فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
41 - 64
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : از چالش های کنونی حیات کلانشهرها، وجود آلودگی های بصری ناشی از تبلیغات شهری در کنار سایر آلودگی های زیست محیطی است که به نظر همگام با رشد و گسترش شهرها، بر دامنه آن افزوده می شود. امروزه تبلیغات شهری یکی از سرویس های موردنیاز شهرهاست و درصورتی که طراحی و چیدمان مناسبی در فضای شهری نداشته باشد، می تواند کیفیت سیما و منظر شهری را تحت تأثیر قرار داده و طیفی از وضعیت آلودگی بصری را در منظر شهری ایجاد کنند. هدف: پژوهش باهدف اصلی کاهش آلودگی بصری ناشی از تبلیغات شهری از سیما و منظر شهری و همچنین رتبه بندی تأثیر مؤلفه ها و شاخص های کالبدی تبلیغات شهری در ایجاد آلودگی بصری در منظر شهری و ارائه راهکارهایی برای کاهش این آلودگی ها در کلانشهر تهران است. روش: پژوهش مبتنی بر روش کمی پیمایش و ابزار پرسشنامه در حوزه شاخص های کالبدی تبلیغات شهری شامل شاخص های طراحی، مکان یابی سازه تبلیغات شهری و طراحی گرافیکی پیام تبلیغاتی است. پس از اعتبار و پایایی سنجی شاخص ها و گویه ها، از 399 نفر از شهروندان تهرانی به عنوان نمونه ی پژوهش اجراشده و نتایج پرسشنامه در مدل معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شده و تأثیر هریک از آن ها در آلودگی بصری رتبه بندی شده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شاخص های کالبدی تبلیغات شهری زمینه ساز آلودگی بصری، به ترتیب مکان گزینی سازه تبلیغاتی، طراحی سازه و طراحی گرافیکی پیام تبلیغاتی هستند. همچنین مهم ترین زیرشاخص های هریک از شاخص ها نیز بدین ترتیب می باشند: در شاخص مکان گزینی سازه ها به ترتیب تراکم سازه ها، عدم هم ترازی تابلوهای صنفی، مسدود شدن چشم اندازهای طبیعی و خوانایی تابلوهای راهنمای شهری، در شاخص طراحی سازه، شکل، سامانه نورپردازی و ارتفاع سازه و در شاخص طراحی پیام گرافیکی نیز تعداد کلمات، اختصار و تصاویر طرح گرافیکی مهم ترین عوامل هستند.
جستاری بر رویکرد کدهای فرم-مبنا و جایگاه آن در طراحی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
185-198
حوزه های تخصصی:
کدهای فرم-مبنا به عنوان رویکردی نسبتاً جدید، از قواعد برنامه ریزی و طراحی شهری با هدف دست یابی به فضاهای عمومی کارا با نگرشی مکان- مبنا پشتیبانی می کنند. در واقع این رویکرد با در نظرگیری ویژگی های زمینه ای محیط شهری و چشم انداز آن، کدهایی را با کمک تفکر برنامه ریز و طراح ایجاد می کند که، مبتنی بر چگونگی استقرار انواع گوناگون فرم های شهری در مکانهای مختلف است. این کدها می توانند با پیش بینی محیط ساخته شده از طریق کنترل و تنظیم فرم ها، به بهترین چیدمان فرمی امکان پذیر در راستای پاسخگویی به نیازهای انسانی دست یابند. امروزه، در کشور ما نیز با توجه به پیچیدگی هایی که در طراحی شهری، در زمینه ایجاد تعادل و تعامل میان کاربری اراضی، فرم شهری و مکان استقرار آنها وجود دارد، نیاز به این رویکرد بیش از پیش احساس می شود. این مقاله، با هدف آشنایی بیشتر با روند تولید و تنظیم کدهای طراحی شهری با تأکید بر شرایط بومی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی تدوین گردیده است. لذا در آن سعی شده است رویکرد کدهای فرم-مبنا از رهگذر مفهوم، فرآیند و اجزای آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به اختصار به برخی از چالش های پیش روی این مفهوم پرداخته شود.
ارزیابی و تحلیل وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری (مطالعه موردی: شهر گناوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
79 - 94
حوزه های تخصصی:
وجود مسائل و مشکلات ناشی از رشد سریع شهرنشینی در کشور و عدم امکان مدیریت جامعه شهری با ابزارها و شیوه های سنتی موجود، ضرورت تغییر در شیوه مدیریت و اداره شهرها را دوچندان کرده است. این تغییر با استفاده از رویکرد حکمروایی خوب شهری قابل تحقق است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی و تحلیل وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر گناوه می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و به منظور گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را شهروندان شهر گناوه شامل 73472 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و پرسشنامه ها به روش نمونه برداری تصادفی ساده تکمیل شده است. با توجه به مبانی نظری تحقیق و مطالعات پیشین، شاخص های تحقیق شامل؛ مشارکت، کارآیی و اثربخشی، ثبات سیاسی، دسترسی و اطلاعات، عدالت اجتماعی، مسئولیت پذیری، اجتماع محوری و قانون مندی می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره انجام گردید. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد از میان شاخص های مورد بررسی، بدترین وضعیت را شاخص دسترسی و اطلاعات با میانگین (34/2) و شاخص مشارکت با میانگین (78/2) بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. شاخص کارآیی و اثربخشی با میانگین (72/2)، شاخص ثبات سیاسی (38/2)، شاخص عدالت اجتماعی (64/2)، شاخص قانونمندی (73/2) و شاخص اجتماع محوری با میانگین (37/2) هم پایین تر از حد متوسط (3) می باشند.به منظور، تأثیرشاخص های حکمروایی خوب شهری در تبیین رضایت مندی شهروندان از تحلیل واریانس بهره گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده، 55 درصد از تغییرات حکمروایی خوب شهری، توسط ترکیب خطی متغیرهای مستقل (ابعاد هشت گانه حکمروایی) تبیین پذیر است. همچنین، نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد بین میزان رضایت از ابعاد هشت گانه شاخص حکمروایی و رضایت مندی نهایی از حکمروایی خوب شهری در سطح اطمینان بالای 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد.
واکاوی نظریات پیرامون ضوابط شهری و انطباق پذیری با شهر معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 17
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: ضوابط ابزاری متمایز برای ایجاد نظم شهری می باشد لیکن در شهر معاصر ایرانی عملاً جایگاه ضوابط شهری نسبت به طرح ریزی شهری تا حد زیادی مغفول واقع شده و شهر معاصر ایرانی تحت تأثیر آن با چالش های اساسی چون ساختارشکنی شهرهای مختلط سنتی و بحران هویت و.. روبرو شده است. هدف: شناخت بنیان های نظری حاکم بر رویکردهای مختلف ضوابط شهری و بررسی امکان کاربرد آنها در شهر معاصر ایرانی، هدف اصلی این تحقیق می باشد. روش:این تحقیق به کمک توصیف، تطبیق و تحلیل اطلاعات و داده های گردآوری شده اسنادی و کتابخانه ای انجام شد. تبیین مفاهیم «مکان و مکان سازی»، مقایسه رویکردهای مختلف از منظر نگرش به نحوه تعیین«فرم و عملکرد» به عنوان مؤلفه های مشترک «مکان» و «چارچوب ضوابط شهری» در بعد زمان را فراهم ساخت. یافته ها: نظریه برنامه ریزی جامع با هدف ایجاد نظم در شهرهای سنتی، مبنای ضوابط شهری را «عملکرد» قرار می دهد لیکن ناکارایی آن، منجر به ایجاد تکنیک های منطقه بندی انعطاف پذیر و از دهه60 میلادی با مطرح شدن نظریه پیچیدگی و طرح دو رویکرد ضوابط «رابطه» و «هنجار» مبنا، نظریه نوشهرسازی با رویکرد ضوابط «فرم» مبنا و نظریه تکاملی با رویکردی «ترکیبی»، مورد انتقادات بنیادی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به فقدان رویکردی یکپارچه به شهر معاصر ایرانی به ویژه به عرصه های عمومی آن، اولویت دادن «فرم» بر «عملکرد» در رویکرد ضوابط فرم مبنا به عنوان یک رویکرد کل نگر، زمینه گرا و مشارکت جویانه، ضمن ارائه ضوابط عملکردی انعطاف پذیر، آن را به ابزار «مکان سازی» و تحقق توسعه پایدار شهری تبدیل کرده است. به عبارتی ضوابط فرم مبنا به دنبال خلق «مکان ها» است تا ساختمان ها. تأکید بر «فرم» بستر شکل گیری «عرف مبتنی بر هنجارهای واجد ارزش شهر ایرانی» را به عنوان پشتیبان ضوابط شهری هموار می سازد.
بررسی نقش حکومت های محلی در برقراری بهداشت شهری برای مقابله با اپیدمی کووید-19
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
312-331
حوزه های تخصصی:
جهان امروزه درگیر مبارزه با اپیدمی کووید-19 بوده و نگران پیامدهای احتمالی آن و در پی یافتن راهکارهای برون رفت از آن می باشد. مناطق شهری ناشی از تراکم جمعیتی بالا، آسیب پذیرتر از سایر مناطق محسوب می شوند. حکومت های محلی با توجه به شناخت همه جانبه نسبت به شرایط محلی و توانایی اقدام در کم ترین زمان ممکن، نقش پررنگی را در عرصه مبارزه با اپیدمی کووید-19 بازی می کنند که یکی از عرصه های اصلی این مبارزه حوزه بهداشت شهری است. این مطالعه در قالب یک تحقیق تحلیلی توصیفی با روش تحلیل محتوا به بررسی اقدامات صورت گرفته در حوزه بهداشت شهری توسط حکومت های محلی برای مقابله با اپیدمی و تبیین اهمیت نقش حکومت های محلی در برابر اپیدمی کووید-19 پرداخته است. بررسی اقدامات حکومت های محلی در حوزه های مرتبط با بهداشت شهری برای مقابله با اپیدمی کویید-19 در قالب 9 حوزه خدمات رسانی، آب رسانی، جمع آوری پسماند و مدیریت پسماند، تغذیه، بهداشت و درمان، آگاهی رسانی، عمومی ضد عفونی و تمیز کردن، افراد بی خانمان و تدابیر و محدودیت های اجرا شده در شهرهای مختلف، نشان می دهد که علی رغم وجود برخی تمایزات و محدودیت های اقتصادی و سیاسی موجود در برخی کشورها از جمله ایران که موجب محدود شدن نقش حکومت های محلی شده است، حکومت های محلی در اقصی نقاط جهان در محدوده حقوق و وظایف تعیین شده خود نقش اصلی را در مبارزه با اپیدمی بازی می کنند.
طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه گردشگری شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
67 - 81
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان متنوع ترین و بزرگترین فعالیت خدماتی درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصت های شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا است. از گردشگری به عنوان موتور توسعه نام برده می شود، و به علت اهمیتی که از نظر اقتصادی، اجتماعی دارد روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دولت ها به آن اهمیت می دهند و امروزه یکی از پایه های اصلی و استوار اقتصاد جهان است که با ایجاد بالاترین میزان ارزش افزوده به صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند سایر فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قراردهد. برنامه ریزی و توسعه گردشگری به عنوان عامل مهمی درروند اقتصادی شدن امور اجتماعی، فرهنگی، و نگرش ابزاری و کاربردی و کالایی به طبیعت و فرهنگ، توجه به دیدگاههای مختلف درباره گردشگری را ضروری می سازد. معمولا از توریسم به عنوان ابزاری برای تحریک اقتصادهای بحرانی و تقویت فعالیت های توسعه ای از طریق ایجاد مشاغل و درآمد استفاده می شود.. در تحقیقات معمول برنامه ریزی راهبردی از تکنیک SWOT برای ارائه راهبردهای پیشنهادی استفاده می گردد که این روش دارای کاستی هایی مانند پیشنهاد تنها یک گروه از راهبردهای شناسایی شده و کنار گذاشتن سایر راهبردها و همچنین عدم ارائه تصویری روشن از روند برنامه ریزی و سطوح مختلف آن و عدم مشخص کردن راهبردهای زیربنایی(مستقل ترین) و وابسته ترین راهبردها می باشد. لذا در تحقیق حاضر که در پی شناسایی پتانسیل های گردشگری شهرستان بابلسر و اتخاذ استراتژی هایی بر مبنای این پتانسل ها، جهت برنامه ریزی توسعه ی گردشگری این شهرستان است؛ این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب داده های تحقیق از چهار گروه جامعه ی آماری (جامعه میزبان، گردشگران، مسؤولان و کارشناسان گردشگری) جمع آوری شد. برای تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهرستان بابلسر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای طراحی و تبیین راهبردهای شناسایی شده از مدلسازی ساختاری تفسیری و نرم افزار ISM به کار رفته است. بر پایه نتایج راهبردهای تنوع بخشی (ST) برای برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری شهر بابلسر قابل قبول می باشند که موجب حفظ و نگهداری وضع موجود گردند. با توجه به راهبردهای معیار (ST) شناسایی شده و مدلسازی ساختاری تفسیری در محیط نرم افزار ISM نتایج نشان داد که راهبرد تدوین مقررات و ضوابط مربوط به چگونگی استفاده از مراکز گردشگری زیربنایی ترین و راهبردهای تقویت زیرساخت های گردشگری، استفاده از افراد متخصص در برنامه ریزی و توسعه و بهبود مراکز ارائه دهنده خدمات به گردشگران وابسته ترین راهبردها در ساختار مدل برنامه ریزی راهبردی می باشند.
بهینه سازی مکان یابی استقرار کاربری های شهری با روش های ترکیبی Delphi- BWM- PROMETHEE (نمونه موردی ایستگاه های آتش نشانی شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
89 - 110
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به رشد روزافزون شهرها، افزایش جمعیت و متراکم شدن بافت شهری، لازم است که کاربری های شهری اضطراری از قبیل آتش نشانی به طور بهینه تعیین موقعیت شوند تا به خوبی و به سرعت بتوانند پاسخگوی تقاضاها باشند. این مسئله ازآن جهت حائز اهمیت است که این تسهیلات، برای خدمات رسانی امدادی ایجاد می شوند پس باید به خوبی بتوانند تمام ناحیه تقاضا را پوشش دهند، لذا این پژوهش بر آن است تا ضمن شناسایی مهم ترین معیارهای مؤثر بر مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی که با شرایط شهر اهواز بیشترین تطابق را داشته باشند، آن ها را اولویت بندی نماید. هدف: مقاله حاضر با هدف بهینه سازی مکان یابی استقرار کاربری های شهری تدوین شده است. روش:در این پژوهش با مروری عمیق و گسترده در ادبیات پژوهش، مهم ترین معیارهای به کاررفته در مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی شناسایی و استخراج گردید. سپس به منظور تطبیق و ویژه سازی معیارهای شناسایی شده در مرحله قبل، از تکنیک Delphi استفاده کرده و معیارهایی که خبرگان اختلاف نظر کمتری بر روی آن ها داشتند، انتخاب شدند. آنگاه، به منظور وزن دهی و اولویت بندی معیارهای انتخاب شده در مرحله قبل، یکی از تکنیک های نوین و کارای تحقیق در عملیات به نام تکنیک بهترین_بدترین (BWM) بکار برده شد. درنهایت، با استفاده از تکنیک PROMETHEE چهار مکان بالقوه احداث ایستگاه آتش نشانی رتبه بندی شدند. یافته ها: نتایج نهایی حاصل از وزن دهی به معیارها حاکی از آن بود که معیارهای تعداد روستاهای حاشیه ای (تعداد روستاهای تحت حوزه استحفاظی آتش نشانی شهر)؛ مراکز مسکونی (محله هایی با ساختار مسکونی، شهرک ها و برج ها)؛ و فاصله مسافتی به ترتیب با اوزان 092/0، 088/0 و 068/0 جایگاه های اول تا سوم اهمیت را به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: حاصل از رتبه بندی مکان های بالقوه نشان داد که مکان مربوط به منطقه پاداد واقع در بلوار آیت الله بهبهانی مناسب ترین مکان به منظور احداث ایستگاه آتش نشانی است. مکان های مربوط به سه راه خرمشهر، کوی فرهنگیان و منازل صنایع فولاد به ترتیب در اولویت های دوم تا چهارم جهت احداث ایستگاه آتش نشانی قرار گرفتند.
سنجش کیفیت محی ط شه ری مطالعه موردی: محله های شهر برازجان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 53
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط شهری تحت تأثیر مستقیم معیارهای محیط زیستی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی است. لذا، این پژوهش تلاش دارد تا با استفاده از 16 شاخص در 4 معیار اصلی، کیفیت محیط شهری برازجان را در سال 1396 ارزیابی کند. در این پژوهش از دو روش اسنادی و پیمایشی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تلاش شده است تا به این دو پرسش پاسخ داده شود که: وضعیت کیفیت محیطی محله های شهر برازجان چگونه است؟ کدام محله های شهر وضعیت نامطلوبی دارند؟ قلمرو جغرافیایی پژوهش را 31 محله شهر برازجان و جامعه آماری پژوهش را 22600 خانوار ساکن در این شهر تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران، 380 نمونه خانوار برای انجام دادن پرسشگری و تکمیل فرم محقق ساخته، به روش سیستماتیک منظم در سطح شهر توزیع شده اند. مقدار روایی ابزار با استفاده از روش ضریب تغییرات 0/66 و مقدار پایایی ابزار به روش آزمون آلفای کرونباخ، 0/86 محاسبه شده است. نیکویی برازش داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف در سطح معنا داری 0/05، نشان می دهد که رقم آماره ها بالاتر از سطح معنا داری است. در ادامه، از فنون تصمیم گیری چندشاخصه (فرآیند تحلیل شبکه ای ) و روش های رایج در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی همانند طبقه بندی مجدد و شاخص همپوشانی موزون برای تجزیه، تحلیل و نتایج، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که نواحی کارگاهی و پهنه های شهری واقع در حریم مسیل، نواحی غیررسمی، نواحی فرسوده، قدیمی و محله های نوظهور، از کیفیت نامطلوب و پایین محیطی برخوردارند. در پایان پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محیطی، ارائه شده اند.
تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محلات قدیمی شهر تبریز (نمونه موردی محله اهراب تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
107 - 125
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: محله تنها یک مکان و محیط برای فعالیت های انسانی و سرپناه نیست بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود. اما امروزه حس تعلق به مکان در محلات قدیمی و تاریخی به دلیل بی توجهی مدیران شهری در سطح پایینی قرار دارد. هدف: این پژوهش به تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محله اهراب شهر تبریز می پردازد. روش: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است. به منظور گرداوری داده ها از مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری،جمعیت محله اهراب تبریز که برابر 17952 نفر است. حجم نمونه هم ازآن نبا استفادهبببببب فرمول کوکران، برابر 376 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده است. جهت بررسی پایایی پرسشنامه،از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آزمون سؤالات تحقیق، ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف موردبررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در نرم افزار SPSS و Amos انجام گرفت. یافته ها: شاخص نیکویی برازش (GFI) 915/0 است که نشان دهنده قابل قبول بودن این میزان برای برازش مطلوب مدل است. مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) نیز 065/0 است که با توجه به کوچک تر بودن از 08/0، قابل قبول بوده و نشان دهنده تأیید مدل پژوهش است. همچنین شاخص توکر- لویس (TLI) 906/0؛ شاخص برازش تطبیقی (CFI) 903/0 و شاخص برازش مقتصد هنجار شده (PNFI) 71/0 است که همگی نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. نتیجه گیری: گذر زمان با بار عاملی 96/0 بیشترین تأثیر را در حس تعلق به مکان دارد. پس ازآن به ترتیب خوانایی و دسترسی، غنای بصری، مبلمان و تجهیزات، مولفه های احساسی، کیفیت فضایی، تعاملات اجتماعی، زیبایی و نمادها و هویت قرار دارند.
نقش فضا و کالبد در تحقق شهر خلاق ایرانی – اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
57 - 70
حوزه های تخصصی:
شهر خلاق مرکز نوآوری، فناوری و تبدیل ایده به ثروت است. شهر خلاق مفهومی عمیق با دامنه تأثیرگذاری بالا و بر کلیه جنبه ها و ابعاد شهری تأثیرگذار است و از آن ها تأثیر می پذیرد. یکی از ابعاد تأثیرپذیر، بعد محیطی و مکانی شهر است، بدین معنا که ساختار کالبدی شهر بایستی طوری باشد که جاذب افراد و تسهیل کننده شرایط زندگی آنان باشد. در این صورت شهر محیطی مطلوب برای زندگی طبقه خلاق خواهد شد. برای سنجش میزان خلاقیت شهرها، شاخص های مختلفی ارائه شده است که در تمامی آن ها به کالبد و محیط شهری از یک سو و شرایط اجتماعی، فرهنگی جامعه از سوی دیگر تأکید شده است.هدف این پژوهش شناسایی نقش کالبد و فضا در شکل گیری شهر خلاق ایرانی– اسلامی می باشد. برای این منظور با بهره گیری از دیدگاه هایطلاب و اساتید علوم دینی به شناسایی آن دسته از عوامل کالبدی- فضایی که می تواند زمینه تحقق شهر خلاق ایرانی-اسلامی را در شهرهای ما فراهم کند، پرداخته ایم. این تحقیق مبتنی بر 230 پرسشنامه پنج گزینه ای لیکرت و مصاحبه عمیق می باشد که توسط طلاب علوم دینی در حوزه علمیه اصفهان تکمیل شده است. داده های به دست آمده با بهره گیری از تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل محتوا در چهار دسته حقوق شهروندی زنان، گردشگری و ارتباطات، توسعه مراکز جدید، حمل ونقل و ترافیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که 1) کالبد و محیط شهر خلاق می تواند حافظ حقوق بانوان و مناسب حضور آنان در محیط شهر باشد؛ 2) استقرار مراکز تفریحی و گردشگری متنوع و همراه با بهره گیری از فرصت ها و پتانسیل های تاریخی سبب تقویت صنعت گردشگری و جذب طبقه خلاق می شود؛3) توسعه و پراکنش مناسب مراکز علمی پژوهشی نقش مهمی در تحقق شهر خلاق ایفا می کنند و 4) سیستم حمل ونقل و شبکه ی ارتباطی پایدار به عنوان بخش لاینفک کالبد شهری می باشد.
کاوش ضرباهنگ زندگی روزانه در ساماندهی مصرف فضای شهری (مورد پژوهی: پیاده راه شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
49 - 71
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مخمصه تولید فضاهای تهی با تلاش نیروهای فرادست برای قبضه فضا شدت بیشتری یافته و پاسخ بدین مسئله، نیازمند راهکاری خلاقانه است. محدوده پژوهش (پیاده راه شهر رشت) ازجمله فضاهای شهری در کشور است که از دیرباز تاکنون، شاهد فرآیندهای تولید و بازتولید آمرانه فضا بوده است. در مقابل، پاسخ خلاقانه در شیوه های مصرف فضا از سوی مردم یافت می شود. هدف: هدف این پژوهش یافتن چگونگی بهره گیری از ضرباهنگ کاوی برای ساماندهی بهتر مصرف فضا است تا با کاوش ضرباهنگ های زندگی روزانه در فضای شهری، به تعدیل نگاه تخصص گرایی کمک و همچنین، مقاومت خلاقانه مردم در مصرف فضا و اعمال نظم خودخواسته و متناسب با زندگی روزانه بهتر درک شود. روش:با رجوع به شاکله مفهومی جدل سه سویه، برای بررسی تأثیر سه مؤلفه اقلیم-فرهنگ-قدرت انتظام بخش بر ضرباهنگ های فضای دریافته-پنداشته-زیسته، از روش پیش رونده-پس رونده و شامل دو راستا، یعنی پیچیدگی عمودی فضا و افقی فضا، بهره گرفته شد. برای مطالعه پیچیدگی عمودی، به تاریخ فضای شهر رشت مراجعه و از روش مطالعات اسنادی و تحلیل آن ها به صورت سند گزینی، تحلیل اسناد و مداقه استفاده شد. در مطالعه پیچیدگی افقی، به ضرباهنگ های مختلف محدوده موردپژوهش در بازه زمانی معین پرداخته و تلاش شد تا فعالیت های گروه های مختلف مصرف کنندگان فضا از طریق پژوهش میدانی (مشاهده با روش ساده و غیرمداخله گر) و روش توصیفی مطالعه شود. سپس، با استفاده از رویکرد ترکیبی و طرح همسوسازی، نتایج حاصل از مطالعه هر سطح، در تفسیری کلی ادغام گردید. یافته ها: یافته های ضرباهنگ کاوی در پیاده راه شهر رشت نشان داد که حضور همزمان و هماهنگ چندین ضرباهنگ، حاصل هماهنگی آیین های قدرت با چرخه های اقلیمی و فرهنگی در فضای موردپژوهش است که موجب شده تا این فضای عمومی یا همان فضای بازنمایی، به رغم طراحی آمرانه خود، فضایی برای سازش و ائتلاف باشد که به شکلی خودانگیخته، به نمایش زمان مردم و ضرباهنگ های حضور آنان اختصاص یافته است. نتیجه گیری: اقلیم و فرهنگ نقش مهمی در تولید ضرباهنگ های ماندگار در فضا دارند. از این رو، به رغم تلاش قدرت برای یکدست سازی فضا، همچنان، ضرباهنگ های پرشوری در فضای موردمطالعه جریان دارد.
ارائه مدل مفهومی منظر تاب آور با تأکید بر مدل مکان پایدار مبتنی بر روش گراندد تئوری
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
171-188
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان سیستم پیچیده ای که در دل بسترش به پایداری رسیده است، موجود زنده ای است که دائماً در حال تغییر و تحول است. این پویایی و حرکت، تعیین کننده بسیاری از رفتارها و واکنش های شهر است. سیما و منظر شهر، یکی از صورت های واکنش به نیروهای بستر است. واکنش به نیروهای بستر، تجسم یافته تعریف «تاب آوری» است. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی منظر تاب آور مبتنی بر مدل مکان پایدار می باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی مورس "تک روشی موازی" است. لذا جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و تحلیل محتوا (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر 37 نفر اساتید و صاحب نظر در امر طراحی شهرسازی می باشند. بر این اساس مصاحبه با 37 نفر انجام گردید که در فرایند تحقیق، 167 کد اولیه (باز) استخراج گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله، درنهایت 10 درون مایه و 25 زیر درون مایه اصلی استخراج گردید. 10 درون مایه عبارت اند از: کیفیت قرارگاه های رفتاری، کیفیت سازگاری فرم با کاربری ها، کیفیت ایمنی و امنیت، کیفیت محیط فضایی – کالبدی، کیفیت محیط ادراکی حسی، کیفیت تدارک ذهنی، کیفیت اقلیم خرد فضاهای شهری، کیفیت اصوات بو و رایحه محیط، کیفیت طراحی شهری پایدار و تعادل اکوسیستم ها. پس از بررسی درون مایه ها و زیر درون مایه و کشف روابط علی و معلولی " معنا در حس مکان" و " پایداری و تاب آوری" را می توان به عنوان دو مؤلفه تأثیرگذار جهت ایجاد منظر تاب آور دانست.
تدوین مدل «محله کم کربن» به منظور کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 48
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: رویکرد «کم کربن» به عنوان هدفی برای اقتصاد، جامعه و شهر در ابتدای قرن اخیر مطرح گردید. این رویکرد در سال های اخیر در مقیاس های خرد و «محله »های شهری پیگیری گردیده است. اما به نظر می رسد در ادبیات علمی شهرسازی در کشور ما به خصوص در مقیاس محله هنوز به قدر کافی به آن پرداخته نشده است. هدف: این پژوهش در پی آن است که ضمن تدوین مدل نظری «محله کم کربن»، به کمک متخصصان داخلی و با رویکرد بومی، شاخص های آن را به منظور کاربست در راهبردهای برنامه ریزی و طراحی شهری، اولویت بندی نموده و اثرگذاری آن ها را بررسی نماید. روش:ابتدا ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، بیش از 30 منبع علمی در حوزه توسعه کم کربن، مؤلفه ها و شاخص های «محله کم کربن» شناسایی و دسته بندی گردیده است. پس از آن به کمک پرسشنامه ای به شیوه ماتریس، از 9 تن از پژوهش گرانی که در این حوزه موضوعی مطالعه یا پژوهش داشته اند، تأثیرگذاری مؤلفه ها و شاخص ها در تحقق محله کم کربن، مورد پرسش قرار گرفته است. تحلیل داده های حاصل از پیمایش، به کمک روش ترکیبی «دنپ» انجام گرفت و مدل محله کم کربن در قالب 6 مؤلفه و 19 شاخص تدوین و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به یافته ها مهم ترین مؤلفه/ شاخص ها در تحقق محله کم کربن، «اجتماع محلی» و شاخص های «فرهنگ سازی و افزایش آگاهی مردم» و «مشارکت مردمی» است. در دسته شاخص های مؤلفه «فرم» نیز «زمینه گرایی بافت» و «فشردگی بافت» به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق محله کم کربن شناخته شدند. در این مدل تحلیلی «اجتماع محلی» و «فرم» به عنوان مؤلفه های اثرگذار (علت) و سایر چهار مؤلفه، به عنوان مؤلفه های اثرپذیر (معلول) شناخته شدند. نتیجه گیری: در نظر گرفتن اولویت ها در تحقق محله ای با حداقل مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و حداقل انتشار آلودگی، هدفی است که بایست به طور جدی از جامعه دانشگاهی به مطالبه ای در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری تبدیل شود.
تدقیق جایگاه و فرآیند هیجان های فردی در چارچوب تعاملی انسان و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
19 - 35
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: محیط می تواند سبب ایجاد هیجان های مثبت و منفی در شهروندان گردد. بخش مهمی از اهمیت هیجان به دلیل تأثیری است که بر رفتار افراد دارد. زیرا هیجان یکی از اجزاء اصلی رفتار اجتماعی است و استخراج پاسخ های هیجانی یکی از بهترین راه های فهم تجربه و ادراک است. مروری توصیفی بر مطالعات انجام شده نشان می دهد تاکنون به جایگاه و سازوکار فرایندهای هیجانی در تعامل انسان و محیط کمتر توجه شده است. تدقیق جایگاه هیجان در چارچوب تعامل انسان و محیط در لایه ای عمیق تر، مستلزم کشف سازوکار هیجان و ارتباط آن با تعامل انسان- محیط است که دغدغه این پژوهش است. هدف: هدف پژوهش آن است که به کمک حوزه های مطالعاتی مکمل به جایگاه فرآیندهای عاطفی و هیجانی در چارچوب تعامل انسان و محیط دست یابد. روش: روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی است. در مرحله اول، با تحلیل مقایسه ای پژوهش های صورت گرفته، مدل اولیه تعامل انسان و محیط ارائه و سپس از طریق تحلیل محتوای مطالعات حوزه روانشناسی هیجان، سازوکار فرآیندهای هیجانی استنتاج شده است. محصول نهایی تحقیق، تدقیق جایگاه فرآیند هیجانی در مدل جامع تعامل انسان و محیط است. یافته ها: در چارچوب پیشنهادی ارائه شده مشخص شد علاوه بر دو فرآیند شناختی و تفسیری تأثیرگذار بر رفتار که تحت تأثیر شرایط ادراک کننده و شرایط محیط فیزیکی روی می دهد، وقتی فرد در محیط با پتانسیل هیجانی قرارگیرد، فرآیندهای هیجانی روی می دهد که یا می تواند در سطح ادراک هیجانی باقی بماند و یا درصورت ایجاد انگیختگی توسط محرک هیجانی به تجربه هیجانی منجرگردد. در نهایت تجربه و یا ادراک هیجانی می تواند تحت تاثیر فرآیندهای مرحله بالاتر به ترتیب منجر به رفتار و احساس خاصی در محیط و یا ارزیابی عاطفی آن گردد. نتیجه گیری: کیفیت عاطفی و هیجانی ادراک شده از محیط نیز هم تحت تأثیر ویژگی های محیطی احساس شده و هم ویژگی های فردی است و می تواند یکی از مهم ترین مؤلفه های سه گانه رفتاری باشد که ضرورت توجه و تنظیم محرک های هیجانی محیط را برای طراحان و برنامه ریزان محیطی نشان می دهد.
تحلیل آموزه های شهرسازی در شکل گیری کالبد شهر (مطالعه موردی: دوره صفویه، شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
33 - 53
حوزه های تخصصی:
در دوره صفویه به واسطه امنیت و رونق اقتصادی، بستر مناسبی را برای اعتلای فرهنگ ایرانی اسلامی فراهم آورد. این مساله باعث تشخّص هنر ایرانی اسلامی خاصه شهرسازی دوره صفویه نسبت به دیگر دوره ها در ایران شد. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیلآموزه های نظام شهرسازی دوره صفویه و تأثیر آن در شکل گیری کالبدی بافت جدید شهراصفهان در عصر صفوی می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی می باشد. شیوه و ابزار گردآوری داده ها، به روش متن کاوی اسناد و مدارک می باشد. تجزیه و تحلیل داده ، به شیوه کیفی است و متکی به تفکر، استدلال و تحلیل عقلانی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد شهر آرمانی در نظام شهرسازی دوره صفویه متأثر از نوع جهان بینی ناظر بر آنها بوده است. تبلور کالبدی فضاهای شهری آن گذار از شهر مکان به به شهر زمان بوده است. در حقیقت در معنا و شکل جدید از دل سازمان کهن در یک فرایند، تحول تاریخی و طبیعی پدیده آمده است. بنابراین نتیجه گیری می شود که توسعه شهری در دوره صفویه بازتاب ترجمان فضایی باورهای دینی جامعه و با تأسی از فرآیند تاریخی و طبیعی شهر و در راستای تلفیق نوآورانه برای قابلیت های خود در پاسخگوی توأمان نیاز های کالبدی، روانی و معنوی جامعه شهری دوره صفویه بوده است.
