فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: به دنبال سکته قلبی(MI) آسیب های کلیوی ناشی از استرس اکسایشی شدت می گیرند که با آفزایش بیان NOX4 همراه است. اما با وجود اثرات مسلم تمرین بدنی بر ساختار و عملکرد کلیه، تاکنون تاثیر تمرین بر مقدار NOX4 خون و شاخص های آسیب اکسایشی کلیه متعاقب MI بررسی نشده است که هدف تحقیق بود. مواد و روش ها: 24 موش صحرایی نر به طور تصادفی به سه گروه(8=n) شامل سالم کنترل، سکته کنترل و سکته تمرین تقسیم شدند. پس از القاء سکته فلبی توسط تزریق ایزوپروترنول(100 mg/kg.day) در دو روز متوالی، هشت هفته تمرین دویدن با شدت متوسط روی نوارگردان انجام شد. مقدار NOX4 خون به روش فلوسیتومتری، مقدار MDA، پروتئین کربونیله(CP) و 8OHdG کلیه به روش طیف سنجی و رنگ سنجی انجام شد و داده ها با تحلیل واریانس تک راهه تحلیل شدند. یافته ها: در حالی که در گروه سکته کنترل، مقدار NOX4 خون و همچنین MDA، CP و 8OHdG کلیه بیشتر از گروه سالم کنترل بود، مقدار این شاخص ها (به جز CP) در گروه سکته تمرین کمتر از گروه سکته کنترل بود(p=0.001 در همه موارد). بااین حال، مقدار هر چهار شاخص شامل NOX4 خون(p=0.029) و همچنین MDA(p=0.001)، CP (p=0.001) و 8OHdG (p=0.019) کلیه در گروه سکته تمرین، هنوز هم بیشتر از گروه سالم کنترل بود. نتیجه گیری: MI می تواند سبب افزایش NOX4 خون و بروز استرس اکسایشی در کلیه شود. بااینحال، تمرین هوازی با وجود معکوس کردن این روند، قادر به رفع کامل این اثرات MI نبود. به نظر می رسد که در تحقیقات آینده علاوه بر رفع محدودیتهای تحقیق حاضر، نیاز به شناسایی بهترین پروتکل های تمرینی موثر در این زمینه باقی است.
سازگاری شاخص های عصبی عضلانی مردان سالمند سارکوپنیک به تمرین تناوبی شدید و مکمل ال- سیترولین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سالمندی با کاهش قدرت و توده عضلانی و یا محدودیت در فعالیت، که به عنوان سارکوپنیا شناخته می شود همراه است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل ال- سیترولین بر میزان سرمی CAF و شاخص های عضلانی مردان سالمند مبتلا به سارکوپنیا بود.مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 41 مرد سالمند سارکوپنیک به طور تصادفی در چهار گروه تمرین تناوبی شدید + دارونما، سیترولین، تمرین تناوبی شدید + سیترولین و دارونما قرار گرفتند. تمرین تناوبی شدید به مدت 8 هفته و 2 جلسه در هفته و شامل فعالیت 30 ثانیه ای رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج (شدت 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. مکمل سیترولین یک روز درمیان به مقدار شش گرم مصرف شد. قبل و بعد از مداخله تمرینی، شاخص های عضلانی (شاخص کیفیت عضلانی، زمان آزمون برخاستن و رفتن، تعداد برخاستن نشستن از صندلی) اندازه گیری و نمونه خونی (برای اندازه گیری CAF) گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و سطح معناداری 0.05≥P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما CAF سرمی کاهش و شاخص کیفیت عضلانی و زمان آزمون نشستن و برخاستن افزایش معنی داری نسبت به گروه دارونما داشت (0.05≥P). گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما منجر به بهبود شاخص توده عضلانی و سرعت راه رفتن شدند (0.05≥P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، تمرینات تناوبی شدید با دو جلسه در هفته منجر به بهبود شاخص های عصبی عضلانی در مردان سالمند سارکوپنیک شد و بنابراین، می تواند به عنوان یک روش موثر در پیشگیری و کاهش سارکوپنیا در نظر گرفته شود.
تأثیر یک دوره تمرینات مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون بر سطوح پلاسمایی مایوستاتین و IL-6 مردان جوان رزمی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سایتوکاین های آزاد شده از عضله اسکلتی از عوامل دخیل در کنترل توده عضلانی هستند. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون بر سطوح پلاسمایی مایوستاتین و IL-6 مردان جوان رزمی کار است.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و به صورت پیش و پس آزمون انجام شد، تعداد 20 نفر مرد جوان رزمی کار با دامنه سنی 25 تا 30 سال و میانگین وزنی 70 تا 80 کیلوگرم به صورت تصادفی در دو گروه تمرین همراه با محدودیت جریان خون (10 نفر) و گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون به مدت چهار هفته انجام شد. غلظت مایوستاتین و IL-6 به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل های آماری از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه در سطح معنا داری 0.05=a استفاده شد.یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در گروه تمرین همراه با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، میزان مایوستاتین کاهش معنادار (0.001=P) و میزان IL-6 افزایش معنا داری (0.001=P) پیدا کرده است.بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون با ایجاد کاهش در میزان مایوستاتین و افزایش در میزان IL-6، می تواند به بهبود شرایط آنابولیک و ساختار عضلانی کمک کند.
تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر سطح نروگلین1، قطعه آگرین C ترمینال، مقاومت به انسولین، فاکتورهای عملکردی و ترکیب بدن مردان سالمند نوروپاتی دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از بیماری های که امروزه سبب بروز برخی مشکلات برای سالمندان شده است، بیماری نوروپاتی دیابتی است. هدف از انجام این پژوهش، تأثیر هشت هفته تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی برسطوح نروگلین1، قطعه اگرین C ترمینال، مقاومت به انسولین، فاکتورهای عملکردی و ترکیب بدن مردان سالمند نوروپاتی دیابتی نوع 2 بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر، به صورت نیمه تجربی با 40 مرد دیابتی نوروپاتی با دامنه سنی بین 50 تا 65 سال، دارای حداقل دو سال سابقه بیماری، دارای سطح هموگلوبین گلیکوزیله بین 6.5 تا 7 درصد، گلوکز خون ناشتا بالای 125 تا 150 میلی گرم بر دسی لیتر، به روش نمونه گیری انتخابی دردسترس و هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه استقامتی، مقاومتی، ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته 3 جلسه تمرینات خود را انجام دادند و گروه کنترل بدون فعالیت فیزیکی بودند. اندازه گیری نمونه های خونی 48 ساعت قبل و بعد پژوهش به میزان 5 سی سی گرفته شد. برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از روش تی همبسته و واریانس یک طرفه استفاده شد و سطح معناداری کمتر از 0.05 در نظرگرفته شد.یافته ها: مقادیر وزن، شاخص توده بدن، ضربان قلب استراحتی، نسبت دورکمربه لگن، گلوکز ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله شده، مقاومت به انسولین، پپتید اگرین C ترمینال کاهش معنی دار در هر سه گروه تجربی نسبت گروه کنترل نشان داد. همچنین مقادیر اکسیژن مصرفی، نروگلین 1، تست تعادل لک لک و تست عملکردی TUG افزایش معنی دار در هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد.بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تغییرات مثبت بر شاخص توده بدن و بهبود وضعیت عملکردی بیماران دیابتی نوروپاتی نوع 2 داشته و احتمالا در افزایش وضعیت فیزیولوژیکی و فیزیکی این بیماران موثر است.
تدوین و به روز رسانی هنجار آمادگی جسمانی مردان و زنان 60-18 سال استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
95-130
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین و به روز رسانی هنجار آمادگی جسمانی مردان و زنان 60-18 سال استان اردبیل بود. در این پژوهش، تعداد 400 مرد با میانگین سنی 07/29 سال و تعداد 400 زن با میانگین سنی 16/28 سال از 4 شهرستان استان اردبیل به شیوه خوشه ای و تصادفی انتخاب و به طبقات سنی مختلف تقسیم شدند. در پژوهش حاضر، شاخص توده بدن (BMI)، نسبت دور کمر به لگن (WHR)، درصد چربی، آمادگی قلبی- تنفسی، قدرت عضلانی ایزومتریک پنجه دست با نیروسنج دستی، استقامت عضلانی کمربند شانه با آزمون شنا، انعطاف پذیری و استقامت عضلانی شکم اندازه گیری شد. از آمار توصیفی برای دسته بندی داده ها، میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر متغیّرها مورد سنجش قرار گرفت و در قسمت آمار استنباطی هم برای توزیع نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف-اسمیرنف و برای بررسی تفاو های بین گروهی از آزمون آماری T مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میانگین استقامت قلبی- عروقی مردان 13/44 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، و برای زنان هم 83/39 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه،درصد چربی مردان برابر با 29/14 و زنان 94/21، شاخص توده بدنی مردان 8/24 کیلوگرم بر مترمربع، زنان 2/24 کیلوگرم بر مترمربع، استقامت عضلانی شکم مردان برابر با 89/36 و زنان 20/28، انعطاف پذیری مردان 41/29 و انعطاف پذیری زنان 11/29 سانتی متر بود. با توجه به نتایج بدست آمده، وضعیت آمادگی جسمانی زنان و مردان استان اردبیل در شرایط مطلوبی هست که یافته های منتج از پژوهش حاضر می تواند به عنوان مرجعی برای پژوهش های آینده در حوزه سلامتی در سنین مختلف مورد استفاده قرار بگیرد.
