فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بیان راهکارهایی برای بهینه سازی کاربری ها در فرایند آمایش سرزمین با به کارگیری برنامه ریزی خطی چندهدفه و حل تعارضات ایجادشده در فرایند آمایش سرزمین با نظریة بازی ها، در شهرستان های گرگان و کردکوی انجام گرفت. برای 7 کاربری کلان منطقة مورد مطالعه، ارزیابی توان چندمتغیره انجام گرفت. سپس، فرایند MOLA، برای بهینه سازی اولیه اجرا شد. در بخش آمایش سرزمین ثانویه، بهینه سازی کاربری ها با روش برنامه ریزی خطی چندهدفه وارد فاز جدیدی از طریق توجه به نیازهای محیط زیستی و اقتصادی-اجتماعی شد. پارامترهای محیط زیستی نظیر کاهش رواناب، آلودگی غیرنقطه ای نیتروژن و فرسایش خاک به ترتیب، از مدل L-THIA و مدل RUSLE تهیه شدند. در ادامة کار، برای نهایی سازی مدل برنامه ریزی خطی چندهدفه، محدودیت های این مدل طراحی شد. به دلیل نیازهای متفاوت ذی نفعان محیط زیستی و اقتصادی- اجتماعی، دو گروه محدودیت طراحی شد که سبب ایجاد تعارض در ادامة روند اجرای آمایش سرزمین شد. در فاز سوم آمایش سرزمین نظریة بازی ها برای حل تعارض ایجادشده به کارگرفته شد. بازیکنان محیط زیستی و بازیکنان اقتصادی- اجتماعی در سه تکرار بازی کردند. در نهایت، بازیکنان محیط زیستی برنده، و آمایش سرزمین با محدودیت های محیط زیستی ها به کار خود ادامه داد. نتایج نشان دهندة تغییراتی در سطح کاربری ها است، به نحوی که بین گروه های ذی نفع تعادل ایجاد شده است.
تبیین قلمرو و فضای برگزیده در اندیشه و اسطوره ایرانیان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای جغرافیایی نتیجه ترکیب عناصر کالبدی و محتوایی است که در قالب سازه های انسانی آشکار می شود. نمود بیرونی و کارکرد عناصر کالبدی فضا و اندیشه، با ذهنیت و آرمان ساکنان فضا، نسبت سرراستی داشته است. جستار فضای برگزیده در پیوند با تخصیص و چینش عناصر کالبدی فضا است به گونه ای که ساکنان فضا می کوشند این عناصر را در پیوند با امور قدسی و ماورایی قرار دهند تا نیازهای مادی و معنوی شان تأمین شود. ساخت و پرداخت چنین فضایی از دیرباز در جهت دهی به کنش و منش انسان جهت داده است. فضای برگزیده در اسطوره ها و اندیشه ایران باستان نمودی تمثیلی دارد که در آن خونیرس جایی که ایرانویج در کانون آن قرار دارد مرکز هفت اقلیم است. مرکزیت عالم و آفریدگی اهورامزدا، دو ویژگی ایرانویج است. این فضا تصویر کوچکی از کیهان به شمار می رود که صفت ملکوتی و جاودانگی دارد. داده های مورد نیاز تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای گردآوری شده است و روش پژوهش و روش شناسی متن نیز به ترتیب تاریخی و روایتی-نقلی هستند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بخش عمده ای از شیوه اندیشه وری این دوره برگرفته از باور به اصل اشه یا ارته به عنوان نظم کیهانی است. شناسه های یاد شده درباره اَرتَه شهر ایرانی گویای منطق توحید، دست کم در بُعد عملی است. در اندیشه و اسطوره ایران باستان، والایی و ارزش مندی، قلمرو و فضای برگزیده تا زمانی ماندگار است که در پیوند با امور ماورایی و آسمانی است.
