتحاد جهانی آلیانس قرار داشت. بنابراین نگارنده در پژوهش حاضر در تلاش است تا با روش کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی و تحلیلی پس از مختصر اشاره ای به فعالیت های اقتصادی و تجاری یهودیان همدان، فعالیت ها و جایگاه اجتماعی آنان را در دوره قاجاریه مورد بررسی قرار دهد.
حیات اجتماعی اقلیت های دینی در دوره آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت آل بویه در سه حوزه جغرافیای متفاوت با تشکیلات درباری و دیوانی، فضای تساهل و تسامح، فرصتی را برای فعالیت تمام اقشار مختلف اجتماعی، از جمله سایر ادیان بزرگ الهی که تقریبا در اکثر مناطق ایران این دوره به صورت پراکنده بودند، فراهم آورد. حاکمان آل بویه از اقلیت های دینی به ویژه گروه نخبه و برگزیده حمایت کرده و از آنان با توجه به تخصص و کارایی شان در بخش های مختلف سیاسی- اجتماعی، در مناصب اجرایی در دربار و دیوان استفاده کردند. به طوری که، مسیحیان بیشترشان به فعالیت های علمی مانند کاتبی و طبابت، یهودیان به امور تجاری و صرافی، زرتشتیان در زمینه کشاورزی و دامداری و صابئیان اکثرا به حرفه های کارگاهی و علمی پرداختند. با وجود مشارکت اقلیت های دینی در عرصه های مختلف و تلاش حاکمان برای حمایت و احقاق حقوق آنها، در برخی مواقع، حقوق اقلیت ها به شکل های مختلف مانند غارت، مصادره اموال، ویران شدن خانه ها و مغازه های شان، پایمال می گردید. در نتیجه مانند ادوار قبل و بعد، بتدریج به حاشیه رانده شده و از بسیاری امتیازات سیاسی- اجتماعی به علل مختلف محروم می شدند. با عنایت به آنچه گفته شد، مساله این است که، واکنش و نحوه برخورد اقلیت های دینی در قبال تساهل و تسامح آل بویه به چه شکل بوده است؟ مقاله حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی نقش اجتماعی اقلیت های دینی در این دوره بپردازد.
آزادی ازلی؛ نگاهی به نظام اندیشگی نیکلای بردیایف
حوزه های تخصصی:
نیکلای الکساندرویچ بردیایف اندیشمندی زاده ی سنّت مسیحیت ارتدوکس است. او تا پایان زندگی نیز اندیشه ی خود را در پیوند با این سنّت غنی می انگاشت اما شگفت آنکه کلیسای ارتدوکس از همان آغازین گام های خلاقیتِ فلسفیِ بردیایف، او را تکفیر کرده و از خود می راند. تأمل و دقت در اندیشه ی بردیایف شاید موجب شود حقّ را البته تنها در تشخیص این تفاوت به کلیسای ارتدوکس دهیم. چراکه بردیایف اساسأ یک فیلسوف بود و نه یک متکلّم؛ آن هم یک فیلسوف خلاق و آزاد. تفاوت عقاید الهیاتیِ بردیایف با بنیان های اساسیِ سنّت ارتدوکس و حتّی هر سنّت مسیحی و مذهبیِ دیگری در موارد بسیاری به چشم می خورد. شاید بتوان همه ی تفاوت ها را در یک تحلیل ساده به این امر منتسب ساخت که بردیایف فرزند زمان خود بود؛ او متألهی پساروشنگری بود. الهیات او و دیدگاه عرفانی و مذهبی او به عالَم و آدم خواسته یا ناخواسته، هرچند هم که مایه هایش را از درون سنّت و تاریخ مسیحت یافته باشد، منطبق بود بر ذهنیت، سبک زندگی و عقاید و ارزش های انسانی که عصر روشنگری را از سر گذرانده است. بردیایف آزادی و خلاقیت را در کانون نظام فلسفی خود قرار می دهد. از این رو خود نیز به سان یک اندیشمند خلاق و آزاد در قیدو بند جزم ها و عقایدِ همیشه غیرقابل بحث انگاشته شده باقی نمی ماند. در این مقاله خواهیم دید که او صریحأ یگانه انگاریِ جریانِ غالب در سنّت ادیان ابراهیمی را کنار گذاشته و به یک دوگانه انگاریِ شگفت گرایش می یابد. خدای او خالق مطلقی نیست که آفریننده و خالق همه چیز خیر و شرّ در عالم