مقایسۀ اثر دو شیوۀ تمرین مقاومتی بر متابولیسم سرامید و حساسیت انسولینی در مردان جوان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
171 - 194
حوزه های تخصصی:
سرامیدها خانواده ای از مولکول های چربی هستند که نقش مهمی در هموستاز گلوکز و سیگنالینگ انسولین دارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر دو شیوه تمرین مقاومتی بر متابولیسم سرامید و حساسیت انسولینی در مردان جوان دارای اضافه وزن و چاق بوده است. در این مطالعه از نوع آزمایی بالینی، تعداد 33 مرد دارای اضافه وزن و چاق با میانگین و انحراف استاندارد سن، وزن و شاخص توده بدنی به ترتیب 13/0±7/17 سال، 45/2±92 کیلوگرم و 32/1± 70/30 گیلوگرم بر متر مربع انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تمرین مقاومتی سنتی (تعداد=11 نفر)، تمرین مقاومتی دایره ای (تعداد= 11 نفر) و کنترل (تعداد=11 نفر) تقسیم بندی شدند. برنامه تمرین شامل 12 هفته تمرین مقاومتی سنتی و دایره ای کاملا هم حجم و یکسان بود با الگوی موجی که سه جلسه در هفته اجرا شد. خونگیری 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرین و پس از 8 ساعت ناشتایی انجام شد. برای اندازه گیری سطوح سرمی سرامید از روش HPLC استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد تفاوت معناداری بین دو پروتکل تمرین مقاومتی در میزان سرامید سرمی (71/0p=) و حساسیت انسولینی (47/0p=) مشاهده نشد. دو تمرین دایره ای و سنتی با تغییرات معنادار در نیم رخ لیپیدی و افزایش معناداری در سطوح حساسیت انسولینی به ترتیب (008/0p=)، (001/0p=) ایجاد کردند. اما کاهش سرامید (001/0p=) فقط در تمرین دایره ای مشاهده شد. بر اساس نتایج این مطالعه همزمان با افزایش حساسیت انسولینی سطوح سرمی نیم رخ لیپیدی و سرامید در طی تمرین مقاومتی دایره ای کاهش یافت. و این کاهش می تواند نشان دهنده ی کاهش عوامل خطرزای متابولیک باشد.
تأثیر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف بذر کدو بر سطوح عوامل بازدارنده (گلوتاتیون و ATP) و عوامل مخرب (سیتوکرم-C و مالون دی آلدئید) در بافت ریه رت های مسموم شده با پراکسید هیدروژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسمومیت های ریوی و تولید گونه های واکنشی به نقص در تبادل گازهای تنفسی و آسیب به DNA منجر می شوند. بذر کدو با خواص آنتی اکسیدانی بسیار قدرتمند می تواند تولید ROS را کاهش دهد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف بذر کدو بر سطوح عوامل بازدارنده گلوتاتیون و ATP و مخرب سیتوکرم-C و مالون دی آلدئید در بافت ریه رت های مسموم شده با پراکسید هیدروژن است.
روش پژوهش: 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی ۵۰±۲۵۰ گرم انتخاب و به صورت تصادفی به 7 گروه 6 سری شامل 1. کنترل سالم، 2. کنترل مسموم، 3. تمرین مقاومتی، 4. بذر کدو 1 میلی گرم بر کیلوگرم، 5. بذر کدو 2 میلی گرم بر کیلوگرم، 6. تمرین مقاومتی+بذر کدو 1 میلی گرم بر کیلوگرم و 7. تمرین مقاومتی+بذر کدو 2 میلی گرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان یک متری با دو سانتی متر فاصله بین هر دو پله و شیب 85 درجه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس دوطرفه همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS در سطح معنا داری 05/0P≤ صورت گرفت.
یافته ها: تمرین مقاومتی همراه با مصرف بذر کدو به ایجاد اثر معنا داری بر غلظت های ATP، سیتوکروم-C، GSH، MDA و PAB در بافت ریه منجرشد (001/0=P).
نتیجه گیری: تعامل انجام تمرین مقاومتی همراه با مصرف بذر کدو با افزایش عواملی مانند ATP و غلظت GSH و همچنین کاهش غلظت سیتوکروم-C، MDA و PAB می تواند ROS تولیدشده از مسمومیت هایی مانند H<sub>2 O<sub>2 را در بافت ریه کاهش دهد.
تأثیر مکمل یاری عصاره برگ شاتوت و تمرینات ترکیبی بر سطوح لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و شاخص های متابولیکی مرتبط با دیابت در بیماران سالمند مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد زیادی مبنی بر اثر مکمل یاری عصاره شاتوت و تمرینات ورزشی بر شاخص های التهابی مؤثر در پاتوژنز دیابت در سالمندان وجود ندارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرینات ترکیبی (هوازی + مقاومتی) و مصرف عصاره برگ شاتوت بر سطوح سرمی لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و شاخص های متابولیکی مرتبط با دیابت در بیماران سالمند مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: در این پژوهش نیمه تجربی و یک سوکور، 40 نفر از مردان سالمند با محدوده سنی 67.07±7.48 سال به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی، در پنج گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما و کنترل)، قرار گرفتند. دوز روزانه 1000 میلی گرم (دو عدد کپسول 500 میلی گرمی) عصاره برگ شاتوت در 3 نوبت، به مدت 2 ماه استفاده شد. گروه ها به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 90 دقیقه به تمرین پرداختند. متغیرهای مورد بررسی 24 ساعت پیش و 48 ساعت پس از دوره مداخل ه اندازه گیری شدند. یافته ها: مقدار لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و مقاومت به انسولین در پس آزمون گروه تمرین، تمرین+مکمل و مکمل نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت (P<0.05). در تغییرات بین گروهی، مقدار لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و مقاومت به انسولین در گروه تمرین، تمرین+مکمل و مکمل نسبت به گروه دارونما و کنترل کاهش معناداری داشت (P<0.05). نتیجه گیری: به نظر می رسد مصرف عصاره شاتوت می تواند تأثیرگذاری تمرین ورزشی را در کاهش نشانگرهای التهابی مؤثر در دیابت افزایش دهد و به همراه تمرین ترکیبی تأثیر هم افزایی داشته باشد.
تاثیر دوازده هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپیتین4 و بتا آمینو ایزوبوتیریک اسید در مردان مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندرم متابولیک یک اختلال متابولیکی رایج که BAIBA متابولیسم لیپید و کربوهیدرات را در بافت چربی، کبد و عضلات اسکلتی تنظیم می کند و ANGPTL4 در متابولیسم چربی نقش داشته و کنترل متابولیک را تعدیل می کند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و BAIBA در مردان مبتلا به سندرم متابولیک بود. این تحقیق از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری آن مردان مبتلا به سندروم متابولیک شهرستان اردبیل بود که 20 نفر از آن ها که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین(10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی بمدت 12 هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه بمدت 45 دقیقه با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. نمونه های خونی در شرایط پیش و پس آزمون برای اندازه گیری متغیرهای خونی جمع آوری شد. تحلیل آماری داده ها بوسیله آزمون های آماری تی همبسته و آنکوا توسط نرم افزار 21spss درسطح معنی داری 05/0>p انجام شد. مقادیر متغیرهای BAIBA(001/0=p)، VO2 max(001/0= p) و HDL (001/0= p)افزایش معنی دار و ANGPTL4(001/0=p)، BF(001/0=p)، BMI(033/0=p)، اندازه دورکمر(01/0=p)، TG(015/0= p)، LDL (009/0=p) ،TC(033/0=p) و انسولین(001/0=p) کاهش معنی دار در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل داشتند(05/0>p). تمرین هوازی را بخاطر تاثیر مثبت بر سطوح سرمی ANGPTL4 ، BAIBA و عوامل مرتبط با خطر متابولیک می توان بعنوان یک روش برای فعال سازی مسیر تبدیل چربی سفید به قهوه ای و بهبود شاخص های مربوط به خطر متابولیک برای مردان مبتلا به سندروم متابولیک پیشنهاد کرد.
تغییرات مقادیر سرمی اینترلوکین 15 و نیمرخ لیپیدی، متعاقب مداخله تمرین هوازی با شدت متوسط در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تقویت جذب گلوکز در بدن توسط اینترلوکین 15 و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک احتمالا با مداخله فعالیت ورزشی هوازی دستخوش تغییراتی گردد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح IL-15 و شاخص های خطر متابولیک می باشد.مواد و روش ها: تعداد 20 مرد مبتلا به سندروم متابولیک بصورت داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه 10 نفری کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل 12 هفته تمرین هوازی با 3 جلسه در هفته و هرجلسه شامل 45 دقیقه تمرین با شدت 70-60 درصد ضربان قلب اوج بود. خون گیری در مراحل قبل و بعد از مداخله تمرین جهت اندازه گیری متغیرهای خونی شامل IL-15، HDL، LDL، تری گلیسرید، کلسترول تام و گلوکز خون انجام شد. داده ها بوسیله آزمون های آماری تی وابسته و مستقل در سطح معنی داری 0.05 تحلیل شد.یافته ها: در همه متغیرها بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در گروه تمرین مقادیر IL-15، HDL، حداکثر اکسیژن بیشینه در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنادار داشت (0.05>P). در وزن بدن، شاخص توده بودنی، دور کمر، فشار خون میانگین، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL، قند خون و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: 12 هفته برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط را می توان برای کنترل عوامل خطر متابولیک در بیماران دارای سندروم متابولیک بعنوان یک روش غیرداروئی پیشنهاد نمود.
اثر هشت هفته تمرین همزمان استقامتی- مقاومتی بر سطوح سرمی BDNF، CRP و IL-6 در موش نر ویستار دیابتی نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: دیابت باعث نقص عملکرد BDNF و اختلال در سطوح سرمی CRP و IL-6 می شود. هدف تحقیق تعیین اثر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی بر سطوح سرمیBDNF، CRP و IL-6 موش های نر ویستار دیابتی نوع 1 بود.مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 30 سر موش صحرایی نر ویستار بالغ (300-250 گرمی و سن 6 هفته ای)، به صورت تصادفی در 3 گروه شامل دو گروه دیابتی، تمرین دیابتی (تعداد=10)، کنترل دیابتی (تعداد=10) و یک گروه غیردیابتی، کنترل سالم (تعداد=10) قرار گرفتند. برای دیابتی کردن، در پایان هشت هفتگی، 55 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوسین (STZ) به روش درون صفاقی تزریق شد. گروه تمرین دیابتی، هشت هفته تمرینات ترکیبی را 5 بار در هفته (تمرین استقامتی با 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان و تمرین مقاومتی، 15 صعود از نردبان) انجام دادند. برای اندازه گیری سطوح سرمی BDNF، CRP و IL-6، خون گیری انجام شد. مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهی BDNF، CRP و IL-6، با آزمون آنووای یک راهه و تعقیبی بونفرونی انجام شد. سطح معنی داری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: پس از هشت هفته تمرین همزمان استقامتی-مقاومتی، سطح BDNF گروه تمرین دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی افزایش معنی دار داشت (0.009=P)؛ در حالی که در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با کنترل سالم کاهش معنی دار داشت (0.0001=P). سطح CRP در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی کاهش معنی دار داشت (0.008=P) ؛ در حالی که در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با کنترل سالم افزایش معنی دار داشت (0.0001=P). میزان IL-6 تغییر معنی داری نداشت (0.057=P).بحث و نتیجه گیری: به افراد دیابتی توصیه می شود 8 هفته تمرینات همزمان استقامتی- مقاومتی را جهت افزایش سطح BDNF و کاهش التهاب انجام دهند.
