فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۴۵ مورد.
کند و کاوى در تعریف علم تاریخ و نقد یک نگاه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسى تطبیقى و مقایسهاى فتوح ابن اعثم با ترجمه فارسى آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی علل افول تمدن اسلامی از دیدگاه شکیپ ارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده درباره افول تمدن اسلامی تاکنون مقالات و کتب متعددی به رشته تحریر درآمده است و نویسندگان سعی کرده اند بر اساس مبانی فکری و انگاره های ذهنی خویش علل این افول را بررسی کنند.یکی از برجسته ترین این متفکران شکیب ارسلان(1286-1366)بود که بر خلاف جریان های بنیادگرا و غربگرا،گرایش نوگرایی اسلامی داشت و سعی کرد در آثارش به خصوص کتاب«لماذا تأخر المسلمون و لماذا تقدم غیرهم» به این سئوال تاریخی مهم جواب دهد که چرا مسلمانان در عرصه تمدن از غیر مسلمان عقب ماندند.او پس از سفرهای فراوان به کشورهای مختلفی مثل آمریکا،شوروی سابق و اسپانیا راز عقب ماندگی را در دو عامل داخلی و خارجی جستجو کرد که مهمترین عوامل داخلی از نگاه وی جهل،علم ناقص،فساد اخلافی ،ترس و نومیدی و استبداد بود.ارسلان از تأثیرات و نفوذ کشورهای غربی در قالب های سیاسی،اقتصادی و تبشیری و نیز همجواری کشورهای اسلامی با کشورهای استعمارگر به عنوان عوامل خارجی در انحطاط تمدن اسلامی یاد کرده است در این مقاله به روش توصیف همراه با تحلیل و با تکیه بر آثار شکیب ارسلان درصدد پاسخ به علل افول تمدن اسلامی از دیدگاه این دانشمند هستیم. واژگان کلیدی:شکیب ارسلان،انحطاط تمدن اسلامی،استبداد،فساد اخلاقی#,
تاریخ نگارى اسلامى در دو قرن اول هجرى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فصلى در تاریخنگارى اسلامى طبقات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هلال ماه یک شبه و دو شبه
حوزه های تخصصی:
تاریخنگارى دیباچههاى عصر صفوى
حوزه های تخصصی:
تاریخنگارى دیباچه وقایعنامههاى عصر صفوى و سنتهاى حاکم بر آن، موضوعى است که شعله کوئین در این پژوهش به آن پرداخته است. این پژوهش دو هدف اصلى را مد نظردارد: نخست، ایجاد تغییر در نوع نگاه پژوهشگران به دیباچه از منبعى براى دستیابى به اطلاعات تذکرهنویسى و نمونههایى از سبک نگارش، به منبعى براى دستیابى به دادههاى تاریخنگارى و دوم، اثبات وجه تاریخنگارى دیباچهها. دکتر کوئین براى دستیابى به این دو هدف به بررسى دیباچه روضة الصفا و تاریخ حبیب السیرـ به عنوان دیباچههاى الگوـ خلاصة التواریخ، فتوحات همایون، نقاوة الآثار فى ذکر الأخیار، تاریخ عالم آراى عباسى و روضة الصفویه مىپردازد و عناصر سنتى تاریخنگارى موجود در دیباچه این وقایع نامهها را برجسته مىنماید.
نقد تاریخى در آثار تاریخ نگاران مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روششناسى تاریخى ـ تحلیلى ابنخلدون
حوزه های تخصصی:
عبدالرحمن بن محمد بن خلدون (732-808ق) فقیه و مورخ نواندیش، براى بازشناسى تحلیل و علل ضعف و انحطاط مغرب اسلامى، طرحى نو در مورد روششناسى تاریخى ارائه کرد و با انتقاد سازنده از مورخان تاریخ نقلى، اطلاعات و آگاهى لازم و شرایط مورخان را طرح کرد.
ابنخلدون راههاى شناخت اخبار صحیح را از اکاذیب و افسانهها نشان داد و از رابطه جامعهشناسى و تاریخ، سخن گفت و دو علم را در قالب یک علم، تحت عنوان عمران براى تحلیل علّى حوادث تاریخى مطرح نمود و سرانجام علمیّت تاریخ را در قالب تحلیل عقلانى منقولات تاریخى به اثبات رساند. در این مقاله، روششناسى تاریخى ـ تحلیلى وى به شیوه توصیفى ـ تحلیلى بررسى مىشود.
معرفی پژوهشگران: روشمندى و شرایط تحقیق در تاریخ و خلاهاى موجود در تدوین تاریخ اسلام
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
تاریخ دانشوران و فهارس مصنفات در منابع عربى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بسترها، زمینه ها و چالش های پیدایی جنبش زیدیه در یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهادت امام حسین(ع) در سال 61 ق، سبب تغییر فضای تبلیغی جامعه اسلامی به سود گرایش های شیعی شد. علویان با تکیه بر این فضای اجتماعی در کنار ضعف سیاسی عباسیان و استفاده از بسترهای مناسب جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود در یمن، سومین حکومت زیدی جهان اسلام را تأسیس نمودند. پژوهش حاضر به موضوع، بسترها و چالش های پیدایی دولت زیدی یمن (298 ـ 280 ق / 911 ـ 893 م) می پردازد. پیدایش این دولت و فعالیت امامان زیدی و شیعیانشان در یمن سبب شد تا این دولت، تنها حکومت زیدی باشد که به تواند بیش از هزار سال پایدار بماند. آنان با بهره گیری از ظرفیت های موجود در این منطقه و پیشینه یمنیان در علاقه به تشیع، توانستند تا حد امکان بر مشکلات سیاسی ـ اجتماعی فائق آمده و یمن را به مهم ترین پایگاه زیدیان تا به امروز تبدیل نمایند.
معرفت شناسی تاریخی: در تنوع و تغییر ارزش های معرفت شناختی علوم
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی تاریخی بر این اساس مبتنی است که نظام شناخت علمی نه تنها برآیند مشاهدات، بلکه همچنین برآمده از ملزومات معرفت شناختی نیز می باشد که می توانند روند تاریخی تحقیقات را دگرگون کنند. در نتیجه، ساختار نظام شناختی وابسته به گزینش های معرفت شناختی می باشد که خود این گزینش ها برآمده از نقطه نظرات تاریخی خاصی می باشند. در اینجا سعی بر این است که این مساله با عطف توجه به تأثیر دو سویه شاخص های معرفت شناختی توضیح داده شود. اول اینکه چنین شاخص هایی پدیدآورنده مناسبات معنایی بوده و از این طریق در هدایت تحقیقات به مسیرهایی خاص سهیم اند. دوم اینکه این شاخص ها همچنین در تأئید شیوه های خاص کسب معرفت و رجحان آن ها بر شیوه هایی دیگر تأثیر بسزائی دارند. برخی بن مایه های معرفت شناختی با توجه به کنش و واکنش های متقابل با طبیعت (ذات وقایع) قابل درک هستند اما برخی دیگر در پیوند با شیوه نگرش معرفت شناختی ما می باشند. اعتبار معرفت شناختی نظام علمی به میزان زیادی ناشی از قواعد کلی نظام علمی است که بیانگر نحوه پرداختن به مدعیات و مسائل علمی می باشد.
نسبت حقیقت و روش
حوزه های تخصصی:
دانشهاى تاریخى همواره در پى شناخت حقیقتى در زمان گذشتهاند و براى این منظور، تدبیر روش شناختى فراوانى اندیشیدهاند و همواره به اصلاح و بازبینى آنها مشغولاند. اما پرسش اصلى، آن است که آیا این روشها و تدابیر تنها در رساندن ما به حقیقت سهیماند؟ یا چه بسا ما را در بىراهههاى معرفت شناختى در انداخته و حقیقتى نو فرارویمان بیافرینند؟ بررسى این مسئله، نیاز به انجام مطالعه درجه دومى دارد که نه پدیده خارجى، بلکه خود فرایند فهم را مطالعه و بررسى کند.