باشد و در برابر هر رخدادی اعم از شرّ و ضرورت و فقر مسئول باشد. او عاشقی است نیازمند به عشقبازی با انسان؛ او همیشه در حال دعوت آدمی به فرا رفتن از قلمرو ضرورت ها ، قیدوبندها و فقر، و در یک کلام از قلمرو شیئی شدن و بازگشت به باغ ملکوت و وطن اصیلِ خود یعنی قلمرو آزادی و معناست؛ جایی که موطن خداوند و انسان است. چنین دیدگاهی به عالَم به وضوح عمیقأ عرفانی است و با سنّتِ اغلب شریعت گرای مسیحیتِ ارتدوکس متعارض. از آنجا که اندیشه ی بردیایف در سلک فیلسوفان اگزیستانسیالیست (وجودگرا) البته در معنای کرکگوری اش طبقه بندی می شود، ارنست برایزاک فصلی از کتاب خود «مقدمه ای بر اگزیستانسیالیسم مدرن» را به تفکرات او اختصاص داده است. برایزاک در این فصلِ کوتاه به نحوی هنرمندانه و لذت آفرین، وجوه اساسیِ اندیشه ی این اندیشمندِ متأسفانه غریب و ناشناخته در کشورمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
قبیلهٔ بنی اسد و ارتداد آن در صدر اسلام
حوزه های تخصصی:
جریان ارتداد که در اصطلاح به معنی بازگشت از دین است، یکی از جدی ترین بحران هایی بود که در اواخر حیات پیامبر و همچنین دوران خلافت ابوبکر، گریبانگیر دولت نوپای اسلامی گردید که اگر شدت عمل مسلمانان در سرکوب قبایل گرویده به جریان ارتداد نمی بود، می رفت که وجود اسلام را در شبه جزیرهٔ عربستان متزلزل گرداند. در این جریان، قبیلهٔ بنی اسد تحت رهبری یکی از مدعیان نبّوت به نام طلیحه بن خویلد اسدی گرد آمده و راه ارتداد از اسلام در پیش گرفتند که طی جنگ هایی که در عهد ابوبکر و تحت فرماندهی خالد بن ولید بر علیه آنان صورت گرفت به شدت سرکوب و دوباره به اسلام گرویدند. در این مقاله برآنیم که بدانیم شروع شکل گیری جریان ارتداد بنی اسد و تطور آن تا سرکوبی و همچنین علّت آن چه بوده است و به روشن ساختن نقش این قبیله در این امر بپردازیم.
بررسی اختلاف چهار جریان عمده وهابیت در دهه های شصت و هفتاد میلادی در زمینه تکفیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلافات کلیساهای آلبان و ارمنی در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلبان ها و ارامنه و گرجی ها، سه قومیت عمده ساکن در قفقاز جنوبی، بعد از ظهور مسیحیت در زمره پیروان مسیح(ع) قرار گرفتند و به دنبال آن، به زودی کلیساهای آلبان و ارمنی و گرجی تأسیس شد. این سه کلیسا در عین قرابت با یکدیگر، دارای اختلافات فراوانی بودند. وجود چنین اختلافاتی برای حفظ ثبات و بقای هر یک از این کلیساهای همسایه لازم و ضروری می نمود. این اختلافات در نزد دو کلیسای آلبان و ارمنی بیشتر بود. اسلام آوردن بسیاری از آلبان ها و تبدیل شدن جمعیت ایشان به یک اقلیت، خطر استحاله کلیسای آلبان به کلیسای ارمنی را باعث شد. بسیاری از ناظران خارجی غیرآلبان و غیرارمنی هیچ گاه به تفاوت این دو کلیسا توجه نکرده و از هر دو، با نام کلیسای ارمنی یاد کرده اند. این پژوهش ضمن بررسی پیشینه اختلافات دو کلیسای مذکور در طول تاریخ، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی و به شیوه توصیفی تحلیلی، به مطالعه این اختلافات در دوره صفوی پرداخته است. نتایج حاصل از پژوهش نشانگر این واقعیت است که در دوره صفویه، آلبان های مسیحی هنوز به طور کامل در میان ارامنه مسیحی مستحیل نشده بودند؛ پس اختلافات ایشان در قالب تأکید آلبان ها بر جدایی از کلیسای ارمنی، تبعیت نکردن آلبان ها از اسقف کلیسای جامع ارمنی اوچمیادزین و پرداخت وجوهات شرعی شان به کلیسای جامع آلبان گانزاسار نمود داشت.