بررسی پلی مورفیسم R577X در ژن ACTN3 درکشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: عملکرد ورزشی یک فنوتیپ پیچیده است که توسط چندین عامل محیطی از جمله رژی م غذایی، ورزش و عوامل اجتماعی تعیین می گردد. عوامل ژنتیکی نیز ممکن است به تفاوت بین فردی در عملکرد ورزشی افراد کمک کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی فراوانی آلل های پلی مورفیسم ژن ACTN3 در بین کشتی گیران مبتدی نوجوان اردبیلی بود.مواد و روش ها: آزمودنی های این تحقیق 15 کشتی گیر مبتدی نوجوان پسر (با سن 1.53±13.07 سال و وزن 7.37± 48.66 کیلوگرم) از شهر اردبیل بودند. روش اندازه گیری پلی مورفیسم ژن ACTN3 با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز و توالی یابی مستقیم DNA از طریق نمونه بزاقی تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها با آزمون کای دو برای نیکویی برازش و در سطح معنی داری 0.05>P با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در فراوانی های پلی مورفیسم ژن ACTN3 وجود داشت (0.001>P). فراوانی نسبی ژنوتیپ های RR و RX به ترتیب برابر 80% (تعداد=12) و 20% (تعداد=3) بود. همچنین، فراوانی نسبی آلل های R و X به ترتیب برابر 90% (تعداد=27) و 10% (تعداد=3) بود.بحث و نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج نشان دهنده برتری آلل R در پلی مورفیسم ژن ACTN3 در کشتی گیران نوجوان مبتدی پسر اردبیلی بود. به نظر می رسد ارزیابی فراوانی های پلی مورفیسم این ژن ها ممکن است دراستعدادیابی رشته های ورزشی از جمله کشتی در رده های سنی پایه، تأثیر گذار باشد.
اثر شش هفته تمرینات پیلاتس همراه با موسیقی بر تعادل و تمرکز زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بیماران مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) مشکلاتی را در تعادل و تمرکز تجربه می کنند. هدف کلی در این پژوهش بررسی اثر یک دوره شش هفته ای تمرینات پیلاتس و موسیقی بر تعادل و تمرکز بیماران ام اس بود.مواد و روش ها: نمونه های تحقیق حاضر 29 زن مبتلا به ام اس، 20-50 سال با درجه ناتوانی بین 2-5 بودند که با توجه به آزمون قدرت همگن شدند. پیش آزمون با استفاده از دستگاه تعادل سنج ایستا، آزمون تعادل زمان راه رفتن و نشستن و آزمون تمرکز انجام شد و آزمودنی ها در سه گروه قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول به مدت 6 هفته سه جلسه ای یک ساعته به انجام تمرینات پیلاتس پرداختند. تمرینات در نوبت صبح و زیر نظر مربی پیلاتس انجام شد. هر جلسه تمرین به سه قسمت گرم کردن (15-10دقیقه)، انجام تمرینات پیلاتس (40-35 دقیقه) و بازگشت به حالت اولیه (10 دقیقه) تقسیم شد. گروه دوم آزمایش، تمرینات مذکور را با موسیقی انجام دادند. افراد گروه کنترل در دوره تمرینات فقط به فعالیت های روزانه خود پرداختند. پس از پایان دوره تمرینی آزمودنی ها در پس آزمون شرکت کردند. از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD به منظور مقایسه گروه ها و مشخص شدن محل اختلاف در سطح معنی داری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که بین گروه های آزمایشی و کنترل در متغیرهای تعادل ایستا، پویا و تمرکز تفاوت معنی دار آماری با برتری گروه های آزمایشی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین برنامه تمرینی پیلاتس و پیلاتس به همراه موسیقی تفاوت معنی داری در هیچ کدام از متغیرها وجود ندارد.بحث و نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت هنگام استفاده از برنامه های تمرینی پیلاتس و پیلاتس به همراه موسیقی کیفیت و نوع تمرینات طراحی شده در جلسه های تمرینی پیلاتس از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در استفاده مناسب از موسیقی باید دقت لازم انجام شود.