هرمنوتیک متکفل این نوع مطالعه است که به نقد مستمر فرایند شناخت مىپردازد و تاکنون بسان یک سونامى در گستره دانشهاى انسانى، امواجى ویرانگر آفریده است.
در این مقاله، در صدد معرفى این رویکرد مطالعاتى و ارائه گزارش تاریخى از دیدگاهها و مواضع هرمنوتیستها در مورد چالش حقیقت و روش هستیم. البته این نوشتار کوتاه تنها درآمدى آغازین براى آشنایى تاریخ پژوهان با زمینه بحث است و بررسى تحلیلى و تطبیقى دیدگاهها مجال دیگرى مىطلبد.
قانونمندی تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه تاریخ را در زبان فارسی به دو معنا به کار می برند: 1- مجموعه فعالیت های مکتوب علمی، نظری و فکری مورخان که همان "علم تاریخ" نامیده می شود؛ 2- مجموعه حوادث و رویدادهای انجام شده توسط انسان که از آن تاریخ در معنای متعارف مستفاد می شود و بدون افزون کلمه "علم" به کار می رود. اگر بتوانیم نحوه کسب شناخت یا علم به تاریخ از نوع دوم، یعنی علم به تاریخ در معنای مجموعه رویدادها را مشخص کنیم، وجود چیزی به نام "علم تاریخ" نیز به اثبات خواهد رسید و آن گاه می توانیم بگوییم که علم تاریخ واقعا یک "علم" است. این مقاله با نظر به آرای اندیشمندان و مورخان از قدیم ترین روزگاران تا اوایل قرن بیستم، ضمن متمایز کردن دو مفهوم متفاوت از تاریخ، سیر تحول دیدگاههای موجود درباره تاریخ، قانونمندی و غایتمندی آن را پی می گیرد.
تاریخ، زبان و روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخنگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها عرضه کند. این توصیف و تحلیل، البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بهسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می ماند. به عبارت دیگر، حاصل تقریباً تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین، اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سؤالهای این مقاله از این قرارند: آیا تاریخنگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیتهای زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روشهای روایتپردازی تاریخنگاری با روشهای روایتپردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟.
بحران در روش
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ترجمه فصل نهم کتاب تاریخنگارى نوین اثر میشل بنتلى است. وى در این کتاب کوشیده است سیر تحول تاریخنگارى غربى را از عهد روشنگرى تا روزگار ما به اختصار بررسى کند.(3) در این فرایند، مقوله روش و روششناسى، نقطه عطف بزرگى است که در پى حرفهاى شدن رشته تاریخ و بروز تحولات اجتماعى ـ اقتصادى در سطحجهان و در واکنش به علم گرایى و رشد علوم دقیقه مطرح شد.
البته مسئله روش در پژوهشهاى تاریخى، پیش از این در عهد روشنگرى و با ظهور مورخان و متفکرانى، چون هیوم و با دفاع از روشهاى پوزیتیویستى (روش تجربهگرایانه علوم دقیقه) مطرح شده بود، اما اکنون اعتبار این روش با گسترش تفکر ایدهآلیستى به حوزه علوم انسانى و بهویژه تاریخ، زیر سؤال رفته است. در نتیجه، متفکران تاریخ به تمایز و تفکیک روش علوم انسانى و تاریخى از روشهاى علوم تجربى پرداختند و از یک معرفتشناسى جدید و متفاوت سخن گفتند. پیشگام و پیشتاز این جریان، متفکران آلمانى و در رأس آنها ویلهلم دیلتاى بود که بعدها شخصیتهایى چون ویندلبند، لامپرشت، ریکرت، ماکس وبر، کالینگ وود و ... راه او را ادامه دادند و نگرش تاریخى را متحول ساختند