در قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) درباره تنظیم وقت و چگونگی استفاده از زمان توصیه شده است. بر این اساس چندین روایت درباره تقسیم اوقات روزانه وجود دارد که برخی به تقسیم سه گانه و برخی دیگر به تقسیم چهارگانه آن اشاره دارد. مطابق این تحقیق، که به طریق نقلی و شیوه کتابخانه ای تحلیلی و با هدف تبیین هر یک از فرازهای تقسیم چهارگانه و ارتباط سازوَر بین آنها صورت گرفته، می توان گفت: در مدل پیشنهادی اسلام، بخشی از اوقات روزانه به عبادت و رابطه با خدا، بخشی به تأمین معاش و سامان دادن زندگی، قسمتی به معاشرت با دیگران (اعم از ارتباط با خوبان و حضور در محضر عالمان با بصیرت) و قسمتی هم به تفریحات سالم اختصاص یافته است و براساس آن، همه نیازهای بشر در دو بخش مادی و معنوی و دو نشئه کلی حیات (دنیا و آخرت) امکان پاسخ گویی مناسب پیدا می کند. این مقاله عهده دار بررسی اخلاقی ساحت های مذکور براساس روایات نقل شده است.
یکی از آموزه های اعتقادی شیعه ، اعتقاد به رجعت می باشد. به اعتقاد امامیه در ایام ظهور ، قیام و حکومت حضرت مهدی(ع) حوادث شگفت انگیزی رخ می دهد؛ از جمله این که جمعی از مومنان و کافران محض به این جهان باز می گردند ؛ مومنان برای دیدن تجلی قدرت الهی ، حکومت صالحان بر جهان و پاداش های دنیوی و کافران برای چشیدن نقمت ها ، عذاب ها و انتقام های دنیوی. از جمله از رجعت کنندگان امامان معصوم (علیهم السلام ) می باشند که اقرار به رجعت ایشان در زیارت نامه های ایشان همانند زیارت جامعه کبیره ، زیارت اربعین و سایر زیارت نامه ها و ادعیه به چشم میخورد . یکی از امامان معصومی که دسته ی زیادی از روایات رجعت به او اختصاص یافته ، امام حسین (ع) می باشد. ما در این نوشتار برآنیم تا با روش توصیفی تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به تبیین زمان ، چگونگی و فلسفه رجعت امام حسین (ع) از منظر روایات بپردازیم.
انسان، مستعدّ اتصاف به همهی کمالات است امّا وصول به آنها در گرو تربیت صحیح میباشد و برای رسیدن به هدف والای قرب الیالله باید بهترین شیوهها را انتخاب نمود. به یقین برترین روشها تنها در کلام و سیرهی انسانهای کامل هر عصر و زمان جست و جو میشود و چنین انسانهایی برای همهی عصرها و زمانها جز معصومین: کسی نیست. این مقال در پی آشنایی با اهداف تربیتی امام سجّاد براساس صحیفهی سجادیه، دعای ابوحمزهی ثمالی و سیرهی رفتاری آن حضرت است.
امت اسلامی در مصداق «اهل بیت» اختلاف دارند و دو گروه عمدة اسلامی (شیعه و اهل سنت) دربارة جایگاه آنان نزد خداوند و نقش آنان در نظام آفرینش، دو نگاه مهم دارند: نگاه افراطی، آنان را فوق بشر تصور میکند و صفات خدایی برای آنان در نظر میگیرد و نگاه تفریطی آنان را در حد مسلمان عادی میداند و گاهی تکفیر هم میکند.
با بررسی متون حدیثی دو گروه، میتوان حدّ وسط این افراط و تفریط را اثبات کرد که عبارت است از «پذیرش بندگی آنان در برابر خداوند، با وجود برخورداری از مقاماتی مانند خلافت، ولایت، امامت و عصمت»؛ با این توجیه که مستندات دینی اثبات میکند این مقامات اعطایی از سوی خداوند هستند؛ نه ذاتی آنان.
باتوجه به بررسی متون دینی، این مقامات متناسب با نیازهای مردم طراحی و جعل شده است. این مقاله نمونه ای از مقامات حقیقی آنان را ـ براساس روایات دو گروه ـ بررسی و مستندات، فلسفة جعل و مصداق آنها را از روایات دو فرقه ارائه میکند.
در این مقاله نگارنده ضمن ارائه مبنایی در جهت مشروعیت اقدامات تأمینی و تربیتی‘نشان می دهد شریعت اسلام از مسئله تأمین جامعه از خطر بزهکاری واصلاح وتربیت مجرمین غفلت نکرده و بسیاری از تدابیری که امروزه در کشورهای غربی تحت عناوین اقدامات تأمینی و تربیتی و مجازاتهای تکمیلی و تبعی وضع و اجرا می شود‘سابقه علمی در صدر اسلام داشته است ‘ واز نظر اسلام نه تنها مجازات مجرمین منافاتی با اصلاح و تربیت و بازپروری آنان و پیشگیری از تکرار جرم ندارد و بلکه این امور مورد تأکید و مطلوب شرع می باشد.
فطرت امری تکوینی و جزئی از سرشت انسان است که به بعد روحی و معنوی او مربوط می شود. این ودیعه الهی در نهاد انسان اگر به حقیقت، ظهور و بروز یابد، می تواند زمینه حرکت، کمال و رشد وی را در مسیر عبودیت الهی فراهم آورد. هدف از این پژوهش تبیین فطرت در قرآن و روایات می باشد. در این مقاله با استناد به آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین فطرت پرداخته شده است. بیان دیدگاه های مختلف علما در رابطه با فطرت و دو بعد بینشی و گرایشی آن و ویژگی های امور فطری (همگانی و فراگیر، فراحیوانی، غیراکتسابی، قابل تجربه، استناد به خدا و تغییرناپذیری)، عوامل شکوفایی فطرت (تعالیم الهی توسط انبیا و تزکیه نفس) و موانع شکوفایی فطرت (غفلت از خویش، وسوسه های علمی و شیطانی، پندارگرایی، عقل متعارف، کبر، خودبینی و هوس، دنیاگرایی و زنگار دل) از جمله یافته های مهم این تحقیق می باشد.