فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۴۴۲ مورد.
۲۰۱.

تأثیر بارگیری کوتاه مدت نانو ذره سلنیوم و تمرین وامانده ساز بر شاخص های اکسایشی در بافت قلبی رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نانو ذره سلنیوم تمرینات وامانده ساز استرس اکسایشی بافت قلب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۹۲۲ تعداد دانلود : ۵۸۶
جهت انجام پژوهش، 36 رت نر ویستار دو ماهه ( 200±8 گرم ) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل ( 12 رت )، نانو سلنیوم ( 12 رت )، تمرین ( شش رت) و نانو سلنیوم تمرین ( شش رت) تقسیم شدند. بارگیری نانو ذره سلنیوم (mg/kg/day 1/0 ) طی 14 روز به روش تزریق زیر صفاقی در گروه های دو و چهار صورت گرفت. سپس از گروه های یک و دو، شش رت انتخاب شد و نمونه برداری قلبی ( در حالت استراحت ) انجام پذیرفت. علاوه براین، برنامه تمرینی وامانده ساز برای گروه های سه و چهار به مدت دو ماه اجرا گردید. پس از دو ماه، از تمام گروه ها ( گروه های سه و چهار بلافاصله پس از آخرین جلسه تمرین؛ گروه یک و دو در حالت استراحت ) نمونه برداری دوم بافتی به عمل آمد. از آزمون تی مستقل با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس 21 و سطح آلفای پنج درصد (P<0.05) جهت بررسی تغییرات مالون دی آلدئید، گلوتاتیون پراکسیداز ، سوپر اکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی کل استفاده گشت. آزمون اول از نمونه های مرحله اول، نشان دهنده افزایش معناداری در گروه دو نسبت به گروه یک در ظرفیت آنتی اکسیدانی کل و گلوتاتیون پراکسیداز می باشد؛ اما در مالون دی آلدئید و سوپر اکسید دیسموتاز تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. آزمون دوم از نمونه های مرحله دوم نیز بیانگر افزایش معنادار در ظرفیت آنتی اکسیدانی کل در گروه دو نسبت به گروه یک می باشد؛ اما تفاوت معناداری در دیگر شاخص های پژوهش مشاهده نمی شود. علاوه براین، در آزمون سوم از نمونه های مرحله دوم، کاهش معناداری در مالون دی آلدئید و افزایش معناداری در ظرفیت آنتی اکسیدانی کل و گلوتاتیون پراکسیداز در گروه چهارم نسبت به گروه سوم مشاهده می گردد؛ اما تفاوت معناداری در سوپر اکسید دیسموتاز به چشم نمی خورد؛ بنابراین، بارگیری کوتاه مدت نانو ذره سلنیوم از میزان استرس اکسایشی ناشی از فعالیت وامانده ساز، کاسته و سیستم آنتی اکسیدانتی بدن را تقویت نموده است.
۲۰۲.

اثر هم زمان بولدنون و تمرین مقاومتی بر نیم رخ هماتولوژیک و ساختار طحال در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات مقاومتی عوامل هماتولوژیکی بولدنون تغییرات ساختاری طحال موش صحرایی نر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۰۹۴
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هم زمان بولدنون و تمرین مقاومتی بر نیم رخ هماتولوژیک و ساختار طحال در موش های صحرایی نر بود. بدین منظور، 47 سر موش نر ویستار (با سن 12هفته و میانگین وزنی 94/7±195گرم) به طور تصادفی در هفت گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، شم، بولدنون یک (دو میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)، بولدنون دو (پنج میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)، تمرین مقاومتی، تمرین مقاومتی + بولدنون یک و تمرین مقاومتی + بولدنون دو. برنامه تمرین مقاومتی شامل شش هفته صعود از یک نردبان به صورت پنج جلسه دربرگیرنده سه ست با پنج تکرار و یک دقیقه استراحت در فاصله بین هر ست بود که با 50 درصد یک تکرار بیشینه در هفته اول آغاز شد و به 100 درصد یک تکرار بیشینه در هفته پایانی رسید. تزریق دارو به صورت یک بار در هفته و در یک روز مقرر، در عضلات چهارسر و پشت ران به شکل عمیق انجام گرفت. پس از بیهوشی، کالبد شکافی صورت گرفت و طحال برداشته شد. مقاطع میکروسکوپی انتخاب شده پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین و آئوزین با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند. درادامه، آسیب طحال بر اساس معیارهای هیستوپاتولوژیک تعیین گشت و داده ها به روش تی هم بسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنادار در سطح P
۲۰۳.

تأثیر کم آبی خفیف بر توجه انتخابی و مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توجه انتخابی توجه مداوم کم آبی خفیف هیدراته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۷ تعداد دانلود : ۸۲۶
هدف این پژوهش بررسی تأثیر کم آبی خفیف بر توجه انتخابی و مداوم بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی و بر روی 22 دانشجوی دختر (21/2 ± 23/21) انجام گرفت. آزمودنی ها به صورت در دسترس انتخاب و تحت سه شرایط پایه، پرآب و کم آب قرار گرفتند. شرکت کنندگان در حالت پایه، هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند اما در شرایط پرآب و کم آب برنامة 60 دقیقه ای پیاده روی بر روی تردمیل و دوچرخه را اجرا نمودند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون استروپ و عملکرد پیوسته نسخة چهار بودند که برای سنجش توجه انتخابی و مداوم استفاده شدند. جهت تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده گردید. یافته ها نشان داد میانگین نمرات توجه انتخابی و مداوم در حالت پایه نسبت به کم آب و در حالت پرآب نسبت به کم آب به طور معناداری بهتر بود و کم آبی خفیف منجر به اختلال در توجه انتخابی و مداوم شد. لذا توجه به حالت هیدراتة مطلوب در زمان انجام فعالیت بدنی ضروری می باشد.
۲۰۴.