مقایسه تأثیر 12 هفته تمرینات استقامتی و HIIT بر مقادیر پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: واسپین از جمله آدیپوسایتوکاین های پپتیدی مترشحه از بافت چربی است که در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه با آن نقش دارد. واسپین (مهارگر پروتئاز سرین مشتق از بافت چربی احشایی) به تازگی به عنوان آدیپوسایتوکاینی جدید با اثرات افزایش حساسیت انسولینی شناسایی شده است. اطلاعات اندکی در مورد اثرات تمرین ورزشی برغلظت واسپین وجود دارد. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات استقامتی و HIIT را بر غلظت پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار مورد مطالعه قرار داده است.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع تجربی تصادفی با طرح مقایسه دو گروه کنترل و تجربی بود. 30 سر رت (با میانگین و انحراف معیار وزنی 20±200 گرم و سن 8 هفته) به طور تصادفی به 3 گروه: "کنترل، گروه تمرینی استقامتی و گروه تمرین HIIT" تقسیم شدند. هر 3 گروه شامل 10سر رت بودند. گروه های تجربی به مدت 12 هفته، تمرینات را بر اساس برنامه تمرینی 3 روز در هفته انجام دادند، در حالی که گروه کنترل تمرین ورزشی را انجام نداد. به دنبال 12 هفته تمرین، سطح واسپین پلاسما اندازه گیری شد. 36 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و 10 ساعت ناشتایی، نمونه های خونی رت های تمام گروه ها پس از بریدن ناحیه صفاق مستقیماً از قلب گرفته شد. از آزمون کروسکال والیس جهت مقایسه میانگین سه گروه تحقیق و آزمون یوی من ویتنی برای مقایسه جفتی میانگین ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده گردید.یافته ها: بعد از 12 هفته تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین، در گروه تمرین استقامتی و گروه تمرین HIIT در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری کاهش یافت (0.001=P). پژوهش حاضر نشان داد، هر دو نوع تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین را به طور معناداری بهبود می بخشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان اظهار نمود که تمرینات استقامتی و HIIT می توانند به عنوان راهکاری جهت کاهش بافت چربی و آدیپوسایتوکاین ها از جمله واسپین وعوامل پیش التهابی دیگر مدنظر قرارگیرند.
بررسی اثر 12 هفته تمرین شنای زیر بیشینه بر نشانگرهای زیستی MAPK و MDA در موش های صحرایی در معرض نیتروز آمین کتون مشتق از تنباکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
145 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه:هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین شنای زیر بیشینه بر نشانگرهای زیستی MAPK و MDA در موش های صحرایی در معرض نیتروزآمین کتون مشتق از تنباکو بود. روش پژوهش: 48 سر موش صحرایی نژاد ویستار 8-6 هفته ای با محدوده وزنی 26 ± 105 گرم خریداری و به طور تصادفی به 5 گروه کنترل (8 سر)،تزریق آب مقطر (10 سر)،تزریقNNK (10سر)،تمرین شنا (10 سر)،تمرین شنا + تزریق NNK (10سر)، تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین شنا با شدت زیر بیشینه (پنج روز در هفته) بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه گیری از بافت ریه انجام شد و سطوح نشانگرهای MAPK و MDA بافت ریه با تکنیک الایزا، اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و توکی استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد میزان MAPK (001/0P= ) وMDA(000/0P= )در بین گروه ها معنی دار بود.نتایج آزمون توکی نشان داد که کاهش MAPK در گروه های شنا و شنا + مداخله NNK نسبت به گروه مداخله NNK معنی دار بود(001/0=P)(001/0=P) و همچنین، میزان کاهش MDA در گروه-های شنا و شنا + مداخله NNK نسبت به گروه مداخله NNK معنی دار بود (001/0=P)(001/0=P). نتیجه گیری:نتایج مطالعات نشان دادند،تمرین شنا می تواند تا حدودی آثار منفی NNK بر سطوح MAPK و MDA را کاهش دهد و این احتمال وجود دارد که با توجه به نقش ضدالتهابی فعالیت ورزشی شنا بتواند اثر کارسینوژنیک NNK را کنترل و در محافظت از سیستم تنفسی در برابر ماده سرطان زای NNK تاثیر گذار باشد.
اثر 4 هفته تمرین هوازی شنا و عصاره آبی گزنه بر بیان ژنهای PGC1α و UCP1 و غلظت های سرمی آیریزین و FGF21 در رت های دیابتی چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:فعالیت ورزشی و عصاره گیاه گزنه باعث افزایش بیان ژن های درگیر در تبدیل بافت چربی سفید به بافت چربی قهوه ای می-شود اما اثر ترکیبی آنها در این مورد مشخص نیست. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر عصاره گیاه گزنه و تمرین هوازی بر غلظت سرمی آیریزین،FGF21 و بیان ژن PGC1α ،UCP1, در رت های دیابتی بود. روش شناسی:دریک کارآزمایی تجربی 70 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزن؛ 52/18±35/227 گرم) به صورت تصادفی درهفت گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، عصاره گزنه، مِتفورمین، تمرین، گزنه+تمرین و مِتفورمین+تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت چهارهفته، هرهفته 5 روز، هرروز از ۱۵ دقیقه (در هفته اول) تا۵۰ دقیقه (در هفته چهارم) شنا کردند. گروه-های گزنه و متفورمین به ترتیب روزانهmg/kg1/25 و mg/kg100از این دوماده را به صورت گاواژ دریافت کردند. پس از پایان مداخله نمونه خون، بافت های عضله پشت ران، پانکراس و چربی(احشایی) رت ها برای بررسی متغیرهای پژوهش گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 05/0، جهت بررسی تغییرات داده ها استفاده شد. یافته ها:غلظت آیریزین گروه مِتفورمین+تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابتی بطور معناداری بیشتر بود(001/0=P). تفاوت معناداری نیز در میزان غلظت FGF21سرم گروه ها مشاهده نشد. افزایش معنادار بیان ژنهای PGC1α و UCP1 در همه گروه های درمان نسبت به گروه کنترل سالم و کنترل دیابتی مشاهده گردید(05/0>P). نتیجه گیری:مصرف همزمان عصاره گزنه و تمرین شنا باعث کاهش گلوکز خون و همچنین فعال شدن بیان ژنهای PGC-1α و UCP1 می شود که در روند قهوه ای شدن بافت چربی نقش دارند.
بررسی پروفایل هورمونی مردان دوچرخه سوار تیم ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بررسی پروفایل هورمونی رشته های ورزشی مختلف در تحقیقات فراوانی جهت ارائه معیار و شاخص به کار می رود. با توجه به اهمیت رشته دوچرخه سواری تحقیق حاضر به بررسی پروفایل هورمونی دوچرخه سواران مرد تیم ملی ایران می پردازد.مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ۹۵ نفر از مردان دوچرخه سوار تیم ملی ایران با میانگین و انحراف معیار قد 4.5±175.4 سانتی متر، وزن 3.8±74.5 کیلوگرم و شاخص توده بدن 0.7±23.9 کیلوگرم بر مترمربع به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. متغییر های تحقیق شامل: (سطح سرمی هورمون تستوسترون، هورمون رشد، هورمون رشد شبه انسولینی، هورمون لوتئینی، هورمون تحریک کننده تیروئید و هورمون اریتروپویتین) بود که ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و به صورت ناشتا از ورید ناحیه آرنج آزمودنی ها خونگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل و بررسی شدند (0.05>P).یافته ها: در مردان دوچرخه سوار تیم ملی ایران میانگین سطح سرمی هورمون تستوسترون 0.23± 4.44 نانوگرم/میلی لیتر، میانگین سطح سرمی هورمون رشد 0.17± 0.24 نانوگرم/میلی لیتر، میانگین سطح سرمی هورمون رشد شبه انسولینی 56.64±246.3 میکروگرم/لیتر، میانگین سطح سرمی هورمون لوتئینی 0.72±2.44 واحد بین المللی/لیتر، میانگین سطح سرمی هورمون تحریک کننده تیروئید 0.8±2.33 میلی واحد بین الملل/لیتر و میانگین سطح سرمی هورمون اریتروپویتین 0.97± 4.79 میلی واحد بین المللی/ لیتر بود.بحث و نتیجه گیری: مقادیر مرجع هورمون های بررسی شده برای جمعیت عمومی ورزشکاران نخبه معتبر نیست. محدودیت های مرجع جدیدی باید برای متغیرهای هورمونی در ورزشکاران نخبه ایجاد شود. زیرا وضعیت متابولیسمی، تغذیه ای و تمرینی آنها با جمعیت عادی غیرورزشکار متفاوت است.
اثر مکمل گیری HMB-FA بر شاخص های آسیب عضلانی در پروتکل شبیه سازی شده کشتی در کشتی گیران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
137 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مکمل HMB-FAبر شاخص های آسیب عضلانی در کشتی گیران نخبه بود. در مجموع بیست کشتی گیر مرد در دو گروه مکمل-ورزش (10نفر) و دارونما-ورزش (10نفر) برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقدار g/d 3 ازHMB-FA یا دارونما را دریافت کردند. نمونه های خونی جهت اندازه گیری مقادیر کراتین کیناز (CK) سرم و لاکتات دهیدروژناز (LDH) سرم قبل از مصرف مکمل، بعد از مصرف مکمل، بلافاصله بعد از تکرار اول، سوم و پنجم پروتکل اختصاصی کشتی، گرفته شد. وضعیت ریکاوری درک شده (PRS)، بلافاصله قبل از تکرار اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم پروتکل اختصاصی کشتی، ارزیابی شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس آنکوا و آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های تکراری تجزیه و تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مقادیر شاخص های آسیب عضلانی شامل CK، LDH نسبت به گروه دارونما به میزان بیشتری در گروه HMB-FA کاهش یافت (05/0>p). همچنین تغییر قابل توجهی برای PRS وجود داشت که نسبت به گروه HMB-FA به میزان بیشتری در گروه دارونما کاهش یافت (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که مکمل گیری HMB-FA شاخص های آسیب عضلانی در پروتکل شبیه سازی شده کشتی در کشتی گیران نخبه را بهبود می بخشد.
اثر شش هفته تمرین استقامتی و عصاره هیدروالکلی گزنه بر سطح قندخون و سلول های نکروتیک ناحیه CA3 هیپوکامپ موش های صحرایی نژاد ویستار در مدل دیابت نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
43 - 68
حوزه های تخصصی:
با توجه به اثر آنتی اکسیدانی ورزش و گیاه گزنه، هدف این مطالعه بررسی شش هفته ای این مداخلات بر تغییرات قندخون و سلول های نکروتیک در ناحیه CA3 هیپوکامپ موش های دیابتی نوع یک بود. در این مطالعه 76 سر موش نژاد ویستار به گروه های سالم (کنترل، تمرین، گزنه و تمرین - گزنه) و دیابت (کنترل، تمرین، گزنه و تمرین - گزنه) تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین (45 میلی گرم/کیلوگرم) القا شد و 48 ساعت پس از تزریق، قندخون بیشتر از 300 میلی گرم در دسی لیتر ملاک تأیید دیابت بود. پس از تأییدشدن دیابت، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط (پنج روز/هفته) و گاواژ روزانه عصاره هیدروالکلی گزنه به مقدار 50 میلی گرم/کیلوگرم، به مدت شش هفته اجرا شد. چهل وهشت ساعت پس از آخرین جلسه، موش ها قربانی شدند و بافت هیپوکامپ خارج شد و سپس در فرمالین 10 درصد برای رنگ آمیزی کریزیل ویوله برای شمارش سلول های نکروتیک قرار داده شدند. داده ها با آزمون های آنالیز واریانس آنوا و کروسکال والیس و با استفاده از آزمون تعقیبی بونفرونی درسطح معنا داری (α = 0.05) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین استقامتی و مصرف عصاره گزنه سبب کاهش معنا دار غلظت قن د خون گ روه های دی ابت-تم رین ( P = 0.001 )، دی ابت-گزنه ( P = 0.001 ) و دی ابت-تمرین-گزنه ( P = 0.001 ) در مقایسه با گروه دیابت-کنترل شد. به علاوه بین گروه های دیابت-گزنه و دیابت-تمرین-گزنه ( P = 0.001 ) و دیابت-گزنه با دیابت-تمرین ( P = 0.002 ) تفاوت معنا دار مشاهده شد. همچنین تعامل تمرین استقامتی و مصرف عصاره گزنه باعث کاهش معنا دار تعداد سلول های نکروتیک در گروه دیابت-تمرین-گزنه در مقایسه با گروه دیابت-کنترل شد ( P = 0.029 ) ؛ درنتیجه شش هفته تمرین استقامتی و مصرف عصاره هیدروالکلی گزنه می تواند اثر محافظتی بر جلوگیری از نکروزشدن سلول های منطقه CA3 هیپوکامپ موش دیابتی داشته باشد.
تدوین و به روزرسانی نُرم های آمادگی جسمانی مردان و زنان 18 تا 60 ساله شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
137 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش تدوین و به روز رسانی نورم های آمادگی جسمانی مردان و زنان 18 تا 60 سال شهر کرمانشاه بود. آزمودنی های این پژوهش را 200 نفر از مردان و 200 نفر از زنان شهر کرمانشاه تشکیل دادند که به ترتیب، متوسط سن آن ها 421/11±82/34 و 31/1±96/36 سال، قد 297/5±64/179 و57/0±46/161 سانتی متر ، وزن 586/11±97/80 و 17/1±86/70 کیلوگرم بود که به طور تصادفی انتخاب و در طبقات مختلف سنی تقسیم شدند. از آزمون های دویدن/ راه رفتن راکپورت برای اندازه گیری استقامت قلبی- عروقی، شنا برای سنجش استقامت عضلات کمربند شانه ای، درازونشست برای سنجش استقامت عضلات ناحیه شکم، نیروسنج دستی برای سنجش قدرت عضلات مچ دست، جعبه اندازه گیری انعطاف بدنی برای تعیین انعطاف تنه، چین پوستی سه ناحیه ای برای تخمین درصد چربی بدن استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که میانگین استقامت قلبی- عروقی آزمودنی ها در مردان و زنان به ترتیب،14/45 و 80/38 میلی لیتر برکیلوگرم بر دقیقه، درصد چربی بدن 28/23 و 95/31 درصد، WHR 927/0 و 829/0 متر، انعطاف پذیری 43/29 و 91/23 سانتی متر، قدرت عضلانی پنجه دست راست 21/42 و 63/24 کیلوگرم، قدرت عضلانی پنجه دست چپ 02/36 و 13/23 کیلوگرم، استقامت عضلات سینه ای تعداد 18/44 و 32/14 شنای سوئدی، استقامت عضلات شکم تعداد 81/32 و 94/28 دراز و نشست بود. در مقایسه با هنجار های موجود، مردان شهر کرمانشاه در متغیرهای توان هوازی، قدرت عضلانی پنجه، استقامت عضلات سینه وضعیت بهتری به نسبت شهرهای دیگر و سایر کشورها داشتند و زنان شهر کرمانشاه در متغیرهای درصد چربی بدن، قدرت عضلات پنجه و انعطاف پذیری وضعیت نامناسبی داشتند.