ارزیابی سطح تاثیرپذیری آلودگی صوتی از کاربری های زمین شهری (مطالعه موردی ناحیه یک- منطقه شش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
91 - 103
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی شهری ایجاد فضاهای شهری با قابلیت ارائه کیفیت بالای زندگی است. هدف این مطالعه، دستیابی به رابطه بین ساختار و کاربری های شهری با آلودگی صوتی، بررسی میزان تأثیرمتغیرهای کالبدی و بررسی تأثیر فرم و ساختار شهری بر آلودگی صوتی و زمینه سازی برای مطالعات آینده به منظور کاهش آلودگی صوتی مناطق حسّاس (بیمارستان ها، مدارس و غیره) است. مطالعه حاضر در ناحیه یک، منطقه شش شهر تهران باتراکم بالای واحدهای تجاری، اداری و آموزشی و ترافیک سنگین انجام شده است. تراز معادل صدا (Leq) در 16 ایستگاه در چهار بازه زمانی پاییز و زمستان 1395 و بهار و تابستان 1396 در ساعات اوج ترافیک صبح و عصر اندازه گیری شد. اندازه گیری ها در نزدیکی کاربری ها و خیابان های اصلی ناحیه انجام و نقشه های صوتی توسط نرم افزار Arc Map 10.3 تهیه شد. میزان Leq در اطراف تقاطع ها و خیابان های اصلی ناحیه یک بیشتر از سایر مناطقو در خیابان های فرعی کم ترین میزان تراز معادل صدا مشاهده شد. از بین تمامی کاربری ها، تجاری و صنعتی- کارگاهی با محدوده کلی تراز معادل صدا از dB72 تا 84 بیشترین میزان آلودگی صوتی و کاربری بهداشتی- درمانی با محدوده کلی تراز معادل صدا از حدود dB58 تا 72 کم ترین میزان آلودگی صوتی را در اطراف خود دارد. مقدار تراز معادل صدا (Leq) در اطراف تمامی کاربری ها و خیابان های ناحیه یک نسبت به حد استاندارد آن ها بسیار بیشتر است و فرم شهری، نوع و مکان کاربری ها در ناحیه یک هر دو روی میزان ترازهای معادل صوتی ناحیه تأثیر می گذارند.
بازاندیشی در مدل سازی شهری: یک رویکرد نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 18
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: شهرسازی همچون دیگر علوم، در گذر زمان تحت تاثیر جریان های فکری مختلف قرار گرفته است. از بازاندیشی در مدل سازی شهری تحت تاثیر جایگزینی جریان های فکری، می توان به عنوان خلا در مطالعات مدل سازی شهری حاضر نام برد. اما به طور همزمان، بازاندیشی در خصوص مفهوم مدل و مدل سازی در حوزه علوم طبیعی به دفعات صورت پذیرفته است. این موضوع ضرورت بازاندیشی در مدل سازی شهری را تأکید می کند. هدف: هدف از این پژوهش، بررسی و بیان دیدگاه های متأخر در تفکر مدل سازی در علوم طبیعی و در ادامه بسط آن به مدل سازی شهری، به منظور بازاندیشی در آن است. روش: در این پژوهش از شیوه اسنادی در بررسی سیر تاریخی تفکر مدل سازی بهره گرفته شده است. سؤال اصلی تحقیق آن است که رابطه مدل-تئوری در علوم طبیعی چگونه تعریف شده است و چگونه می توان آن رابطه را بر مدل سازی شهری بسط داد. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر آن است که نگاه به مدل به عنوان واسطه گر میان پدیده و تئوری، طیفی جامع از کارکردها را برای مدل متصور است که غفلت از آن ها مدل را ناقص می نماید. درنهایت، تعریفی نوین از مدل سازی شهری ارائه شده است که در آن مدل ابزاری در خدمت تئوری نیست، بلکه ماهیتی نیمه مستقل و واسطه گر است که در جایگاهی برابر با تئوری می تواند موجب تضعیف یا تقویت تئوری شود. علاوه بر آن مشخص شد که مدل برای استفاده از تمام ظرفیت کارکردی خود نیازمند تئوری های پشتیبان قوی و شناخت درست از پدیده تحت بررسی است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه مدل سازی را یک تخصص معرفی می کند و نه یک مهارت ابزاری.
فضای زبان؛ (زبان به مثابه عاملی تعیین کننده در تعریف و ادراک فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: زبان محور بودن مفهوم فضا، کاربرد و ادراک آن را به عنوان یک مفهوم کلیدی در شهرسازی و معماری، گاهی با کژفهمی همراه کرده است. پیوند بین دو مضمون فضا و زبان آن ها را به عنوان مفاهیم بنیادین در شناخت و تفسیر شهرها تبدیل کرده و ادراک یکی بدون دیگری ممکن نیست. نقد گفتمان مسلط در باب فضا، در رشته هایی چون شهرسازی که فضا را عموماً به عنوان یک مفهوم فیزیکی مورد استفاده قرار داده اند، و همچنین مطالعه پدیدارشناسانه دو مفهوم مورد اشاره می تواند به تبیین کاربردی مفهوم فضا کمک نماید. هدف: مقاله حاضر با هدف ریشه یابی زمینه های ادراک در نظریات مختلف فضا و همچنین تعریف زبان به عنوان اصلی ترین عامل در فرایند ادراک و تجربه فضا، تدوین شده است. همچنین بررسی و نقد ارتباط متقابل بین فضا و زبان از اهداف این مقاله است. روش: مطالعات انجام شده مبتنی بر ساختاری مرکب از دو روش «تحلیل انتقادی گفتمان» و «پدیدارشناسانه هرمنوتیک» است. یافته ها: به نظر می رسد ساختار جدایی ناپذیر دو مفهوم فضا و زبان، پیدایش و کاربرد نومفهمومی تحت عنوان «فضای زبان» را ایجاب می کند؛ این مفهوم فضا و تفاسیر مختلف تبیین شده درباره آن را که حاصل تجربه زیسته آدمیان در سکونتگاه های انسانی مختلف و به خصوص شهرها است، اکیداً وابسته به زبان و اندیشه، فرهنگ، هویت، سبک زندگی، معانی، نشانه شناسی و مراودات رایج در زبان های مختلف دانسته و ریشه تفاوت در ادراک فضا را ناشی از همین تفاوت های زبانی می داند. نتیجه: تعریف سنتی فضا به عنوان مجموعه ای از عناصر فیزیکی که به شکلی خاص در کنار هم استقرار یافته اند با ماهیت فضای زیست تناسبی ندارد. فضا شبکه ای پیچیده از عناصر فیزیکی و عوامل غیرمادی است. زبان به عنوان عامل و حامل تفکر، و به نمایش گذارنده جهان، تنها وسیله ای است که می تواند فضای واقعی را وانمود نماید؛ لذا زبان ابزارِ درک فضا نیست، بلکه خود فضاست.
طراحی فضای شهری سرزنده با رویکرد ارتقای قرارگاه رفتاری (مطالعه موردی: خیابان میرابوالقاسمی رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه برنامه های توسعه شهری در کشورمان در گسستی عمیق با گذشته خود، خودرومدار و بر مبنای تسهیل هرچه بیشتر حرکت سواره بوده و آنچنان که باید به فضاهای شهری(در جهت ایجاد سرزندگی و پویایی شهری و ارتقای کیفیت های محیطی) توجه نمی شود. بر این اساس، ارتقاء قرارگاه های رفتاری(به عنوان یکی از مولفه هایی که برای تعاملات اجتماعی افراد در اینگونه فضاها موثر واقع می شود)، اهمیت چندان در نظر گرفته نمی شود. از این رو، این پژوهش در پی ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت ارتقاء سرزندگی فضایی در فضاهای شهری است. هدف: به این منظور، خیابان میرابوالقاسمی شهر رشت به عنوان یکی از فضاهای شهری که در پی طرح های توسعه شهری، صرفا بر مبنای تسهیل هر چه بیشتر حرکت سواره شکل گرفته است، به عنوان نمونه موردی پژوهش در نظر گرفته شد. روش:شیوه تحقیق از نظر روش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بود. حجم نمونه مورد بررسی به روش کوکران و با توجه به جمعیت 677000 نفری شهر رشت، 384 نفر در نظر گرفته شد. داده های مورد نیز به کمک پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. همچنین جهت ارزیابی ساختار پیکره بندی فضایی که بر اساس مطالعات انجام شده همبستگی معناداری با سرزندگی دارد، از نرم افزار UCL Depthmap و روش چیدمان فضا استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین همپیوندی و قابلیت اتصال نشان داد که نمونه موردی پژوهش با میزان قابلیت درک فضایی 69/0 از خوانایی نسبتا خوبی برخوردار است. علاوه بر آن مشخص گردید که عدم تعبیه فضاهایی جهت برقراری تعاملات اجتماعی و سواره محوربودن مسیر، مهمترین مشکلات محله از دیدگاه جامعه آماری است. نتیجه گیری: راهکارهایی همچون ارتقاء کیفیت کالبدی و بصری در منظر شهری، بهبود کیفیت زیست محیطی، توجه ویژه به عابرین پیاده و پیاده مداری، ارتقاء کیفیت عملکردی و فضایی و ارتقاء تعاملات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیشنهاد گردید.
کندو کاوی در تغییر نگرش های مفهومی در شهر در شرایط بیماری های همه گیر از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
127 - 151
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مدیریت بحران های حوزه سلامت، با هدف تقویت تاب آوری جوامع محلی، طیف وسیعی از مفاهیم در ابعاد برنامه ریزی، سیاست گذاری، اقدام و کنترل در تمام مراحل قبل، هنگام و بعد از رخداد در برمی گیرد. شهرها به صورت دوره ای با برخی از این بحران ها درگیر هستند. هدف: پژوهش حاضر با بررسی شیوع کووید -19، تغییر نگرش های مفهومی به شهر به زبان برنامه ریزی و طراحی شهری در جهت کنترل و انطباق با شرایط جدید تحلیل می کند تا درک بهتری از تغییرات و تأثیر آن ها در مدیریت موضوعات مرتبط به دست آورد. روش: تحقیق کیفی و مروری حاضر به روش تحلیل محتوای نگرش های درحال تغییر و با مراجعه به متون علمیِ مدیریت شهری در گفتمانِ جهانیِ پس از ورود ویروس، سعی در استنباط و استخراجِ محورهای جدید سیاست گذاری داشته است. بنابراین، با جست وجوی کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های معتبر علمی در بازه زمانی آغاز شیوع تا همه گیری آن، مفاهیم اولیه با بررسی حدود 50 مقاله استخراج و استنباط گردید. در ادامه ارتباط مؤلفه ها باهم سنجیده شد و تحلیل های تلفیقی در ابعاد رویه ای و ماهوی مرتبط با برنامه ریزی شهری مورد بازبینی قرار گرفت. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، شهرهای دارای عرصه های عمومی باز، واجد سیستم های شفاف مدیریت داده های مکانی و اقدمات مشارکتیِ مرتبط با تحلیل زمانیِ رویدادها، فرصت های بهتری جهت اجرای ایده های برنامه ریزی و طراحی شهری در مدیریت بیماری های همه گیر وجود دارد. نتیجه گیری: محدوده های جدید محلات پس از این بیماری، براساس معیارهایی مانند قابلیت جداسازی و اقدامات سریعِ تشخیصی بازتعریف می شوند و مفاهیم مکانی-زمانیِ جدیدی از اختلاط محیط های واقعی-مجازی در محل های کار و زندگی، ترکیب بندی های فضایی جدیدی از عرصه های عمومی در نظام فعالیتی و سناریوهای حساس به زمانِ رشد بیماری مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر کیفیت های با قابلیت جداسازی نظام فعالیت و حرکت و دسترسی، به واسطه ترکیب لایه هایی از محیط های طبیعی و مصنوع را در سلسله مراتب مبتنی بر مدیریتِ زمان-جریان محورِ عملکردها فراهم می کند.