تأثیر شیوه های گوناگون تمرین ورزشی بر سطوح پلاسمایی IL-6 و IL-10 موش های صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اینترلوکین 6 اینترلوکین10 فعالیت ورزشی استقامتی فعالیت ورزشی شدید تناوبی فعالیت ورزشی شدید تداومی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۱۱ تعداد دانلود : ۸۱۶
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه ی تأثیر شیوه های مختلف فعالیت ورزشی بر IL-6 و IL-10 و کنترل وزن موش های صحرایی نر بالغ بود. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی به 5 گروه مساوی 8 تایی کنترل، فعالیت ورزشی استقامتی(ET-Endurance Training) ، فعالیت ورزشی تناوبی شدید (HIIT-High Intensity Interval Training)، فعالیت ورزشی تداومی شدید (ST-Sprint Training) و فعالیت ورزشی بر سطح شیب دارITW-Incline Treadmill Workout) ) تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ گونه برنامه تمرینی نداشت و گروه های فعالیت ورزشی به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته فعالیت ورزشی انجام دادند. IL-6 و IL-10 با روش الایزا سنجیده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با 05/0p < تحلیل شدند. پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر IL-6 و IL-10 پلاسمایی پس از 8 هفته، در هیچ یک از گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت(05/0p
۲۰۵.

تأثیر یک دوره مکمل دهی عصارة دارچین بر پاسخ nAChR عضلة اسکلتی موش های صحرایی سالمند به فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سالمندی فعالیت وامانده ساز سارکوپنیا گیرندة نیکوتینی استیل کولین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۴۵۳ تعداد دانلود : ۱۱۰۶
مصرف مکمل های حاوی آنتی اکسیدان در بهبود عملکرد در دوران سالمندی اهمیت زیادی دارد. هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک دوره مکمل دهی عصاره دارچین بر پاسخ گیرندة نیکوتینی استیل کولین (nAChR)پس از یک جلسه فعالیت وامانده ساز در موش های صحرایی سالمند بود. 32 سر موش سالمند نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه ورزش وامانده ساز، دارچین، دارچین– ورزش و کنترل تقسیم شدند. موش ها در گروه دارچین و دارچین- ورزش mg/kg/day 200 عصارة دارچین به مدت 14 روز به صورت گاواژ دریافت کردند. در گروه ورزش و دارچین– ورزش، موش ها ابتدا با سرعت m/min 10 برای گرم کردن روی تردمیل راه رفتند و سپس هر دو دقیقه، m/min 2 به سرعت تردمیل اضافه شد تا سرعت به m/min 28 رسید. پس از بیهوشی، عضله SOL و EDL در حالت استراحت، بلافاصله و چهار ساعت بعد خارج شد. از روش هموژن کردن و سپس وسترن بلات برای شناسایی تغییر متغیرها استفاده شدند. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح معناداری (05/0 ≥P ) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که میزان nAChR بلافاصله و چهار ساعت بعد در عضله SOL، در همه گروه ها به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0˂ P). با وجود این در عضله EDL این افزایش معنادار نبود (05/0 ≤P). به نظر می رسد که مکمل دهی عصاره دارچین و فعالیت استقامتی، روش مناسبی برای کاهش توسعة سارکوپنیا و افزایش سنتز nAChR در افراد سالمند باشد.
۲۰۶.

مقایسه نیمرخ آنتروپومتریک، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی ژیمناست های مبتدی و حرفه ای 6 تا 8 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتروپومتریک سوماتوتایپ ترکیب بدنی ژیمناستیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۱۹۱ تعداد دانلود : ۶۲۸
هدف این تحقیق مقایسه نیم رخ آنتروپومتریک، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی ژیمناست های مبتدی و حرفه ای 6 تا 8 ساله بود. 40 نفر از ژیمناست ها در دو گروه (مبتدی 20 ژیمناست و حرفه ای 20 ژیمناست) در این آزمون مشارکت کردند. 17 متغیر آنتروپومتریکی، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی از هر آزمودنی اندازه گیری شد. ابزارهای اندازه گیری پرسش نامه های اطلاعات فردی و ارزیابی سلامت عمومی، کرنومتر، متر نواری، قدسنج، ترازوی قابل حمل، کالیپر، کولیس و نرم افزار سوماتوتایپ بود. از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی در دو گروه مستقل) در سطح معناداری 05/ برای بررسی داده های تحقیق استفاده شد. بین درصد چربی (سه سر بازو، فوق خاری و ساق پا)، طول کل دست، محیط (ساق پا و باسن)، ترکیب بدنی (BMI)، اندومورفی و اکتومورفی تفاوت معنادار مشاهده شدp<0.05) ). ازمنظر آنتروپومتریکی، 6 تا 8 سالگی را می توان پایین ترین و بهترین سن استعدادیابی ژیمناستیک در نظر گرفت. براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که ژیمناست های حرفه ای دارای درصد چربی کمتر، طول دست بیشتر، محیط باسن و ساق کمتر، BMI کمتر، اندومورفی کمتر و مزومورفی و اکتومورفی بیشتری نسبت به مبتدی ها هستند. به طور میانگین ژیمناست های حرفه ای از لحاظ کلاس بندی سوماتوچارت در ناحیه اکتومورف- مزومورف و گروه مبتدی در ناحیه اندومورف- مزومورف قرار داشتند
۲۰۷.

تأثیر تمرین تناوبی شدید و مکمل سازی روغن بذر کتان بر احساس درد القا شده در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکمل آستانه درد روغن غیراشباع آزمون صفحه داغ موش صحرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۶۷۷ تعداد دانلود : ۵۹۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و مکمل سازی روغن بذر کتان بر درد القا شده در موش های صحرایی نر بود. بدین منظور، 40 سر موش صحرایی بالغ از نژاد ویستار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی به هشت گروه (پنج سر در هر گروه) کنترل سالین، تمرین سالین، عصاره دوز 100، عصاره دوز 200 ، عصاره دوز 300، تمرین عصاره دوز 100، تمرین عصاره دوز 200 و تمرین عصاره دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم تقسیم گردیدند. گروه های تمرینی با 90 تا 95 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به تمرین اینتروال روی نوارگردان مخصوص جوندگان پرداختند (10 هفته، پنج جلسه در هفته) و گروه های مکمل، روغن بذر کتان را دریافت نمودند. ارزیابی آستانه احساس درد توسط آزمون صفحه داغ با دمای 5/0 ± 55 درجه سانتی گراد صورت گرفت. برای بررسی تفاوت بین گروه ها نیز از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد و سطح معناداری کمتر از (05/0) لحاظ گردید. نتایج نشان می دهد که استفاده از مکمل باعث کاهش معنادار احساس درد شده است ( P=0.004 ) که البته این کاهش در گروه عصاره دوز 300 به شکل معناداری بالاتر از گروه عصاره دوز 100 است ( P=0.012 ). همچنین، احساس درد در گروه های تعاملی تمرین مکمل به طور معناداری کمتر از گروه های تمرین و کنترل سالین می باشد ( P<0.05 ). احتمالاً مصرف مکمل به دلیل وجود ویتامین ها و روغن های غیراشباع مفید می تواند احساس درد ناشی از تمرین شدید را تعدیل کند؛ بنابراین، استفاده از روغن بذر کتان جهت کاهش درد ناشی از فعالیت بدنی سنگین توصیه می گردد.
۲۰۸.

بیان نسبی ژن های کلیدی متابولیسم لیپید به دنبال مصرف رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی در کبد موش صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی رژیم غذایی پرچرب FXR PPAR-α SREBP-1c

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۰۰۱
به منظور بررسی سوخت وساز کبدی لیپیدها، 44 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در دو گروه با رژیم غذایی طبیعی و پرچرب قرار گرفتند. هر گروه به سه زیرگروه کنترل، گروه با تمرین هوازی متوسط و گروه با تمرین هوازی شدید تقسیم شد. پس از هشت هفته تمرین، بیان نسبی ژن های گیرنده X فارنزوید (FXR) ، گیرنده فعال شده با تکثیر پرواکسیزوم آلفا (PPAR-α) و پروتئین پیوندی عنصر تنظیمی استرول c 1 (SREBP-1c) در بافت کبد مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین، مقادیر پلاسمایی نیم رخ لیپید و آنزیم های آمینوترنسفراز برای مطالعات بیشتر اندازه گیری شد. داده ها نیز توسط آزمون تحلیل واریانس دو سویه و در نرم افزار اس. پی. اس. اس نسخه 22، در سطح معناداری 95 درصد تجزیه و تحلیل گردید. برمبنای نتایج، رژیم غذایی پرچرب باعث اختلال لیپید و احتمالاً آسیب کبدی شده و تنها بیان ژن SREBP-1c را افزایش داده است. همچنین، باوجوداین که تمرین اثری بر بیان ژن FXR نداشته است؛ اما بیان PPAR-α مستقل از شدت تمرین در گروه های با رژیم غذای پرچرب را افزایش داده است. نتایج حاکی از آن هستند که بیان SREBP-1c در گروه با تغذیه طبیعی با تمرین شدید کاهش پیدا کرده است. به طور کلی، اختلال لیپید و تجمع چربی در بافت کبد می تواند از عواقب مصرف رژیم های پرچرب باشد که احتمالاً از طریق افزایش بیان SREBP-1c که منجر به فعال شدن مسیرهای لیپوژنیک می شود، صورت می گیرد؛ اگرچه مداخلات تمرینی این پژوهش بیان ژن ها را تغییر داد؛ اما اثر مشهودی بر پروفایل لیپید و آمینوترنسفرازها نداشت.
۲۰۹.

