صنعت خودرو با توجه به وسعت دامنه عمل و توانمندی در زمینه اشتغال زایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ توان بالقوه کشور برای رشد و پیشرفت و حضور در بازارهای جهانی به زیر بخش خودروی سنگین در صنعت خودروسازی کشور جایگاه خاصی بخشیده است که این توان بالقوه را می توان ناشی از توان سازندگان داخلی در ساخت بدنه و به صرفه نبودن صادرات کامل خودرو برای تولیدکنندگان برتر دنیا دانست. پیچیده شدن روزافزون رقابت و متغیر و متلاطم بودن محیط کسب و کار در جهان امروز کوچک ترین غفلت شرکت های بزرگ را به مشکلات عدیده ای منتهی می سازد؛ لذا جهت بقای حضور در یک صنعت نیاز به داشتن راهکارهای عملی و استراتژی های مشخص و مدون ضروری به نظر می رسد در حالی که برای صنعت خودروی سنگین کشورمان تاکنون جهت گیری مشخص، مدون و علمی ای تعیین نشده است؛ به همین خاطر پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه بین سازگاری استراتژی های کسب و کار تولیدی و عملکرد شرکت سایپادیزل زیر مجموعه گروه تولیدی سایپا می باشد.استراتژی کسب و کار شرکت بر اساس مدل مایکل پورتر (1980) و در دو بخش اصلی استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز و از طریق مصاحبه با تعدادی از مدیران و کارشناسان بررسی شده و محتوای استراتژی تولید که دربر گیرنده تعدادی از متغیرهای کلیدی تصمیم شامل منابع انسانی، برنامه ریزی تولید، کنترل مواد، ادغام عمودی و سازمان و مدیریت است نیز از طریق پرسشنامه ای که بین مدیران و کارشناسان شاغل در شرکت توزیع گردیده، سنجیده شده و نتایج حاصل از پرسشنامه هم از طریق بررسی اسناد و مدارک سازمانی مورد تایید واقع گردیده است.عملکرد شرکت نیز بر اساس دو معیار کلیدی سود و فروش طی سال های 1375 تا 1381 از اسناد مالی شرکت استخراج گردیده تا نسبت به بررسی رابطه سازگاری استراتژی های کسب و کار تولیدی و عملکرد مورد استناد قرار گیرد. روش تحقیق حاضر از نوع روش تحقیق غیرآزمایشی یا توصیفی و نیز به شکل مطالعه موردی بوده و نتایج حاصل از آن برای استفاده در جامعه آماری مورد مطالعه به کار گرفته شده است.
توسعه محصول جدید (New Product Development)، و اهمیت آن برای شرکتها به عنوان رویکردی نو، هر چند با ریسکهایی همراه است، اما شناخت عوامل کلیدی این رویکرد، میتواند در کاهش ریسکهای تصمیم گیری برای مدیران مفید باشد. در این تحقیق سعی شده با مطالعات کتابخانه ای و مشاوره با اساتید، مدیران و صاحب نظران در بخشهای مرتبط با توسعه محصول در گروه خودرو سازی سایپا، تا حد امکان عوامل کلیدی و شاخصهای آن شناسایی شوند. لذا با پیش آزمون از 12 خبره، 4 عامل کلیدی تکنولوژی، بازاریابی، تجارتی کردن و مدیریت تیم توسعه محصول، معین و اهمیت شاخصها مشخص شد و 5 شاخص با اهمیت برای هر عامل انتخاب گردید، سپس با رویکرد آزمون مقایسات سلسله مراتبی زوجی AHP (Analytical Hierarchy Process)، از 23 مدیر و صاحب نظر در قسمتهای مربوط (بخشهای استراتژی توسعه محصول، فنی و تامین قطعات و بازاریابی)، 21 پرسشنامه قابل اتکا جمع آوری شد. بعد از تست نسبت سازگاری، نظرات ادغام شدند و اهمیت عاملها و شاخصها با مقایسات زوجی به ترتیب عوامل بازاریابی، مدیریت تیم توسعه محصول، تکنولوژی و تجارتی کردن به عنوان عوامل مهم در این فرایند شناخته شدند که شناخت و تعیین اولویت این عوامل در تدوین و اجرای استراتژی توسعه محصول، روند موفقیت را تسریع و تسهیل نموده و ریسک تصمیم گیری را کاهش خواهد داد.
در این مقاله مدل ریاضی برنامه ریزی جامع تولید با رویکرد فازی در صنعت پالایش نفت ارایه می گردد. بعد از مرور ادبیات و ارایه پیشینه تحقیق در صنعت پالایش نفت به ارایه مدل در این مقاله می پردازیم. مدل ساخته شده با مدل حاصل از برنامه ریزی تولید با روند جاری مقایسه می گردد. اطلاعات مورد نیاز برای انجام پژوهش با استفاده از انواع روش های میدانی، کتابخانه ای، مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه حاصل می گردد. در این تحقیق پس از جمع آوری اطلاعات مدل سازی، به حل مدل می پردازیم. مدل سازی با استفاده از برنامه ریزی آرمانی انجام می شود که برای رتبه بندی و تعیین اوزان از تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردیده است. به این ترتیب که پرسشنامه ای طراحی می شود و از پرسشنامه جهت گرد آوری داده های مورد سوال به منظور تدوین وزن هر پرسش و در نهایت اوزان تابع هدف استفاده گردیده است. برای کسب اعتبار علمی پرسشنامه طراحی شده از روش روایی محتوایی استفاده شده است. به این ترتیب که پرسشنامه ابتدایی تدوین و طراحی گردیده است و پس از کسب نظرات متخصصین امر باز نگری و تدوین نهایی انجام می گردد. در این روش با محاسبه آلفای کرانباخ اعتبار پرسشنامه اندازه گیری و مشخص می شود. برای حل مدل بیشترین مقدار وزن به آرمان مهمتر و کمترین مقدار وزن به آرمان کم اهمیت تر نسبت داده می شود؛ سپس داده های مساله را وارد مدل کرده و با استفاده از نرم افزار لینگو که یک نرم افزار تحقیق در عملیات است، به حل مدل می پردازیم. در نهایت خروجی های حاصل از حل مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مواردی از جمله میزان تولید، بازده پالایشگاه و درآمد سرانه هر بشکه با وضع موجود مقایسه می شود.مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا با استفاده از شیوه های ریاضی در امر برنامه ریزی تولید، یک مدل ریاضی برای برنامه ریزی تولید در صنعت پالایش نفت ارایه دهد، به گونه ای که بتوان یک الگوی مناسب از ارتباطات منطقی بین عملیات را تدوین و به کمک آن مسوولین ذیربط را در امر برنامه ریزی آتی کمک نمود.