تحلیل تعادل محیط زیست طبیعی باتوجه به فرضیه گایا و انطباق با مفاهیمی از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درحوزه های معرفت شناسی ،مفاهیم ،اغلب متفاوت به کار گرفته می شوند.لذا علیرغم داشتن ساختار وقلمرو موضوغی همسان، بار مفهومی آن ها در دیدگاههای مختلف یکسان نیست.«تعادل» یکی از این مفاهیم می باشد.مفهوم «تعادل» هم در مفاهیم و تفسیر آیات قرآن در مورد پدیده های زمین به کاررفته است؛و هم در حوزه معرفت شناسی سیستمی فرضیه گایا (1)خود را نشان می دهد.بدون تردید آنچه از مفهوم تعادل در فرضیه گایا با دیدگاه سیستمی درمورد حیات زمین است با مفاهیم آیات قرآن(سوره حجر،آیه 19،سوره اعلی،آیات 2و3،سوره المومنون ،آیه 18وآیات دیگرکه مفهوم تعادل،متوازن،هماهنگوهمچنین در سوره القمر،آیه49وسوره حجر،آیه 21،سوره رعد،آیه 8،سوره طلاقکه مفهوم حد وحدود مقدارو مسئله اندازه گیری را بیان می کند)انطباق دارد.به طوری که در فرضیه گایا، زمین ومجموعه موجودات را به یک اَبَرموجود زنده تشبیه می کند که ضمن وابسته بودن اجزای آن با هم،بین آنها ارتباط برقرار می باشد و دارای قابلیت خود تنظیمی هستند؛از طرفی دیگر،دلیل استمرارحیات روی زمین ،وجود پس خورهای(2)مثبت و منفی سیستم های سطح زمین می باشد که شرایط محیط کره زمین را برای تداوم حیات خود تنطیم می کند. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس و پایه مطالعات کتابخانه ای این انطباق مفاهیم تحلیل شود.
جای نام شناسی سرحدات ایران از منظر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح سرحد ناظر بر تعیین حدود نسبی قلمرو واحدهای سیاسی- فضایی پیشا وستفالیا است و واژه مرز حدود دقیق و رسمی وسعت سرزمینی دولت های مدرن را نشان می دهد. تحدید وسعت واحدهای سیاسی - فضایی تاریخی، تابعی از دوره زمانی و ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم است. مقاله حاضر بر تعیین سرحدات ایران از منظر شاهنامه فردوسی متمرکز است. از آنجا که شاهنامه اثری حماسی است، سرشتی زمانمند و مکانمند ندارد و تحلیل محتوای آن بر بنیاد واژه سرحد، امکان می پذیرد که این امر مستلزم بهره-گیری از دانش«جای نام شناسی» است. مقاله حاضر بر این فرض استوار است که جای نام های موجود در شاهنامه از یک سو، بازتاب نام های جغرافیایی ایران ویج در اوستا به عنوان یکی از منابع تدوین شاهنامه است و از دیگر سو، گویای کوششی است که در زمان ساسانیان برای انطباق نام جای ها اساطیری اوستا با واقعیات جغرافیایی فلات ایران شده است. دیگر آنکه شاهنامه الزاماً اثری تاریخی- جغرافیایی صرف نیست و نگارش آن تابع جهان اندیشه فردوسی و منابع مورد استفاده او بوده است. یافته های تحقیق نیز به روش کتابخانه-ای(کتب بویژه خود شاهنامه و نشریات)گردآوری شده است و روش شناسی پژوهش نیز ماهیتی روایتی - نقلی دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که فردوسی در قالب شاهنامه به صورت سر راست به تعیین حدود جغرافیایی ایران نپرداخته و غیرمستقیم با توجه به رخدادهای سیاسی و تاریخی در دو مقیاس جهانی و ایرانی به واگویی مرزهای تاریخی– فرهنگی ایران پرداخته است.
گفتمان نوسازی و واگرایی سیاست های توسعه و بهره برداری های کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مدیریت فضای روستایی در ایران همواره تأکید بر نقش محوری کشاورزی و رشد و توسعة این بخش حاکم بوده است. از طرفی تلاش های توسعه ای صورت گرفته در اغلب موارد نتیجة درخوری نداشته و تردید متولیان امور را درخصوص کمک به این بخش افزون کرده است؛ به گونه ای که سیاست های عمومی توسعة روستایی در سال های اخیر تغییر رویه دادند و به دنبال گزینه های جایگزینی نظیر گردشگری هستند. با این حال، در بررسی نیروی شکل دهی به سکونتگاه های روستایی نباید به فضای تردید همراهی/تضاد با گسترش کشاورزی در جوامع محلی اکتفا کرد، بلکه باید در سطح «گفتمان» به تجزیه و تحلیل پرداخت. پژوهش حاضر نشان می دهد که چگونه «روستابودگی» و به تبع آن کشاورزی در برابر گفتمان «نوسازی» (محرومیت زدایی و رفع عقب افتادگی روستا و کشاورزی) و در مقابلِ گفتمان نوگرای محافل علمی و دانشگاهی (حفظ بقایای فرهنگی و دانش بومی) موضع مقاومتی درپیش گرفته است و در جایگاه «جامعة زیستی» سعی در تحمیل قدرت و کنشگری خود به دیگری دارد. چنی وضعیتی تاکنون ثبات نسبی داشته و همواره به چالش کشیده شده است و بازسازی می شود. به همین منظور، راهبرد حاکمیت ازطریق جامعه می تواند مبنایی برای پرکردن شکاف سیاست های عمومی توسعه و بهره برداری های محلی باشد و حرکت از «سیاست های روستایی» به «سیاست ها از روستا» به معیاری برای پیشرفت به سمت این رویکرد بدل شود.
طراحی الگوی روش شناختی کاربرد برنامه ریزی فرض بنیاد در مطالعات توسعة منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آغاز هزارة سوم متون برنامه ریزی از مفاهیم پیش بینی، آینده نگری و کشف آینده عبور کرده و به حوزة آینده پژوهی و آینده نگاری رسیده است. در برنامه ریزی توسعة منطقه ای، شناسایى عدم قطعیت هاى آینده و فرض های بنیادینى که برنامه هاى بلندمدت بر پایة آن ها طراحی شده است، از مهم ترین زمینه های شناسایى مشکلات و چالش های پیش روى سندهاى توسعه اى است. پسابرنامه ریزی نیز موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامة تدوین شده در افق زمانی آینده را ارزیابی می کند. برنامه ریزی فرض بنیاد (ABP) یکی از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیر تهیه کرد. این تحقیق از نظر نوع تحقیق، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی است و از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات ابزار پرسشنامه و فن دلفی به کار گرفته شده است و پرسشنامه ها صرفاً از متخصصان توسعه و برنامه ریزی که به مسائل توسعة منطقه احاطه دارند، تکمیل شده است. به این ترتیب میزان همبستگی میان هر راهبرد با عدم قطعیت ها با استخراج نظرهای خبرگان از دو پرسشنامه (پرسشنامة راهبردها، پرسشنامة عدم قطعیت ها) محاسبه شد. نتایج مطالعه نشان داد بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد، می تواند در برنامه های توسعة منطقه ای به کار گرفته شود، که این امر به برنامه ریزان کمک می کند تا اجماع و تعهد به خروجی ها تحقق یابد. در نتیجه با بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و چشم پوشی هایی را که در برنامه های توسعة بلندمدت منطقه ای وجود دارد، شناسایی و بازبینی کرد.
ارزیابی و سنجش مقالات مجله جغرافیا و برنامه ریزی طی سال های 1389-1393 در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام ISC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت علمی هر کشور، یکی از شاخص های اصلی توسعه پایدار آن کشور به شمار می آید. پیشرفت و ارتقای این توان مستلزم بهبود وضعیت تولیدات و انتشارات علمی آن کشور است. این نوشتار به بررسی وضعیت انتشارات علمی مجله جغرافیا و برنامه ریزی در سال های 1389-1393 می پردازد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش پیمایشی انجام گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در پنج سال مورد بررسی 201 مقاله به چاپ رسیده که از این تعداد 87 درصد مقالات به صورت چند نویسندگی است و مشارکت نویسندگان بیش تر به صورت درون موسسه ای می باشد. میانگین درجه همکاری نویسندگان 87/0 و میانگین شاخص همکاری 53/2 است و نشان می دهد روابط هم تالیفی بین نویسندگان مجله بسیار قوی است که در این میان بیش ترین درصد همکاری بین دو و سه نویسنده دیده می شود. دانشگاه تبریز با 97 مقاله حدود 50 درصد مقالات مجله را به خود اختصاص داده و پرکارترین موسسه شناخته شده است.
جایگاه دانش بومی در مدیریت مخاطرات طبیعی در روستاها (مطالعه موردی: دهستان شیزر، شهرستان هرسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی یک چالش عمده در نواحی روستایی است و کنترل آن در روستا از اهمیت زیادی برخوردار است. در این میان، روش های بومی راهکار مناسبی برای مدیریت بحران است. مطالعه پیشینه مدیریت مخاطرات طبیعی نشان می دهد که امروزه رویکرد واکنش به مخاطرات به عنوان یک ساختار دستوری- کنترلی، متمرکز و تکنولوژی محور جای خود را به رویکرد جدیدی به نام مدیریت اجتماع محور داده که به فرهنگ ها، ظرفیت ها و دانش های جوامع محلی توجه دارد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به فرضیه زیر است: دانش بومی در مقایسه با دانش نوین سهم بیشتری نسبت به کاهش آسیب پذیری محیطی (سرما و یخبندان، خشکسالی) در دهستان شیزر داشته است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. شیوه های گرد آوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. تعداد کل روستاهای این بخش 13روستا می باشد که از این تعداد 9روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران و ضریب اطمینان 95% و دقت احتمال 0.09 حجم نمونه 90 نفر محاسبه شده است که همگی از گروه سنی 50 سال به بالا انتخاب شدند و برای آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS و آزمون F فیشر استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین اثربخشی دانش بومی و نوین در کاهش آسیب پذیری مخاطرات طبیعی وجود دارد و دانش بومی سهم بیشتری در مدیریت مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی داشته است.
پردازش ساخت مفهومی ،نظری و معناشناختی state و عناصر آن
حوزه های تخصصی:
هنگام بررسی استیت باید به این نکته توجه داشت که این مفهوم یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم در علوم مختلف به ویژه علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی است. بر طبق متون مختلف استیت مفهومی انتزاعی است که با مجموعه ای از مفاهیم، ارزش ها و اندیشه ها در خصوص مسائل انسانی و فضایی درهم آمیخته است. هدف این مقاله بررسی مفهوم استیت از ابعاد فلسفی، لغوی، تاریخی و معادل سازی آن به زبان فارسی است برای پاسخ به این سوال اصلی که چرا مفهوم استیت در منابع و متون مختلف معانی متعددی به خود می گیرد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد با توجه به این که استیت مفهومی انتزاعی است برای بروز و ظهور عینی خود در وضعیت های مختلف در قالب یکی از مولفه های مادی تشکیل دهنده خود یعنی سرزمین(کشور)، مردم(ملت) و حکومت متجلی می شود و علت تعدد معانی استیت نیز همین امر است.
تحلیل سازه انگارانه ادعاهای امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش دارد تا از منظر سازه انگاری، تکرار ادعاهای حاکمان امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی را تحلیل و بررسی نماید. بدین منظور پس از واکاوی مفاهیم نظری و یافته های تحقیق، ادعاهای امارات متحده عربی در قبال جزایر سه گانه ایرانی طی دوره 1992-2013 تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اتخاذ سیاست فعال در حوزه پیگیری ادعاها و تکرار آنها از سوی امارات متحده عربی در راستای ایجاد نوعی فضای بین الاذهانی در داخل و خارج این کشور برای ساختن هویت مورد نیاز برای ملت سازی در داخل و شناسایی در خارج می باشد.
تحلیل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تعریف تحلیل فضایی و شرح مختصر مراحل تکوین آن در جغرافیاست. برای این منظور، از سال های قبل از جنگ جهانی دوم تاکنون، تطور تحلیل فضایی (پیدایش و عوامل مؤثر بر گسترش آن) بررسی شد. بر اساس منابع بررسی شده، تحلیل فضایی در پی انقلاب کمی و برای کشف نظریه ها و قوانین فضایی پراکندگی ها نضج گرفته است. از نظر طرفداران این نگرش جغرافیای قدیم (ناحیه ای) درصدد کشف نظریه های جهانی نیست و، بنابراین، نمی تواند دانش علمی تولید کند. در نتیجه ی چنین ضعفی، این دانش قادر به حل مسائل و مشکلات جامعه نیست. هدف تحلیل فضایی تحلیل پراکندگی ها یعنی توصیف ساختار فضایی و استدلال این ساختارها از طریق روابط فضایی و سرانجام برنامه ریزی فضایی فعالیت های انسان است. پس از ورود کامپیوتر و ایجاد سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل فضایی رویکرد اصلی جغرافیا شد و اکنون نیز سیطره ی این نگرش ادامه دارد. از نظر فلسفه ی علم، تحلیل فضایی با پراکندگی ها به منزله ی هستی های مستقل سروکار دارد. دانشِ حاصل به صورت نظریه های مستقل و جهانی بیان می شود. روش شناسی کمی و تجربی در قالب علم مهم زمین آمار همه ی پردازش های آماری مانند درون یابی، شناسایی ساختار فضایی، تغییرات فضایی و سرانجام برنامه ریزی فضایی را اجرا می کند
بررسی نسبت ایدئولوژی با تغییر جای نام ها در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی و استخراج نام های جغرافیایی تغییر یافته، شامل نام استان ها، شهرستان ها، بخش ها و دهستان ها در مقطع پس از انقلاب اسلامی و مستندات آنها با توجه به منابع مختلف (وزارت کشور، سایت دولت، کتاب های مجموعه قوانین دادگستری، روزنامه های رسمی، فرهنگ های جغرافیایی و...) و تجزیه و تحلیل آنها و اینکه آیا این تغییرات تحت تأثیر ایدئولوژی انقلاب اسلامی بوده است، می باشد. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است. همچنین نقشه ها و نمودارهای مورد نیاز این پژوهش با استفاده از نرمافزارهای GIS و EXCEL تهیه شده است. یافته های تحقیق گویای آن است که روند تغییر نام در ایران در مقطع مورد مطالعه بیشتر به علت تغییر در ساختار تقسیمات کشوری می باشد، و این مورد شامل ارتقاء، انتزاع، الحاق و هرگونه تغییر در محدوده واحدهای سیاسی می باشد. بیشترین تغییرات از لحاظ پراکنش جغرافیایی در استان های مازندران، خوزستان و فارس بوده است.نام های جغرافیایی در انعکاس فرهنگ ها، رویدادها و باورهای مردم ساکن در واحدهای مختلف مؤثر هستند و می توان از آنها به عنوان یکی از کلیدهای کشف واقعیت های تاریخی سود جست. از آنجا که ساکنان هر واحد سیاسی خود را متعلق به واحدی می دانند که با نام مشخص خوانده می شود، به هر میزان که این نام و تغییرات آن با اصول فرهنگی و روابط اجتماعی منطقه تجانس بیشتری داشته باشد در یکپارچه کردن ساکنان آن منطقه نقش بیشتر و بهتری ایفا خواهد کرد و به انسجام ملی کمک کرده و باعث همگرایی خواهد شد.
تحلیل مقایسه ای از کاربرد روش های تحلیل چند معیاره در مطالعات منطقه ای (مطالعه موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره با اتخاذ انواع مشخصه های کمی و کیفی و وزن دهی آن ها ابزارهای مناسبی در تحلیل تصمیم گیری برنامه ریزی توسعه ی نواحی می باشند. در همین راستا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بهره گیری تلفیقی و مقایسه ای از روش های تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس، تحلیل چند معیاره ویکور و محاسبه تحلیل سلسله مراتب (EHP) در تلاش است تا وضعیت توزیع و توسعه شاخص های توسعه ی اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی- درمانی در استان لرستان (بعنوان جامعه هدف) را مورد تحلیل و ارزیابی مقایسه ای قرار دهد. نتایج نشان دهنده موقعیت متفاوت توسعه یافتگی شهرستان های استان در روش های مورد مطالعه است. در برآیند تحلیل مقایسه ای نیز چنین به نظر می رسد که روش VIKORبه لحاظ این که میزان نوسان نتایج در این روش در مقایسه با دو روش دیگر مورد استفاده، دارای درصد و شدت تغییرات کمتری است، از اعتبار بیشتری در سطح بندی توسعه نواحی برخوردار است.
تحلیلی بر نگرش دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیمی (مطالعه موردی: دانشجویان استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل شناخت دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیمی و عوامل اجتماعی موثر بر آن می باشد. برای انجام این پژوهش، از روش پیمایش استفاده شده و در آن، تعداد 187 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی استان مازندران، با روش نمونه گیری طبقه ای، برای تحقیق انتخاب گردیدند. داده های لازم، از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS پردازش شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح دانش نظری و کاربردی دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیم بالا بوده و بین منابع اطلاعاتی و کارایی شخصی و دانش تغییر اقلیم دانشجویان رابطه وجود داشته است. یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری بین سطح شناخت و جنسیت و محل سکونت دانشجویان وجود نداشته و دانش تغییر اقلیم دانشجویان برحسب دانشکده نیز متفاوت بوده است. بدین ترتیب، یافته های تحقیق بیانگر ضرورت ارایه آموزش زیست محیطی با تأکید بر تغییرات اقلیم) به دانشجویان بوده و بر این اساس، پیشنهاد شده است تا در برنامه درسی کلیه رشته های غیرمرتبط نیز، مسائل مربوط به تغییر اقلیم و شیوه های مقابله با آن گنجانده شود.
جهانی شدن و توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین ظرفیت جهانی شدن برای تضمین توسعه پایدار می پردازد. نویسنده ضمن بررسی دیدگاه های بدبینانه در باره تأثیرات سلبی جهانی شدن بر توسعه پایدار که این دو متغیر را به مثابه پارادایم های رقیب و متقابل قلمداد می کنند، در چارچوب رویکرد تحول گرایانه معتقد است که جهانی شدن و توسعه پایدار دو پارادایم مکمل و متعامل با یکدیگر هستند و جهانی شدن به عنوان ""فرایند همپیوندی جهان بدون مرز"" می تواند در چارچوب پذیرفته شده پایداری به گونه ای مؤثر عمل کند و منجر به تأثیراتی ایجابی بر توسعه پایدار در عرصه های عدالت اجتماعی، حفاظت محیط زیست و امنیت انسانی شود تا راه را برای تحقق ""جهانی شدن پایدار"" و ""جهانی شدن موفقیت آمیز"" هموار سازد. جهانی شدن در صورتی پایدار و موفقیت آمیز به شمار می آید که توانایی نسل های آینده را برای تأمین نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی خود مورد مصالحه و سازش قرار ندهد بلکه در عوض باید اقتصادی دانش بنیان را رقم بزند و به ارتقای سطح آگاهی های عمومی و تخصصی از طریق اهتمام ویژه به نقش عمده آموزش در دستور کار های توسعه پایدار کمک کند. سپس مقاله به تجزیه و تحلیل چالش ها و فرصت های جهانی شدن برای توسعه پایدار می پردازد و سرانجام راهکارهای ممکن برای دستیابی به جهانی شدن پایدار و موفقیت آمیز را با تأکید بر رشد اقتصادی توأم با برابری و صلح اجتماعی، تعهد سازنده در قبال اقتصاد جهانی، رعایت مقررات زیست محیطی و تحقق نظام موفق آموزشی تبیین می کند.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش محیط زیست بر اساس مدل ADDIE در پارک جنگلی سرخه حصار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش این است که با ارائه الگوی طراحی آموزشی محیط زیست بر اساس مدل ADDIE ، تأثیر اجرای برنامه های آموزش محیط زیست را بر رفتارهای زیست محیطی گردشگران در پارک جنگلی سرخه حصار بسنجد. مسئله اصلی این تحقیق رفتارهای اجتماعی زیست محیطی گردشگران در محدوده پارک جنگلی سرخه حصار است. این پارک دارای تنوع زیستی غنی و منابع طبیعی است اما به دلیل عدم بهره مندی آگاهانه با مشکل مواجه است. بر این اساس جامعه تحلیلی مورد مطالعه، شهروندان منطقه 13 تهران با جمعیتی بالغ بر 284074 نفر، در نظر گرفته شد که نهایتاً با توجه به داده های موجود و فرمول کوکران حجم نمونه برابر 308 نفر می باشد. مناسب بودن و اثرگذاری الگوی طراحی آموزشی سیستمی در پارک جنگلی سرخه حصار توسط آزمون مقایسه میانگین با عدد ثابت و داده های مربوط به اثرگذاری دوره از طریق پیش آزمون پس آزمون گردآوری شد، به منظور مقایسه میانگین آزمون پیش آزمون پس آزمون، از آزمون ناپارامتری من ویتنی استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان رضایت افراد از دوره مطلوب می باشد که خود مشخص کننده مناسب بودن الگوی طراحی است و به دلیل یکسان نبودن میانگین متغیرها در پس آزمون و پیش آزمون، نشان دهنده تأثیرگذاری دوره بر متغیرهای مورد بررسی می باشد.
آسیب شناسی فلسفی دانش جغرافیا (درنگی در پژوهش های شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
wاین نوشتار تلاش می کند، دانش جغرافیا را آسیب شناسی کند، تحلیلِ محتوای صد مقاله اخیر مجلات جغرافیایی نشان می دهد که هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شده اند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس تجربه و خِرَد استدلال بسنده کرده است، از فلسفه هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهی دست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربی تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسان ها به سانِ سوژه درنظرگرفته می شوند نه ابژه بی بهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال می آورد که پیامدش، بی بهره ماندن جغرافیا از روش شناسی هرمنوتیکی است .
کارکرد تلفیقی دانش بومی و نوین و نقش آن در توسعة روستایی (مطالعة موردی: نواحی روستایی شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: موفق نبودن برنامه های توسعه در دهه های 1370 و 1380، بروز خشکسالی های مداوم، آسیب پذیری اقتصاد روستایی و درپی آن، کمبود فرصت های شغلی، روند روبه افزایش مهاجرت جوانان و بسیاری از موارد دیگر، نواحی روستایی را به چالش کشانده است؛ ازاین رو، شناخت دانش بومی، امکانات و محدودیت های نواحی روستایی، ضرورتی انکارناپذیر می باشد. ازآنجایی که دانش بومی برخاسته از شرایط محیطی هر ناحیه است و روش های مناسبی را برای مدیریت محیط ارائه می دهد، تلفیق آن با دانش نوین، شیوه های نوینی درراستای دست یابی به توسعة پایدار فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش، معرفی الگوی نوینی در توسعة روستایی برپایة دانش بومی است.
روش: این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن پیمایشی می باشد. داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعة آماری، نواحی روستایی شهرستان بیرجند است که 33 روستا از روستاهای دارای بالای 20 خانوار و ازاین میان، 381 خانوار به روش کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش فرضیه های تحقیق، از آزمون های تحلیل واریانس فیشر و کروسکال والیس به کمک نرم افزار SPSS، استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق مبنی بر کارکرد شیوه های تلفیقی دانش بومی و نوین، با توجه به مقدار بالای آزمون فیشر و نیز میانگین آزمون کروسکال والیس، حاکی از اثرگذاری زیاد آن در میزان راندمان تولید، افزایش درآمد و نیز افزایش تمایل به ماندن در روستا و کاهش مهاجرت است؛ به این-ترتیب، دانش بومی در تلفیق با دانش نوین، قادر است به طور نسبی شرایط را برای دست یابی به توسعة پایدار فراهم سازد.
محدودیت ها/راهبردها: دشواری در گردآوری دانش بومی روستاییان و خودباورنبودن روستاییان دراین زمینه، ازجمله چالش های پژوهش حاضر هستند.
راهکارهای عملی: برای احیا و توسعة نواحی روستایی، ایجاد بانک اطلاعات دانش بومی، به کارگیری تکنولوژی مناسب و طرح های مشارکتی پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: با بیان کارکردهای تلفیقی دانش بومی و نوین و ضرورت شناخت تکنولوژی متناسب با ویژگی های طبیعی- اجتماعی منطقه، می توان گام مهمی درراستای توسعة روستایی برداشت.
جغرافیا و هویت مکان در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر، تشریح مفهوم نئولیبرالیسم و جهانی شدن می باشد. همچنین تأثیرات این مفاهیم بر فضا، هویت جغرافیایی و نیز با تأکید بر تأثیرات جهانی شدن بر علم جغرافیا مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش مقاله «توصیفی- تحلیلی» است. با مطالعه در زمینه ی مفاهیم نئولیبرالیسم و جهانی شدن و تأثیرات این مفاهیم بر جغرافیا می توان به این نتیجه رسید که نئولیبرالیسم و جهانی شدن تأثیرات ژرفی بر جغرافیا گذاشته که از آن جمله می توان به افزایش تحلیل های فضایی در جغرافیا بویژه تحلیل نابرابری های فضایی، منطقه گرایی توأم با تقویت هویت خواهی های قومی، فرو ریختن مرزهای رشته های علمی جغرافیا، کاهش نفوذ و اقتدار مؤسسات اجتماعی، کم رنگ شدن سنت های سیاسی غرب در مطالعات جغرافیایی، بازگشت بنیادگرایی مذهبی و جزو آن اشاره کرد. درباره ی تأثیرپذیری علم جغرافیا از تحولات و دگرگونی های ناشی از عصر اطلاعات و دیجیتال، مطالعاتی که توسط جغرافی دانان در این عرصه انجام شده است، نشان می دهد که جغرافیا نه تنها خود را با این تحولات تطبیق داده است که حتی به روشنی در برابر دید و نگرش ساده و سطحی بینانه برخی از اندیشمندان در برابر پدیده ی جهانی شدن، به طور جد ایستاده است و به نسبت حوزه ی نگرش علمی خود، بصیرت هایی را برای سایر علوم نیز فراهم آورده است و نوعی دعوت به نگریستن دوباره در مواجه مسایل کرده است. جغرافی دانانی که با تحقیقات و تفکرات و تأملات خود در باب مسایل این عصر، توانستند جغرافیا را مجدداً از حاشیه وارد صحنه گردانند و گستره ای قابل احترام و معقول از آن ساختند. بنابراین، جغرافیا روز به روز بر اهمیت خود به علت افزایش پژوهش در زمینه ی تحلیل های مکانی بر ابعاد خود می افزاید.
معنا و مفهوم شناسی شهر ایرانی اسلامی؛ مبانی نظری و مصداق ها
حوزه های تخصصی:
موضوع شهر ایرانی اسلامی همواره با رویکردهای متفاوت مواجه بوده است و هر اندیشمند، دانشمند و کارشناسی از زاویه ای بر آن نگریسته و متناسب با داده های خود تعریفی ارائه کرده است . در این بین پرداختن به مقولات و مفاهیم وابسته و مرتبط به آثار شهرسازی ایرانی که خود را متصف به جهان بینی اسلامی می داند و قصد در بازنمود و پدیدارسازی هرآنچه را دارد که در روند دستیابی به حیات طیبه و هستمند زمینی تأثیر دارد از مهم ترین موضوعات و دغدغه های اندیشمندانی است که بناها، فضاها و شهر را مکانی در راستای سلوک انسانی و تعالی روحی و معنوی انسان می دانند. جامعیت دین اسلام و ارتباط وثیق و عمیق میان جنبه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، ذهنی و نمادین آن با یکدیگر، موجب گردیده بررسی نسبت میان اسلام و شهر نیز از زوایا و جنبه های مختلف، همواره مورد مداقه علمی و تجربه های عملی بسیاری از محققان و طراحان شهری اسلامی و غیراسلامی در طول تاریخ باشد. این مقاله با روش پویشی و فراتحلیلی، ضمن بررسی معنا و مفهوم شهر اسلامی و ایرانی اسلامی، با تو جه به جامعیت و بالندگی مفهوم شهر اسلامی، به عنوان مصداق یکی از شاخص های هویت دهنده به شهر ایرانی اسلامی، که موضوع مدیریت آن است، با الهام از مبانی ایرانی اسلامی، ویژگی های بومی مطلوب محله ای و مدیریت توسعه محله ای ارائه نموده است.