مقایسه اثر زمان های متفاوت مصرف کربوهیدرات قبل از فعالیت ورزشی بر MFO و Fatmax در دوندگان استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Fatmax حداکثر اکسیداسیون چربی مصرف کربوهیدرات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۰۱۳
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر زمان های متفاوت مصرف کربوهیدرات قبل از فعالیت ورزشی بر بیشینه اکسیداسیون چربی و شدتی از فعالیت که بیشینه اکسیداسیون چربی در آن رخ می دهد (Fatmax ) در دوندگان استقامتی بود. در این پژوهش هشت دونده استقامتی حرفه ای ( با میانگین سنی 61/2 ± 6/21 سال؛ حداکثر اکسیژن مصرفی 7/8 ± 0/63 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه؛ درصد چربی بدن 92/1 ± 1/9 درصد؛ سابقه ورزشی 3 ± 7 سال) به عنوان آزمودنی در چهار آزمون جداگانه شرکت نمودند. در جلسه اول، آزمودنی ها ساعت هشت صبح و در حالت ناشتا، آزمون فعالیت ورزشی فزاینده (شامل فعالیت روی نوارگردان تا مرحله خستگی) را به منظور تعیین میزان بیشینه اکسیداسیون چربی وFatmax انجام دادند. در جلسه دوم، سوم و چهارم نیز با فاصله هفت تا 10 روز، آزمودنی ها درحالت ناشتا، مقدار یک گرم گلوکز به ازای هرکیلوگرم وزن بدن به همراه 500 میلی لیتر آب را در فواصل پنج دقیقه، یک ساعت و سه ساعت قبل از شروع آزمون فزاینده مصرف نمودند. مقدار بیشینه اکسیداسیون چربی وFatmax از طریق روش کالری سنجی غیرمستقیم با استفاده از دستگاه گازآنالایزر با کمک معادلات عنصرسنجی اندازه گیری گردید و آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر برای تجزیه و تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. زمانی که کربوهیدرات، پنج دقیقه و یک ساعت قبل از اجرای فعالیت ورزشی مصرف شده بود، بیشینه اکسیداسیون چربی وFatmax به ترتیب کمترین و بیشترین کاهش را نشان می داد. همچنین، بیشینه اکسیداسیون چربی وFatmax در وضعیت ناشتا به طور معناداری نسبت به وضعیت مصرف کربوهیدرات در فواصل پنج دقیقه، یک ساعت و سه ساعت قبل از فعالیت ورزشی بالاتر بود (0.05 >P )؛ اما تفاوت معناداری در میزان بیشینه اکسیداسیون چربی وFatmax بین وضعیت های متفاوت مصرف کربوهیدرات مشاهده نگردید. به طور کلی، نتایج حاکی از آن است که مصرف کربوهیدرات در زمان های متفاوت قبل از فعالیت ورزشی باعث کاهش بیشینه اکسیداسیون چربی و جابه جاییFatmax به شدت پایین تری از فعالیت می شود؛ بدان معنا که شروع کاهش اکسیداسیون چربی در شدت پایین تری رخ می دهد و آزمودنی ها بیشتر به منابع کربوهیدرات وابسته می شوند.
۲۱۰.

تأثیر سه برنامة تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آدیپونکتین دیابت نوع دو تمرین هوازی مقاومتی پروتئین متصل به رتینول چهار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۲۵ تعداد دانلود : ۷۹۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سه برنامة تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت. بدین منظور، 43 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در چهار گروه (سه گروه تمرین ترکیبی یک (سن0/3 ± 9/47، وزن1/1 ± 9/77 و شاخص تودة بدنی 5/3 ± 3/26)؛ دو (سن 3/6 ± 8/45، وزن 7/6 ± 8/80 و شاخص تودة بدنی 8/1 ± 9/26)؛ سه (سن 9/0 ± 5/47، وزن 7/11 ± 9/82 و شاخص تودة بدنی 9/2 ± 0/28) و گروه کنترل (سن 2/1 ± 9/46، وزن 3/4 ± 10/84 و شاخص تودة بدنی4/2 ± 2/28) تقسیم شدند و گروه های تمرینی، تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی را به مدت 12 هفته و با شدت های مشخص (گروه یک: مقاومتی60-50 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی80-70 درصد ضربان قلب بیشینه؛ گروه دو: مقاومتی70-60 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی70-60 درصد ضربان قلب بیشینه؛ گروه سه: مقاومتی80-70 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی60-50 درصد ضربان قلب بیشینه) اجرا نمودند. جهت انجام پژوهش، فرایند خونگیری به منظور تعیین سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی، قبل و پس از 12 هفته انجام گرفت و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که سطوح پروتئین متصل به رتینول چهار در گروه دو و سه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است ( P<0.05 ). مقادیر تری گلیسرید نیز در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری کاهش را نشان می دهد ( P<0.05 ). شایان ذکر است که برمبنای نتایج، تفاوت معناداری در وزن، شاخص تودة بدنی، درصد چربی، سطوح آدیپونکتین، کلسترول تام، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا و لیپوپروتئین کلسترول با چگالی پایین بین گروه ها مشاهده نمی شود و 12 هفته تمرین ترکیبی با شدت های مختلف، تأثیری بر شاخص های آنتروپومتریک و آدیپونکتین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو نداشته است. با این حال، می توان گفت که دو برنامة تمرین ترکیبی گروه دو و سه به واسطه کاهش سطوح پروتئین متصل به رتینول چهار و تری گلیسرید می تواند در بهبود اختلالات متابولیکی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد.
۲۱۱.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با چرخ کارسنج و مصرف عصاره گزنه بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی پروتئین واکنشگر C نسفاتین-1 چرخ کارسنج گزنه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۰۲ تعداد دانلود : ۷۶۸
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با چرخ کارسنج و مصرف عصاره گزنه بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. 46 زن دارای اضافه وزن و چاق با دامنه سنی 45-25 سال و kg/m 225<BMI به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه؛ تمرین+گزنه (12نفر)، تمرین+دارونما (12نفر)، عصاره گزنه (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. گروه های مصرف کننده عصاره گزنه و دارونما به ترتیب به مدت هشت هفته روزانه 8 میلی لیتر عصاره گزنه و محلول دارونما پس از وعده غذایی اصلی دریافت کردند. تمرین هوازی نیز هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم  48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح پلاسمایی نسفاتین-1 پس از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف گزنه به طور معناداری در گروه های تمرین+گزنه، تمرین+دارونما و گزنه افزایش یافت (05/0>P) که بیشترین افزایش مربوط به گروه تمرین+گزنه بود. تغییرات وزن، BMI و درصد چربی در همه گروه های مداخله نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری را نشان داد (01/0>P). همچنین سطح پلاسمایی CRP در گروه های تمرین+گزنه، تمرین+دارونما و گزنه به طور معناداری کاهش یافت (05/0>P). در نتیجه به نظر می رسد تمرین هوازی روی چرخ کارسنج، یک شیوه تمرینی مؤثر به همراه مصرف عصاره گزنه می تواند با کاهش شاخص التهابی CRP و افزایش سطوح پلاسمایی نسفاتین-1، بدن را در برابر بیماری های التهابی مرتبط با چاقی ایمن کند.
۲۱۲.