بررسی مقایسه ای سیاست دولت ایران و عثمانی نسبت به طریقت قادریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طریقت قادریه از نخستین سلسله های منظم صوفیانه در جهان اسلام و منتسب به شیخ عبدالقادر گیلانی (470 561 ق./1077 1166م) است که در فاصله سده هشتم تا دوازدهم هجری در جغرافیای پهناوری از سودان تا میان مسلمانان چین، از هند تا دورترین سرحدات اروپایی دولت عثمانی پراکنده شد. منشأ نخستین این طریقت عراق و شهر تاریخی «هزار و یک» فرقه بغداد عصر شکوه سلجوقی عباسی بود. از مکتب جنید انشعاب یافت و پیروان آن ابتدا بیشتر بر مذهب حنبلی بودند؛ اما بعد مخصوصاً در مصر و کردستان به پیروان شافعی آن هم افزوده شد. پرسش اساسی ای که این مقاله حول محور آن سامان یافته، این است که چرا طریقت قادریه در ایران دفع و در عثمانی جذب شد؟ این طریقت صوفیانه حداقل از دو جهت برای دولت های ایرانی، صفوی و افشاری مهم بود. ابتدا به واسطه رویکرد ضدشیعی که این طریقت داشت و در مرتبه بعد به جهت حضور پررنگ و مؤثر قادریه در جغرافیای مورد منازعه دولت های ایران و عثمانی یعنی عراق امروزی و مناطق کردنشین. طریقت قادریه همواره در جنگ های ایران و عثمانی جانب دومی را داشت و دولت آن را به قیامت و پایان جهان خاکی متصل می کرد. بالطبع، سیاست دولت ایران نسبت به آن دفعی بود، بر خلاف عثمانی که سیاستی جذبی برای این طریقت داشت. حاصل این سیاست دفع و جذب، متوقف ماندن طریقت قادریه در ایران و گسترش آن در قلمرو دولت عثمانی بود.
طریقت ذهبیه در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذهبیه، سلسله صوفیانه شیعی بود که در تمامی دوران حکمرانی صفویان در ایران حضور داشت و در عرصه های اجتماعی – سیاسی ایفای نقش کرد. این طریقت نسبت به دیگر سلسله های صوفیانه عصر صفوی اعم از شیعه و سنی، در طول حیات خویش، فراز و فرود کمتری داشته است. با این وجود روابط آنان با دولت صفوی، تحت تأثیر شرایط سیاسی و مذهبیِ جامعه ایران عصر صفوی را می توان به سه دوره متمایز تقسیم کرد. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و استفاده از متون اصلی تاریخی و طریقتی در پی پاسخ برای این پرسش است که فعالیت های سیاسی- اجتماعی طریقت ذهبیه و تعامل آن با شاهان صفویه چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که می بایست دلایل تمایز این سلسله با سلسله های صوفیانه دیگر را در 1- نزدیکی و قرابت سلسله صفوی با ذهبیه 2- تلاش ذهبیه در جهت حفظ و تثبیت حکومت صفوی3- تلاش در جهت احیاء صبغه صوفیانه دولت صفوی و نپذیرفتن مقامات دیوانی و درباری و در نهایت4 - سلوک عرفانی معتدل از جمله دلایل تمایز این سلسله با طریقت های دیگر بود.
تأملی بر مذهب سراینده «علی نامه» تنها بازمانده میراث حماسی شیعه قرن پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه علی نامه که هویت سراینده آن نامعلوم، ولی با تخلص «ربیع» شناخته می شود در ۴۸۲ ق سروده شده و کهن ترین منظومه شیعی است که به همت استاد شفیعی کدکنی با مقدمه ای عالمانه به جامعه علمی عرضه شده است. هرچند بیشتر پژوهشگران حوزه ادبیات فارسی آن را مورد توجه قرار داده اند، اما با توجه به محتوای این منظومه که شجاعت ها و دلاوری های امیرالمؤمنین × در دو جنگ جمل و صفین براساس روایات مورخ مشهور ابومخنف (م. 157) به نظم کشیده، از زاویه تاریخی نیز بسیار حائز اهمیت است. آنچه در مرحله نخست درباره این میراث مکتوب کهن شیعه اهمیت دارد، مذهب شاعر است. آنچه که برخی در این موضوع نوشته اند تشیع ربیع را به صورت کلی اثبات می کند که با تسنن محب اهل بیت ^ نیز قابل جمع است. این نوشتار با ارائه مولفه های مهم اندیشه های تشیع اعتقادی و انطباق آنها بر منظومه علی نامه، تشیع امامی سراینده آن را ثابت کرده است.
دلایلِ غلبه گفتمانِ شیخیه در ابتدای دوره قاجاریه و چرایی تلاقی تفکر آن با فرقه بابیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم ارتباط تنگاتنگی داشته. پیدایش و ظهور هر جنبش یا نهضت ملی یا مذهبی به عوامل اجتماعی و سیاسی عصر پیدایش آن بستگی دارد. در برهه ای از تاریخ معاصر ایران، در پی بسطِ اندیشه های مکتب شیخیه و متعاقب آن ادعای جوانی جویای نام، موسوم به «سید علی محمد باب» به شیوع فرقه بابیه و شروع منازعاتی در عرصه اجتماعی مذهبی دوران قاجار انجامید. این پژوهش که با عنوان چگونگی تلاقی فکری مکتب شیخیه و فرقه بابیه انجام گرفته است، دلایل برتری پارادایم شیخی گری و زمینه های اجتماعی این گفتمان غالب را در آن مقطع تاریخی مورد بررسی قرار می دهد. فرضیه پژوهش عبارت است از: «ظهور پدیده بابیه ناشی از پارادایم غالب دوره ابتدایی قاجاریه و نفوذ گفتمان اخباری گری درحوزه علمیه نجف بود.» این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای تهیه و تدوین گردیده است.
ریشه یابی تاریخی «سوختن» انسان کامل در فرهنگ صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر سده سوم هجری، متون عرفان و تصوف اسلامی شاهد آفرینشِ بن مایه مشهوری به نام «شمع و پروانه» با مضمون «سوختن» و «ایثار» بود که به تدریج در دیوان شعرای صوفی به کار رفت و در فرهنگ و ادبیات ایران تا دوره ی معاصر، گسترش کم نظیری یافت و کلیشه شد. نظریه هایی درخصوص منشأ مضمون «سوختن» ارائه شده است، اما به نظر می رسد با توجه به اینکه سوختنِ «انسانِ کامل» در باورها و مناسک مسلمانان و همچنین ادیان ایران باستان جایگاهی ندارد، باید آن را با توجه به جغرافیای مشترک خراسان بزرگ با سرزمین های شرقی، نقش جاده ابریشم و هم نشینی معناییِ سنت سوختن انسان کامل در ادیان هندوبودایی و بن مایه های شمع و پروانه در اشعار صوفی شاعران به گفتمان فکری دیگری گره زد. هدف این مقاله تعیین امکان میزان تأثیرگذاری مناسک هندو بودایی و انتقال و استحاله مضمون «سوختن» در گفتمان تصوف اسلامی، درقالب بن مایه نمادین شمع و پروانه است.
مطالعه تطبیقی اجرای آیینی کَتَک و سماع مولویه از منظر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت، هیجان و اجراهای آیینی به اندازه تاریخ بشری قدمت دارند. چنین آیین مقدسی در تصوف نیز پدید آمده و در خانقاه های اغلب طریقت ها آن را به اجرا درمی آورند. این آیین در طریقت مولویه اغلب مشتمل بر چرخش های پیوسته و بدون توقف حول محور بدن است. اما اجرای آیینی مشابهی، به نام کتک، در معابد هندوئیسم نیز وجود دارد که مانند سماع مولویه ریشه در نیایش آفریدگار دارد و در برخی از ابعاد فرم و محتوا به سماع شبیه است. بنا بر آنچه بیان شد، پرسش اصلی مقاله این است که آیا اجرای کتک، که در دوران سلاطین دهلی (1526-1206 م) و امپراتوران گورکانی (1857-1526 م) در هند باب بوده است، از سماع مولویه، که به همراه تصوف از قرن سیزدهم میلادی وارد هند شده، و به صورت همزمان مورد حمایت دربار بوده و در مجامع رسمی حکومت به اجرا درمی آمده، تأثیر پذیرفته است؟ پرسش فرعی نیز این است که دلیل شباهت های ظاهری این دو اجرای آیینی، از جمله چرخش های پی درپی و حرکات دست، لباس و موسیقی قوالی، ناشی از تأثیراتی است که از هم گرفته اند؟ این مقاله، به منظور پاسخ به این پرسش ها، به کشف روابط زمانی و مکانیِ دو اجرا و دو فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخِ مورد اشاره و احتمال وام گیری کتک از سماع پرداخته است. نتایج پژوهش بنیادی حاضر، که به روش تاریخی و به کمک گردآوری مطالب به شیوه اسنادی و نیز میدانی به دست آمده، بیانگر این است که اجرای آیینی کتک به واسطه همجواری هندوئیسم و صوفیسم در اجتماع و فرهنگ هند، در دوران سلاطین دهلی و سپس امپراتوران مغول، در بخش های بسیاری از جمله حرکات بدن، به ویژه چرخش های پی درپی و حرکات دست، موسیقی قوالی و لباس، از سماع مولویه تأثیر پذیرفته است.
جایگاه اصحاب ایرانی امام جواد (ع) در علم حدیث؛ با تأکید بر کتب اربعه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امامان شیعه بر اثر اوضاع اجتماعی حاکم بر جامعه شان، برنامه ای برای ارشاد و هدایت مردم روزگار خود و تمدن سازی پیش گرفتند و به فرهنگ سازی و تربیت شاگردان بسیار، همّت گماردند تا مدنیّت اسلامی ماندگار شود. امام جواد (ع) نیز در این میان برای دست یابی به چنین هدف هایی، شاگردانی تربیت کرد که برخی از آنان ایرانی تبار بودند. این گروه بیش تر، راوی حدیث و ناقل اندیشه های ناب تشیع به شمار می رفتند که آثار و روایات بسیاری در این زمینه از آنان بر جای مانده است. بسیاری از این روایات، فقهی اند و آنها را در کتاب های چهارگانه شیعیان می توان یافت. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی از طریق مطالعه کتاب خانه ای، به پرسش های زیر پاسخ می گوید: 1. چند تن از اصحاب ایرانی امام جواد (ع) در زمینه حدیث و روایت از دیگران فعال تر بوده اند؟ 2. آیا یاران ایرانی امام جواد (ع) در زمینه حدیث شیعه آثاری پدید آورده اند؟ 3. چند روایت (مستقیم یا به واسطه امام جواد (ع) و دیگر امامان) در چه موضوعی، از اصحاب ایرانی امام جواد (ع) در کُتب اربعه آمده است؟ 4. چند درصد از روایات کتب اربعه، از طریق یاران ایرانی امام جواد (ع) نقل شده است؟
آداب چیدن مو و ناخن بنا بر فرگرد هفدهم وندیداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروان دین زرتشت از گذشته های دور در تفسیر و ترجمة متون دینی همّت گماشته اند. بخش هایی از این تلاش که امروزه در دسترس است، ترجمه و تفسیری به زبان پهلوی از اوستاست که زند نامیده می شود. متن زند گرچه تقریباً ترجمة واژه به واژه از اوستا ارائه می دهد، ولی گاه برداشت شخصی و تفسیرموبدان را نیز نشان می دهد. آنچه به عنوان تفسیر برآن افزوده شده، خالی از ابهام نیست وگاه حتّی فهم آن ناممکن می شود. از آنجا که وندیداد دربرگیرندة مطالبی دربارة اعمال دینی و شرایع زرتشتی است، برای موبدان زندنویس آشناتر از بخش های دیگر اوستا بوده است؛ از این رو زند وندیداد را می توان کامل تر و دقیق تر از زند سایر بخش های اوستا دانست. متن زند فرگرد هفدهم وندیداد که دربارة آداب چیدن مو و ناخن است و حاوی مطالب فقهی بسیاری است، به نسبت زند قسمت های دیگر اوستا، ترجمه بهتری از اوستا به دست می دهد. در این فرگرد، دستور داده می شود که مو و ناخن چیده شده از مردان اهلو، آب، آتش و برسم دور برده شود و دفن گردد. در هنگام انجام اعمال آیینی، چیدن و دفن کردن مو و ناخن، آنها را به مرغ اشوزوشته پیشکش می کنند که هم چون جادوی سفید عمل کرده و آدمیان را از عواقب جادوی سیاه دیوان مازنی درامان نگاه دارد و دیوان مازنی نتوانند از اجزای جداشده از بدن شخص علیه خودش استفاده نمایند و در نهایت شخص از گزند جادو و جادوگر در امان خواهد ماند. موبدان در تفسیر این فرگرد، از خواندن دعاهایی چون ا شم وهو و اهونور، حتّی سروش باژ هنگام دفن مو و ناخن سخن گفته اند، که می توان این دعاها را وردهای جادوی سفید نامید
بررسی علل شکل گیری ایده آلیسم انقلابی مزدک و تأثیر آن در عدم موفقیت این جنبش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر پژوهش هایی که در دهه های اخیر به جنبش مزدکی پرداخته اند، ساختار طبقاتی جامعة ایران عهد ساسانی را عامل شکل گیری تندروانة آن دانسته و این موضوع را حاصل ناکارآمدی این بافت اجتماعی می دانند؛ از این رو در صددند به این قیام صورتی منطقی و واقعی ببخشند. در این پژوهش برآنیم نشان دهیم ساختار طبقاتی جامعه ایران باستان که ریشه های عمیقی در واقعیت های جامعة ایرانی داشت، نه تنها عامل بی ثباتی و نارضایتی عمومی نبوده، بلکه مهم ترین عامل ثبات، نیرومندی ساخت و بافت اجتماعی و عنصری مهم در تثبیت و تداوم بنیان قدرت و تولید ثروت بوده است. ایده های مزدک بیشتر حاصل اندیشه هایی است که متأثر از فلاسفه ایده آلیست یونان باستان، در گفتمان گنوسیستی آسیای غربی مقارن با دوران ساسانی و کمی پیش از آن، شکل گرفته بود و ریشه هایی غیر ایرانی و نامأنوس با واقعیت های جغرافیایی اجتماعی ایران داشت. از این رو، این قیام موفق به جذب قشر نخبه و شکل دهی ساختار نوینی از جامعه و حکومت نشد و تأثیرات انقلابی و آرمان خواهانة آن عامل بسیاری از ناکامی های شورش ها و قیام ها گردید.
آذرکیوانیان؛ تاریخ سازی و بازآفرینیِ تاریخی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در تلاش است تا به بررسی افکار و اندیشه های آذرکیوان، پیروان او و متون دساتیری بپردازد. خاستگاه زمانی آذرکیوانیان قرون دهم و یازدهم هجری قمری – دوره صفویه- می باشد و بیشترین اقتباس از تاریخنگاری آن ها مربوط به تاریخ نگاری دوره قاجار است. اهمیت موضوع مورد بحث نیز در نوع افکار و اندیشه های آذرکیوان و پیروان او است؛ گروهی که با تلفیق عقاید زرتشتی، اسلامی و بودایی با اندیشه های فلسفی اشراقی و بودایی در پی ایجاد رویکردهای دگراندیشانه بوده و با تاریخ سازی و داخل کردن رویکردهای فرا روایتی از اساطیر، اشخاص و وقایع تاریخی ایران، زمانه ای فرای روایت های تاریخی برای گذشته ایران بازپردازی کرده بودند. پژوهش حاضر به روش توصیفی–تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و شاخص بررسی خود را بر روی متون دساتیری قرار داده است. این نوشتار به این نتیجه رسیده است که آذرکیوانیان با آن که از دامان زرتشتیان برخاسته اند اما به دلیل پردازش های فکری و بازآفرینی-های اعتقادی، نگرشی متفاوت با زرتشتیان داشته و مورد قبول آن ها قرار نگرفته اند. دیگر آن که بر اساس گزارش سازی های آذرکیوانیان بسیاری از اخبار و مواردی را که آنان در خصوص روابط اجتماعی خود با دیگر گروه های اجتماعی مطرح کرده اند به دلیل یک سویه بودن باید مورد تردید قرار داد.
بررسی روابط اسپهبدان مازندران و شیعیان امامیه در دوره سلجوقیان
حوزه های تخصصی:
اسپهبدان یا ملوک جبال دومین شاخه از خاندان باوندیه بودند که توانستند در اواخر سده پنجم و ششم در مازندران حکومت کنند. این خاندان نقش مهمی در اعتلای فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی شیعیان دوازده امامی ایفا نمود. بر این اساس، این پژوهش به دنبال بررسی روابط اسپهبدان مازندران و شیعیان امامیه در دوره سلجوقیان می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دوره دوم حکومت اسپهبدان، مقارن با افزایش شمار شیعیان دوازده امامی در سراسر ایران، به ویژه مازندران بوده است. همچنین این خاندان نقش مهمی در مبارزه با اسماعیلیان و دوری جستن از آنان در شرایط بحرانی دوره سلجوقیان داشت. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.