فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
59 - 76
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: کیفیت طراحی شهری در اثر تحولات حاصل از نیازهای جوامع تکامل یافته و در مسیر خود طبق شرایط کنونی مؤلفه های زیباشناسی-عینی محیط، عملکردی، زیباشناسی- ذهنی و زیست محیطی را در بر می گیرد. از آنجایی که در بررسی کیفیت طراحی شهری یک مکان ارزیابی مؤلفه ها و ابعاد گوناگون محیط شهری ضرورت دارد می توان با استفاده از مدل مؤلفه های سازنده مکان، مؤلفه های کیفیت طراحی شهری را تعریف نمود. مدل مکان پایدار یکی از کامل ترین مدل ارزیابی مؤلفه های سازنده مکان است که بر 4 بعد کالبد، فعالیت، تصورات و اکوسیستم دلالت دارد. پژوهش حاضر ابعاد فعالیت و تصورات که تشکیل دهنده مؤلفه تجربی-زیباشناختی هستند را در محدوده مطالعاتی ارزیابی می کند. محدوده مطالعاتی خیابان جمهوری یکی از قدیمی ترین خیابان منطقه 8 شهر تبریز است که به عنوان یکی از مهم ترین محورهای واجد ارزش دید و منظر حائز اهمیت می باشد.هدف: این پژوهش وضعیت کیفیت های سازنده مؤلفه تجربی-زیباشناختی را از دید مردم ساکن در بافت منطقه 8، سایر مناطق و گردشگران بررسی می کند.روش:در بخش اول پژوهش با فن تحلیل محتوا کیفیت های مؤلفه تجربی-زیباشناختی از نظریات اندیشمندان جمع بندی شده و فراوانی هر یک به دست می آید. سپس به روش پیمایشی برای هر یک از کیفیت های اولویت دار گویه هایی تدوین شده و توسط گروه های مردم ساکن در بافت منطقه 8، سایر مناطق و گردشگران مورد ارزیابی قرار می گیرد.یافته ها: کیفیت خوانایی و شخصیت بصری مهم ترین کیفیت های مؤلفه تجربی-زیبا شناختی می باشند.نتیجه گیری: وضعیت کیفیت خوانایی و شخصیت بصری از دید گروه های منتخب متفاوت است.
تعامل نظری اصول و شاخص های طراحی شهری در انطباق با تغییر اقلیم و بازتعریف جایگاه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 112
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مقوله تغییر اقلیم و پایداری، پس از دهه ۱۹۷۰ میلادی، تبدیل به بزرگترین چالش عصر حاضر شده است. از بین عناصر انسان ساخت موثر در تغییرات اقلیمی، شهرها در اولویت اول می باشند. بااین حال مبانی نظری در خصوص شهرسازی پایدار بسیار محدود بوده و از طرفی مسئله افزایش سرعت تغییراقلیم، این چالش را به عنوان بزرگ ترین دغدغه جهان باقی گذاشته است. هدف: لذا هدف این نوشتار باز تعریف اصول تعاملی طراحی شهری و پدیده تغییر اقلیم و معرفی شاخص های آن در ساختار طراحی می باشد. روش:پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی است که در آن از رویکرد تفسیرگرایی کمک گرفته شده است. تکنیک های به کار رفته در این رویکرد، تحلیل محتوای کیفی با استفاده از روش دلفی در دو مرحله توسط پرسشنامه های نیمه ساختاری و بسته از جمعبندی نظرات 25 متخصص و ارزیابی کمی با استفاده از تحلیل شبکه ای می باشد. یافته ها: دستاورد پژوهش حاضر باز تعریف اصول طراحی شهری در عناصر شهری (ساختمان ها/ فضاهای باز طبیعی، فضاهای باز عمومی، خیابان ها و معابر به عنوان فضای شهری/ فضای تبادل و حمل و نقل)، معرفی شاخص ها و سنجه های طراحی برای هر اصل شامل آسایش اقلیمی، کاهش آلودگی، هماهنگی بستر و زمینه، استفاده از انرژی تجدیدپذیر و حفظ محیط زیست می باشد. نتیجه گیری: این مقاله بحث می نماید که تغییر اقلیم و طراحی شهری دارای تعامل دو جانبه می باشد و جهت کنترل تغییر اقلیم می بایست در طراحی شهرها به شاخص های آن توجه نمود.
رویکرد ساختاری در تحلیل شاخص های بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد میانی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
111 - 127
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بافت های ناکارآمد میانی شهرها که به عنوان بافت های فرسوده هم شناخته می شوند، یکی از معضلات و موانع اصلی توسعه پایدار بزرگ شهرها و کلان شهرهای کشورمان به حساب می آیند. شهر رشت نیز از این قاعده مستثنا نیست و با وجود به کارگیری رویکرد بازآفرینی شهری در چند سال اخیر که هنوز فرایندی ناقص و در نطفه است، نیازمند تکامل آن با نگاه علمی تر و کاراتر و در نظر داشتن چارچوب های شناختی و کاربردی است. هدف: پژوهش حاضر اهداف تبیین شاخص های بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد میانی شهری، و رتبه بندی و تحلیل ساختاری شاخص های مربوط به شهر رشت را دنبال می نماید. روش:بدین منظور ابتدا پرسشنامه دلفی برآمده از مطالعات اسنادی و نظری، با شاخص های پیشنهادی بازآفرینی پایدار بافت های ناکارامد میانی جهت طوفان ذهنی، به 8 تن از کارشناسان و نخبگان حوزه شهرسازی و برنامه ریزی شهری برای شناسایی اولیه شاخص ها ارائه گردید و در فاز دوم دلفی، اجماع نظر توسط کارشناسان صورت گرفت. سپس بر اساس روش تحلیل ساختاری و با معیار قرار دادن شهر رشت به عنوان بستر شکل گیری این شاخص ها، تحلیل ها بر اساس موقعیت شاخص ها در نمودار تأثیرپذیری- تأثیرگذاری از طریق نرم افزار توصیفی – تحلیلی میک مک، انجام گرفت. یافته ها: 68 شاخص برگزیده در 6 زمینه: 1.کالبدی – فضایی؛ 2.خدماتی – کارکردی؛ 3.توسعه اقتصادی؛ 4.توسعه اجتماعی؛ 5.توسعه فرهنگی؛ 6.حفاظت از محیط زیست؛ می باشند. پس از آن 63 شاخص از طریق تجزیه و تحلیل نرم افزار میک مک مورد رتبه بندی و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: بر اساس ماتریس تأثیرگذاری- تأثیرپذیری، برترین شاخص های زمینه های شش گانه از متغیرهای تأثیرگذار شامل دو شاخص، «میزان اختلاط کاربری» در زمینه کارکردی–خدماتی و «میزان رشد تولید انرژی های تجدیدپذیر» در زمینه زیست محیطی بوده و از متغیرهای ریسک، شاخص های «میزان رشد کیفی خدمات ایمنی» در زمینه کالبدی – فضایی، «وضعیت بازآفرینی مراکز محله» در زمینه اقتصادی، «میزان توسعه فعالیت مراکز فرهنگی» در زمینه فرهنگی، و «میزان مشارکت های مردمی در فرایند بازآفرینی» در زمینه اجتماعی، رتبه نخست را به دست آورده اند.
بررسی ترفندهای طراحی سکونتگاه های مسکونی جهت ارتقا امنیت محیطی
حوزه های تخصصی:
تا پیش از سال 1980 اکثر اطلاعات ما درباره ی جرم وجنایت از آمارهای رسمی جرم می آمد، که تنها شامل جرم های گزارش شده و ثبت شده توسط پلیس می شد. با این حال، در سال های اخیر بررسی های محلی و ملی جرم و جنایت به خوبی میزان اطلاعات موجود را افزایش داده اند. همراه با یکدیگر، این بررسی ها نشان داده اند که جرم و جنایت بسیار گسترده تر از آن که پیش از این ثبت شده است، بیش از دو برابر حد سرقت؛ پنج برابر اکثر جراحت ها و ده برابر بیش تر از خراب کاری. روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی و اسنادی است که با بهره گرفتن از منابع و دست آوردهای صاحب نظران بروز فعال در طراحی محیطی شهر منجر به کاهش جرائم شهری بر آن بوده که در پی تبیین موضوع روش ها و راه کارهایی را در راستای امر فوق، پیش رو گذارد. بر این اساس، رویکردهای جلوگیری از جرائم از طراحی محیطی درحوزه های منظر، شهر و مسکن مورد توجه برنامه ریزان و صاحبان اندیشه حوزه معماری و شهرسازی قرار دارد. مقاله حاضر نیز به امید بهره از تحقیقات و تجارب موجود در سال های پایانی سده بیستم به عنوان پایلوت های تجربی به رشته تحریر درآمده است.
تبیین الگوی حکمروایی یکپارچه زمین شهری در جهت سیاست گذاری و مدیریت زمین شهری کارآمد در کشورهای در حال توسعه (مطالعه موردی: کشورایران و شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
67 - 87
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تحول در سیستم های مدیریت زمین شهری از رویکردهای ابزاری به سمت رویکردهای مشارکتی منجر به ایجاد رویکرد نوین حکمروایی زمین شده است. هدف: پژوهش بنیادی حاضر به این پرسش تبیینی می پردازد که الگوی مناسب و کارآمد سیاست گذاری و مدیریت زمین شهری کدامست. مسئله اصلی در اینجا، حل تعارضات و تنش های اساسی ایجا شده در شبکه هایی است که دولت وظیفه تنظیم آنها را به صورت مداخله مستقیم (نظریه وابستگی متقابل) و غیرمستقیم (نظریه قابلیت حکمرانی، نظریه یکپارچگی، نظریه ذهنیت حکمرانی) بر عهده دارد. روش:این پژوهش ترکیبی از روش های کمی پیمایشی و کیفی را در سه سطح فضایی به کار می گیرد. جامعه آماری شامل نهادهای متولی حوزه زمین شهری و مراجعه کنندگان آنهاست. جهت گردآوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی (پرسشنامه) و برای تحلیل داده های کمی از مدل رگرسیون خطی چندمتغیره و تحلیل مسیر و سپس برای تحلیل کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد که از میان پنج متغیر مستقل پژوهش شامل هماهنگی و اجماع گرایی، اثربخشی و پاسخگویی، مسئولیت پذیری، تمرکززدایی، و بینش راهبردی متغیر یکپارچگی توافق گرا با ضریب 492/0 بیشترین ضریب تأثیر (مستقیم و غیرمستقیم) را بر کارآمدی مدیریت زمین شهری داشته است. همچنین تحلیل ساختار مدیریت زمین شهری ایران نشان می دهد که این ساختار دارای پراکندگی شدید در تصمیم گیری ها و فقدان یکپارچگی در مدیریت زمین است و این امر دلیل اصلی ایجاد ناهماهنگی و چندپارچگی و در نهایت ناکارآمدی آن است. نتیجه گیری: لذا الگوی حکمروایی یکپارچه زمین شهری به عنوان الگوی مناسب و کارآمد پیشنهاد گردید که مبتنی بر یکپارچگی توافق گرا (افقی/عمودی) میان تمام بازیگران و تفویض بخشی از اختیارات دولت به پایین ترین سطح محلی به همراه ظرفیت سازی می باشد. در نتیجه ضرورت تجدید نظر در رویکرد و ساختار مدیریت زمین از سوی دولت امری ضروری است. در نهایت میزان اثربخشی، تبیین و تعمیم این الگو نیز توسط خبرگان مورد تأیید قرار گرفت.
منظر شهری از جنبه های نوا و آوا به صورت شبکه ای
حوزه های تخصصی:
صدا بخش لاینفک اجتماع شهری می باشد و منظر صوتی یکی از مهمترین عوامل موثر در تجربه مردم از تجربه مکان ها می باشد. منظر صوتی درباره ی روابط بین حس شنوایی، انسان، صدای محیط و جامعه می باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا آرا و نظریات اندیشمندان در مورد منظر صوتی با تاکید بر جنبه های مختلف آن ارایه شود و از سویی دیگر با ارایه این چارچوب نظری، تعریف منظر صوتی به عنوان یک رهیافت در جهت ارتقای کیفیت فضای شهری توسعه یافته و ارزش های منظر شهری از دیدگاه های صرف زیباشناختی مبتنی بر کالبد خارج شده، نیروهای محتوایی را که تداوم بخش زندگی و پویایی فضای شهری هستند در بر گیرد. این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم منظر صوتی، به تبیین نقش آن در کیفیت محیط های شهری پرداخته است و در جهت ارزیابی منظر صوتی دو رویکرد کلامی و احساسی را معرفی می کند.همچنین عوامل موثر در ارزشیابی کیفیت منظر صوتی را بررسی می نماید.
تدوین یک چارچوب نظری ترکیبی از برهمکنش نحوفضا و قرارگاههای رفتاری به منظور مقایسه الگوهای رفتاری-حرکتی در محیط های مسکونی؛ مورد کاوی نارمک، یوسف آباد و شهرک غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 110
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مقاله حاضر، درصدد ارائه و تبیین یک چارچوب نظری پیشنهادی، بر روی فصل مشترک نحوفضا و روانشناسی اکولوژیک است به منظور مقایسه الگوهای رفتاری-حرکتی در درون محیط های مسکونی معاصر شهر تهران است. یک ضلع اصلی این چارچوب نظری نظریه پیکره-بندی فضایی در نحوفضاست و ضلع دیگر آن، نظریه قرارگاههای رفتاری راجر بارکر در روانشناسی اکولوژیک.هدف: این نوشتار، تلاش می کند با استفاده از چارچوبی نظری پیشنهادی خود، مبنایی برای مطالعات الگوهای رفتاری-حرکتی در درون محیط های مسکونی و بافت شهرها ارائه دهد. مرور مفاهیم و مضامین نحوفضا نشان می دهد که این نظریه قادر نیست پوشش کاملی بر الگوهای رفتاری-حرکتی در درون بافت ها داشته باشد و چنین ادعایی نیز ندارد. از سوی دیگر، روانشناسی اکولوژیک نیز، در مفهوم سینومورفی خود دچار جزءنگری شده است. این پژوهش نشان می دهد که مدل های نظری نحوفضا، ذهنی است و از عینیات محیط انسان ساخت، فاصله می گیرد و در آزمون های تجربی سربلند نیست.روش:برای پرکردن این خلاء، قرارگاه رفتاری راجر بارکر، این قابلیت را دارد که در تلفیق و ترکیب با نحوفضا تفسیرهای نزدیک به واقعیتی را عرضه کند.یافته ها: در پایان، نوشتار با ارائه یک چارچوب نظری ترکیبی از این دو، به پژوهشگران دریچه ای برای ادراک الگوهای رفتاری-حرکتی در محیط های مسکونی عرضه می دارد.نتیجه: ارتباط میان الگوی پراکنش و توزیع قرارگاه های رفتاری و میزان همپیوندی پیکره بندی فضایی محیط مسکونی، ارتباط معنی داری را در اکثر نقاط نمایش می دهند. اندک اختلاف های مشاهده شده نیز بعلت مداخلات و تغییراتی است که در اثر تسهیل حرکت در بافت باعث تغییر در میزان همپیوندی محور شده است.
تحلیل فضایی – کالبدی نواحی شهری بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری (نمونه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
83 - 97
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت در سال های اخیر و به دنبال آن پدیده اسپرال شهری ، موجب گردیده تا توسعه شهری و الگوهای مناسب در جهت رشد و توسعه فضایی - کالبدی شهر ، اهمیت ویژه ای یافته است . در این زمینه جهت ساماندهی و انتظام فضایی - کالبدی سطوح پراکنده شهری ، از نظریات و الگوههای نوین برنامه ریزی شهری از جمله ، مدل رشد هوشمند شهری استفاده می کند .در حقیقت راهبرد رشد هوشمند ، سعی در شکل دهی مجدد شهر ها و هدایت آن ها به سوی اجتماع توانمند با دسترسی به محیط زیست مطلوب ، سیستم حمل و نقل یکپارچه شهری ، تراکم و فشردگی شهرها و اختلاط کاربری ها را دارد . پژوهش حاضر با هدف فراهم کردن اطلاعات تحلیلی در زمینه ارزیابی نواحی به لحاظ میزان تناسب با شاخص های رشد هوشمند ، توجه ویژه به نواحی با اولویت پایین ، ترویج بلند مرتبه سازی و استفاده از اراضی بایر و ترویج کاربری های مختلط شهری در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار ، و با روش توصیفی – تحلیلی و همبستگی ، گام های مهمی در دستیابی به رشد هوشمند شهری برداشت . نمونه مورد مطالعه نواحی چهارگانه شهر یاسوج می باشد . اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی ، پرسشنامه و میدانی گرد آوری شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد از بین شاخص های چهارگانه ، شاخص های کاربری اراضی و ( دسترسی و زیست محیطی ) بیشترین سطح معناداری در تبیین و پیش بینی رشد هوشمند شهری را دارد . یعنی در نواحی که کاربری اراضی ( اختلاط کاربری ) متنوع تر و با دسترسی مناسب وجود دارد ، به الگوی رشد هوشمند نزدیک تر است در این خصوص جهت توسعه آتی شهر ، ضروری است که توجه ویژهای به نواحی با رتبه پایین شود .
واکاوی گونه شناسانه عنصر گذر در بافت تاریخی شهرهای ایران مورد پژوهی بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
83 - 108
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: گذرهای تاریخی، شبکه ای هم پیوند از راه هایی بوده که شاکله بافت، مقیاس و تعیّن فضایی قلمروهمگانی را در شهرهای تاریخی رقم می زده اند. تنّوع در فرم و کالبد گذرها، می تواند سبب تکوین نوعی از نگاه گونه شناسانه شود که در آن معیارهای گوناگونی مانند نحوه شکل گیری و طراحی، شکل، سطوح جانبی، جنس و بافت سطوح، عناصر شاخص و تناسبات فضایی مورد توجه قرار می گیرند. سازوارگی بافت های تاریخی به نحوی است که سبب می شود تنوّع گذربندی خود را به مثابه بارزترین وجه ایجاد تمایز در بافت بنمایاند، و سبب شود تا هر گذر، عاملی باشد برای ایجاد تصویری مشخص از هر محله یا زیربخش از بافت شهر تاریخی. هدف: هدف مقاله بازخوانی بارزه مندی ها و معیارهای مستتر در کالبد گذرهای تاریخی شهر شیراز، به منظور گونه شناسی تحلیلی آنهاست. روش:این مقاله به واکاوی گونه شناسانه گذرهای بافت تاریخی شیراز می پردازد. بدین منظور نمونه ای شامل بیست گذر از مهم ترین گذرهای بافت با پراکنش متناسب مورد تحلیل قرارگرفته، و بر اساس معیارهای مستخرج از مطالعات پیشین، و پیمایش میدانی، ویژگی های کالبدی هر یک از گذرها بازشناسی، تحلیل و فهرست گردیده است. یافته ها: در شهرهای تاریخی ایران، گذرها افزون بر اینکه عامل تشخّص قلمروهای فرهنگی و زیستی هستند، موجب ایجاد تصویری متمایز برای بخش های مختلف آن می شوند. بر این اساس تنوع فرم و محتوا در عین ویژگی های مشترکی که می توان در هر شهر برای گذرهای تاریخی متصور شد، به نوعی رخ می نمایاند و سبب ایجاد تصویری متمایز برای هر بخش از شهر می شود. ویژگی های منحصر بفردی که خود عامل بارزه مندی قلمروهای تاریخی و فرهنگی شهرهاست و فهم این ارزشمندی های مکانی و ارزش دهی دوباره به محیط های تاریخی می تواند سازوکاری برای بازخوانی فضاهای تاریخی و استفاده از آنها به عنوان الگوی بازطراحی گردد. نتیجه: نتایج نشان می دهد علیرغم بنیان مشترک گذرها به عنوان اجزاء شکل دهنده به شبکه ای همپیوند در شهر تاریخی، ویژگی های منبسط از زمینه فرهنگی، موقعیت مکانی، و کارکرد و نقش پذیری مشخص، سبب ایجاد طیفی متنوّع از گذرها با رعایت ملاحظات طراحی منجر به تکوین تباین و تداوم فضایی بوده است. این تنوّع نشان از ظرفیت بافت تاریخی در ایجاد کلّیتی متکثّر از عناصر متباین خطّی به صورت یک شبکه پویای شهری داشته است.
تحلیل آموزه های شهرسازی در شکل گیری کالبد شهر (مطالعه موردی: دوره صفویه، شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
33 - 53
حوزه های تخصصی:
در دوره صفویه به واسطه امنیت و رونق اقتصادی، بستر مناسبی را برای اعتلای فرهنگ ایرانی اسلامی فراهم آورد. این مساله باعث تشخّص هنر ایرانی اسلامی خاصه شهرسازی دوره صفویه نسبت به دیگر دوره ها در ایران شد. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیلآموزه های نظام شهرسازی دوره صفویه و تأثیر آن در شکل گیری کالبدی بافت جدید شهراصفهان در عصر صفوی می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی می باشد. شیوه و ابزار گردآوری داده ها، به روش متن کاوی اسناد و مدارک می باشد. تجزیه و تحلیل داده ، به شیوه کیفی است و متکی به تفکر، استدلال و تحلیل عقلانی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد شهر آرمانی در نظام شهرسازی دوره صفویه متأثر از نوع جهان بینی ناظر بر آنها بوده است. تبلور کالبدی فضاهای شهری آن گذار از شهر مکان به به شهر زمان بوده است. در حقیقت در معنا و شکل جدید از دل سازمان کهن در یک فرایند، تحول تاریخی و طبیعی پدیده آمده است. بنابراین نتیجه گیری می شود که توسعه شهری در دوره صفویه بازتاب ترجمان فضایی باورهای دینی جامعه و با تأسی از فرآیند تاریخی و طبیعی شهر و در راستای تلفیق نوآورانه برای قابلیت های خود در پاسخگوی توأمان نیاز های کالبدی، روانی و معنوی جامعه شهری دوره صفویه بوده است.
فضای جریان ها و فضای مکان ها، از تقابل تا تعامل: واکاوی تاثیر فناوری های جدید بر ویژگی های فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
109 - 124
حوزه های تخصصی:
پیشرفت قابلیت های فناوری های دیجیتال و برخط (آنلاین) که به عنوان فناوری های جدید شناخته می شوند، در طول در حدود نیم قرنی که از ظهورشان می گذرد موجب نزدیکی و پیوند فضای مجازی شکل گرفته توسط آنها با فضای کالبدی شهرها شده است. امروزه برای بسیاری تصور حضور در فضای شهری بدون دسترسی به نقشه های بهنگام در گوشی های هوشمند و مکانمندسازی خود در جهان اطلاعات بسیار مشکل به نظر می رسد. محیط شهرها و فضاهای عمومی شهری اکنون متأثر از قابلیت ها و ویژگی های حاصل از دو فضایی شدن دیگرگونه درک، تجربه و ساخته می شوند و فهم جریان زندگی شهری و محتوای فضای شهری امروز تنها با شناخت این ویژگی های جدید امکان پذیر خواهد بود. مقاله حاضر در پویشی نظری به تشریح و تحلیل تحولات ارتباط فناوری با موضوعات مکانی و تاثیرات آن بر ویژگی های فضای شهری معاصر پرداخته است و شامل دو بخش اصلی می باشد. در بخش اول با رویکرد تحلیلی-تاریخی تحولات ارتباط فناوری با شهر و موضوعات مکانی از دهه 1970 تا به امروز تشریح شده اند. در بخش دوم با رویکردی تحلیلی-تطبیقی سه ویژگی کلیدی فضای شهری خوب شامل ادراک پذیری، جامعه پذیری و تنوع فعالیتی در بستر شهر دوفضایی معاصر بازتعریف شده اند. بر اساس یافته های پژوهش ادراک فضا دیگر نه فقط از طریق درگیری حسی با مکان، بلکه با دسترسی به لایه اطلاعاتی و آگاهی از داده ها، تاریخ و روایت های مربوط به مکان شکل می گیرد؛ تجربه اجتماعی در فضای شهری بیش از روابط چهره به چهره، حول موضوعات مشخص و با اتصال به شبکه های گسترده و موقت معنا می یابد؛ و فضاهای شهری نه مکان های مکث، بلکه محل شکل گیری گره های برخورد جریان های مادی و برخط شهری هستند. طراحی و مدیریت فضای شهری هیبریدی تنها با توجه به کیفیت های جدید می تواند بستر لازم برای جریان زندگی شهری دوفضایی را فراهم آورد.
واکاوی تاثیر ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری بر سازمان کالبدی محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 83
حوزه های تخصصی:
محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند. برنامه ریزی و طراحی اینگونه محلات می توانند در صورت ارایه و رعایت ضوابط و مقررات موثر بر سازمان کالبدی محله، تاثیر خویش را در ساکنان آن داشته باشند. مسئله اصلی تحقیق حاضر اینست که محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند، از این رو هدف تحقیق اینست که تاثیر ضوابط و مقررات بر سازمان کالبدی محلات شهری سنجیده و ارزیابی شود. روش تحقیق حاضر بر مبنای تلفیقی یعتی کمی- کیفی می باشد، این بدان معناست که در مطالعه کمی از روش پرسشنامه استفاده گردیده و در روش کیفی از روش مشاهدات میدانی استفاده شده است. جهتبررسیسوالات، گردآوریاطلاعاتبه کمکپرسشنامهمشتملبر 15 شاخص و 79گویهدرطیف لیکرت صورتپذیرفت. حجم نمونه آماریبرایمحدودهآماری مورد نظرمعادل 760 نفر میباشد. ارزیابیصحتودقتفرضیههاییادشدهبهکمک مدل معادلاتساختاری (SEM) درنرمافزار SPSSارزیابیشدهاند. از نتایج تحقیق اینگونه برمی آید که متخصصان مطلوب ترین شاخص را ضوابط و مقررات نماسازی با میانگین (9.45) انتخاب کرده و پس از آن ضوابط و مقررات سایه اندازی، استقرار بنا و مشرفیت (8.65) و ضوابط و مقررات سطح زیربنا (7.71) قرار دارد. نامطلوب ترین شاخص از نظر ایشان نیز ضوابط و مقررات مجموعه سازی با (2.98) می باشد. این بدان معناست که ضوابط و مقررات شهر جدید سهند به صورت معنایی و عملکردی تنظیم گردیده است.
ریشه یابی مسائل تهران امروز با رویکرد هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 20
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: تهران امروز دچار مسایل و مشکلات بسیاری است که حیات و هویت در تهران را با تهدیدی جدی مواجه می کند و ضرورت اندیشیدن به این مسائل و ریشه یابی آن ها را پدیدار کرده است. عمده تحقیقات کنونی در باب مسائل تهران، به واکاوی خود مسئله می پردازد تا ریشه یابی آن. خلاء تحقیقاتی که لایه های زیرین مسائل شهری را بالاخص در تهران واکاوی کند، مساله ای است که این تحقیق در پی رفع آن است. هدف: هدف از این تحقیق،دستیابی به دلایل ریشه ای مسائلی است که گریبانگیر کلانشهر تهران است. شناسایی ریشه ها، می تواند نقش موثری در جهتگیری اقدامات برنامه ریزانه در راستای حل مسائل شهری باشد. روش:تحقیق حاضر از نوع بنیادی و به لحاظ روشی، تحلیلی- تفسیری و به لحاظ راهبرد، کیفی است. در این مسیر با استفاده از تکنیک های کدگذاری های باز و محوری و با اتکا به دور هرمنوتیکی نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مقوله اصلی (ریشه اصلی) تاثیرگذار در بروز مسائل تهران امروز، «رفتار انسانی» است؛ با این حال رفتار انسانی خود در رابطه ای دیالکتیکی، تحت تاثیر و تاثیرگذار بر زمینه های اجتماعی، سیاسی، آموزشی و فکری و فرهنگی جامعه است. نتیجه: نتیجه تحقیق نشان می دهد که شهرسازی در ایران چه در حوزه آموزش و چه در حوزه حرفه، نیازمند بازنگری جدی است. بر اساس نتایج تحقیق، مفاد این بازنگری باید به گونه ای باشد که اولا ماهیت غیرقابل تفکیک و درهم تنیده موضوعات و مسائل شهری به رسمیت شناخته شود؛ ثانیا تاثیر و تاثرات زمینه های فکری و آموزشی، اجتماعی و اقتصادی و... بر مسائل شهری در مرکز توجه قرار گیرد. ثالثا با توجه به نکته پیشین، برای حل و فصل و یا رفع و رجوع مسائل نیز نباید صرفا متکی به ابزارهای فنی رشته و حرفه بود و می بایست به صورت سیستمی و کل گرایانه زمینه های فکری و آموزشی، اجتماعی و اقتصادی را مدنظر قرار داد.
کندوکاوی در فضای عمومی شهری بر اساس نیازهای ملموس و ناملموس
حوزه های تخصصی:
افراد ناتوان جسمی و حرکتی یا سالمندان حضور خود را تا اندازه ای بسیار زیاد وابسته به شرایط مناسب فضای شهری ای که می خواهند وارد آن شوند می دانند. آنچه اهمیت دارد این است که می توان در کوچک ترین مقیاس به طور نمونه در محله ای نمونه به طراحی و مناسب سازی پارک محله ای، کتابخانه ، فرهنگسرا، اماکن ورزشی و مراکز خرید پرداخت تا یاری رسان حضور این افراد در محدوده محل زندگی خود باشد. بیشتر این افراد اکنون برای انجام ابتدایی ترین کارهای روزمره خود به خصوص در اجتماع با مشکلات فراوان روبه رو هستند. با در نظر داشتن آمار و تعداد این افراد می توان حداقل زمینه های مناسب سازی محیط را برای انجام فعالیت های روزمره آنان فراهم کرد تا نگاه ها و چشم ها به دیدن و حضور آنها عادت کند و آنان نیز لذت حضور در جامعه را زیر آسمان خدا، خودکفا و بدون نیاز به همراه درک کنند.ضرورت و اهمیت پرداختن به فضا های مناسب برای سالمندان در كشور ما نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است . زیرا درصد بالای جمعیت جوان امروز گویای بالا بودن نرخ رشد جمعیت سالمند در سال های آتی خواهد بود. لذا توجه ویژه به نیازهای سالمندان در فضاهای شهری از جنبه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی (افزایش بازدهی و رونق فضاهای تجاری و اشتغال) فرهنگی و غیره از اهمیت ویژه ای برخوردار است .در این پژوهش سعی بر این است در ابتدا با در نظرگرفتن ویژگی های سالمندان و محدودیت های فیزیکی و جسمی به ارزیابی نیازمندیهای سالمندان در فضای باز (پارک لاله تهران با تاکید بر بررسی انجام شده در بیوک پارک ترکیه وپیاده سازی آن روش در ایران با این تفاوت که فصل و جنسیت نیز مورد توجه قرار گرفته است.) و مقایسه نحوه استفاده آنان از فضای باز در فصل زمستان پرداخته شود.
تحلیلی بر جایگاه سرمایه های اجتماعی در بازآفرینی بافت فرسوده تاریخی محله امامزاده یحیی با بکارگیری معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
49 - 63
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی در فرایند بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرهای امروز، عدم توجه به اعمال مفهوم سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از پتانسیلهای محله است.اهمیت سرمایه اجتماعی در فرآیند بازآفرینی از آن جهت محسوس است که مداخله در بافتهای فرسوده در بیشتر موارد در ظرف مکانی محله انجام میشود، اما این عنصر معمولا مغفول باقی میماند.هدف این پژوهش تدوین چارچوبی است که علاوه بر معرفی شاخص های سرمایه اجتماعی دخیل در بازآفرینی بافتهای فرسوده و سنجه های مرتبط، آنها را در موقعیت بومی ایران و محله تاریخی امامزاده یحیی مورد سنجش قرار دهد.روش تحقیق مقاله حاضر، روش کمی و با استفاده از راهبردهای استدلال منطقی، تطبیقی و همبستگی است. نوع پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) است و از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است.پس از تکمیل مطالعات نظری با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه، کارائی سنجه ها در محله امامزاده یحیی به کمک سوالات پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخصهای اعتماد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی به عنوان متغیرهای وابسته مشارکت،در بازآفرینی این محله موثر و انسجام اجتماعی بلاتاثیر بوده و سرمایه اجتماعی در محله امامزاده یحیی با شدت تاثیر0.93بر بازآفرینی موثر است.در انتها پیشنهاداتی در جهت ارتقاء تحقق اهداف بازآفرینی بوسیله سرمایه اجتماعی بیان شده است.
رهیافتی از منظر نو بر بندر خشک در نظام برنامه ریزی فضایی و منطقه ای
حوزه های تخصصی:
امروزه همچنان اکثر میزان تردد کالا به وسیله حمل ونقل دریایی در دنیا انجام می گیرد. از سویی دیگر استفاده از کانتینر نیز افزایش قابل توجهی یافته است. همچنین با توسعه بنادر و قابلیت پهلوگیری کشتی های بزرگ حامل کانتینر حجم قابل توجهی از کالا به بنادر سرازیر می شود. این دیدگاه کلی نگر بوده و توسعه راهبردی پایانه های ترکیبی دلالت بر مفهوم جدیدی با عنوان "بندر خشک" دارد که نمونه ای از تعریف آن به شرح زیر است: بندرخشک پایانه ای ترکیبی در پس کرانه است که به بندری ساحلی متصل است. تجهیزات لازم و ک اف ی ب رای مواجهه با تردد ناشی از چندین شیوه حمل ونقل اعم از جاده ای، ریلی و هوایی در آن در نظر گرفته شده اند و مشتریان می توانند کالاهای شان را با استفاده از این شیوه های مختلف به آن ارسال کنندو یا از آن تحویل گیرند. یکی از جایگاههای قابل توجه اقتصادی در جنوب کشور، توجه به انبار کالا و مبادلات کالایی و صادرات و واردات کالا می باشد. ورود به این مقوله و توجه متولیان این امر، وجود جایگاهی در نزدیکی راههای موصلاتی و ریلی و خارج از شلوغی و ترافیک شهر را می طلبد. لذا در این مقاله تاثیر ایجاد یک سایت انبارداری و مبادلات کالایی که مسیرهای ورودی و خروجی ترکیبی شامل جاده و ریل و راه آهن را داشته باشد و کلیه ی خدمات انبارداری و نگهداری کالا و صادرات و حتی خدمات گمرکی را در زیر یک سقف انجام دهد، بررسی شده است.
ارزیابی و تحلیل تأثیر خیابان های معاصر ایجاد شده بر نظام ساختاری فضایی بافت های تاریخی در منطقه 3 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73 - 90
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در پروژه های شهری داشتن رویکردی کل نگر ضروری به نظر می رسد. به این ترتیب که حدود و خط پروژه نمی تواند دلیلی بر نادیده گرفتن کنش متقابل آن با حوزه فراگیر خود در ساختار شهری گردد. در طرح های توسعه شهری، عدم توجه به ساختار قدیمی شهر با تحمیل شبکه خیابان های جدید، آسیب های جدی به یکپارچگی بافت های شهری وارد می سازد. در شهر اصفهان و به ویژه در منطقه تاریخی آن، پروژه های احیای میدان عتیق (کهنه - امام علی)، ایجاد محورهای باغ گلدسته، شهید مقدم و نظام الملک به عنوان پروژه های معاصر مصداق اینگونه مداخلات بوده اند که بر این ساختار تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشته اند. هدف: در پژوهش حاضر، تحلیل بر شبکه شهری متمرکز شده و تلاش دارد دریابد پروژه های توسعه جدید به ویژه توسعه های مرتبط با شبکه های آمد و شد، به چه ترتیب توانسته بر نظام ساختاری – فضایی محدوده ی تاریخی شهر اصفهان تاثیر گذارند. روش: در پژوهش کاربردی حاضر، داده ها به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و با به کارگیری ابزار چیدمان فضا تحلیل شده اند. پس از تحلیل ساختار فضایی محدوده تاریخی شهر در مهمترین دوره های تحولات کالبدی شامل دوره های سلجوقی، صفوی و پهلوی و معاصر، تاثیر احیای ساختاری میدان و سایر پروژه ها درلایه های کاربری و حمل و نقل نیز بررسی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام ساختار و سازمان فضایی شهر تنها در دوران سلجوقی و صفوی وجود داشته و بر خلاف دوران صفوی که ساختار جدید با احترام به بافت قدیم و در ارتباط با آن ایجاد گردید، شبکه خیابان کشی های جدید دوران پهلوی بدون توجه به زمینه به منزوی نمودن هرچه بیشتر بافت انجامیده و با فاصله گرفتن هم پیوندی این محورهای جدید ایجاد شده از گذرهای درونی بافت ارتباط فضایی عناصر فضایی موجود در دوران پیشین را از بین برده است.
تحلیل لایه ای علت های تغییر مفهوم محله در ارتباط با حس تعلق و ارایه سناریوهای بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
65 - 81
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: محلات شهری سابقه ای به قدمت شهرنشینی دارند و در گذر زمان دچار تغییرات گسترده ای شده اند و در اثنای این تغییرات، تعلق مکانی که یکی از پایه های ارتباطی شهروندان و محیط زندگی است، رو به افول نهاده است. استعاره محله و تغییرات آن در انطباق با دوران معاصر، مسئله ای است که باید مورد توجه برنامه ریزان، طراحان شهری و معماران قرار گیرد.هدف: هدف از این پژوهش، دستیابی به آینده های بدیل بر مبنای استعاره های بدیل از محله در ارتباط با حس تعلق و شناسایی سناریوهای محتمل محله در آینده، به منظور حفظ ارزش های فرهنگی، اجتماعی، کالبدی محله براساس حس تعلق مکانی است.روش:پژوهش حاضر با روش تحلیل لایه ای علت های تغییر مفهوم محله در چهار لایه ی تحلیل شامل لیتانی، علل کلان اجتماعی، گفتمان/ جهان بینی و اسطوره/ استعاره، بر آن است تا ضمن دستیابی به درک روشنی از علت های این تغییرات، سناریوهای بدیلی را برای مفهوم محله در آینده بر مبنای استعاره های بدیل این مفهوم با تمرکز بر حس تعلق مکانی ارایه دهد.یافته ها: با استفاده از نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با صاحب نظرانی که در زمینه موضوع مورد بحث دارای دانش و تجربه کافی بودند، صورت گرفته و نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت استعاره هایی مانند «فاقد روح و معنا»، « آشفته»، «سیال»، «هرج و مرج»، «بی مرز» ، «بی هویت» از سوی مصاحبه شوندگان مطرح گردید.نتیجه: براساس نتایج تحقیق، چهار سناریوی محله هوشمند، محله جهانی، محله پایدار و محله منعطف ارائه شده اند.
بررسی شاخص های کیفی پایداری فرهنگی در پیوند با شاخص های کمّی تراکم کالبدی (مطالعه موردی: سه مجموعه مسکونی در کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
109 - 130
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: شاخص های مسکن ابزار مناسبی جهت سنجش معیارها و ضوابط سیاست های مسکن است . به کمک این شاخص ها می توان تصویر درست و قابل فهمی از شرایط مسکن را بدست آورد و پیشرفت ها و کم و کاستی ها را در تحقق اهداف بخش مسکن مشاهده نمود. متاسفانه رشد شهرها و افزایش شاخص تراکم به تنهایی به منظور جوابگویی به مشکلات مسکن، نگاهی با مختصات کمی بوده و کیفیت در آن نادیده انگاشته شده. آنچه امروزه شهرهای ایران با آن مواجه است پدیده ی رشد کمی است که بحث پایداری به عنوان مفهوم کیفی در آن قابل مشاهده نیست. هدف: از این رو در تحقیق پیش رو با هدف برقراری انتظام کالبدی- فرهنگی با تمرکز بر روی شاخص های تراکم و شاخص های فرهنگی در راستای برنامه های توسعه ی پایدار سکونتگاهها، به بررسی نقش تراکم در فرم و کالبد و تاثیر آن بر پایداری فرهنگی مجتمع های مسکونی پرداخته شده است. روش:از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و تنظیم پرسشنامه و پیمایش در سه محدوده ی مسکونی شهر تبریز با شاخص ضریب تراکمی مشابه، اما ساختار کالبدی و فرمی متفاوت، به بررسی چگونگی میزان پایداری فرهنگی با توجه به 6 شاخص : عدالت، طبیعت، تناسبات، حریم، امنیت و مشارکت پرداخته شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از این است که محدوده(1) با وجود خانه های مستقل متصل حیاط دار با ارتفاع متوسط، با احترام به درونگرایی و دارای معیارهای زندگی سنتی شهری در حالت پایداری متوسط می باشد. همچنین محدوده ی (3) بصورت ساختار بلوکی با ارتفاع بالا ، با ساختاری متناسب با نیازهای امروزی و مدرن، در حالت پایداری بالقوه (خوب) قرار دارد و در نهایت محدوده(2) با توجه به هماهنگی در ساختار کالبدی و نیازهای ساکنان، بهترین ارزش پایداری را به خود اختصاص داده و در بهترین حالت پایداری (پایدار) قرار می گیرد. نتیجه: نتایج حاصل نشان می دهد که حالت پایداری در محدوده ها علاوه بر شاخص ضریب تراکم به عنوان مهمترین شاخص تراکم به زیر شاخص های کمی وابسته به تراکم، از جمله ارتفاع، سطح پوشش و فضای باز نیز که منجر به شیوه انتظام کالبدی اجزاء مجموعه می گردد، وابسته است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مفهوم خودسازماندهی شهری با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
53 - 71
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: از زمان ورود مفهوم خودسازماندهی از حوزه ی سیستم های پیچیده به حوزه ی مطالعات شهری، این موضوع مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است و محققین مختلف با رویکرد های متفاوتی به آن نگریسته اند، اما فقدان پژوهشی که تمام ابعاد، ویژگی ها و مؤلفه های این مفهوم را مورد بررسی قرار داده و درک جامعی از خودسازماندهی شهری را ارائه نماید، احساس می گردد. هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی ابعاد و مؤلفه های مفهوم خودسازماندهی شهری و تلاش برای دستیابی به درک جامعی از آن می باشد. نتایج این پژوهش می تواند ابعاد مختلف مفهوم خودسازماندهی شهری را جهت بهره گیری در توسعه ی شهرها و محلات کشور روشن سازد. روش: برای رسیدن به هدف مذکور در تحقیق حاضر از روش فراترکیب استفاده شده است. در گام اول از میان 62 مقاله ی اولیه ی یافته شده، تعداد 29 مقاله به صورت اصولی و با استفاده از روش کسپ غربال شده اند. در گام بعدی مقالات نهایی با محوریت سؤال پژوهش، در نرم افزار MAXQDA کدگذاری شده و یافته های کیفی مورد تحلیل و ترکیب قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش، طی فرآیند استخراج اطلاعات تعداد 108 کد شناسایی شد و سپس با توجه به میزان شباهت مفاهیم، در قالب پنج مقوله ی "زمینه ها و عوامل مؤثر"، "نظریات پشتیبان" ، "ویژگی ها"، "دامنه ی کاربرد" و "مقیاس"، دسته بندی شده و تلاش گردید که هر کدام از مقولات مذکور به تفکیک نوع دیدگاه تشریح گردد. نتیجه گیری: در پژوهش پیش رو، برای نخستین بار ابعاد و مؤلفه های خودسازماندهی شهری به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، اگرچه مطابق با نظریات موجود، ماهیت فرآیندهای خودسازماندهی شهری بر پایه ی تعاملات محلی و به دور از دخالت نیروهای خارجی مانند دولت قرار دارد، اما جهت مطالعه این فرآیندها و بهره گیری از آنها در فرآیندهای برنامه ریزی، توجه به نقش عوامل محیطی و خارجی نیز ضروری به نظر می رسد.