فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱٬۶۳۰ مورد.
کتاب درباره وحدت عقل
رابطه ی عقل با ایده ها نزد فلوطین و مقایسه ی آن با نظر ملاصدرا درخصوص وحدت و کثرت عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فلوطین دمیورژ را عقل تلقی می کند و ایده های افلاطونی را به درون عقل می برد و در عین حال، هر ایده را نه اندیشه ای وابسته به عقل، بلکه عقلی تلقی می کند که با اندیشیدن به خود، به همه ی ایده ها می اندیشد و بدین ترتیب با کل اقنوم عقل عینیت می یابد. این نظریه که به «نظریه ی درونیت» مشهور است از مشخصات بارز فلسفه ی فلوطین و یکی از بحث برانگیزترین مسائل در حیطه ی فلسفه های نوافلاطونی است. این نظریه تا حدودی در اثولوجیا انعکاس یافته و از منابع ملاصدرا درخصوص واحد و کثیر تلقی کردن عقل به عنوان صادر اول است. در این مقاله، پس از تبیین نظریه ی فلوطین و زمینه های آن، به آراء ملاصدرا در خصوص وجوه وحدت و کثرت عقل و تأثیرپذیری او از اثولوجیا -در کنار آیات و احادیث- می پردازیم.
فلسفه و انتقاد آن
حوزه های تخصصی:
غرب و غرب زدگی در اندیشه دکتر داوری؛ با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات اندیشه دکتر داوری، غرب و غرب زدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلی گرایانه خود غرب را دارای هویتی می داند که در مواجهه با آن نمی توان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد. به نظر داوری غرب یا غربی شدن تقدیر جمعی ماست اما آن چه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی و البته ناگزیر می داند که مبتنی بر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر می دهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته ولی نقد خود را نه مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی می کند. اما آزادی نیز به نظر وی نه بی قید و شرط بلکه حقیقت و به تعبیری عبودیت است. داوری تلقی نظریه اش در باب آزادی، به عنوان نظریه ای فاشیستی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه می داند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی می داند و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی در نهایت به یک مقصد می رسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. هدف این مقاله نشان دادن این مطلب است که در اندیشه دکتر داوری غرب یک کل حاصل از ترکیب اجزایی نظیر دموکراسی، علم، آزادی، مدرنیته و ... نیست بلکه یک کل است و در مواجهه با غرب بایستی به درهم تنیدگی این مقولات به عنوان یک کل توجه داشته باشیم.
بحران اجتماعی مغرب زمین
حوزه های تخصصی:
قسمت فلسفی: تئوسوفی (2)
جهان شناسی ، جان شناسی / گزارش بررسی کتاب از ویلیام چیتیک
حوزه های تخصصی:
معرفی کتاب: فلسفه سیاسی
تحلیل «معرفت» در معرفت شناسی معاصر و فلسفه اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۹
حوزه های تخصصی:
تفکرى نوین در مکتب استاد مطهرى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۰
حوزه های تخصصی:
تفکر، گاهى شیطانى است و گاهى دینى. گاهى نیز تفکر دینى با حجابهایى از شیطنت آلوده مىشود که نیازمند اصلاح و ارشاد است.
تفکر دینى با ایجاد و تقویت ایمان، حیات معنوى را براى انسان به دنبال خواهد داشت که فراتر از حیات محدود مادى است. احیاى دینى، انسان را از حیوانیت تا قرب الاهى بالا مىبرد و در جهانبینى الاهى تحقق پیدا مىکند.
در زمان حیات استاد شهید مرتضى مطهرى؛، گروهى از روشنفکران با انگیزههاى دینى آمدند و تفکر دینى را در چارچوب یافتههاى فکرى و علمى جدید ارائه کردند؛ اما استاد، حقیقت تفکر و دین را به شایستگى درک کرده و بر احیاى انسان در بُعد فردى و جمعى با تفکر دینى کوشید و به جاى احیاى تفکر دینى، به احیاى دینى تفکر انسان همت گماشت. در این پژوهش نشان مىدهیم، شهید مطهرى بر این عقیده بود که تفکر دینى، مرگ و احیا ندارد؛ بلکه دین، چشمه جوشان حیات است که از حَىّ قیّوم سرچشمه گرفته و جریان یافته است و با فکر دینى مىتوان فرد انسانى و جامعه را زنده کرد. او در این مسیر، تمام اندیشههاى مادى را به چالش کشید تا با نشان دادن چهره مخدوش جهانبینى مادى، مردم را از محصور شدن در شؤون حیات مادى رهایى و تعالى بخشد و حیات معنوى را به جامعه معرفى نماید. و در این راستا، روشنفکران را به محور قرار دادن تفکر دینى فراخواند و نیروى سوم روشنفکرى را پایهگذارى نهاد.
آغازی نوین در فلسفه
حوزه های تخصصی: