از آن جا که بین نظام جمهوری اسلامی ایران، اندیشه انتظار و زمینه سازی ظهور، ارتباطی محکم برقرار است، مفهوم شیعی انتظار در زمان حاضر به همراه خود، پژواکهایی در عرصه روابط بین المللی داشته است. از این رو مسئله زمینه سازی به عنوان سازه ای معنایی در موازات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است. در بعد رسانه ای، اعتقاد به اندیشه انتظار و توجه به زمینه سازی در جهت ظهور امام زمان دست مایه خوانش هایی قرار گرفته است که بر اساس آن ها، این اندیشه محرکه و موجبه ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران در پی گیری سیاست خارجی است که پیامدی جز متزلزل کردن به اصطلاح امنیت بین المللی نخواهد داشت. بدین منظور، با ارائه تفاسیری مکانیکی از انتظار و مسئله زمینه سازی در سطح رسانه ای، تفسیری کژدیسه از این مفاهیم القا می گردد، به نحوی که انتظار و زمینه سازی به عنوان سازه های معنایی متداول در سطح جهانی، با تروریسم، تلاش برای دست یابی به سلاح های کشتار جمعی و... به یادآورنده هرگونه اقدام وحشت انگیز در نظر آورده شود. هدف این نوشتار، تبیین نحوه این سوءاستفاده و امکان تصحیح این فهم کژدیسه از سازه های معنایی انتظار و زمینه سازی در فضای رسانه ای و سیاسی بین المللی است.
رسانه های جمعی عواملی مؤثر بر فرهنگ عمومی جوامع هستند. در تحقیق نویسنده بر روی برنامه های خبری سه شبکة تلویزیونی سی ان ان آمریکا، الجزیره قطر و العالم جمهوری اسلامی ایران در ایام جنگ دوم خلیج فارس مشخص شد که حضور رسانه های مستقل می تواند ضمن شکستن انحصار رسانه ای و پخش یک سویة اطلاعات رسانه های انحصارگر غربی، فرصت های تازه ای را در اختیار وسایل ارتباط جمعی کشورهای مدافع فرهنگ عمومی بگذارد.
در این تحقیق با روش کیفی (تحلیل محتوی) تلاش شد تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که در طول جنگ دوم خلیج فارس چه محتوایی در برنامه های این سه شبکه به مخاطبان ارائه شد؟ کدام موفق تر عمل کردند و بر فرهنگ مخاطبان و افکار عمومی تأثیر گذاشتند؟
از جمله عوامل تأثیرگذار برنامه های خبری که بررسی و مقایسه شد، عبارتند از: استراتژی سرگرمی، سرعت و شفافیت، گفتمان و تعامل، برنامه های مبتذل ومستهجن، اسلامی بودن برنامه ها، شهامت و شجاعت خبرنگاران، تکنیک های پوشش خبری، با مردم یا علیه مردم، میزان نفوذ برنامه ها، نقش آگهی ، ارزش های خبری، وحرفه ای بودن گویندگان. نتیجه نشان داد که، تنها مجهز بودن به فناوری های ارتباطی گره گشا نیست، بلکه در سایة شناخت فرهنگ مهاجم و کاربرد درست فرهنگ اسلامی می توان جریان یک سویة اخبار و انحصار رسانه ای را متوقف کرد.
در این مقاله کوشش بر آن است که فرهنگ عمومی و ارتباطات اجتماعی ایرانیان، که رفتارهای فراوانی مبتنی بر فرهنگ عمومی را در خود دارد، از نگاه سفرنامه نویسان اروپایی که در دوره های قاجار و پهلوی به ایران سفر کرده اند، بررسی شود.
در ابتدا، به اهمیت این دو دوره در تاریخ معاصر ایران پرداخته می شود، سپس به تاریخچة کوتاهی از سیروسیاحت در ایران اشاره می شود. بخش بعدی نیز به سفرنامه ها و سفرنامه نویسان اروپایی دورة قاجار و بررسی نظرات آنان اختصاص دارد. ضمناً با توجه به نقش اساسی زبان و ادبیات فارسی در فرهنگ عمومی ایرانیان بخشی مستقل به این موضوع می پردازد.
در واپسین بخش نیز، با بررسی اجمالی عصر پهلوی، دیدگاه ها و نظرات سفرنامه نویسان دربارة فرهنگ عمومی و ارتباطات اجتماعی ایرانیان بررسی می شود. نتیجه گیری و جمع بندی مباحث طرح شده هم در انتهای مقاله آمده است.