تأثیر مصرف مکمل منیزیم سولفات بر شاخص های الکترومیوگرافی آستانه خستگی، لاکتات و TTE در پی فعالیت هوازی حاد دویدن روی نوارگردان تا حد واماندگی در مردان دانشگاهی غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت هوازی زمان رسیدن به واماندگی الکترومیوگرافی آستانه خستگی منیزیم سولفات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۸۴ تعداد دانلود : ۷۱۹
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل گیری منیزیم سولفات بر شاخص های الکترومیوگرافی آستانه خستگی (EMG FT)، لاکتات و زمان رسیدن به واماندگی (TTE) در پی یک جلسه فعالیت هوازی دویدن روی نوار گردان تا حد واماندگی در مردان دانشگاهی غیرفعال بود. به این منظور 16 دانشجوی پسر غیرفعال ( با میانگین سنی 18/1 ± 25/25 سال، قد 75/4 ± 18/176 سانتی متر، وزن 65/25 ± 51/79 کیلوگرم) به طور تصادفی به دو گروه مکمل (8 نفر) و دارونما (8 نفر) تقسیم شدند. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بلافاصله بعد از آزمایش بروس در پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر، آنالیز کوواریانس، آزمون t همبسته و مستقل در سطح معناداری 05/0 =P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، بعد از دوره مکمل گیری TTE گروه مصرف کننده منیزیم سولفات با افزایش همراه بود (44/5 درصد)، ( 05/0 P<). همچنین مکمل منیزیم سولفات بروز EMG FTرا 140درصدافزایش داد ( 05/0 P<). اما تغییرات لاکتات در دو گروه معنادار نبود (05/0 P>). نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که مصرف مکمل منیزیم سولفات موجب کاهش شیب فعالیت EMG FTعضله در پی یک جلسه فعالیت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان می شود.
۲۱۳.

امکان سنجی پایش تمرین مقاومتی موش روی نردبان با زوایای متغیر به کمک ثبت لحظه ای حرکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی ثبت لحظه ای حرکات موش مدل مایس نردبان زاویه متغیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۸۳۵ تعداد دانلود : ۷۶۵
هدف از این پژوهش تجربی، پایش تمرین مقاومتی به کمک ثبت لحظه ای حرکات موش میک بود. جامعه آماری پژوهش را موش های نر C57BL6 10 هفته ای با وزن تقریبی 18 تا 25 گرم تشکیل دادند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه ها در دو گروه A (بدون محرک نوری؛ 12 موش) و B (دارای محرک نوری؛ 15 موش ) به کمک نردبان زاویه متغیر با حرکت در شیب در سه زاویه 30 ،60 و 85 درجه تمرین کردند. دستگاه مورداستفاده از چهار کانال مجزا با نردبان زاویه متغیر در کف تشکیل شده بود که دیواره های هر کانال دارای سنسورهای حرکت سنج بود و حرکت هر موش در تمرین به شکل جداگانه و به کمک سخت افزار و نرم افزار خاصی که مدل ریاضی حرکت هر موش را به طور جداگانه استخراج کرده و نمودار آن را ترسیم می کرد، ثبت می شد. مقایسه نمودار نتایج نشان می دهد که در پروتکل تمرینی فرضی، اعضای یک گروه در شرایط کاملاً مشابه نیز شبیه یکدیگر تمرین نکرده و مدل حرکت آن ها با توجه به نمودار سرعت، مدت و شدت، اختلاف قابل توجهی با یکدیگر دارد که این اختلاف حتی در تمرین روزهای مختلف یک موش در مقایسه با خودش نیز مشاهده می شود؛ ازاین رو، نمی توان فعالیت ورزشی گروهی از موش ها در یک تمرین مقاومتی را حتی در شرایط یکسان، مشابه فرض کرد و دقیق ترین راه تفکیک و گروه بندی موش های تمرین کرده، پایش لحظه ای تمرین در زمان انجام می باشد که با استفاده از این روش، تأثیر تمرین انجام شده برای هر موش به صورت مستقل از دیگران ثبت و تحلیل می شود.
۲۱۴.

تأثیر تمرین هوازی شدید بر شاخص های میگرنی و بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میگرن زنان سردرد تمرین هوازی شدید

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۹۸۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی با شدت بالا بر شاخص های میگرنی و بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به میگرن با طرح دو گروه پیش آزمون و پس آزمون (گروه گواه (9 =n )) و گروه تمرین هوازی با شدت بالا (9 =n ) و با نمونه گیری تصادفی در میان بیماران زن میگرنی (میانگین سنی 5/2 ± 8/22 سال، میانگین شاخص توده بدنی (8/40 ± 2/20 و میانگین درصد چربی 01/6 ± 41/22 درصد) انجام گرفت. پروتکل تمرین استقامتی دویدن با شدت بالا (17-15 مقیاس درک فشار بورگ) شامل هشت هفته تمرین به صورت سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه بود. لازم به ذکر است که یک ماه قبل و بعد از پروتکل تمرین، شاخص های میگرنی (تکرار، مدت و شدت حملات) توسط پرسش نامه (ثبت سردردهای روزانه) بررسی گردید و 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرین نیز کیفیت زندگی و آمادگی هوازی ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز با استفاده از روش آماری آنالیز کوواریانس و آزمون تعقیبی ال.اس.دی انجام گرفت. با در نظر گرفتن مقادیر پیش آزمون، تفاوت معناداری در پس آزمون بین دو گروه مورد آزمایش مشاهده نمی شود (0.001 >P ) نتایج حاکی از آن است که تمرین هوازی با شدت بالا موجب کاهش معنادار شدت(0.05 >P )، تعداد (0.001 >P ) و مدت (0.05 >P ) حملات سردرد و بهبود کیفیت زندگی (0.001 >P ) و نیز افزایش آمادگی هوازی (0.001 >P ) شده است. به طورکلی، تمرین هوازی با شدت بالا با تأثیر مثبت بر شاخص های میگرنی، کیفیت زندگی و بهبود آمادگی هوازی (احتمالاً) می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی غیردارویی برای بیماران میگرنی در نظر گرفته شود.
۲۱۵.

اثر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان اشتها، کالری دریافتی و رفتار تغذیه ای زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضافه وزن تمرین استقامتی اشتها انرژی دریافتی رفتار تغذیه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۲۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان اشتها، کالری دریافتی و رفتار تغذیه ای زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. بدین منظور، 30 دانشجوی دارای اضافه وزن به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (با میانگین سنی 67/3 ± 73/22 سال، قد 65/6 ± 5/165 سانتی متر، وزن 03/10 ± 48/74 کیلوگرم و نمایه توده بدن 47/2 ± 50/27) و کنترل (با میانگین سنی 51/2 ± 91/22 سال، قد 55/3 ± 73/163 سانتی متر، وزن 15/8 ± 83/74 کیلوگرم و نمایه توده بدن 75/2 ± 20/28) تقسیم گردیدند. ابتدا، آزمودنی ها پرسش نامه رفتار تغذیه ای، بسامد غذایی و میزان اشتها را تکمیل نمودند و ویژگی های آنتروپومتریک آن ها اندازه گیری گردید. قابل ذکر است که گروه تمرین به مدت هشت هفته در برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط شرکت کرد و گروه کنترل در این مدت زندگی روزمره خود را ادامه داد . 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنی ها مجدداً پرسش نامه های مذکور را تکمیل نمودند و ویژگی های آنتروپومتریک آن ها اندازه گیری گشت. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل نشان می دهد که تمرین سبب کاهش معنا دار ( 0.01 > P ) انرژی دریافتی در گروه تمرین، همراه با کاهش معنا دار مصرف چربی ( 0.01 > P ) و کربوهیدرات ( 0.05 > P ) شده است؛ درحالی که تغییرات انرژی دریافتی بین دو گروه تفاوت معنا داری را نشان نمی دهد ( 0.05 < P ). علاوه براین، هیچ گونه تغییری در میزان اشتها در گروه ها مشاهده نمی شود ( 0.05 < P ). یافته ها بیانگر این است که هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط منجر به کاهش انرژی دریافتی و میزان کربوهیدرات و چربی مصرفی در گروه تمرین می شود، اما این تغییرات به اندازه ای نیست که تفاوتی با گروه کنترل داشته باشد؛ از این رو، به نظر می رسد که ارائه برنامه غذایی یا آموزش تغذیه ای همراه با برنامه ورزشی می تواند نتایج مؤثرتری را در پی داشته باشد.
۲۱۶.

تأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر عملکرد اندوتلیال عروق؛ متاآنالیز مطالعات داخل و خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد اندوتلیال اتساع عروقی وابسته به جریان خون تمرینات ورزشی بیماری قلبی عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۵ تعداد دانلود : ۹۳۵
هدف از پژوهش حاضر، متاآنالیز مطالعات انجام گرفته درزمینه اثربخشی تمرینات مختلف ورزشی بر عملکرد اندوتلیال عروق بود. برای بررسی مطالعات انجام شده درمورد عملکرد اندوتلیال عروق، جستجو در پایگاه های اطلاعاتی پاب مد، ساینس دایرکت، اسکوپوس، وب آو ساینس، اس .آی .دی، مگ ایران و گوگل اسکولار با کلمات کلیدی مشخص شده بین مقالاتی که طی سال های (1986) تا (2016) به زبان های فارسی و انگلیسی منتشر شده بودند، انجام گرفت. پس از غربال گری اولیه، بررسی متن کامل و ارزیابی نقادانه مطالعات، مقالاتی که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند، مورد آنالیز قرار گرفتند و درنهایت، 14 پژوهش که شامل 17 کارآزمایی با معیارهای ورود به متاآنالیز بود، آنالیز گردید. نتایج متاآنالیز نشان می دهد که روش های مختلف تمرینی می تواند موجب بهبود شاخص اتساع عروقی وابسته به جریان خون در آزمودنی های سالم (اندازه اثر 84/0 و سطح معناداری 001/0) و افراد مبتلا به بیماری شریان کرونر (اندازه اثر 49/0 و سطح معناداری 001/0) گردد. ازسوی دیگر، اگرچه اندازه اثر به دست آمده برای تمرینات ورزشی مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ اما با توجه به تعداد پایین مطالعات نمی توان درمورد برتری یک روش تمرینی اظهارنظر قطعی نمود. به طورکلی، می توان گفت که تمرینات ورزشی می تواند در بهبود عملکرد اندوتلیال عروق مؤثر باشد؛ اگرچه باز هم نیاز به مطالعاتی با کیفیت بالا و حجم نمونه کافی دراین زمینه احساس می شود.
۲۱۷.

تأثیر یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی با شدت بالا بر شاخص هایپوکسی و التهاب در بافت چربی موش های چاق نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوازی تداومی اینتروال فاکتور القاء کننده هایپوکسی1 فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۴ تعداد دانلود : ۳۱۱
هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی با شدت بالا بر سطوح HIF-1α و TNF-α در بافت چربی موش های چاق نر ویستار بود. آزمودنی ها شامل 30 سر موش 16 هفته ای چاق بود که به مدت هشت هفته از رژیم پر چرب استفاده کرده بودند. آزمون وامانده ساز پیش بین حداکثر اکسیژن مصرفی برای تعیین شدت فعالیت انجام شد. سپس حیوانات به گروه های کنترل، فعالیت تداومی و HIIE تقسیم شدند. فعالیت HIIE شامل پنج وهله دو دقیقه ای با شدت vVO 2max 100% که به وسیله چهار وهله دو دقیقه ای با شدت vVO 2max 30% از هم جدا شده بودند. فعالیت تداومی شامل دویدن با شدت vVO 2max 65% بود و زمان دویدن بر اساس میزان جا به جایی در گروه تناوبی با شدت بالا محاسبه شد. مقادیر پروتئین توسط روش وسترن بلات در بافت چربی احشایی و زیر پوستی اندازه گیری و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شد. میزان پروتئین HIF-1α در چربی احشایی گروه تداومی نسبت به کنترل، 5/33% و در گروه HIIE 45% کاهش معنی دار داشت ( P<0.001 ). همچنین میزان پروتئین TNF-α در هردو گروه تجربی نسبت به کنترل کاهش داشت و کاهش در گروه تداومی نسبت به HIIE به طور معنی دار بیشتر بود ( P<0.001 ). با توجه به نتایج می توان گفت فعالیت ورزشی، به ویژه HIIE که انجام آن برای افراد چاق سخت یا خطرناک به نظر می آید، احتمالاً منجر به افزایش هایپوکسی و التهاب بافت چربی نشده و احتمال افزایش التهاب سیستمی و مشکلات به دنبال آن را در یک جلسه فعالیت ورزشی شدید رد می کند.
۲۱۸.

تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر سطح آنزیم های کبدی زنان چاق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت استقامتی آنزیم های ALT وAST زنان چاق کبد چرب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۵۰ تعداد دانلود : ۶۷۵
تجمع چربی در کبد به میزان بیش از 5درصد وزن آن را کبد چرب می گویند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر آنزیم های کبدی زنان چاق است. در این تحقیق، 26 زن با 29≤BMI کیلو گرم بر متر مربع و دامنه سنی 52-42، به دو گروه تجربی و کنترل (13=n) تقسیم شدند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از تمرینات از تمام آزمودنی ها خون گیری شد و ارزیابی ترکیب بدن و Vo2max به عمل آمد. گروه آزمایش تحت دوازده هفته تمرین استقامتی، شامل هفته ای سه جلسه، با شدتی بین 40 تا 80 HRmax و مدت 15 تا 30 دقیقه به تمرین پرداختند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تی مستقل ارزیابی شدند (05/0≥α). نتایج نشان داد که در گروه تمرین، افزایش معناداری در Vo2max (006/0=P) و کاهش معناداری در شاخص های وزن،BMI وBF٪ (001/0=P) مشاهده شد. اما تغییر معناداری در آنزیم های ALT (493/0=P) و AST (403/0=P) مشاهده نشد. نتایج نشان داد تمرینات اثری بر آنزیم های کبدی زنان چاق ندارد. این ممکن است به عدم آمادگی جسمانی و برخورداری هر دو گروه از وزن و شاخص توده بدنی بالا حتی در گروه تمرین بعد از دوازده هفته مربوط باشد. از دلایل افزایش غیرمعنادار ALT گروه تمرین، نیمه عمر طولانی این آنزیم است. بنابراین می توان زمانی بیش از 48 ساعت برای بازیافت در نظر گرفت.
۲۱۹.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر تودة عضله و شاخص های اکسایشی – ضداکسایشی در بافت عضلة موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسایشی تمرین مقاومتی دیابت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۹۳۷ تعداد دانلود : ۶۶۳
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین مقاومتی فزاینده بر توده عضله و شاخص های اکسایشی و ضداکسایشی عضلانی موش های صحرایی دیابتی بود. طی یک مطالعه تجربی تعداد 24 سر رت ویستار به دو گروه تمرین مقاومتی (12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. دیابت از طریق تزریق تک دوز استرپتوتوزوسین (50 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن، درون صفاقی) حل شده در بافر فسفات القا شد. گروه تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته تمرین کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، حیوانات بی هوش شدند و خون گیری از قلب انجام گرفت. سپس عضله خم کننده دراز انگشتان پا (FHL) از اندام تحتانی حیوان جدا شد. برای مقایسه گروه ها از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. در گروه تمرین مقاومتی وزن عضله FHL و نسبت وزن عضله FHL/وزن بدن به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 033/0= P و 002/0=P). میزان مالون دی آلدئید (MDA) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی ۲/۱۲ درصد بیشتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها به لحاظ آماری معنا دار نبود (176/0=P). همچنین، میزان پروتئین کربونیل (PC) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی 26 درصد کمتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها معنا دار نبود (062/0=P). به علاوه، یافته ها نشان داد محتوای گلوتاتیون تام (T-GSH) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی (به میزان ۸/۳۶ درصد) بیشتر از گروه کنترل بود (0001>P). افزایش مشاهده شده در وزن عضله در کنار بهبود ایجادشده در محتوای T-GSH و PC نشان می دهد که تمرین مقاومتی موجب کاهش میزان استرس اکسایشی عضلانی می شود و می تواند آثار ضدآتروفی مفیدی در دیابت داشته باشد.
۲۲۰.

اثر حاد نوع و شدت انقباض پویا بر شاخص های عملکردی و برخی متغیر های الکترومایوگرافی پرش عمودی ورزشکاران دوومیدانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الکترومایوگرافی فعالیت مقاومتی منفی فعالیت مقاومتی توانی - قدرتی فعالیت مقاومتی توانی - سرعتی postactivation potentiation

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۸۵۷ تعداد دانلود : ۶۸۹
هدف از این پژوهش مطالعه اثر زودگذر نوع و شدت انقباض های پویا بر برخی متغیر های الکترومایوگرافی و عملکردی ورزشکاران حرفه ای دوومیدانی بود. آزمودنی ها 9 نفر بودند که در چهار روز متفاوت و به صورت تصادفی، یکی از چهار پروتکل گرم کردن معمول (گروه کنترل)، گرم کردن و اجرای یک وهله 4 تکراری نیم چمباتمه فعالیت منفی (120 درصد 1RM)، گرم کردن و اجرای یک وهله 6 تکراری نیم چمباتمه فعالیت توانی– قدرتی (80 درصد 1RM) و گرم کردن و اجرای یک وهله 12 تکراری نیم چمباتمه فعالیت توانی– سرعتی (40 درصد 1RM) را اجرا کردند. 7 دقیقه پس از اجرای هر پروتکل، از آزمودنی ها آزمون حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی (MVIC) و پرش عمودی به عمل آمد و همزمان فعالیت الکترومایوگرافی عضله راست رانی، پهن خارجی و دوسر رانی در آزمون MVIC و مرحله درون گرای پرش عمودی به ثبت رسید و سپس شاخص حداکثر فعالیت عضله و نسبت RMS/MVIC از آن استخراج شد. نتایج نشان داد ارتفاع پرش عمودی، حداکثر فعالیت عضله و نسبت RMS/MVIC پس از انجام پروتکل های نیم چمباتمه فعالیت منفی و توانی– قدرتی در مقایسه با گروه کنترل با افزایش معناداری همراه بود (05/0P≤). همچنین پروتکل فعالیت منفی در مقایسه با پروتکل توانی- قدرتی از افزایش بیشتری برخوردار بود (05/0P≤)؛ بنابراین، استفاده از گرم کردن ویژه، شامل نیم چمباتمه با شدت های فوق بیشینه و نزدیک به بیشینه نسبت به گرم کردن معمول می تواند عملکرد پرش عمودی متعاقب را بهبود بخشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان